واشگنتن از پس ایران هستهای بر نمیآید
روزنامه "واشنگتن پست " در گزارشی به قلم "ری تکیه " از اندیشکده "شورای روابط خارجی " آمریکا نوشت: سالها فرض بر این بود که تحریمهای اقتصادی و استفاده از دیپلماسی در قبال ایران، یک طرف مذاکره کننده سازشپذیر را برای ما به ارمغان خواهد آورد. اما بدخلقی ایران این ایده را که زمانی طرفداران بسیاری داشت، به طور مؤثر تضعیف کرد و در عین حال نیز تا حدی سردرگمی و وحشت بر جامعه بینالمللی سایه افکند. امید بر این است که جلوگیری از دسترسی به فناوریهای حساس و عملیات تخریبی بتواند روند برنامه هستهای ایران را آهسته کند تا اینکه راهبردی جایگزین و یا یک توافق حاصل شود، البته این امید اغلب به زبان آورده نشده است. تاکنون تصور بر این بوده که زمان به نفع ما در حال سپری شدن است و بنیان علمی ضعیف ایران میتواند از طریق چنین فشاری مختل شود. با این وجود، برخلاف چنین فرضیاتی، زیرساخت علمی ایران در دو دهه گذشته از لحاظ "قابلیت و پیشرفت " رشد خوبی داشته است.
* ایران پیشرفتهای هستهای خود را بدون هیچ کمک و پشتیبانی خارجی بدست آورده است
در تاریخ انرژی هستهای، ایران یک کشور کاملا متفاوت با دیگر کشورهای جهان است. در طول تاریخ، تقریبا هر قدرت متوسطی که به بمب هستهای دست یافته، کمکهای چشمگیری را از جانب یک پشتیبان و حامی خارجی دریافت کرده است. چین نه تنها توصیههای فنی بلکه ابزار ساخت رآکتور هستهای، طراحی سلاح و تعدادی موشکهای بالستیک از اتحاد جماهیر شوروی سابق دریافت کرد. چین نیز در عوض اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت 2 بمب هستهای در اختیار پاکستان قرار داد و در ساخت تأسیسات غنیسازی و رآکتورهای پلوتونیوم پاکستان کمک شایانی را به این کشور ارائه کرده و طراحیهای بمب هستهای را نیز در اختیار پاکستان قرار داد. اسرائیل رآکتور هستهای، تأسیسات زیرزمینی بازفرآوری پلوتونیوم و طراحیهای ساخت سلاح هستهای را از فرانسه گرفت. هند نیز که مدتهای طولانی مدعی است که برنامه هستهایاش، یک دستاورد بومی است، به راحتی از این واقعیت چشم پوشی کرده است که یک رآکتور هستهای از کانادا و 20 تن آب سنگین از آمریکا گرفته است. آفریقای جنوبی منزوی شده نیز که مجبور بود برای ساخت بمب هستهای به منابع داخلی خود اکتفا کند، به شدت به وضعیت ناگوار ایران نزدیک شده بود، اما سرانجام از اسرائیل تریتیوم دریافت کرد؛ مادهای که برای انفجار تسلیحات گرماهستهای حیاتی است.
*پیشرفتهای هستهای ایران همگی نشان از ذکاوت علمی این کشور دارد
اگرچه ایران برای کامل کردن رآکتور آب سبک خود که البته نمیتواند برای اهداف تسلیحاتی مورد استفاده قرار گیرد، از روسیه کمک گرفت و حتی از این هم بدتر، سانتریفیوژهای اولیه خود را از شبکه "عبدالقادر خان " در پاکستان دریافت کرد، اما تهران هرگز آن نوع حمایت خارجی را نداشت که دیگر کشورهای هستهای از آن برخوردار بودند. علاوهبراین، هیچ کشور دیگری با چنین تلاشهای نظاممندی برای افزایش فشار بر برنامه هستهایاش از طریق انکار فناوری و نفوذ ویروسهای رایانهای مواجه نبوده است. چه بسا اگر اسرائیل یا پاکستان با موانعی که ایران با آنها مواجه بود، روبرو میشدند، مسیری را که به سمت دستیابی به بمب هستهای طی میکردند، به مراتب طولانیتر میشد. عبور متوالی و پیاپی ایران از آستانههای فنی بر شبکه غنیسازی روبهرشد و پیچیده این کشور صحه گذاشته و ایران قرار است به زودی از نسل جدید سانتریفیوژهای خود پرده بردارد که همگی نشان از ذکاوت و فراست علمی ایران دارد.
