ژنرالی قدرتمندتر از مشرف در سایه
طی چند ماه گذشته ژنرال اشفق کیانى به نقطه امید دستگاه دیپلماسی ایالات متحده برای برقراری آرامش در پاکستان تبدیل شده است اما هنوز برای تعیین این که ژنرال تازه تا چه اندازه میتواند در تعاملات فضای سیاسی آشفته پاکستان موثر باشد، بسیار زود است.
طی چند ماه گذشته ژنرالی نه چندان سرشناس با شخصیتی مرموز و مبهم به نقطه امید دستگاه دیپلماسی ایالات متحده برای برقراری ثبات و آرامش در پاکستان تبدیل شده است. البته هنوز برای تعیین این که ژنرال تازه تا چه اندازه میتواند در تعاملات فضای سیاسی آشفته پاکستان موثر باشد، بسیار زود است اما به نظر میرسد مقامات فعلی و سابق آمریکایی برای حفظ دولتی متحد آمریکا در پاکستان از هم اکنون به او دلبستهاند.
ژنرال اشفق پرویز کیانی، شخصی که اواخر نوامبر سال گذشته میلادی (اندکی بیش از یک ماه پیش) به فرماندهی کل ارتش پاکستان برگزیده شد، پیش از این انتصاب تنها به عنوان یکی از فرماندهان مطیع پرویز مشرف شناخته میشد که به واسطه وفاداری به وی مراتب ترقی را در ارتش پاکستان شاید اندکی سریعتر از آن چه باید پیموده بود. او که قبلاً ناماش را تنها افرادی شنیده بودند که در موسسات تحقیقات تخصصی پاکستان فعالیت میکردند، یکشبه به یکی از قدرتمندترین مردان پاکستان و یکی از تیترهای اول رسانههای جهان تبدیل شد. با این حال هنوز کسی به درستی و آن چنان که باید او را نمیشناسد.
مشرف، رییس جمهور پاکستان که در سال 1999 با کودتایی بدون خونریزی زمام امور را در پاکستان به دست گرفته بود، به رغم نص قانون اساسی این کشور، تا سال گذشته به طور همزمان هم کرسی ریاست جمهوری و هم منصب فرماندهی ارتش را تصرف کرده بود. اما با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری سال 2007، مشرف پس از کشمکشهای طولانی که با دادگاه عالی سابق بر سر کاندیداتوری مجدد در رایگیری ریاست جمهوری، در صحن دادگاه از طریق وکیلاش متعهد شد در صورت پیروزی در این انتخابات پیش از ادای مجدد سوگند از فرماندهی ارتش استعفا دهد و به عنوان رییس جمهوری غیر نظامی به کاخ ریاست جمهوری در راولپندی بازگردد.
به این ترتیب زمانی که دادگاه عالی جدید پیروزی مشرف را در انتخابات ریاست جمهوری که از 6 اکتبر 2007 به حال تعلیق درآمده بود، تایید کرد، او چارهای نداشت جز این که تعلیمی نماد فرماندهی ارتش را به شخص دیگری تحویل دهد (پس از وضعیت فوقالعاده 45 روزهای که از اوایل نوامبر آغاز و تا اواسط دسامبر ادامه داشت مشرف ساختار دادگاه عالی را تغییر داد و قضات مخالف خود را از کار برکنار کرد). اما از سوی دیگر در کشوری که بیش از نیمی از تاریخ 60 ساله خود را تحت حکومت نظامیان سپری کرده و ژنرالهای آن به طور سنتی قدرت و نفوذ بسیاری در امور سیاسی و غیره دارند، استعفا از فرماندهی ارتش برای مشرف به مثابه تشکیل نیروی قدرتمندی (ارتش) علیه خودش بود.
در حالی که نابسامانی از اوایل سال گذشته میلادی سراسر پاکستان را فرا گرفته و این کشور در یک سال گذشته تقریباً هر روز شاهد ترور، شورشهای خیابانی، اعتراضات عمومی و درگیریهای سیاسی بوده است، مشرف بیم داشت تسلیم فرماندهی ارتش به شخص دیگری به کودتایی علیه خودش منتهی شود و او نیز (در بهترین حالت) سرنوشتی مانند نواز شریف پیدا کند که مشرف در سال 1999 طی کودتایی از قدرت برکنارش کرده بود. تنها راه نجات در این شرایط سپردن پستهای کلیدی و حساس ارتش به افرادی بود که مشرف نسبت به وفاداری آنها شک نداشت.
به همین خاطر در روزهای مانده به پایان سال و قبل از واگذاری فرماندهی ارتش، ساختار فرماندهی نظامی پاکستان شاهد عزل و نصبهایی در بالاترین ردهها بود؛ تعدادی از فرماندهان پیشین بازنشسته شدند، عدهای دیگر ترفیع درجه گرفتند، برخی از ترفیع یافتگان بسته به میزان اعتماد مشرف به آنها به پستهای حساسی مانند ریاست سازمان اطلاعات ارتش و فرماندهی پادگان هنگ دهم که در روالپندی در همسایگی دفتر ریاست جمهوری مستقر است، گمارده شدند و البته معتمدترینشان، اشفق کیانی، که «سایه مشرف» لقب گرفته بود، به معاونت فرماندهی ارتش برگزیده شد، یعنی مقامی که جانشینی او را در صورت استعفای مشرف به صورت خودکار تضمین میکرد.
