عراق گرفتار بر سر دو راهی

امریکا بماند یا برود

۰۹ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۲:۵۹ کد : ۱۳۲۷۹ اخبار اصلی
دکتر سیروس برنا،‌ نماینده مجلس و عضو گروه پارلمانی دوستی ایران و عراق، براین باور است که ماندن امریکا در عراق میل و نیت باطنی مردم و رهبران شیعی با بینش واقع‌بینانه است.
امریکا بماند یا برود
دیپلماسی ایرانی: این روزها بحث ماندن یا نماندن نیروهای امریکایی در عراق بسیار داغ است. ظاهرا اوباما بر خلاف وعده‌ای که داده بود، تصمیم دارد نیروهای امریکایی را در عراق نگه دارد. عراقی‌ها چندان به ماندن نیروهای امریکایی راضی نیستند گرچه بسیاری نیز مایلند تا امریکایی‌ها بمانند تا بدین وسیله بازی سیاسی تازه‌ای را در عرصه پررقابت عراق رقم بزنند. دکتر سیروس برنا،‌ نماینده مجلس و عضو گروه پارلمانی دوستی ایران و عراق، براین باور است که ماندن امریکا در عراق میل و نیت باطنی مردم و رهبران شیعی با بینش واقع‌بینانه است.

 

به عقیده شما آیا در نهایت مقامات عراقی ادامه حضور نیروهای نظامی امریکایی را خواهند پذیرفت؟

 

به عنوان برآیند چالش مربوط به سناریوهای احتمالی پیرامون کم و کیف خروج نیروهای امریکایی از عراق دو جمله معترضه موکد باید در اینجا مطرح شود:

1.     با توجه به جمیع شرایط به زعم من امریکایی ها قطعا باقی خواهند ماند.

2.     نظر باطنی و نیت واقعی (الزامات سیاسی – امنیتی نانوشته شرایط کنونی عراق) وضعیت را به رهبران شیعه، کرد و سنی اعم از برون یا درون دایره قدرت دیکته می ‌کند که نیروهای امریکایی در عراق بمانند.

بر اساس بررسی‌های میدانی که اخیرا انجام دادم، به وی‍ژه در بین رهبران گروه‌های شیعی که در ساختار کنونی سیاسی عراق از وضع مسلطی برخوردارند، ‌به این جمع‌بندی قطعی رسیدم که میل باطنی آنها معطوف به این است که امریکایی‌ها در عراق بمانند. البته میل باطنی آن دسته از رهبرانی که دارای بینش‌های واقع بینانه‌ هستند.

 

دلیل این میل باطنی برای ماندن امریکایی‌ها چیست؟

 

اختلاف نظر، سلایق و تشتت طی چند دهه اخیر تبدیل به یکی از عناصر بنیادین جامعه شناسی سیاسی عراق شده است. به تعبیر دیگر شهروندان و نخبگان به ویژه نخبگان سیاسی عراق بهتر از هر کسی خودشان و جامعه خود را می شناسند. بنابراین آنها می‌دانند کسی که متولی و مسئول یا به تعبیر دیگر قیم امنیت عراق است، اگر با سرعت برابر با برنامه‌های توافق شده فعلی از عراق خارج شود، نمی‌توان نسبت به وضعیت امنیت آتی خیلی خوش‌بین بود؛ ضمن آن‌که بدیهی است از حیث مسائلی مانند استقلال این کشور، فرایند دولت- ملت یا به معنای دیگر فرایند سیاسی در عرصه عمل و سیاست‌های رسانه‌ای، چه قدرت‌های منطقه‌ای چه کشورهای هم‌جوار یا حتی برخی از بازیگران داخلی عراق بر این باورند که نیروهای خارجی باید از این کشور خارج شوند و این اقدام باید سریع‌تر هم انجام شود. اما من کاملا معتقدم که در هر صورت اگر تمامی این نیروها خارج شوند، نمی توان چشم‌انداز روشنی را برای عراق به ویژه از نظر مسائل امنیتی در کوتاه مدت و میان‌مدت شاهد بود.

