ایران باید تکلیف را مشخص کند:

نوید دوستی یا پیام تهدید برای امریکا؟

۰۳ مهر ۱۳۹۰ | ۱۹:۳۰ کد : ۱۶۵۱۱ اخبار اصلی
. دیپلماسی ایرانی درباره حواشی سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک با دکتر علی خرم، نماینده سابق ایران در سازمان ملل، گفتگویی داشته است که در زیر می‌خوانید.
نوید دوستی یا پیام تهدید برای امریکا؟
دیپلماسی ایرانی: امسال هم آقای احمدی نژاد در شصت و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد. حواشی این سفر و سخنرانی رییس جمهور ایران همانند سال‌های گذشته پرطمطراق بود، از ترک جلسه از سوی برخی از مقام‌های کشورها گرفته تا سخنان دبیرکل سازمان ملل شاهد عکس‌العمل‌های متفاوتی بودیم. دیپلماسی ایرانی درباره حواشی این سفر با دکتر علی خرم، نماینده سابق ایران در سازمان ملل، گفتگویی داشته است که در زیر می‌خوانید:

 

آیا با توجه به سخنان آقای بان کی‌مون، رویکرد سازمان ملل نسبت به ایران تغییر کرده است؟

 

دو بحث در اینجا مطرح می‌شود،بعد اول:به طور کلی روند جهانی به سمتی پیش می‌رود که شفاف‌تر برخورد می‌کند، تا جایی‌که ویکی‌لیکس اسناد محرمانه و سری وزارتخارجه امریکا را به طور گسترده منتشر کرده و هیچ قانونی با انتشار آن برخورد نمی‌کند، حتی جامعه جهانی از آن استقبال می‌کند. باید انتظار داشته باشیم که تعریف حاکمیت نسبت به 20 سال پیش تغییر پیدا کرده است.

تصور ما از حاکمیت همان تعریف کلاسیک است، درحالیکه حاکمیت در جهان امروز حتی نسبت به دو سال پیش هم تغییر پیدا کرده است. کشورهای دیگر اگر درباره ایران صحبت می‌کنند، آن را دخالت در حاکمیت ایران نمی‌دانند. بنابراین سخنان آقای بانکی‌مون سمبلی است از اینکه تحولات حقوقی و نظام بین‌الملل در مسیری پیش می‌رود که مفهوم حاکمیت دائما در حال تغییر و تکامل به سمت بازتر شدن است. به عبارت دیگر نه تنها حاکمیت دیگر آن تعریف سابق خود را ندارد، بلکه با دیگران وجوه مشترک پیدا می‌کند. در تعریف کلاسیک، حاکمیت به شکل مطلق در اختیار دولت بود، اما امروزه در تعریف حاضر بسیاری از ابعاد حاکمیت یک کشور در اختیار دیگران قرار می‌گیرد.

همانطور که اشاره شد، زمانی که ویکی‌لیکس اسناد محرمانه امریکا را منتشر می‌کند، می توان گفت که این حاکمیت ملی امریکاست، اما می‌بینید که دولت امریکا هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد.مفهموم این رخدادها این است که ایران هم باید درک درستی از تحولات نظام بین‌الملل داشته باشد. زمانیکه درک درستی داشته باشیم، انتظاراتمان نیز مطابق آن به شکل صحیحی پیش خواهد رفت. در چنین موقعیتی باید انتظار ما این باشد که اگر دیگران هم راجع به کلیت حاکمیت ملی ما صحبت کنند، مساله تعجب‌برانگیزی نباشد.

باید توجه داشته باشید که تا اسفند ماه گذشته شورای امنیت در هیچ کشوری به دلیل نقض حقوق‌بشر دخالت نظامی نمی‌کرد، اما از اسفندماه گذشته این امر مرسوم شد که شورای امنیت در کشورها به دلیل نقض مکرر حقوق بشر براساس قطعنامه 1970 مداخله نظامی می‌کند. معنای چنین تحولاتی این است که آن تعریف‌های کلاسیک حاکمیت منسوخ شده است. بنابراین برای نتیجه‌گیری می‌توان گفت که نظام بین‌الملل و تحولات آن به سرعت در حال تغییر بوده و ممکن است اگر ما خود را با این روند تطبیق ندهیم، متعجب و حیران شویم که مسلما این حرف به معنای تکذیب و یا تصدیق این تحولات نخواهد بود.

