چرا آمریکا نمی‌تواند حامی حمله به ایران باشد؟

۲۲ آبان ۱۳۹۰ | ۱۹:۳۷ کد : ۱۷۸۳۶ سرخط اخبار

آمریکا معتقد است که حمله هوایی اسرائیل به ایران اوضاع خاورمیانه را پیچیده تر خواهد کرد و منافع آمریکا را با مشکلات بزرگی مواجه خواهد کرد، به همین علت با این حمله به شدت مخالف است،

 

به گزارش فارس، علی بدوان تحلیلگر مسایل منطقه ای در مقاله ای در پایگاه خبری الجزیره به انگیزه های بالا گرفتن تهدیدات رسمی و حزبی اسرائیل در حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران اشاره کرده و در عین حال از وجود اختلافات شدیدی میان مقامات صهیونیستی در این زمینه خبر داد.

این مقاله می نویسد که مجادله داخلی اسرائیلی در زمینه تهدیدات نظامی علیه ایران با داغ شدن پرونده ایران در محافل رسمی رسانه ای اسرائیل همراه بوده است، از سوی دیگر جنگنده های اسرائیلی در بخش نیروی هوایی مانور گسترده ای را در آسمان ایتالیا و در نزدیکی جزایر سردینیا آغاز کرده اند که می تواند شبیه حمله موشکی باشد که اسرائیل تهدید آن را علیه ایران مطرح کرده است.

بر اساس این گزارش، در این مانور 14 جنگنده اف 16 اسرائیل از سه ناوگان مختلف شرکت می کنند و همه شاخص های حمله به هدف های دور را در دستور کار قرار داده اند، در این مانور همچنین امداد هوایی و سوخت رسانی هوایی و نظارت جوی نیز مورد تمرین قرار گرفت و یک هواپیمای بوئینگ نیز برای سوخت رسانی هوایی به جنگنده ها در این مانور شرکت کرد.

نویسنده مقاله در ادامه با اشاره به این مواضع و اقدامات اسرائیلی ها این سوال را مطرح کرد که آیا واقعا اسرائیل به ماجراجویی نظامی علیه ایران دست می زند و هدف تل آویو از این تهیدات علیه تهران چیست؟  

انگیزه‌های نتانیاهو از مطرح کردن تهدیدات علیه ایران

این مقاله به انگیزه های داخلی کابینه نتانیاهو از تحریک مجدد تهدیدات نظامی علیه ایران اشاره کرده  می نویسد که وی در این زمینه دو هدف را دنبال می کند، هدف اول فعال کردن هجمه بین المللی علیه ایران برای تحمیل تحریم های بیشتر علیه این کشور است، اسرائیل در این دوره بار دیگر می خواهد اذهان عمومی را به برنامه هسته ای ایران معطوف کند، این در حالی است که با توجه به بهار عربی و اتفاقات روزانه ای که در تحولات سیاسی کشورها روی می دهد، برنامه هسته ای ایران برای مدت طولانی از جدول کاری سازمانهای وابسته به آمریکا و اسرائیل دور بود.

از سوی دیگر تحریک موضوع هسته ای ایران از نظر سیاست داخلی نیز برای نتانیاهو مهم بود و وی می خواست افکار عمومی را از داخل اسرائیل به این موضوع معطوف کند، به این ترتیب بود که بحث درباره تهدیدات ایران از اتاق های در بسته کابینه نتانیاهو به رسانه ها و محافل بیرونی انتقال داده شد.

 بنابراین تلاشهای نتانیاهو در این زمینه ها به علت این دو انگیزه صورت گرفته است، اسرائیل می خواهد عملیات تاکتیکی داخلی را طراحی کند که ارتباط تنگاتنگی با تحولات داخلی این رژیم دارد، این تحولات در سایه بحران هایی است که کابینه اسرائیل در آن گرفتار شده است، این بحران ها شامل بسته شدن افق سازش با فلسطینی ها و ثبات قدم تشکیلات خودگردان در رد مذاکرات با طرف اسرائیلی جز در صورت توقف کامل شهرک سازی صهیونیستی است.

به همین علت خدمت تاکتیکی که نتانیاهو از مشغول کردن افکار عمومی داخلی به یک موضوع قدیمی و در عین حال جدید بود که خود را در نظرسنجی های اخیر در اسرائیل نشان داد و مشخص شد که حزب لیکود در جریان انتخابات پارلمانی آینده همچنان نسبت به رقبای خود در صدر قرار دارد، به این ترتیب نتانیاهو ارزیابی های انتخاباتی را به صورت روزانه در دستور کار و سیاست های خود قرار داده است.

