اولويت هاى ما تغيير کرده است

۰۷ خرداد ۱۳۸۶ | ۲۰:۵۱ کد : ۱۷۲ سرخط اخبار
مقاله اى از نيکلاس برنز معاون وزيرخارجه آمريکا درباره روابط با ايران در بوستون ریویو

  سالها پیش، اولویت سیاست خارجی آمریکا، اروپا بود؛ توجه آمریکا به اروپا از سال 1917 میلادی آغاز شد و باید بگویم اوج این توجه ها در زمان ریاست جمهوری کندی و بیل کلینتون بود؛ از آن گذشته آمریکا درجنگ جهانی اول و دوم نیز نقش زیادی را ایفا کرده و به کمک کشورهای اروپایی شتافت ؛ در آن زمان ما نیاز به برقراری ثبات در اروپا داشتیم که بعد از سالها تلاش به این مهم دست یافتیم.

 

با برقراری امنیت در اروپا، اولویت سیاست خارجی آمریکا نیز تغیر کرد و واشنگتن توجه اصلی خود را به نقاط دیگر جهان متمرکز کرد؛ برای مثال می توان به بحران موشکی کوبا اشاره کرد که آمریکا در حل این بحران نقش بسیار بزرگی را ایفا کرد.

 

اما اکنون، دیگر، اروپا و یا آمریکای لاتین، اولویت سیاست خارجی آمریکا را تشکیل نمی دهند و باید بگویم که مهمترین اولویت سیاست خارجی آمریکا در حال حاضر خاورمیانه است.

 

هم اکنون 4 بحران در خاورمیانه وجود دارد که هر 4 مورد برای منافع ملی آمریکا اهمیت زیادی دارند و ادامه بحران در این منطقه به هیچ وجه به نفع آمریکا نیست. این چهار بحران شامل جنگ عراق، لبنان، اسرائیل و ایران است ؛ آمریکا در عراق بیش از 170 هزار نیرو دارد و وضعیت حاکم در این کشور هرگز در جهت منافع آمریکا نیست. در لبنان دولت این کشور تحت فشارزیاد داخلی قرار دارد و کشورهای دیگر از قبیل ایران وسوریه نیز در اوضاع داخلی لبنان دخالت می کنند؛ در اسرائیل( مناطق اشغالی 1948) نیز به مدت 60 سال است که درگیری هایی میان فلسطینی ها و یهودیان وجود دارد و اما ایران، ایران کشوری است که علاوه بر مشکلاتی که خود  برای آمریکا به وجود آورده؛ در امورهرسه کشور یاد شده (عراق، لبنان و اسرائیل ) دخالت می کند.

 

اگرما صحبت های رئیس جمهور ایران را درباره اینکه گفته بود اسرائیل باید ازبین برود و اینکه ایران باید قدرت مطلق درخاورمیانه باشد، به دخالت های این کشور دراوضاع عراق و لبنان و اسرائیل بیفزاییم آنگاه متوجه نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه می شویم.

 

از نظر ما ایران یک چالش نسلی است. این چالشی نیست که اتفاقی یا زودگذر باشد و به احتمال ‌زیاد مسئله ایران درسال ۲۰۱۰و ‪ ۲۰۱۲و شاید ‪ ۲۰۲۰هم در راس مسائل سیاست خارجی ما قرار داشته باشد. ایران بزرگترین کشور در خاورمیانه است و هدف آن نیز این است که قدرتمندترین کشورخاورمیانه باشد.

 

من مطمئن هستم که می‌توانیم از درگیری با ایران خودداری کنیم و شاهد موفقیت ‌آمیز بودن راهبرد خود باشیم و تمام سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه نیز از آنچه ما درباره ایران انجام می‌دهیم، حمایت می‌کنند.

 

ما در تلاش هستیم تا درباره عراق با ایران، یک کانال ارتباطی ایجاد کنیم و امیدواریم ایرانیان نیز پاسخگو باشند و درک کنند ما قصد انجام چه کاری را داریم.

