آمريکا نيازمند همکارى ايران است
گفت و گوى روزنامه اعتماد با روبرت هانتر، سفير سابق آمريکا در ناتو و مشاور ارشد موسسه رند
گفت و گو با پروفسور روبرت هانتر قرار بود درباره مذاکرات ايران و آمريکا بر سر مسائل عراق انجام شود اما فرصت بسيار محدود اين گفت وگو فقط به اتهامات آمريکا به جمهورى اسلامى ايران اختصاص يافت.
پروفسور روبرت هانتر يکى از ديپلمات هاى برجسته دستگاه سياست خارجى آمريکاست. او در دوره رياست جمهورى بيل کلينتون سفير آمريکا در سازمان پيمان آتلانتيک شمالى ( ناتو ) بود. همچنين پروفسور هانتر مدير امور خاورميانه در شوراى امنيت ملى و طراح دکترين کارتر براى خليج فارس بوده است.
پروفسور هانتر هم اکنون مشاور ارشد موسسه مطالعاتى رنه از معتبرترين موسسات مطالعاتى در ايالات متحده آمريکا است. وى معتقد است امنيت عراق و به تبع آن خاورميانه در سايه همکارى ايران و ايالات متحده حاصل مى شود. هانتر زمينه لشکرکشى و حضور آمريکا در منطقه خليج فارس را بى ثباتى کشورها و درگيرى هاى کشورهاى منطقه بيان مى کند. گفت وگوى اختصاصى اعتماد با پروفسور هانتر را با هم مى خوانيم.
پيش از خواندن اين گفت وگو لازم است يادآورى کنيم که در اين مصاحبه، مصاحبه شونده بدون پرده پوشى به توجيه اهداف آمريکا در منطقه پرداخته و در برابر پرسش هاى خبرنگار ما خواسته است به نوعى حضور ايالات متحده را در منطقه توجيه کند.
در اين مصاحبه همچنين جان کلام و خواسته آمريکا آنجا که مى گويد:« ايران بايد در روابط با حزب الله تجديدنظر کند و دست از انتقاد از اسرائيل بردارد» از سوى مصاحبه کننده بيان شده است که البته اين خواسته و خواسته هاى ديگر به نوعى دخالت در عمق استراتژى ديپلماتيک و نگاه منطقه يى ايران محسوب مى شود و از سوى ايران قابل قبول نيست.
اين مصاحبه را به اين دليل به چاپ مى رسانيم که در بخش هايى از آن متوجه اهداف استراتژيک آمريکا در منطقه مى شويم. چنين مصاحبه هايى براى پژوهشگران و کارشناسان سياسى کشور مى تواند در جهت بررسى اهداف آمريکا در منطقه و وجود ديوار بلند بى اعتمادى بين دو کشور موثر واقع شود.
گزارشى که ژنرال پترائوس و رايان کروکر به مجلس نمايندگان آمريکا دادند، حکايت از تند شدن مواضع دولتمردان آمريکايى نسبت به ايران داشت. به عنوان اولين سوال مى خواستم بدانم علت اين همه تندى چيست؟
واضح است که ايالات متحده نسبت به آنچه ايران در حال انجام آن است، دغدغه هاى عميقى دارد. نحوه پيشبرد برنامه هاى هسته يى ايران به خصوص درباره غنى سازى اورانيوم نگرانى ايالات متحده آمريکا را برانگيخته است. همچنين ايالات متحده نسبت به موضع ايران درباره گروه هايى نظير حزب الله يا در مقابل آن موضع گيرى که در مقابل اسرائيل دارد دغدغه هاى جدى دارد. اين نظر دولت آمريکا است که ايران مى خواهد نقش سازنده يى داشته باشد يا همچنان مى خواهد سياست هاى کنونى اش را تداوم بخشد.