تهدید ایران و شکاف در داخل محافل صهیونیستی

بدوان در ادامه این مقاله تصریح می کند که هیاهوی اسرائیل در زمینه طرح مجدد تهدیدات قدیمی علیه تاسیسات هسته ای ایران به احتمال قوی یک مانور تاکتیکی است که البته اختلافات گسترده ای را در داخل محافل تصمیم سازی در سرزمین های اشغالی و کابینه امنیتی این رژیم که تهیه سیاست های استراتژیک اسرائیل را بر عهده دارد، ایجاد کرده است.

این اختلاف نظرها در محافل رسمی اسرائیل شامل سه گرایش در نحوه تعامل با تهدیدها و دعوت به حمله نظامی علیه تاسیسات ایران است، در این راستا یک گروه به این حمله تشویق می کند و گروه دوم آن را رد می کند،  گروه سومی نیز وجود دارد که از دیدگاه حرفه ای نسبت به این تهدیددات ملاحظات زیادی را مطرح می کند.

رهبری گروه مشوق حمله به ایران در دست نتانیاهو است

الجزیره در مقاله خود تصریح می کند که رهبری جریانی که به دنبال تشویق حمله نظامی علیه ایران هستند، بر عهده خود نتانیاهو است، او می خواهد خود را به عنوان شاهین شکاری در برابر گروه های راست گرای افراطی در اسرائیل نشان دهد که روز به روز در محافل سیاسی این رژیم در حال گسترش هستند. نیمی از اعضای کابینه امنیتی اسرائیل در این جریان و همراه نتانیاهو هستند که ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل یکی از این افراد است، او البته پیشتر فایده حمله احتمالی به ایران را کم می دانست، اما بعد با تغییر رویکرد خود از فضای داخلی اسرائیل استفاده کرده و در مقابل شهرک نشینان صهیونیست سیاست تهاجمی در پیش گرفت، این سیاست بعد از آن اتخاذ شد که وی با جدا شدن از حزب کار حزبی جدید را تشکیل  داد که البته هنوز حضور آن در محافل داخلی اسرائیل کمرنگ است.

نیمی از کابینه و روسای سازمان های جاسوسی مخالف حمله به ایرانند

گروهی دیگری در داخل اسرائیل وجود دارد که حمله نظامی به ایران را رد می کند، این گروه شامل نیمی دیگر از اعضای کابینه امنیتی است که چهار نفر هستند و از اعضای زبده جناح راست هستند، بنی بگین، دان مریدور، موشه یعلون و آویگدور لیبرمن، این چهار نفر را تشکیل می دهند، البته تعداد زیادی از محورهای تصمیم سازی در اسرائیل که خارج از کابینه امنیتی قرار دارند، از این نظریه استقبال می کنند، عموم آنها مسئولان سازمان های اطلاعاتی نظیر بوجی یعلون و شائول موفاز  و مائیر داگان رئیس سابق موساد هستند، آنها حمله نظامی به ایران را اقدامی عجولانه و ارتجالی دانسته و معتقدند که این اقدام حجم حوادث پیچیده بین المللی را نسنجیده است، بر اساس اعتقاد این افراد این یک جنگ اختیاری است که قبول کردن و تحمل نتایج آن برای مردم اسرائیل سخت است و اسرائیل را به سوی سناریوی ترس و وحشت می کشاند، آنها پیشنهاد می کنند که اسرائیل می تواند به جای حمله نظامی فعالیتهای سیاسی را در دستور کار قرار داده و سعی کند تا کشورهای جهان را علیه ایران و فعالیت علیه این کشور تحریک کند و آنها را به اعمال تحریم های تازه اقتصادی - مالی علیه تهران وادار کند.

جریان حرفه ای ها: باید ایران هسته ای را پذیرفت

بر اساس مقاله علی بدوان، گروه سوم در اسرائیل کسانی هستند که در زمینه حمله به ایران ملاحظاتی مطرح می کنند، این گروه را می توان گروه حرفه ای ها نامید، چرا که از موضع حرفه ای خود سخن می گویند، فرماندهی این گروه را ژنرال "عیدو نحوشتان" فرمانده نیروی هوایی اسرائیل بر عهده دارد، او می داند که اجرای حمله به تاسیسات هسته ای ایران به دلایل متعددی بسیار دشوار است، اولین مانع فاصله زیاد میان محل پرواز بمب افکن های اسرائیل و تاسیسات هسته ای ایران است.

موانع اسرائیل در حمله هوایی به ایران 

بر اساس دیدگاه نحوشتان مانع دوم این حمله توزیع تاسیسات هسته ای ایران در مسافت های بسیار دور است که فاصله برخی از آنها تا هزار و 500 کیلومتر نیز می رسد، این فاصله عملیات حمله موشکی را بسیار سخت می کند ، جنگنده های اسرائیلی می توانند خود را تا ایران برسانند، اما نمی توانند تمام تاسیسات هسته ای ایران  یا حتی نیمی از آن را مورد حمله قرار دهند، به این ترتیب در صورت انجام این حمله نیز برنامه هسته ای ایران از بین نمی رود و حتی تا چند ماه هم متوقف نمی شود، چرا که اهدافی که باید مورد حمله قرار گیرند بسیار زیاد است و موانع ضد هوایی زیادی نیز در اطراف آن مستقر شده است.