تمام اینها چگونه محقق شده است؟ دهه 1980 دههای سخت برای علم در ایران بود چرا که این کشور با تهاجمی انقلابی به دانشگاهها و جنگ طولانی با عراق روبرو شد که بخش آموزش این کشور را از بودجه و حمایت دولت بینصیب گذاشت. اما این وضعیت در دهه 1990 تغییر کرد و این تغییر با وجود تحریمها و نظارتهای تحمل شده بر صادرات این کشور پس از انقلاب سال 1357 و همزمان با تلاش نخبگان سیاسی ایران از محافظهکاران گرفته تا اصلاحطلبان برای احیای تحقیقات علمی در این کشور صورت گرفت. در این سالها بود که سازمانهای جدید نظیر مؤسسه مطالعات پیشرفته در علوم پایه زنجان و مؤسسه ریاضی و فیزیک نظری تأسیس شدند و مؤسسات قدیمی همچون دانشگاه صنعتی شریف دوباره احیا شدند. سازمان انرژی اتمی ایران نیز که حمایت هاشمی رفسنجانی حتی در پرهیجانترین روزهای مصادف با ناآرامیهای انقلاب در این کشور را برخوردار بود، تیم مدیریتی جدید و تخصیصات دولتی بیشتری را تجربه کرد. در کشوری که به سیاست اغلب به عنوان یک بازی مرگبار نگریسته میشود، اصلاحطلبان و مرتجعان در تعهد خود به توسعه عملی، زمینههای مشترکی یافتهاند. که نتیجه آن نیز تأثیرگذار است و از جمله این نتایج میتوان به مواردی اینچنین اشاره کرد: تعداد مقالات علمی ارائه شده توسط محققان ایرانی در مجلات بینالمللی به طرز چشمگیری افزایش یافته است و این در حالی است که بسیاری از دانشگاهها نیز کادر آموزشی و نیروی متخصص کافی را برای ارائه برنامههای دوره دکتری به صورت کاملا تخصصی در اختیار دارند.
*ایران با وجود موانع و محدودیتهای بسیار نشان داد که حامی سخاوتمند علم است
طرد ایران در جامعه بینالمللی روحیهای گروهی را در میان جامعه علمی این کشور به ارمغان آورده است. ایران به جای اینکه کمبودها و موانع ناشی از محدود شدن بودجه خود به دنبال اعمال تحریمها علیه این کشور را احساس کند، ثابت کرده که حامی و پشتیبان سخاوتمند علوم مختلف است. دانشمندان ایران نیز نشان دادهاند که ملی گرایان ثابتقدمی هستند که برای فراتر رفتن از سیاست غیرقابل کنترل و ارائه طیف کاملی از کشفیات در زمینه فناوری شامل پیشرفتهای هستهای برای کشورشان مصمم هستند؛ و عجیب آنکه وضعیت طردشده ایران در جامعه بینالمللی روحیهای گروهی را در میان جامعه علمی این کشور به ارمغان آورده است. محققان ایرانی از این بیزارند که همکارانشان در جامعه بینالملل از آنها فاصله بگیرند و محروم کردنشان از تلاشهای جمعی با مراکز آموزشی غربی نیز آنها را به خشم میآورد و از کشتار هدفمند همکارانشان در داخل این کشور عصبانی هستند. حاکمان و دانشمندان در ایران امروز، کاملا ماهرانه پیماننامهای ملی تنظیم کردهاند که طبق آن دولت منابع مورد نیاز را تأمین میکند و دانشمندان نیز تخصص و مهارت خود را افزایش میدهند. یک گروه فدایی از ملیگرایان علمی، متعهد شدهاند تا ظرفیت دسترسی به نهایت دستاوردهای فنی را برای کشورشان فراهم کنند و در جریان این کار نیز ابزار ساخت بمب را در اختیار روحانیون این کشور قرار دهند.
