مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات

۲۹ مهر ۱۳۹۰ | ۲۱:۱۰ کد : ۱۷۱۷۶ اخبار اصلی
در صفحه "نگاه خریدارانه به مطبوعات" که جمعه ها پیش رویتان قرار می گیرد، مقالات و یادداشت های مهم روزنامه های کشورمان را که در طول هفته منتشر شده است از نظر می گذرانیم.
مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
فراتر از اختلاس

 

روزنامه کیهان در ستون "یادداشت روز" روز شنبه خود با عنوان "فراتر از اختلاس" به موضوع پرونده فساد عظیم بانکی و صحبت های اخیر وزیر اقتصاد درباره آن پرداخته و نوشته است: آقای حسینی روز پنج شنبه 21/7/90 در مراسم معارفه مدیرعامل جدید بانک ملی درباره ریشه یابی تخلفات و نظارت وزارت اقتصاد بر بانک ها توضیح می دهد: «در سال 1388 بازرسی وزارت اقتصاد براساس اطلاعات دریافتی و یک مطالعه اولیه به بانک های ملی و صادرات تذکر داد و در سال 1389 نیز این امر تکرار شد، اگر این تذکرات جدی گرفته می شد این اتفاق نمی افتاد». درباره این توضیحات و اظهارات وزیر محترم اقتصاد با توجه به حساسیت این پرونده گفتنی هایی هست؛ 1- از مجموع اظهارات آقای حسینی اینگونه استنباط می شود که منظور ایشان از اینکه اختلاسی در شبکه بانکی رخ نداده است، تخفیف در عنوان مجرمانه است چرا که ایشان اصرار دارند واژه سوء استفاده مالی را بکار برده و نتیجه بگیرند که عنوان «اختلاس» در جهت بزرگ نمایی این پرونده است.! و به این گزاره استناد کرده اند که؛ «آنها که صاحب ادله مستند هستند می گویند اختلاسی رخ نداده است».

این روزنامه ادامه می دهد: هرچند ایشان مشخص نکرده اند منظورشان از «صاحب ادله مستند» کیست اما بدون تردید مقامات قضایی بنابر وظیفه قانونی و ذاتی شان این مهم را برعهده دارند و بنابر ادله مستند قضاوت خواهند کرد چه اینکه قضات «البناءالدلیل» هستند. اکنون سؤالی که به میان کشیده می شود این است که آقای وزیر بر چه مبنا و با کدام ادله حقوقی پیرامون ماهیت یک پرونده بزرگ فساد اظهارنظر می نمایند؟... با این وضعیت روشن و بدون ابهام که حتی مقامات عالی قضایی همچون دادستان کل و ناظر ویژه این پرونده تأکید دارند فسادی که واقع شده حقیقتاً «یک فساد و جرم بزرگ» است اظهارات آقای حسینی غیرکارشناسانه به نظر می رسد و ایشان نباید در مقام قضاوت نشسته و درباره ماهیت جرم بزرگی که اتفاق افتاده است اظهارنظر کنند.

 

براندازی آل سعود در دستور کار امریکا

 

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز شنبه 23 مهر خود با عنوان "براندازی آل سعود در دستور کار آمریکا" با اشاره به اتهام زنی جدید امریکا به ایران می نویسد: دولتمردان آمریکایی، ایجاد یک جنگ تبلیغاتی و اگر بتوانند به راه انداختن یک درگیری نظامی میان عربستان و ایران را در برنامه خود دارند.

اما این روزنامه معتقد است که آمریکایی‌ها در این محاسبه دچار اشتباه بزرگی شده‌اند چون: دولت عربستان سعودی درحال حاضر آنچنان گرفتار فشارهای داخلی و خارجی است که نه تنها توان درگیر شدن در یک جنگ تبلیغاتی یا درگیری نظامی را ندارد بلکه به این در و آن در می‌زند تا به نحوی خود را از گرفتاری‌های موجود نجات دهد. انقلاب مردمی در دو کشور همسایه عربستان یعنی یمن و بحرین اکنون به مراحلی رسیده‌اند که هیچ نتیجه‌ای غیر از پیروزی مردم و سقوط دیکتاتورها در این دو کشور متصور نیست. اینها دیکتاتورهایی هستند که آل سعود با تمام توان و امکانات از آنها حمایت می‌کند و سقوط آنها به معنای فراهم شدن مقدمات سقوط آل سعود است. در داخل نیز آل سعود با مشکلات زیادی مواجهند. انقلاب در شرقیه و مطالبات مردم این منطقه از یک طرف و مخالفت‌های صریح سلفی‌ها با مواضع پادشاه عربستان از طرف دیگر، آل سعود را در بن بست قرار داده است... بدین ترتیب، اکنون آل سعود از سه طرف تحت فشار قرار دارد؛ سلفی‌ها، طرفداران حقوق مدنی و انقلابیون شرقیه. در چنین وضعیتی، کشاندن آل سعود به یک درگیری جدید آن هم با کشور قدرتمندی همچون جمهوری اسلامی ایران، فقط می‌تواند یک توطئه علیه آل سعود باشد. آیا آمریکا با این اقدام درصدد ساقط کردن آل سعود و به قدرت رساندن مهره‌های جدید خود در عربستان است؟ این احتمال وجود دارد که حزب دموکرات آمریکا با این محاسبه که تاریخ مصرف آل سعود به پایان رسیده، قصد دارد مهره‌های جدیدی را در عربستان به قدرت برساند تا این کشور نفت خیز را در کوران حوادث سریع انقلاب‌های منطقه از دست ندهد.