مانع بعدی وجود بخش زیادی از تاسیسات هسته ای ایران در داخل سنگرهای مستحکم و قرار گرفتن آنها در زیر زمین است که در بخشهای دوری از مساحت ایران توزیع شده اند.

مانع بعدی نقص اطلاعات سازمانهای جاسوسی اسرائیل در مورد این تاسیسات است و اطلاعات موجود برای هدف قرار دادن تاسیسات هسته ای ایران کافی نیست.

بنا بر همین علتها عیدو نحوشتان سعی می کند تا نتانیاهو و باراک را قانع کند که از تقویت ایده حمله به ایران دست بردارند، او می گوید که حمله هوایی به ایران اهداف مورد نظر خود را حتی در سطح محدود برآورده نمی کند، او از نتانیاهو و باراک می خواهد تا تفکر استراتژیک خود را در مورد برنامه هسته ای ایران تغییر دهند و استراتژی جدیدی را تعریف کنند که قرار گرفتن ایران در باشگاه کشورهای هسته ای را بپذیرد و حتی احتمال در اختیار داشتن انبار اتمی و حتی بمب هسته ای را نیز برای این کشور قائل شود.

نظرسنجی دانشگاه تل آویو برای حمله به ایران

این مقاله در ادامه برای آشنایی با مواضع عمومی شهرک نشینان اسرائیل در زمینه حمله هوایی به تاسیسات هسته ای ایران نتایج یک نظرسنجی که از طریق مرکز آمار دانشگاه تل آویو با نظارت پروفسور "کمیل فوکس" گرفته شده را مورد بررسی قرار داده و نوشت که از 495 نفری که در این نظرسنجی در سن بالای 18 سال شرکت کرده اند، 41 درصد اعلام کرده اند که اسرائیل باید به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند.

بر اساس نتایج این نظرسنجی که در نوامبر گذشته در روزنامه های عبری زبان  منتشر شد، 39 درصد با حمله به تاسیسات هسته ای ایران مخالف بوده و 20 درصد نیز جواب نمی دانم داده بودند.

در این نظرسنجی همچنین 37 درصد ابراز داشته بودند که در اتحاذ تصمیم های درست از سوی نتانیاهو و باراک در مورد برنامه هسته ای ایران به این دو نفر اعتماد ندارند.

اسرائیل بدون آمریکا نمی تواند به ایران حمله کند

علاوه بر اختلافاتی که در داخل محافل صهیونیستی در زمینه حمله به ایران وجود دارد، باید این واقعیت را دانست که اسرائیل بدون مشارکت مستقیم لوجستیک و نظامی آمریکا و بدون پوشش سیاسی کامل این کشور نمی تواند این حمله را انجام دهد.

اسرائیل نمی تواند خود را وارد ماجراجویی بزرگی مانند حمله به تاسیسات هسته ای ایران کند، در حالیکه هماهنگیهای لازم با آمریکا را انجام نداده است، این در حالی است که آمریکا نیز همچنان امکان اقدام نظامی علیه ایران چه از سوی خود و چه از سوی اسرائیل و یا مشارکت هر دو را به دلایل متعددی مردود می داند.

چرا آمریکا نمی تواند حامی حمله به ایران باشد؟

آمریکا معتقد است که حمله هوایی اسرائیل به ایران اوضاع خاورمیانه را پیچیده تر خواهد کرد و منافع آمریکا را با مشکلات بزرگی مواجه خواهد کرد، به همین علت با این حمله شدیدا مخالف است، از سوی دیگر واشنگتن می داند که این منطقه ملتهب به سوی تحولات سیاسی و استراتژیک بزرگی در افق آینده گام بر می دارد و نمی توان آن را با پرونده دیگر و بحران های جدیدتری مشغول کرد، از سوی دیگر توجه کامل آمریکا الان به اتفاقاتی است که در مصر و لیبی و یمن و سایر کشورهای عربی روی می دهد.

بدوان می افزاید: علاوه بر اینها آمریکا به همراه تمامی کشورهای اتحادیه اروپا در بحران های مالی و اقتصادی خود غرق شده است و می داند که انفجار اوضاع در ایران می تواند این بحران ها را تشدید کند، بویژه اینکه ایران هم پیمانانی در جامعه جهانی دارد که در رأس آنها می توان از چین و روسیه به عنوان دو عضو دائمی شورای امنیت نام برد.

نویسنده در پایان این مقاله تصریح می کند که بازگشتن به تهدیدات نظامی برای حمله به ایران کف روی آب است و تنها برای تحریک عرصه سیاست داخلی اسرائیل برای تحقق برخی اهداف انجام شده است.

 

نظر شما :