آيا اين گزارش اعتراف به شکست آمريکا در عراق بود؟
ايالات متحده خواهان آن است که همه کشورهاى منطقه در بازسازى عراق نقش سازنده يى ايفا کنند. بدون شک هر نوع حرکت از سوى کشورهاى منطقه از جمله ايران در جهت بازسازى عراق و ايجاد امنيت عمومى در سطح منطقه با استقبال آمريکا مواجه خواهد شد. آمريکا مدعى است که ايران در برخى ابعاد در جهت مخالف حرکت مى کند.
ايران رابطه بسيار دوستانه يى با دولت نورى المالکى دارد، اتهامات آمريکا به ايران با وجود اين رابطه دوستانه چطور قابل توجيه است؟
آمريکا مدعى است اگر ايران خواستار سازندگى در عراق بود در امور اين کشور دخالت نمى کرد، بنابراين چنانچه ايران مايل است در عراق، در منطقه و در نهايت براى خودش گام مثبتى بردارد، بايد انجام بدهد و دليل اين کار کاملاً روشن است.
آقاى احمدى نژاد در سفر خود به عراق يک ميليارد دلار وام به دولت عراق اهدا کرد. آيا اين اقدام در راستاى بازگشت صلح و نيز سازندگى اين کشور نيست؟ ايران تنها کشور همسايه عراق است که در آنجا سفارتخانه اش را بازگشايى کرده است.
در عراق جنگى در جريان است و به علت اين جنگ عده زيادى از مردم عراق کشته مى شوند. در حال حاضر اين مهم ترين مساله در عراق است. من معتقدم اگر ايران نگران وضع موجود در عراق است بايد با پايان دادن به آنچه آمريکا مى گويد، نقش سازنده يى در عراق ايفا کند. من بر اين باورم اگر ايران به راستى آماده پذيرش اين نقش است بايد اقدامات مثبتى پيش بگيرد. من فکر مى کنم اقدامات مثبت ايران واکنش مثبت ايالات متحده را نيز به دنبال خواهد داشت.
گروه هايى که در عراق دست به خرابکارى مى زنند اعتقاداتى دارند که کاملاً در برابر دولت ايران قرار مى گيرند و ايران هيچ نفوذى روى آنها ندارد. آيا باز مى توان اين اتهام را به ايران وارد کرد که ايران در ناآرامى هاى عراق دست دارد؟
در زمان صدام حسين سياست غلبه اقليت سنى بر اکثريت شيعه ساکن در عراق حاکم بود. اين سياست اکنون رنگ باخته و از بين رفته است. من معتقدم هدف ايالات متحده و ساير کشورها يارى رساندن به مردم عراق در ايجاد جامعه يى است که در آن نه سنى بر شيعه و نه شيعه بر سنى تسلط نداشته باشد. حالا ممکن است ظهور خارجى آن به شکل يک دولت متحد مرکزى يا به شکل کنفدراسيون يا دولت فدرال باشد. اما در هر حال اگر همه اقدامات نهايتاً به سازش گروه هاى مختلف در عراق بينجامد، اقدامات مثبتى خواهد بود. من معتقدم هرچيز که به دامن زدن به خشونت هاى فرقه يى کمک کند نامطلوب و منفى است.
وقتى آمريکا به اين سمت و سو رفته آيا معنايى جز شکست در عراق دارد؟
من اعتقاد ندارم ايالات متحده در عراق شکست خورده است. به نظرم اينجا مساله زمان مطرح است. براى کمک به مردم عراق زمان لازم است. به خاطر فشار و شکنجه صدام حسين در طول سال ها رهايى مردم عراق از زير اين فشار و موفقيت شان در ايجاد جامعه مطلوب، مدت زمان طولانى مى طلبد. نقش سازنده کشورهاى همسايه از جمله ايران مى تواند اين زمان را کوتاه تر کند.
در کنار اين مساله واقعيتى را کشورهاى منطقه بايد بپذيرند و آن اين است که آمريکا در منطقه خليج فارس براى برقرارى صلح و امنيت در منطقه حضور خواهد داشت و از اقدامات دموکراتيک حمايت خواهد کرد.