 

خبری منتشر شد مبنی بر این که امریکا قصد دارد 400 نیروی نظامی جدید وارد عراق کند، ‌آیا به نظر شما این سیاست جدید امریکاست؟

 

به عقیده من این موضوع بیشتر در حد حرف است. چرا که از یک سو الزامات ناشی از مسائل سیاست داخلی امریکا معطوف به انتخابات آتی ریاست جمهوری و هزینه‌ای که این قبیل اقدامات بر دولت امریکا تحمیل می‌کند، است و از سوی دیگر این اقدام نوعی شنا در جهت خلاف آب تلقی می‌شود، بدین معنا که در حالی که در این ایام شاهد طرح مسائلی مانند خروج نیروهای امریکایی از عراق هستیم، بعید می‌دانم که از نظر عملی چنین نیروهایی تجهیز و به عراق گسیل داده شوند.

باید در اینجا یک نکته را نیز کالبد شکافی کنیم، زمانی که صحبت از نیرو می‌شود، بحث ما کف و سقف نیرویی که در عراق باقی خواهد ماند، است. وگرنه بدیهی و مسلم است که از نظر روانشناسی مدیریت منابع انسانی، شرایط سازمان‌های نظامی و شبه نظامی اقتضا می‌کند که این نیروها باید برای تجدید قوا شاهد نوعی جایگزین باشند. بنابراین منظور من کف و سقف نیروهایی است که هم اکنون در عراق هستند و در آینده باید باقی بمانند. به تعبیر دیگر مابه‌ازای نیرویی که قرار است عملا وارد عراق شود باید به همان نسبت و بدون‌ آنکه به آنها اعلام یا به اطلاع نیروهای دیگر برسد، نیرو خارج شود. بنابراین این قبیل اتفاق‌ها را امری طبیعی تلقی می‌کنم و نباید به معنی آوردن نیروی جدید تلقی کرد و باید در تعریف نیروهای جدید گفت که این نیروها عبارتند از افزایش کمی نیروهای موجود در عراق.

 

‌آیا با ادامه حضور امریکا، جریان مقتدا صدر همچنان می‌تواند به راه و روش گذشته خود ادامه دهد؟

 

خیر، به عقیده من دوره این گونه روش‌ها به پایان رسیده است و دیگر در عراق فعلی گوش شنوایی برای این قبیل صحبت‌ها وجود ندارد. آنچه امروز تعیین کننده است،‌ کارکردهای ذاتی ناشی از صندوق‌های رای است که آن هم متاثر از الگوهای رفتاری انتخاباتی تک تک شهروندان عراق است. این متغیر نیز متاثر از جهت‌گیری عمومی سیاسی در عراق است که مشارکت سازنده تمام اقوام در ساختار قدرت مبتنی بر یک مشارکت منصفانه را به همراه دارد. بدین معنا که هر قوم و مذهبی به نسبت جمعیتی که در عراق دارد باید سهمی از کیک قدرت ببرد. بر این اساس باید دید این گونه صحبت‌ها تا چه اندازه از عقبه اجتماعی برخوردار هستند. تجربه انتخابات اخیر نشان داده در یک شرایط حداقلی و حداکثری معمولا مجلس اعلا بین شش تا چهارده یا پانزده کرسی و جریان صدر بین پنچ تا دوازده کرسی را تصاحب می‌کنند.

 

آینده نوری‌المالکی را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

 

به عقیده من مالکی گردنه‌های خطرناک اداره حکومت و قدرت را با توجه به گذر از فراز و نشیب‌های اخیر طی کرده و برنامه زمان‌بندی‌شده‌ای که برابر با مفاد مندرج در قانون اساسی دائمی فعلی عراق است تا پایان دوره 4 ساله‌اش در قدرت خواهد ماند.

 

نظر شما :