سوریه و بحرین جولانگاه سیاسی ایران و عربستان
به گزارش روزنامه القدس العربی، چاپ لندن ولی اوضاع در سوریه قطعا با لیبی فرق میکند. در سوریه در صورت تشدید بحران قدرتهای منطقهای قطعا وارد عمل خواهند شد و هم در بعد استراتژیک و هم در بعد ایدئولوژیک دست به رقابت گستردهای خواهند زد.
اگر نگاهی به شبکههای عربستانی مانند وصال، صفا و دلیل که مقرشان در ریاض است بیندازیم به خوبی میبینیم که رهبران دینی این کشور و نزدیکان آنها مانند شیخ یوسف الاحمد یا شیح عدنان العرعور که خود سوری است ولی در عربستان به سر میبرد، چگونه علیه نظام سوریه داد سخن سر میدهند و حتی مدعی میشوند که نظام اسد کافر است و سرنگونی آن واجب. جالب است که پیش از این همین علما ورود نیروهای سپر دفاع جزیره به بحرین را تایید میکردند و در برابر سرکوب اعتراضهای مردمی سکوت میکردند و تلاش داشتند تا به خانواده آل خلیفه برای تسلط مجدد بر اوضاع بحرین کمک کنند. چرا که به ادعای مضحک این شبکههای مورد حمایت عربستان سعودی، بحرین با خطر نفوذ ایران صفوی مواجه است، آیا میتوان باور کرد که عربستان سعودی از چنین تبلیغاتی هدف خاصی را دنبال نمیکند؟
اهداف عربستان در برابر تحولات بحرین و سوریه را به 7 مورد میتوان خلاصه کرد:
یکم: بحرین به رغم کوچکی جغرافیاییاش در منطقه خلیج فارس اما به دلیل ترکیب دموگرافی و جمعیتیاش هر اتفاقی در آن میتواند تاثیری مستقیم بر امنیت و نظام عربستان بگذارد به گونهای که تظاهراتی که اکثریت شیعه در بحرین علیه اقلیت حاکم سنی به راه انداختند، دریچهای برای شیعیان عربستان که به رغم سرکوب و محدودیتهای حکومت عربستان شمارشان هم کم نیست، ایجاد کرد و در منطقه نفتخیز شرقیه باعث شد تا آنها نیز علیه نظام آل سعود برخیزند و دست به تظاهرات اعتراضی بزنند.
دوم: برخی از چهرههای بارز فکری کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مثل دکتر عبدالله النفیسی، نماینده سابق دولت کویت بر این ادعای واهی هستند که اقلیت شیعی مخالف حکومت در کل منطقه مورد حمایت نظام ایران هستند، حتی کسانی که با دولتهایشان کنار آمدهاند و در کشوری مثل عربستان پستی دارند، با ایران در ارتباطند. آنها تلاش میکنند از طریق جمعیتهای سیاسیشان هیمنه و پروژههای سیاسی ایران را اعمال کنند.
کانالهای ماهوارهای ایران تلاش میکنند تا ایدئولوژی و اندیشههای ایران را در خلیج فارس ترویج کنند و این برای کشورهای کوچکی چون قطر، بحرین، کویت و امارات متحده عربی تهدید محسوب میشود و این مسئله میتواند نگرانی عربستان را چه در بعد داخلی و چه در بعد منطقهای بیش از پیش افزایش دهد.
سوم: اتهامهایی که ایران و نظام عربستان به یکدیگر میزنند و هر کدام به نوعی اندیشههای دینی رقیب را به سخره میگیرند، باعث شده تا رقابتها و برخوردهای دینی نیز افزایش یابند. ایران و جریانهای شیعی مخالف در کشورهای حاشیه خلیج فارس تلاش میکنند که در برابر اندیشههای وهابیت که عموما از سوی عربستان سعودی مورد حمایت قرار میگیرند، بایستند. در مقابل جریانهای سلفی در کویت و بحرین در کنار نظام عربستان ایستادهاند و در برابر جریانهای شیعی صفبندی خشنی کردهاند. آنها به ویژه از این که میبینند جبهه عراق که یکی از مهمترین جبهههای اهل تسنن در منطقه محسوب میشده اکنون در کنار ایران ایستاده و شیعیان در آن در راس امورند و با شیعیان ایران همکاریهای تنگاتنگی دارند، به شدت نگرانند و معتقدند که امتداد نفوذ ایران روز به روز در حال افزایش است. آنها برای این کار جورج بوش، رئیس جمهوری سابق امریکا را به شدت مورد شماتت و انتقاد قرار میدهند و مدعیاند او با حمله به عراق، این کشور را در طبقی مرصع به ایران هدیه داد.
چهارم: وضعیت بحرین به گونهای شده که حتی آل خلیفه برای نجات خود از بحران حاضر به همکاری با رژیم صهیونیستی شده است غافل از این که مسئله میتواند تنشها را در منطقه به ویژه در درون خود بحرین به شدت افزایش دهد و کار را به رویارویی مسلحانه بکشاند. این مسئله میتواند مطالبات مشروع اصلاحات مردم بحرین را که همانند مردم یمن و مصر و تونس خواهان اصلاحات هستند با مشکل مواجه کند.
پنجم: نخبگان سیاسی و دینی عربستان مدعیاند که تنها راه رویارویی با نفوذ غیر قابل کنترل ایران در منطقه سرنگونی نظام سوریه، همپیمان استراتژیک ایران است. چرا که به اعتقاد آنها سوریه پلی استراتژیک برای ایران محسوب میشود که نفوذ آن را از طریق عراق متمایل به خود به حزب الله در لبنان و حماس در غزه گسترش میدهد. آنها همچنین معتقدند که باید سوریه را از ایران جدا کرد تا اسرائیل بتواند ایران را بیش از پیش تحت فشار بگذارد و به محاصره خود در آورد. تحولات سوریه باعث نگرانی حزب الله که جایگاه مردمی بسیار بالایی در سوریه دارد نیز شده است. حزب الله و شبکهاش المنار در کنار حکومت سوریه و نظام بشار اسد ایستادهاند. از این رو ایران نیز به هیچ وجه حاضر نیست که سوریه این متحد استراتژیک خود را به همین سادگی از دست بدهد.
ششم: هر اتفاقی در سوریه میتواند اوضاع را در تمامی کشورهای متمایل به ایران تغییر دهد. به ویژه در عراق که در حال حاضر حکومت آن که به طور کامل متمایل به جمهوری اسلامی ایران است.
در آخر: هیچ کس انتظار ندارد که عرصه تظاهرات در سوریه به درگیری داخلی کشیده شود و همان انحرافی که در لیبی رخ داد در این جا نیز رخ دهد. اگر چنین اتفاقی بیفتد کل منطقه وارد تونل تاریکی خواهد شد که قطعا جنگ طایفهای گستردهای را به وجود میآورد که بیشک مردم بیگناهی را قربانی خود خواهد کرد. چرا که سوریه توازن ثبات در منطقه است، سوریه از سوی امریکا و اسرائیل همواره مورد هدف بوده و بیثباتی آن باعث میشود که کل منطقه گرفتار اختلافهای سنگین سیاسی شود.
نظر شما :