 

آمریکا باید در بلند مدت رابطه خود را با ایران اصلاح‌ کند، زیرا این غیرعادی ‌ترین رابطه دیپلماتیکی است که ما در جهان داریم. ما با کره‌ شمالی گفتگو می‌کنیم ؛ ما در آستانه اعزام سفیر به لیبی هستیم، با کوبایی‌ها گفتگو می‌کنیم و یک دیپلمات ارشد در این کشور داریم. ما با "رابرت موگابه" رهبر زیمبابوه گفتگو می‌کنیم، ولی با ایرانیان گفتگو نمی‌کنیم.

 

جدا از دو کانال ارتباطی که توصیف کردم (کانال برنامه هسته‌ای که هنوز آن را به رسمیت نشناخته‌ایم و کانال اولیه ‌ای که قرار است درباره عراق ایجاد شود)، ما با ایرانیان هیچ مذاکره ‌ای نداریم.

 

هرچند بحث‌ های اتفاقی و سرسری بین دو طرف وجود داشته است، ولی این گفتگوها در سطح روسای جمهور دو کشور یا حتی در سطح جدی وزرای امور خارجه نبوده است. به این ترتیب وقتی خانم  رایس در ژوئن سال گذشته اعلام کرد حاضر است در هر نقطه ای از جهان درباره موضوع هسته‌ ای  با وزیر امور خارجه ایران گفتگو کند، در حقیقت جهش بزرگی برای ما بود.

 

 

 

اگر برای بلند مدت فکر کنیم، ما باید موانع موجود بین ایران و آمریکا را از بین ببریم، زیرا هیچ ارتباطی بین دوطرف وجود نداشته است. بهتراست توجه کوتاه مدت خود برای مهاردولت ایران را کناربگذاریم و دارای تمرکزی بلند مدت باشیم به این معنا که ما می‌خواهیم در ‪ ۱۵یا ‪ ۲۵سال آینده کجا قرار داشته ‌باشیم؟

 

ما می‌خواهیم همدیگر را بشناسیم. ما سعی کرده‌ ایم این کار را با شیوه‌های گوناگون انجام دهیم. ما در ماه ژانویه تیم ملی کشتی آمریکا را به ایران اعزام کردیم و تیم کشتی خود را برای یک دوره مسابقات کشتی که از طریق شبکه تلویزیونی ایران پخش می‌شد، به بندرعباس اعزام کردیم که مورد احترام و تشویق زیادی قرار گرفتند، هرچند که هیچ کدام از اعضای ما در وزن خود مدالی به دست نیاوردند.

 

ما به دموکرات ‌ها و جمهوریخواهان در مجالس ‌سنا و نمایندگان گفته ‌ایم لطفا به ما بودجه ‌ای بدهید تا از آن برای این نوع تبادلات فرد به فرد استفاده کنیم. بیایید موانع موجود بین مردمان دو کشور خود را از بین ببریم و بیایید برای حل مشکلات دو کشور خود نیز تلاش کنیم.

 

ما باید مثبت فکر کنیم ؛ زمانی خواهد رسید (ما امیدواریم در دوران حیات ما رخ دهد) که مجددا با ایران مذاکره‌ کنیم و روابط دیپلماتیک خود را با آن ازسربگیریم. ما هم ‌اکنون سعی داریم تا زمینه ‌های این نوع رابطه سازنده را فراهم آوریم، زیرا زمان بسیار زیادی از زمان قطع روابط ایران و آمریکا گذشته است.

 

من در ماه آوریل امسال با ‪ ۱۲تن از کارمندان سفارت آمریکا که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تهران حضور داشته اند دیدار و با آنها به رایزنی درباره ایران پرداختم

 

رهبری کارمندان سفارت آمریکا در ایران را "بروس لاینگن" برعهده داشت که در سال ‪ ۱۹۷۹کاردار آمریکا در تهران بود. من به دو علت آنها را به وزارت امور خارجه دعوت کردم، یکی تشکر از آنها به خاطر خدماتشان و دیگری مطلع شدن از نظر آنها درباره اینکه چگونه باید این مشکل بسیار سخت با ایران را حل کنیم. من نمی‌دانم چه مدت دیگر طول خواهد کشید تا یک دیپلمات آمریکایی بار دیگر قدم در تهران بگذارد، ولی آنها به من گفتند این اتفاق باید در دوران حیات آنان رخ بدهد. ما باید خود را برای روزی که دو کشور بار دیگر یک مذاکره عادی برگزار کنند، آماده کنیم. 


نظر شما :