 

امریکا و عربستان به هم نزدیک تر می شوند

 

روزنامه تهران امروز در سرمقاله روز شنبه اش نظری غیر از روزنامه جمهوری اسلامی دارد و معتقد است سناریوی جدید علیه ایران برای اتحاد امریکا و عربستان طراحی شده است. این سرمقاله با عنوان "‌اهداف کاخ سفید از پیگیری یک سناریوی سوخته" به قلم حسام‌ الدین کاوه حاکی است: اگر فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی حملات کنترل شده نظامی علیه تاسیسات حیاتی ایران موجب شود که تهران برای دفاع از خود، توجهش را از کشورها و نیروهای مبارز فلسطین و لبنانی معطوف به داخل سازد، هدف آمریکا و اسرائیل که کنترل اقتدار منطقه‌ای ایران است، عملی خواهد شد اما این فرضیه آمریکایی‌ها اشکالات بسیاری دارد، در هر صورت تهران خود را برای پاسخگویی به هر نوع فشار سیاسی و اقتصادی بیشتر آماده ساخته است. اجماع جهانی نیز علیه ایران وجود ندارد و گزینه نظامی نیز بدون تحمل هزینه‌های سنگین برای کاخ سفید امکان‌پذیر نخواهد بود. اتفاقا یکی از تقاضاهای جنبش اعتراضی بزرگ در آمریکا مخالفت مردم با تداوم سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا و ادامه اشغال نظامی افغانستان و عراق است که هزینه آن را مالیات‌دهندگان آمریکایی می‌پردازند.

تهران امروز می افزاید: اینکه ادعا می‌شود ایران قصد داشته عملیات تروریستی علیه عربستان سعودی و اسرائیل انجام دهد، بیانگر ضرورت اتحاد آتی این دو کشور و عادی‌سازی روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی است که به دنبال پروژه ایران هراسی باید در منطقه جا بیفتد. تحت تاثیر فشارهای رسانه‌ای و نبرد تبلیغاتی، افکار عمومی توجهشان از اسرائیل به عنوان بزرگ‌ترین دشمن ملت‌های منطقه، معطوف به ایران ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی خواهد بود.

 

چرا امریکا به عربستان حمله نکرد؟

 

«شاهزادگان سیا» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ رسالت در روز دوشنبه به قلم حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن پرسشی را درباره نوع رابطه امریکا و عربستان مطرح کرده است. نویسنده می پرسد: اکنون که جنبش‌های ضد استبدادی با خواسته‌های دیرین ضد استکباری جوانان مسلمان همراه شده این شعار و سئوال به طور جدی در کانون‌های انقلابی مطرح می‌شود که اگر آمریکا به خونخواهی یازده سپتامبر به خاورمیانه لشکر کشید، چرا به عربستان حمله نکرد؟ مگر غیر از اطلاعات تأیید شده فوق حتی مجریان انفجارها، نیز عمدتا عربستانی یا آموزش یافته در کانون‌های آموزش ترور و جنگ انتحاری آن بازیگر منطقه‌ای نبودند؟ کشوری که در طول چند دهه اخیر وظیفه دارد انرژی سیاسی جوانان مسلمان را در مسیرهای انتحاری، انحرافی، نفرت‌انگیز و چندش‌آور منحرف نماید و اکنون که جنبش جوانان اسلامی به سوی ترقی سیاسی سامان می‌یابد، درگیر توطئه‌ای دیگر شده است؟ درک تحولات فوق در تحلیل طرح و نقش امروز سفارت عربستان در ادعاهای تبلیغاتی تازه آمریکایی‌ها لازم است. باز هم سفارت این کشور به محل توطئه‌ای دیگر علیه دنیای اسلام تبدیل شده است و در حالی که حتی تحلیلگران آمریکایی و غربی نیز معتقدند دلیلی برای دست داشتن ایران در طرح ترور سفیر عربستان وجود ندارد تبلیغات ادامه دارد. ریاض امروز نیز وظیفه دارد که به همراه جریان سیاسی - تبلیغی غرب چند واقعیت را تحت‌الشعاع دروغی دیگر قرار دهد.