* سیاستهای متعصبانه واشنگتن از عهده ایران هستهای بر نخواهد آمد
حدس و گمانهای مختلفی مطرح میشود، اما ایران در چند سال آینده در جایگاهی قرار خواهد گرفت که بتواند یک بمب هستهای را منفجر کند. یک حکومت دینسالار بیپروا که مجهز به بمب هستهای است، سایهای خطرناک بر انتقال قدرت سیاسی در منطقه خواهد گستراند و البته نتایج آن نیز تنها به خاورمیانه محدود نخواهد شد. یک بمب ایرانی احتمالا تفرقهافکنانهترین نزاع کورکورانه در این کشور را رقم خواهد زد. در پایان، نه نظم متلاطم و آشفته خاورمیانه و نه سیاست متعصبانه واشنگتن از عهده جمهوری اسلامی مجهز به سلاح هستهای بر نخواهد آمد.
* ایران پیشرفتهای هستهای خود را بدون هیچ کمک و پشتیبانی خارجی بدست آورده است
در تاریخ انرژی هستهای، ایران یک کشور کاملا متفاوت با دیگر کشورهای جهان است. در طول تاریخ، تقریبا هر قدرت متوسطی که به بمب هستهای دست یافته، کمکهای چشمگیری را از جانب یک پشتیبان و حامی خارجی دریافت کرده است. چین نه تنها توصیههای فنی بلکه ابزار ساخت رآکتور هستهای، طراحی سلاح و تعدادی موشکهای بالستیک از اتحاد جماهیر شوروی سابق دریافت کرد. چین نیز در عوض اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت 2 بمب هستهای در اختیار پاکستان قرار داد و در ساخت تأسیسات غنیسازی و رآکتورهای پلوتونیوم پاکستان کمک شایانی را به این کشور ارائه کرده و طراحیهای بمب هستهای را نیز در اختیار پاکستان قرار داد. اسرائیل رآکتور هستهای، تأسیسات زیرزمینی بازفرآوری پلوتونیوم و طراحیهای ساخت سلاح هستهای را از فرانسه گرفت. هند نیز که مدتهای طولانی مدعی است که برنامه هستهایاش، یک دستاورد بومی است، به راحتی از این واقعیت چشم پوشی کرده است که یک رآکتور هستهای از کانادا و 20 تن آب سنگین از آمریکا گرفته است. آفریقای جنوبی منزوی شده نیز که مجبور بود برای ساخت بمب هستهای به منابع داخلی خود اکتفا کند، به شدت به وضعیت ناگوار ایران نزدیک شده بود، اما سرانجام از اسرائیل تریتیوم دریافت کرد؛ مادهای که برای انفجار تسلیحات گرماهستهای حیاتی است.
*پیشرفتهای هستهای ایران همگی نشان از ذکاوت علمی این کشور دارد
اگرچه ایران برای کامل کردن رآکتور آب سبک خود که البته نمیتواند برای اهداف تسلیحاتی مورد استفاده قرار گیرد، از روسیه کمک گرفت و حتی از این هم بدتر، سانتریفیوژهای اولیه خود را از شبکه "عبدالقادر خان " در پاکستان دریافت کرد، اما تهران هرگز آن نوع حمایت خارجی را نداشت که دیگر کشورهای هستهای از آن برخوردار بودند. علاوهبراین، هیچ کشور دیگری با چنین تلاشهای نظاممندی برای افزایش فشار بر برنامه هستهایاش از طریق انکار فناوری و نفوذ ویروسهای رایانهای مواجه نبوده است. چه بسا اگر اسرائیل یا پاکستان با موانعی که ایران با آنها مواجه بود، روبرو میشدند، مسیری را که به سمت دستیابی به بمب هستهای طی میکردند، به مراتب طولانیتر میشد. عبور متوالی و پیاپی ایران از آستانههای فنی بر شبکه غنیسازی روبهرشد و پیچیده این کشور صحه گذاشته و ایران قرار است به زودی از نسل جدید سانتریفیوژهای خود پرده بردارد که همگی نشان از ذکاوت و فراست علمی ایران دارد.