اما اکنون با گذشت بیش از یک ماه از استعفای مشرف از فرماندهی ارتش و ارتقا اشفق کیانی به این مقام، رفته رفته همچنان که کیانی موقعیت خود را در ارتش تثبیت میکند، «سایه مشرف» از خود او قدرتمندتر میشود.
طلعت مسعود، ژنرال بازنشسته و تحلیلگر سیاسی مسائل پاکستان در این باره میگوید: «به تدریج ژنرال کیانی موقعیت خود را به عنوان فرمانده تثبیت میکند و به زودی کنترل حقیقی نیروهای ارتش از آن او خواهد بود.»
اما با توجه به شرایط فعلی پاکستان پیشبینی میشود فرمانده جدید ارتش آزمونی بسیار دشوار را طی هفتههای آتی پیش رو خواهد داشت. دو حزب بزرگ سیاسی پاکستان که پایگاه غیر نظامی دارند (حزب مردم و حزب مسلملیگ نواز) از هم اکنون تهدید کردهاند که اگر حزب متبوع مشرف (مسلملیگ قاعد اعظم) در انتخابات عمومی که تاریخ جدید برگزاری آن 18 فوریه تعیین شده، پیروز شود به اعتراض و راهپیمایی سراسری در تمام کشور دست خواهند زد.
این احزاب مشرف را که بر اساس آخرین نظر سنجیهای عمومی محبوبیت خود را نزد مردم از دست داده، از هم اکنون متهم میکنند که قصد تقلب در انتخابات را دارد. به این ترتیب در صورتی که در انتخابات 18 فوریه حزب قاعداعظم به پیروزی برسد و اعتراضات عمومی و راهپیماییها در سراسر پاکستان آغاز شود، کسی که باید درباره چگونگی برخورد با جمعیت معترض تصمیم بگیرد، ژنرال کیانی است. در حقیقت به عقیده تحلیلگران پاکستانی و آمریکایی در صورت بروز چنین شرایطی، تصمیمگیری کیانی درباره نحوه برخورد با مخالفان مشرف به قدری اهمیت دارد که نه تنها در تعیین شخصی که از آن پس بر پاکستان حکم میراند، موثر است بلکه میتواند پاکستان را از فرو افتادن به ورطه هرج و مرج و آشوبهای بیشتر نجات دهد.
البته به رغم این که شخصیت کیانی هنوز چندان شناخته شده نیست اما تردیدی در این مساله وجود ندارد که او به مشرف وفادار خواهد ماند. با این حال شمار زیادی از تحلیلگران بر این عقیدهاند که وفاداری کیانی به مشرف تا جایی است که اعمال و تصمیمات مشرف موجب لطمه خوردن به وجهه ارتش نشود. بروس ریدل، مامور سابق سازمان سیا و مشاور ویژه امور پاکستان در کاخ سفید در این باره پیشبینی میکند: «او [کیانی] تنها تا جایی به مشرف وفادار خواهد بود که قانون وی را به وفاداری به او [در مقام ریاست جمهوری] موظف کند.» او معتقد است که کیانی به مشرف اجازه نخواهد داد که از ارتش پاکستان مانند ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند.
صعود کیانی به مقام فرماندهی ارتش پاکستان بسیاری از کارشناسان اطلاعاتی و نظامی آمریکا را خشنود کرد زیرا تا جایی که عملکرد و شخصیت او در سالهای گذشته نشان میدهند او شخصیتی میانهرو با دیدگاههای نزدیک به غرب است که یک نظامی حرفهای تمام عیار به شمار میرود و در عیان حال هیچ جاهطلبی سیاسی نیز ندارد. البته این مساله بر کارشناسان آمریکایی پوشیده نبوده است که منصب فرماندهی کل ارتش شخصیت بسیاری از افرادی را که صاحب تعلیمی فرماندهی ارتش شدهاند، دگرگون کرده است؛ زمانی که مشرف در سال 1998 به این منصب گماشته شد به نظر میرسید که هیچ جاه طلبی سیاسی ندارد اما یک سال بعد با کودتایی نخست وزیر وقت را برکنار کرد و کنترل نهاد سیاست و ارتش را توامان در دست گرفت.
با این حال به عقیده کارشناسان پاکستانی و آمریکایی با وخیمتر شدن اوضاع در پاکستان و افول بیش از پیش قدرت و محبوبیت مشرف، کیانی رفته رفته به یکی از مهمترین و شاخصترین چهرههای پاکستان برای دولت جرج بوش، رییس جمهور آمریکا، تبدیل میشود.