بعد دوم: زمانی که قضاوتی و یا سخنی درباره کشوری گفته می‌شود باید ما هم انتظار اظهارنظرهای دیگران را داشته باشیم. به عنوان مثال زمانی‌که درباره هولوکاست بارها صحبت می‌شود، آنها نیز ترغیب خواهند شد که به دنبال نقطه ضعفی بگردند تا همان مسایل را درجامعه جهانی مطرح کنند. آقای بانکی‌مون نباید در سخنرانی خود درباره اعدام یک فرد در ایران صحبت کند، اما به این دلیل اشاره به چنین موضوعی می‌کند تا پاسخی به حرف‌های ایران باشد. و یا در مورد دیگری که اعلام می‌کند جهان باید از صلح‌آمیز بودن مسایل هسته‌ای ایران مطمئن شود، بدین معناست که جامعه جهانی چنین اطمینانی را ندارد و بیان شدن چنین مساله‌ای از زبان دبیرکل سازمان ملل تعجب‌آور است.

بنابراین اگر در گذشته عکس‌العمل‌ها آشکار نبوده و به شکل غیرمستقیمی مسایل مطرح می‌شد، زمانی که ایران درباره مسایل جهانی اظهارنظر می‌کند، باید متقابلا هم انتظار داشته باشد تا کشورهای دیگر نیز در همین راستا از ایران مسایلی را مطرح کنند.

 

سفر اخیر آقای احمدی‌نژاد به نیویورک چه تفاوتی با سفرهای گذشته او داشته است؟

 

درباره تفاوت آن نمی‌توان صحبت کرد. اما می‌توانیم درباره واکنش و بازتاب آن درجهان بحث کرد. به نظر می‌رسد که  اگر در سفرهای گذشته سخنان رییس‌جهور باب میل آنها نبود، قدری تامل می‌کردند، ولی در این سفر احساس می‌شد که همه بلافاصله واکنش منفی نشان می‌دهند. هیات‌های غربی که جلسه را ترک کردند و یا سخنرانی دبیرکل سازمان ملل که به طور آشکار عکس‌العمل نشان دادند.

آنچه که گفته شده درباره مذاکره با امریکایی‌ها در دیپملماسی جا ندارد. بدین معنا که نمی‌توان از یک سو به آنها حمله کرد و از سوی دیگر صحبت از صلح به میان آورد. بنابراین یا ایران باید تصمیم بگیرد که با پیام دوستی به آنجا برود و در این راستا حرکت کند و یا همانطور که تا به امروز بوده است، رفتار کند.

 

اشاره کردید به ترک جلسه سازمان ملل در هنگام سخنرانی رییس‌جمهور، آیا چنین عکس‌العمل‌هایی برای فشار بیشتر بر ایران است؟

 

در مرحله اول نشان از این است که نه از این مواضع خشنودند و نه اینکه حاضرند این مواضع را تحمل کنند. چنین عکس‌العملی در سخنرانی‌ سال‌های گذشته هم تکرار شده است. بله از سوی دیگر نیز می‌توان این نمایش را نوعی فشار بر ایران دانست. یک مرتبه 30 کشور جلسه راترک می‌کنند که در نگاه بیرونی می‌تواند فشار سیاسی بر ایران باشد.

 

آیا آزادی دو امریکایی تاثیری بر این سفر داشته است؟

 

آزادی دو امریکایی از نظر انسانی عمل مثبتی است، اما باید به کاربردهای سیاسی آن هم توجه داشت. زمانی‌که آنها به اسم جاسوس دستگیر شده و سپس طبق قانون آنها را به زندان محکوم می‌کنند، اما در نهایت  به این شکل آزاد می‌شوند، علامت سوال ایجاد می‌شود.

از طرف دیگر اگر ایران قصد دارد آزادی دو زندانی در راستای برنامه‌ای باشد، باید تمامی اعمال در یک روند باشد و باهم در تضاد نباشد. به عبارت دیگر آزادی دو زندانی می‌توانست بسیار موثر باشد، به شرط آنکه سایر پیام‌های ایران نیز در همین راستا انجام می‌شد.

اما اینکه سایر پیام‌ها تهدیدآمیز (این امر که به عنوان مثال هولوکاست حق است یا خیر موضوع بحث نیست، بلکه موضوعی که از دید آنها منفی باشد مورد توجه است) و یا خصومت‌آمیز باشد، آزادی دو امریکایی هم در چنین فضایی تاثیرگذار نخواهد بود.

 

نظر شما :