شورای امنیت، تنها راه فرار محمود عباس
1. اسراییل همواره تهدیداتی در مورد لغو توافقها با حکومت خودگردان و فلسطینیها کرده است. حتی در مورد لغو برخی از آنها اقدام و در چارچوب همین مساله چندین بار اقدام به اشغال مجدد کرانه باختری کرده وپس از مدتی به تدریج برخی از مناطق را دوباره در اختیار حکومت خودگردان قرار داده است.
بنابراین اسراییل به طور طبیعی کشوری نیست که پایبند تعهدات و توافقات باشد. بدین معنا که رژیم خودمحوری است و همواره برتری خودش را بر کشورهای همسایه به عنوان یک استرانژی دنبال میکند و امریکا نیز چنین ضمانتی را به رژیم صهیونیستی داده است. رژیم صهیونیستی در این زمینه از سابقه طولانی برخوردار است که اقدام به اشغال مجدد کند.
2. ما نباید فراموش کنیم که شورای امنیت تا به امروز قطعنامههایی را علیه اسراییل تصویب کرده و این قطعنامهها عبارت از 224 و 338 هستند که مبتنی بر عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی است. یا حکم دادگاه لاهه در مورد لغو دیوار نژاد پرستانه در سرزمینهای اشغالی و یا قطعنامه 191 مربوط به بازگشت آورگان بوده است. بنابراین شورای امنیت قطعنامههایی را به طور محدود علیه رژیم صهیونیستی تصویب کرده، اما هیچکدام ضمانت اجرایی نداشتند. نه به این دلیل که آنها به شکل طبیعی ضمانت اجرایی ندارند، بلکه بیشتر این قطعنامهها در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل تصویب شده که اسراییل و یا قدرتهای جهانی موظف به اجرای آنها هستند؛ اما به دلیل برخوردهای دوگانه بینالمللی و حمایتهای بیحدی که قدرتهای جهانی از اسراییل میکنند، این قطعنامهها راه به اجرا نبرده است. بنابراین ما نباید تصور کنیم که به رسمیت شناختن فلسطین در سازمان ملل در هر شکلی (یا از طرف شورای امنیت و یا از طریق مجمع عمومی) نهایتا به اجرا منتهی خواهد شد. هم اسراییل سابقه نقض و زیربار نرفتن قطعنامهها را دارد و هم امریکا با حمایت از اسراییل و مخالفتی که با طرح این مساله در سازمان ملل دارد، طرح به رسمیت شناختن فلسطین را نقض خواهد کرد.
تنها اهمیتی که طرح این مساله دارد، این است که برای اولین بار افکار عمومی جهان با قدرت در کنار مردم فلسطین قرار دارند و موضوع فلسطین را وارد مرحله جدیدی قرار خواهد داد. بنابراین هیچ ضمانتی وجود ندارد که حتی اگر این طرح در سازمان ملل هم تصویب شود، چه در شورای امنیت و مجمع عمومی ضمانت اجرایی وجود داشته باشد.
باید به عنوان نتیجه گفت که این طرح به عنوان یک تحول در کنار تحولات منطقه موازنه قدرت را در سطح منطقه و در سطح بینالمللی کمک مردم فلسطین خواهد بود.
اما اخیرا امریکا و اسراییل فشارهایی را برقدرت خودگردان تحمیل کردند که اقدام به طرح این مساله در سازمان ملل نکنند و برخی از مواضع تردیدآمیز هم از جانب تشکیلات خود گردان و محمود عباس شنیده شده که حاکی از این تهدیدات است. امریکا تهدید کرده است که کمکهای خودش را به حکوکت خودگردان قطع خواهد کرد و همانطور که میدانید حکومت خودگردان بسیار وابسته به کمکهای خارجی است، به ویژه برخی از درآمدهای کمرگی حکوکت خودگردان در دست اسراییل است. بنابراین چنین تهدیدهایی برای اقدام نکردن به طرح این مساله وجود دارد.
اما در هر حالت هیچ ضمانتی برای آزاد سازی فلسطین وجود ندارد به جز مقاومت، به عبارت دیگر مردم فلسطین باید وحدت و قدرت مقاومت خودشان را افزایش داده و ازسوی دیگر با برخورداری از حمایت کشورهای اسلامی و بین المللی که در حال حاضر نیز ازشرایط خوبی برخوردار است، به هدف خود دست پیدا کنند.
باید به این نکته اشاره کرد که دولت خودگردان فلسطین در معرض دو جریان مخالف قرار دارد:
- تحولات منطقه که به سمت حمایت از مردم فلسطین و مقاومت انجام میگیرد که این تحولات در فلسطین هم تاثیرات خود را گذاشته و مردم سرزمینهای اشغالی بیش از پیش مایلند که سرنوشت آنها هرچه زودتر مشخص شود. اگر افکار عمومی بینالمللی را نیز به این مساله اضافه کنیم، شاهد هستیم که جریانی به حکوکت خودگردان فشارمیآورد تا موازین جدیتری در تشکیل دولت فلسطین اتخاذ کند.
- جریانی است که به دولت خودگردان فشار میآورد که آنها را از این اقدام منصرف کند و این همان فشاری است که از سوی امریکا و برخی از کشورهای اروپا و اسراییل وارد میشود.
به عبارت دیگر این دو جناح مقابل یکدیگر به حکومت خودگردان فشارمیآورد، بنابراین محمود عباس به دنبال برون رفت و راهکاری از این دو جریان است.
نظر شما :