اعلام وضعیت فوقالعاده در پاکستان توسط مشرف در ماه نوامبر در نظر اکثریت مردم پاکستانی تلاشی از سوی این ژنرال سابق بوده است تا مخالفان سیاسی خود را بیهیچ مانع قانونی از میدان بیرون کند و قبضه قدرت مطلقه را در این کشور به کف آورد. در همین حال بسیاری از پاکستانیهایی که قرار است 18 فوریه پای صندوقهای رای حاضر شوند کوتاهی و قصور نیروهای امنیتی تحت فرمان مشرف را که به ترور بینظیر بوتو، نخست وزیر اسبق و رهبر حزب مردم منجر شد، عمدی قلمداد میکنند. این شرایط دست در دست هم موجب تضعیف مشرف و در مقابل قدرتمندتر شدن فرمانده جدید ارتش در مقایسه با رییس سابقاش شده است.
شاید به همین خاطر بود که انتصاب کیانی به فرماندهی ارتش علاوه بر خشنودی تحلیلگران نظامی و اطلاعاتی آمریکا، رضایت خاطر افسران ارتش پاکستان را نیز به همراه داشت چرا که بسیاری از آنها معتقدند که اعمال مشرف موجب خدشهدار شدن چهره ارتش در این کشور شده است.
با این حال هنوز اطلاعات زیادی درباره دیدگاههای کیانی درباره مسائل جاری پاکستان در دست نیست و او همچنان به رقم گذشت چندین هفته از انتصاباش به فرماندهی ارتش به شیوه معمول خود در اجتناب از مصاحبههای مطبوعاتی و اظهار نظر در مسائل سیاسی ادامه میدهد. او تنها طی این چند هفته دو بار به طور مختصر اظهارنظرهایی جزئی درباره مسائل پاکستان انجام داده بود که به وضوح تنها اهداف آنها بازگرداندن جو اعتماد به رابطه ارتش و احزاب مخالف دولت بوده است. علاوه بر این پس از ترور بوتو در 27 دسامبر، کیانی عدهای از سربازان را مامور کرد تا به نیابت از ارتش در مراسم تشییع او شرکت کرده و حلقه گلی روز مزار رهبر درگذشته اپوزیسیون قرار دهند. خود کیانی که در اوان حرفه نظامیاش به عنوان افسر بلند پایه، مدت کوتاهی به عنوان مشاور نظامی بوتو در اولین دوره نخست وزیری او در فاصله سالهای 1988 تا 1990 خدمت کرده است، پس از مراسم تشییع بوتو به طور خصوصی به دیدار آصف علی زرداری، همسر بوتو، رفت.
در حوزه ارتش و نظام نیز به رغم این که تصمیمها و تمهیدات فرماندهی جدید چندان بسیار نبوده اما تصمیم وی در اعلام سال 2008 به عنوان سال «سرباز» در پاکستان مورد استقبال مقامات پاکستانی و حتی آمریکایی قرار گرفته است. پاکستان در خط مقدم مبارزه با طالبان و گروههای القاعده قرار دارد که شمال این کشور را در استانهای وزیرستان و استان شمالغرب در مرز افغانستان به جولانگاه خود تبدیل کردهاند و از سال 2001 تا کنون بیش از هزار تن از پرسنل ارتش پاکستان در مبارزه با این گروههای تروریستی بنیادگرا جان خود را از دست دادهاند. این وضعیت در کنار مشکلات جاری سیاسی که به دلمشغولی اول مشرف به عنوان فرمانده ارتش تبدیل شده بود و او را از رسیدگی به مشکلات ارتش باز میداشت، باعث شد تابستان سال گذشته در بحبوحه درگیریهای مسجد سرخ اسلامآباد و درگیریهای متعاقب آن، صدها تن از سربازان پاکستانی خود را تسلیم نیروهای بنیادگرا کنند. این مساله که نشان از تضعیف روحیه ارتش پاکستان داشت بسیاری از جمله ارتش و دولت آمریکا را نگران کرده بود. اکنون آنها امیدوارند نامگذاری سال 2008 به عنوان سال سرباز گام موثری در جهت بازگرداندن روحیه از دست رفته نظامیان پاکستانی باشد.
کیانی که فرزند یک افسر جزء ارتش پاکستان از ناحیه پنجاب است، در آمریکا تحصیل کرده و روی هم رفته در شرایط فعلی به نظر میرسد بهترین گزینه برای فرماندهی ارتشی بیطرف است که شاید بتواند در باز گرداندن حکومت دموکراسی به پاکستان و پاسداری از آن نقشی حیاتی ایفا کند. مسعود، ژنرال بازنشسته پاکستانی و تحلیلگر مسائل سیاسی این کشور میگوید فرمانده ارتش پاکستان برای ایفای چنین نقشی شاید ناچار شود قدرت خود را فدا کند و به نظر میرسد کیانی قدرت این کار را دارد در حالی که مشرف هرگز توان انجام این کار را نداشت. اما در کشوری که هیچیک از فرماندهان نظامیاش در 60 سال گذشته چنین درجهای از خود گذشتگی را در اعمال و رفتار خود نشان ندادهاند، هرگز نمیتوان اطمینان داشت که کیانی در صورت بروز شرایط لازم، مقام فرماندهی ارتش را به دفاع از دموکراسی ترجیح نمیدهد.
نظر شما :