 

مهندسی نظام و ظرفیت های قانون اساسی

 

روز دوشنبه روزنامه قدس به قلم غلامرضا قلندریان مطلبی نوشت با تیتر «مهندسی نظام و آینده نگری عالمانه رهبری» که طی آن به سخنان رهبر انقلاب درباره احتمال تغییر ساختار مدیریت سیاسی اشاره کرده و نوشته است: هر گونه تغییر و نوسازی و بازسازی در سیاست ها، خطوط و مهندسی نظام باید متکی بر اصول اسلامی باشد و رهیافت های مکاتب سیاسی غرب که اکنون تئوری های آنها به بن بست رسیده، نمی تواند برای جامعه اسلامی راهگشا باشد، بلکه در جامعه اسلامی ضمن استقبال از نوسازی ساختارها، ابتنای این مسیر، باید بر اساس حقوق شهروندان جامعه اسلامی و رعایت عدالت باشد تا دستیابی به آن آرمان های متعالی محقق شود.

به سخن دیگر، نظام سیاسی با هرگونه مدلی که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، مشکلی ندارد. شکل ریاستی و یا پارلمانی آن مهم نیست، بلکه در این مدل ها کارآمدی و خروجی رفتارها مورد توجه است.

این روزنامه با اشاره به ظرفیت های قانون اساسی می نویسد: در ساختار کلان سیاسی جمهوری اسلامی برای دستیابی به هدف های مهم و غایی ضمن حفظ ثبات در اصول، می توان در سازوکارهای دستیابی به هدف ها، تغییراتی را متناسب با نیازمندی ها ایجاد نمود که این گزینه به مثابه انعطاف یک مدل حکومتی و سیاسی است. جمهوری اسلامی تاکنون نشان داده است که در خصوص ایجاد دگرگونی، با صیانت از اصول و ثبات، هر گونه تحول را در عرصه ابزارها پذیرفته است که این واقعیت به معنای بالندگی یک نظام سیاسی است.

 

دستاورد دیپلماسی تهاجمی چه بود؟

 

داود محمدی در روزنامه شرق (روز دوشنبه) سرمقاله ای منتشر کرد با عنوان «سبقت اقدام از اثبات اتهام» که در آن به توصیف جبهه گیری های غرب علیه ایران و دیپلماسی تهاجمی دولت احمدی نژاد پرداخته و نوشته است: ناگفته پیداست حداقل تا مرحله حاضر، معبر یورش آمریکا به ایران از «جبهه دیپلماتیک» بوده است، بنابراین میزان توفیق تهران در خنثی‌سازی فشار رقیب، با توانمندی دستگاه دیپلماسی ایران ارتباط مستقیمی دارد. بنابراین، خالی از فایده نیست اصول راهنمای کلیدی دیپلماسی ایران و دستاوردهای آن مورد بررسی قرار گیرد. کما اینکه مسوولان دولت نهم و دهم، کارنامه سیاست خارجی دولت‌های پیشین را مورد ارزیابی قرار دادند و از آن تحت عنوان «دیپلماسی انفعالی» یاد کردند و با تاکید بر اینکه برآیند«هزینه/ فایده» این دیپلماسی تامین‌کننده منافع ملی نیست، راهکار «دیپلماسی تهاجمی» را جایگزین آن کردند.

محمدی می نویسد: شاید در شرایط فعلی یکی از اقدامات موثر، بازخوانی دستاوردهای این دیپلماسی جایگزین شده طی سال‌های گذشته باشد، زیرا یافته‌های جمع‌بندی‌های این‌گونه توسط کار‌شناسان خبره و مسلط بر منافع ملی و ساختار سیاست بین‌الملل، اجازه خواهد داد تا با شناسایی و تقویت نقاط قوت و ترمیم کاستی‌ها و نقاط ضعف و از کانال کارشناسان و دیپلمات‌های آشنا به دنیای پر رمز دیپلماسی، حرکت تاثیرگذاری را در سیاست خارجی به مرحله اجرا در آورد.