نگرش هاى نو نسبت به مساله امنيت و صلح در منطقه وجود دارد. حالا اگر ايران خواهان ايفاى نقش سازنده در عراق است بايد در روابط با حزب الله تجديد نظر کند و دست از انتقاد از اسرائيل بردارد.
حضور آمريکا در منطقه خاورميانه با توجه به توانايى کشورها در تامين امنيت منطقه چه ضرورتى دارد؟
به نظر من شواهد مختلفى وجود دارد که کشورهاى منطقه خاورميانه قادر به تامين امنيت خود و منطقه نيستند. ايران هم همانند ديگر کشورها به اين مساله کاملاً آگاهى دارد. کشور شما در سال 1980 از سوى عراق مورد حمله قرار گرفت و در آن جنگ بسيارى از مردم کشورتان کشته شدند. بعد از آن هم صدام حسين به هيچ وجه رابطه دوستانه يى با شما برقرار نکرد. او همچنين به کويت حمله کرد و مساله مناقشه اعراب همچنان در جريان است.
ايالات متحده در طول چهل سال گذشته دست به حل مناقشاتى زده است که هيچ کدام از کشورهاى منطقه قادر به حل آن نبوده اند. بنابراين نه تنها از نظر کشورهاى منطقه بلکه طبق مصالح آمريکا و کشورهاى اروپايى لازم است نيروهايى از جمله نيروهاى خارج از منطقه براى حرکت منطقه از مرحله بى ثباتى و ناپايدارى به مرحله يى که در آن اميد به بهبودى براى همه کشورها وجود دارد، تلاش کنند.
چنانچه مناسبات منطقه يى به گونه يى پيش رود که حقوق و مصالح کشورها رعايت شود آمريکا دليلى براى ادامه حضور نخواهد داشت اما از آنجايى که شواهد تاريخى خلاف اين امر را ثابت مى کند، آمريکا نقش سازنده خود را در منطقه ادامه مى دهد، بنابراين اگر ايران براى دوستى با آمريکا اعلام آمادگى کند، من معتقدم آمريکا نيز دست دوستى به سويش دراز خواهد کرد.
کدام مرجع و چرا اين مشروعيت را به دولت ايالات متحده داده است که در منطقه خاورميانه که کيلومترها با مرزهاى جغرافيايى اش فاصله دارد، صلح و امنيت برپا کند؟
مانند هر کشور ديگرى ايالات متحده نسبت به آنچه در خارج از مرزهايش اتفاق مى افتد، حساس است. اين حساسيت بيشتر از نظر امنيت آمريکا، اقتصاد آمريکا و نيز از اين جهت که آمريکا براى ايجاد منطقه يى امن و آرام تلاش مى کند، اهميت پيدا مى کند.
به خاطر داشته باشيد که خود ايالات متحده از سوى افغانستان که يکى از کشورهاى منطقه خاورميانه است، مورد حمله قرار گرفت و دقيقاً به همين علت آمريکا به همراه هم پيمانان غربى خود و 14 کشور ديگر نيروهاى خود را در افغانستان مستقر کردند، بنابراين همان طور که ايالات متحده نمى توانست نسبت به جنگ عراق با ايران بى تفاوت باشد، من فکر مى کنم بسيارى از کشورهاى خارج از منطقه و حتى عده يى از کشورهاى منطقه از آمريکا انتظار دارند در خاورميانه نقش موثر و سازنده يى ايفا کند.
آمادگى کشورهاى منطقه در سازندگى، نقش آمريکا را سبک تر و انجام آن را آسان تر مى کند و برعکس ايجاد بى ثباتى ازسوى برخى از کشورها نقش آمريکا را سنگين تر و رسيدن به هدف را سخت تر مى کند.