تمام اینها چگونه محقق شده است؟ دهه 1980 دههای سخت برای علم در ایران بود چرا که این کشور با تهاجمی انقلابی به دانشگاهها و جنگ طولانی با عراق روبرو شد که بخش آموزش این کشور را از بودجه و حمایت دولت بینصیب گذاشت. اما این وضعیت در دهه 1990 تغییر کرد و این تغییر با وجود تحریمها و نظارتهای تحمل شده بر صادرات این کشور پس از انقلاب سال 1357 و همزمان با تلاش نخبگان سیاسی ایران از محافظهکاران گرفته تا اصلاحطلبان برای احیای تحقیقات علمی در این کشور صورت گرفت. در این سالها بود که سازمانهای جدید نظیر مؤسسه مطالعات پیشرفته در علوم پایه زنجان و مؤسسه ریاضی و فیزیک نظری تأسیس شدند و مؤسسات قدیمی همچون دانشگاه صنعتی شریف دوباره احیا شدند. سازمان انرژی اتمی ایران نیز که حمایت هاشمی رفسنجانی حتی در پرهیجانترین روزهای مصادف با ناآرامیهای انقلاب در این کشور را برخوردار بود، تیم مدیریتی جدید و تخصیصات دولتی بیشتری را تجربه کرد. در کشوری که به سیاست اغلب به عنوان یک بازی مرگبار نگریسته میشود، اصلاحطلبان و مرتجعان در تعهد خود به توسعه عملی، زمینههای مشترکی یافتهاند. که نتیجه آن نیز تأثیرگذار است و از جمله این نتایج میتوان به مواردی اینچنین اشاره کرد: تعداد مقالات علمی ارائه شده توسط محققان ایرانی در مجلات بینالمللی به طرز چشمگیری افزایش یافته است و این در حالی است که بسیاری از دانشگاهها نیز کادر آموزشی و نیروی متخصص کافی را برای ارائه برنامههای دوره دکتری به صورت کاملا تخصصی در اختیار دارند.
*ایران با وجود موانع و محدودیتهای بسیار نشان داد که حامی سخاوتمند علم است
طرد ایران در جامعه بینالمللی روحیهای گروهی را در میان جامعه علمی این کشور به ارمغان آورده است. ایران به جای اینکه کمبودها و موانع ناشی از محدود شدن بودجه خود به دنبال اعمال تحریمها علیه این کشور را احساس کند، ثابت کرده که حامی و پشتیبان سخاوتمند علوم مختلف است. دانشمندان ایران نیز نشان دادهاند که ملی گرایان ثابتقدمی هستند که برای فراتر رفتن از سیاست غیرقابل کنترل و ارائه طیف کاملی از کشفیات در زمینه فناوری شامل پیشرفتهای هستهای برای کشورشان مصمم هستند؛ و عجیب آنکه وضعیت طردشده ایران در جامعه بینالمللی روحیهای گروهی را در میان جامعه علمی این کشور به ارمغان آورده است. محققان ایرانی از این بیزارند که همکارانشان در جامعه بینالملل از آنها فاصله بگیرند و محروم کردنشان از تلاشهای جمعی با مراکز آموزشی غربی نیز آنها را به خشم میآورد و از کشتار هدفمند همکارانشان در داخل این کشور عصبانی هستند. حاکمان و دانشمندان در ایران امروز، کاملا ماهرانه پیماننامهای ملی تنظیم کردهاند که طبق آن دولت منابع مورد نیاز را تأمین میکند و دانشمندان نیز تخصص و مهارت خود را افزایش میدهند. یک گروه فدایی از ملیگرایان علمی، متعهد شدهاند تا ظرفیت دسترسی به نهایت دستاوردهای فنی را برای کشورشان فراهم کنند و در جریان این کار نیز ابزار ساخت بمب را در اختیار روحانیون این کشور قرار دهند.
* سیاستهای متعصبانه واشنگتن از عهده ایران هستهای بر نخواهد آمد
حدس و گمانهای مختلفی مطرح میشود، اما ایران در چند سال آینده در جایگاهی قرار خواهد گرفت که بتواند یک بمب هستهای را منفجر کند. یک حکومت دینسالار بیپروا که مجهز به بمب هستهای است، سایهای خطرناک بر انتقال قدرت سیاسی در منطقه خواهد گستراند و البته نتایج آن نیز تنها به خاورمیانه محدود نخواهد شد. یک بمب ایرانی احتمالا تفرقهافکنانهترین نزاع کورکورانه در این کشور را رقم خواهد زد. در پایان، نه نظم متلاطم و آشفته خاورمیانه و نه سیاست متعصبانه واشنگتن از عهده جمهوری اسلامی مجهز به سلاح هستهای بر نخواهد آمد.
نظر شما :