 

سه راهکار برای مقابله با توطئه طرح ترور

 

روزنامه جام جم روز سه شنبه در سرمقاله ای با عنوان «ما و سناریوی دشمن» سه راهکار را برای مقابله با توطئه طرح ترور پیشنهاد کرد:

 

1) انسجام و همبستگی بیش از پیش ملی: از مهم‌ترین مواردی که می‌تواند دشمن را در پیگیری اهدافش امیدوار و زمینه تحقق آن اهداف را فراهم سازد، اختلاف و عدم انسجام در داخل کشور است. مسوولیت این انسجام بیش از مردم بر عهده مسوولان کشور و رسانه‌هاست. عدم درک شرایط حساس و خطیر داخلی و بین‌المللی و تمرکز بر مسائل شخصی یا جناحی و باندی، سم مهلک و مانع اساسی بر سر راه این انسجام و همبستگی است.

2) آمادگی بیشتر نهادهای نظامی و امنیتی: توانمندی‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات خارجی و نیز آمادگی دستگاه‌های امنیتی برای شناسایی و مقابله با تهدیدات امنیتی داخلی تاکنون آزمون‌های موفقیت‌آمیزی را به نمایش گذاشته است. اما هوشیاری بیشتر در برابر تهدیدات احتمالی و آمادگی مقابله و خنثی کردن آنها، امروز ضرورتی بیشتر دارد.

3) فراهم کردن شرایط مناسب برای برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی: درخصوص انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی در فرصت دیگر به تفصیل خواهیم نوشت، ولی در این مجال به این نکته بسنده می‌شود که انتخابات ضمن ایجاد فرصت برای نظام، با طراحی دشمن و غفلت خودی‌ها می‌تواند به تهدید امنیتی منجر شود که تجربه تلخ آن را در انتخابات سال 88 پشت‌ سر گذاشتیم.

 

ارتباط سناریوی ضد ایرانی با موضوع جانشینی ملک عبدالله

 

«جایگاه عربستان در سناریوی جدید آمریکا علیه ایران» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ خراسان در روز سه شنبه به قلم سید حمید حسینی است که در آن دلایل اتهام زنی اخیر امریکا به ایران این چنین تشریح شده است: در بحبوحه پراکندگی و از هم گسیختگی که در میان متحدان منطقه ای واشنگتن به دلیل خیزش های مردمی و سقوط چند دیکتاتور نزدیک به آمریکا به وجود آمده، مطرح شدن این اتهام و حاشیه پردازی در قبال آن و متقابلا همراهی ریاض با گام های بعدی این سناریو می تواند کانونی برای همگرایی این متحدان پریشان با محوریت عربستان باشد. در این میان طرح این سناریو ریاض را که روزهای خوبی را در روابط با واشنگتن به دلیل برخی مسائل از جمله موضوع بحرین و کشور مستقل فلسطین ندارد به آمریکا نزدیک تر خواهد کرد و آمریکا و عربستان را در کنار یکدیگر در موضوعی مشترک قرار خواهد داد. این فضا به طور اجتناب ناپذیری نزدیک تر شدن بیشتر عربستان و اسرائیل را نیز در پی خواهد داشت.

این روزنامه ادامه می دهد: این سناریو در عین حال می تواند تا حدودی نیز به تحولات آینده داخلی در عربستان و مسئله جانشینی ملک عبدالله معطوف باشد. با توجه به بیماری ملک عبدالله و اخباری که این روزها دوباره از جدی شدن بیماری او به گوش می رسد همچنین سرنوشت مبهم شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد ۸۵ساله عربستان که وی نیز مدت هاست در انظار عمومی و رسانه های داخلی این کشور ظاهر نشده است، در کنار آغاز اعتراضات مردمی در این کشور به ویژه در منطقه «قطیف» نگرانی آمریکا از ایجاد خلاء قدرت و جنگ طایفه ای در این کشور بر سر جانشینی عبدالله را برانگیخته است.