رابطه ايران با حزب الله و حماس، بيانات رئيس جمهور ايران درباره اسرائيل، فعاليت هسته يى ايران و اتهاماتى که آمريکا عليه ايران در عراق وارد مى کند در همين جهت است. به نظرم اگر ايران مى خواهد نقش مثبتى در منطقه و در عراق داشته باشد و اگر خواهان دخالت کمتر آمريکا در منطقه است، واضح است که چه کار بايد بکند.
شما در حالى ايران را تهديدى براى منطقه ارزيابى مى کنيد که بسيارى از کشورها اسرائيل را به عنوان خطر براى تماميت ارضى خود قلمداد مى کنند.
بگذاريد موضوع را اين طور مطرح کنيم. ايالات متحده تلاش مى کند بين اسرائيل و همسايگانش صلح ايجاد کند و همچنين براى ايجاد يک کشور فلسطينى که مردم فلسطين در صلح و امنيت زندگى کنند در تلاش است.
متاسفانه ايران در اين موضوع با آمريکا همکارى نمى کند. ايران همواره در آن سوى قضيه است و با لبنانى ها و فلسطينى هايى که به دنبال ايجاد مانع بر سر اهداف آمريکا هستند، همکارى مى کند.
علاوه بر اين در مقابل پرسش شما اين پرسش مطرح است که چرا ايران در مناقشه اسرائيل و فلسطين براى خود نقش قائل است، مگر نه اين است که اسرائيل از مرزهاى ايران دور است.
آيا مى توان گفت منفعت خاصى براى ايران در اين مناقشه وجود دارد؟ من معتقدم ايران براى شناساندن خود به عنوان نيرويى سازنده در منطقه و براى دستيابى به حق قانونى خود در جامعه جهانى نيازمند اتخاذ مواضع جديد است. ايران مى تواند نظير آنچه را در افغانستان انجام داد در عراق هم دنبال کند.
منطقه خاورميانه از ابتدا در صلح بود. اگر جنگى برافروخته نمى شد امروز همه دنبال صلح نمى دويدند.
تصور مى کنم به جاى بازگشت به گذشته و فکر درباره کارهايى که مى توانستيم انجام بدهيم و نداديم، اکنون بايد به آينده و وظيفه همگانى در راستاى ايجاد صلح، امنيت و اميد در زندگى افراد بشر و تلاش در جهت توسعه جوامع بينديشيم.
خود کشورهاى منطقه در اين زمينه فعاليت هايى انجام مى دهند اما هنوز به وضوح نياز به کمک و يارى کشورهاى منطقه است اما بعضى با هدف پايان دادن به درگيرى ها و مناقشات صورت مى گيرد. اين همان نقشى است که ايالات متحده و ايران بايد در منطقه ايفا کنند.
شما مى دانيد آمريکا در عين حال که ايران را متهم به حمايت از شبه نظاميان عراقى مى کند مستقيم و غيرمستقيم از گروه هايى که عليه ايران فعاليت نظامى دارند، حمايت مى کند. حمايت از اين گروه ها را نمى توان به سادگى ناديده گرفت.
به خاطر داشته باشيم که دولت ايالات متحده مجاهدين خلق را يک گروه تروريستى مى داند و مى دانيد که اين گروه همواره عليه دولت ايران در طول سال هاى متمادى فعاليت کرده است. چيزى که امروز به آن نياز داريم اين است که برخورد ايران در مواجهه با دنياى خارج به گونه يى باشد که امکان همکارى ايران و آمريکا براى برقرارى صلح و امنيت در منطقه فراهم شود. فراهم شدن چنين امکانى به تصميمات تهران بستگى دارد.
خبرهايى درباره مذاکره محرمانه تهران و واشنگتن مطرح شده است. آيا شما از چنين مذاکراتى اطلاع داريد؟
در اين زمينه هيچ خبرى ندارم اما اميدوارم چنين اتفاقى افتاده باشد. به اعتقاد من افراد بشر بايد با يکديگر مذاکره کنند تا به نتيجه مطلوب برسند.
نظر شما :