عربستان نگران از واکنش ایران
به گزارش روزنامه القدس العربی، تازهتزین مطالعات گروههای کارشناسی اسرائیل حاکی از آن است که اختلافهای شدیدی بر سر مواضع کشورهای عربی و جامعه جهانی علیه قذافی به وجود آمده و بر سر سوریه نیز آنها همچنان سر در گم هستند و نمیتوانند به یک موضع واحد برسند.
یوئیل گوجانسکی، پژوهشگر مرکز مطالعات امنیت ملی در تلاویو در این باره میگوید: «مواضع عربستان سعودی غیر قابل پیشبینی و غیر قابل انتظار بود. اتخاذ چنین موضع تندی علیه بشار اسد و نظام سوریه توسط پادشاه عربستان به هیچ وجه پیشبینی نمیشد. این که پادشاه عربستان میگوید باید سرکوب در سوریه فورا متوقف شود در حالی که خود در بحرین دخالت نظامی کرده و به سرکوب تظاهرکنندگان اقدام کرده است، نشان میدهد که امور در سوریه به سراشیبی خطرناکی افتاده و تهدید برای نظام اسد جدی است. از این رو عربستان در حال حاضر تلاش میکند نقشه همپیمانی جدیدی در خاورمیانه ترسیم کند که منطبق با مصالحش باشد.»
وی درباره این که عربستان از چه چیز میترسد که این گونه علیه بشار اسد موضع میگیرد، میگوید: «تا پیش از این ملک عبدالله همواره تلاش داشت که خود را از تحولات جاری در کشورهای عربی دور نگه دارد ولی الآن به این سمت رفته که خواهان سرنگونی نظام اسد است، دلیل آن روشن است، عربستان فکر میکند که با سرنگونی اسد یک ضربه به همپیمانی منطقهای ایران وارد میآید و میتواند جلوی نفوذ روزافزون ایران را در منطقه بگیرد و بدین ترتیب میتواند جایگاه ایران را در منطقه تضعیف کند. اما این بدان معنا است که عربستان خود را به یک همپیمانی سنی در برابر ایران که میخواهد زمام امور را در سوریه به دست گیرد، تبدیل کند.»
وی تاکید میکند، با نگاهی به گذشته و تجزیه و تحلیل آن چه تا کنون در سیاست عربستان گذشته در مییابیم که عربستان برای تشکیل یک همپیمانی سنی علیه ایران تا کنون شکست خورده است ولی اکنون میخواهد دوبره این شانس خو را این بار از طریق سوریه بیازماید.
گوجانسکی همچنین میگوید: «به رغم این که عربستان سعودی توسط کشورهای عربی احاطه شده است ولی درگیریهای داخلی شدید ولی عیان نشدهای دارد که به شدت ثبات و امنیت داخلی آن را تهدید میکند. از این رو برای فرار از بحران داخلی دست به دامن رایزنیهای دیپلماتیک و صرف منابع کلان مالی خود کرده است. عربستانیها فهمیدهاند که بهار عربی دیر یا زود به خاک آنها نیز میرسد و کسانی که به رغم زندگی در عربستان هنوز صاحب شناسنامه و حقوق شهروندی نیستند دست به قیام خواهند زد. از سویی به شدت از تنشهای مذهبی داخلی نیز رنج میبرد. عربستان تازه به این درک رسیده است و برای همین هم رویکرد خود را تغییر داده است. اکنون عربستانیها میگویند استفاده از ابزارهای سنتی که تا کنون برای آرام کردن فضا بهره میبردند برایشان کارایی ندارد از یک سو امنیت ملی خود را در معرض خطر میبینند و از سوی دیگر مصالح استراتژیکشان به مخاطره افتاده است. هر دوی این مسئله در کنار هم نیز رهبریشان در جهان عرب را به خطر انداخته است. در عین حال میبیند که از آن طرف ایران با قدرت در حال پیشروی است و میخواهد به تدریج قدرت منطقهای آنها را تصاحب کند.»