 

نظام پارلمانی نیازمند وجود احزاب کارآمد و باثبات است

 

عباس عبدی در سرمقاله سه شنبه روزنامه اعتماد به بحث های پیرامون تغییر نظام ریاستی ایران به نظام پارلمانی پرداخته و نوشته است: در نظام‌های ریاستی دو مقام اجرایی و تقنینی مستقیما با رای مردم انتخاب می‌شوند، در مواردی پیش می‌آید که این دو مرجع انتخابی از جانب مردم در تقابل یا عدم تفاهم با هم هستند، و چنین وضعی موجب اختلال جدی در روند امور می‌شود.در نظام‌های دموکراتیک که شیوه‌های حل اختلاف را بصورت سنتی تجربه کرده‌اند، هنگام اختلاف به نحوی با یکدیگر کنار می‌آیند، مثلا در فرانسه رییس‌جمهور وقتی که اکثریت مجلس با او نیست، نخست وزیر را از حزب مخالف انتخاب می‌کند ولی اداره وزارت دفاع و خارجه را وزرای منسوب به رییس‌جمهور عهده‌دار می‌شوند. اما در کشورهای در حال توسعه حل این اختلافات به درازا کشیده می‌شود و حتی بنیان دموکراسی را به‌خطر می‌اندازد. نظام‌های موجود در هر دو صورت نظام‌های حزبی هستند، ولی نظام پارلمانی اگر همراه با احزاب قوی و جاافتاده‌یی نباشد، فاسدترین نظام‌ها خواهد شد. از این‌نظر برای رسیدن به نظام پارلمانی نیازمند شدید به ‌وجود احزاب کارآمد و باثبات هستیم. مدتی است که در ایران به دلیل اختلافات موجود میان مجلس و رییس‌جمهوری، مجددا بحث رجوع به نظام پارلمانی مطرح شده است. ولی نباید فراموش کرد که اختلافات موجود در ایران، بیش از آنکه ناشی از نارسایی در ساختارهای حقوقی باشد، به عوامل دیگری مربوط می‌شود که حتی اگر نظام پارلمانی هم بود، این اختلافات کماکان وجود می‌داشت. بعلاوه برای رسیدن به نظام پارلمانی کارآمد، باید مقدمات آن از جمله احزاب قوی و منضبط و مطبوعات حزبی آزاد فراهم شود که اگر این شرایط نباشد، نظام شبه پارلمانی ایجاد می‌شود که تمام مضار نظام پارلمانی را خواهد داشت بدون اینکه هیچ یک از محاسن آن را داشته باشد. به نظر من نظام پارلمانی در ایران هم می‌تواند بهترین باشد و هم بدترین.

 

«سپاه قدس» اسم رمز چیست؟

 

«سپاه قدس اسم رمز چیست؟» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ کیهان به قلم محمد ایمانی در روز چهارشنبه است که در آن می‌خوانیم: غربی ها مدعی اند - مردادماه در گاردین نوشتند - که دولت آمریکا از جنگ نرم سپاه قدس و فرمانده لاغراندام و جوگندمی آن (ژنرال قاسم سلیمانی) در عراق و لبنان شکست خورده است. نیرویی چنین قدرتمند که قادر است با ملت ها بده بستانی عاطفی (قدرتمندتر از بمب هسته ای) برقرار کند، مطلقا در اشل و کلاس کار خود نمی بیند که پادشاهان کاخ سفید و سعودی را سقط کند تا چه رسد به مشابه سعودی اردشیر زاهدی که ضرب المثل دیپلمات های خارجی در واشنگتن است. اگر کسی دنبال معنای «سپاه قدس» در دایره المعارف سیاسی می گردد، بداند این عنوان یعنی بیداری و بصیرت و مقاومت اسلامی، یعنی وحدت امت اسلامی در برابر فراعنه ای که بزرگترین شگرد سیطره شان گروه گروه کردن و معارض هم قرار دادن ملت هاست.

به نوشته کیهان، سپاه قدس تجلی و اسم رمز جویبارهای باریکی است که از سرچشمه ها جاری می شوند و در یک بستر بزرگ به هم می رسند و به دریا می پیوندند. سپاه قدس اسم مستعاری است که طواغیت به ابراهیم(ع) دادند و همان کابوس استعاری است که فرعون مصر در خواب خوش خود دید. موسی(ع) نه در خانه به استضعاف کشیده شدگان، که در خانه فرعون بالید. و فرعون را نه موسی که دریای نیل به امر خدا از پا درآورد. چند هزار سال بعد، دوباره نیل طغیان کرده است. اما کنار رودخانه های راین و تایمز و می سی سی پی نیز خبرهایی است. طوفان نوح از جایی برخاست که در خیال نمی گنجید و دریا از تنور خشکی جوشید که به باور نمی آمد. سیل هنگامی آمد که منکران، نوح را به استهزاء گرفته بودند و می گفتند طوفان و سیلاب در بیابانی خشک!؟

 

نظر شما :