وی در توضیح بیشتر دیدگاهش میگوید: «مثلا ایران توانست در مصر پس از مبارک جایگاه تازهای برای خود تعریف کند و متحدانش را برای رسیدن به قدرت حمایت کند اما عربستان دست بسته مانده و میبیند که با فروپاشی نظام مبارک، جریانی که متحدش محسوب شود نیز در مصر وجود ندارد که بخواهد همسو با منافعش عمل کند. اکنون تصمیمگیران سیاسی عربستان به این نتیجه رسیدهاند که هر حکومتی در مصر بر سر کار آید برای جلب رضایت افکار عمومی داخلی مصر هم که شده طرح دوستی با ایران خواهد ریخت در حالی که خودشان به رغم صرف چهار میلیارد دلار در مصر تا کنون نتوانستهاند به هیچ چیز دست یابند.»
گوجانسکی همچنین به دست و پا زدنهای عربستان برای یافتن جایگاهی در مصر اشاره میکند و میگوید: «عربستانیها برای این که مصریها را به سمت خود بکشانند به آب و آتش میزنند. محدودیتهای اقتصادی با مصر را لغو کردهاند، پروژه احداث پل مشترک از طریق تنگه تیران را دوباره مطرح کردهاند و این همه در حالی است که جامعه مصری به هیچ وجه به سمت عربستان متمایل نیست و برای برقراری رابطه با ایران لحظهشماری میکند. برای مردم مصر ایران نمونه جذابتری است تا عربستانی که افراط و دیکتاتوریاش زبانزد عام و خاص است و هم انتظار دارند که بهار عربی به آنجا هم برسد.»
وی سپس تاکید میکند، به رغم تلاشهای عربستان برای ایجاد همپیمانی منطقهای علیه ایران در صورتی که بشار اسد در قدرت باقی بماند که نشانههای بقای آن بسیار است، عربستان باز هم بازنده اصلی این میدان خواهد بود و در آن موقع حتی چهره محترم ملک عبدالله نزد جامعه عربی نیز به شدت خدشهدار خواهد شد. حتی ممکن است وضعیت داخلی عربستان نیز پس از این اتفاق به شدت ملتهب شود و ملک عبدالله مجبور به کنارهگیری شود.
گوجنسکی همچنین به مخاطرات نبود اسد برای عربستان نیز اشاره میکند و میگوید: «در عین حال بزرگترین خطری که عربستان را تهدید میکند، سقوط بشار اسد است، چرا که از نگاهی بالاتر این صحنه مانند صفحه شطرنجی است که در صورت سقوط اسد بهار عربی را به جلو میراند و این بدان معنا است که تظاهرات و ناآرامیهای تازهای در عربستان شکل بگیرد که هدف آن یک چیز بیشتر نیست: سرنگونی آل سعود از راس قدرت.»
کارشناسان بر این اعتقادند که عربستان در حال حاضر در بدترین شرایطی است که به هیچ وجه پیشبینی آن را نمیکرده است. ریاض هم در لبنان، هم در عراق و به احتمال بسیار زیاد هم در سوریه بازنده اصلی خواهد بود. گوجنسکی میگوید: «در حال حاضر نگرانی اصلی عربستانیها در قبال مواضع عبدالله نسبت به سوریه واکنش ایران است. از سویی از مواضع امریکاییها نیز هیچ اطلاعی ندارند و این مسئله کار را برای آنها بیش از پیش سخت کرده است. آنها موضوع سوریه را از دیدگاه طایفهای و بودن علویها در راس قدرت میبینند در حالی که امریکاییها به هیچ وجه نگاه طایفهای به مسائل منطقهای ندارند. از این رو عربستان خود را تحت فشار دو عامل خارجی شدید میبیند، یک طرف احتمال رها شدن امور از دست امریکا و تنها مانده عربستان در گیر و دار تحولات منطقه است و طرف دیگر قدرت گرفتن همپیمانی شیعی در برابرش که روزبهروز در حال قدرت گرفتن است. از این رو عربستان همه انرژی و اموال خود را جمع کرده تا سدی برای جلوگیری از نفوذ رو به افزایش ایران بنا کند. ولی آیا میتواند در این کار موفق شود در حالی که از نظامهای استبدادی مثل اردن و مغرب حمایت میکند؟»
نظر شما :