ايران از نگاه روس ها

۲۲ دی ۱۳۸۶ | ۲۱:۳۷ کد : ۱۲۹۷ سرخط اخبار
مقاله اى از رای تکیه و نیکولاس گوسدف در مورد ايران و روسيه
ايران از نگاه روس ها
 
اگر بن بست در تعیین آخرین وضعیت کوزوو در شورای امنیت سازمان ملل نشانی از روندهای آتی داشته باشد، دلیل آن این است که بالاخره روسیه از تمام باورهای دیرپا و باقی مانده خود صرف نظر کرده و دیگر قصد ندارد با ایالات متحده برای پیش برد سرفصل اولویت های جهانی این کشور همکاری کند.
 
یکی از میراث ولادمیر پوتین برای جانشینانش تغییر مواضع روسیه در دنیاست. مسکو دیگر هیچ علاقه ای به اصلاحات مختصر در سیاست های از قبل تعیین شده واشینگتن ندارد و شاید مهمترین کشوری که از این تغییر رویه سود می برد ایران است چون با آشکار شدن بعضی از اطلاعات در گزارش ماه سپتامبر سازمان های اطلاعاتی آمریکا موسوم به NIE یا National Intelligence Estimate، هرگونه احتمال برخورد نظامی با ایران را منتفی کرد و دولت بوش به اعمال فشار اقتصادی و دیپلماتیک بر این کشور روی آورد.
 
اکنون تنها امید آمریکا این است که شتاب در صدور قطعنامه های شورای امنیت بتواند بر تعلیق بخش های مهم و حساس غنی سازی در برنامه هسته ای ایران بینجامد. و جالب اینجاست که تکیه بر شورای امنیت به عنوان سکوی اصلی برخورد با ایران به طرز شگفت انگیزی برای مسکو قابل قبول بوده است.
 
برخلاف تصور واشنگتن که مؤاخذه و توبیخ ایران توسط شورای امنیت نشانه همبستگی بین المللی علیه تهران است، نشانه ها حاکی از آن است که ایران نه تنها از این بابت نگران نیست بلکه به شکل وسیعی خود را با روند شورای امنیت وفق داده است.
 
. در ابتدا ایران از آن چه بر سر عراق آمده بود احساس نگرانی می کرد چون در دهه 1990 ایالات متحده با استفاده از سازمان ملل عراق را منزوی و علیه آن تحریم را به کار گرفت و بعد هم کم کاری که بغداد در انقیاد از سازمان ملل را بهانه مداخله نظامی به این کشور قرار داد.
 ایران خیلی سعی کرد که پرونده هسته ای این کشور به سازمان ملل ارجاع داده نشود حتی بین سال های 2003 تا 2005 برنامه خود را به منظور پیش دستی و جلوگیری از ارجاع آن به سازمان ملل به حالت تعلیق درآورد.
 
علاوه براین رضایت با اکراه روسیه به درخواست های آمریکا در روابطش با ایران واقعا تنش ایجاد کرد و باعث شد عده ای به این نتیجه برسند که پوتین حاضر است روابط اقتصادی و استراتژیک خود با ایران را به خطر بیندازد.
البته روسیه در یک دغدغه مهم با ایالات متحده فصل مشترک دارد: مسکو مایل نیست که کشوری به سلاح هسته ای دست پیدا کند. مشکل این جاست که روسیه نسبت به ایالات متحده تعریف محدودتری از برنامه هسته ای دارد و به هیچ وجه مثل آمریکا فکر نمی کند که کل زیرساخت هسته ای ایران چیزی جز تولید سلاح باشد. بنابراین روسیه در همراه شدن با اقدامات سازمان ملل برای کنترل برنامه تولید کلاهک های عملیاتی هیچ ضرورتی نمی بیند.
در عین حال روسیه در حال حرکت به سمتی است که در خاورمیانه به قدرت مستقل از غرب تبدیل شود و بنابراین برایش چندان صرف ندارد که با ایران به دشمنی برخیزد.
 
ایران هم تشخیص داده است که در استراتژی زیرکانه مسکو نقش مهمی دارد. روسیه از قطعنامه های ناکارآمد برای خوشایند سازمان ملل و ایالات متحده پشتیبانی می کند، در عوض عملا به تقویت روابط با ایران می پردازد چون هر دو کشور می دانند قطعنامه های سازمان ملل به این روابط خدشه ای وارد نمی کند. نشانه آن این است که از یک سو دیپلماتهای روسیه فعالانه با همتایان خود در آمریکا مشغول تنظیم قطعنامه سوم هستند و از سوی دیگر مسکو با اشتیاق سوخت راکتورهای آب سبک بوشهر را تأمین می کند.
 
ناهمخوانی این حقیقت که روسیه منابع حساس هسته ای را به کشوری می دهد که به خاطر فعالیت های هسته ای در معرض تحریم است از دید نخبگان این کشور پنهان نمانده است. در سایر حوزه های الگوی مشابهی قابل مشاهده است، در جایی که روسیه با ایالات متحده هم آوا می شود و از فعالیت های هسته ای ایران شکوه و شکایت دارد پس چرا این رویکرد مانع امضای قراردادهای تجاری با ایران نمی شود؟
 
به هر حال انگیزه های اقتصادی قوی و محکمی باعث طراحی این رویکرد روسیه شده است طوری که روسیه و ایران به اتفاق کنترل 20 درصد از ذخایر نفت و نزدیک به نیمی از گاز دنیا را در اختیار دارند. این دو قدرت می توانند به کمک هم از اهرمی که در دست دارند در بازار انرژی دنیا اثرگذار باشند.
 
 علاوه بر پروژه برق اتمی، بخش نفت و گاز ایران، به کمپانی های روسی که به دنبال سرمایه گذاری جدید هستند، فرصت های بسیار زیادی می دهد. برای همین روسیه سعی دارد که بخش انرژی ایران جاذبه چندانی برای مصرف کنندگان اروپایی نداشته باشد در عوض خوشنود خواهد شد که تکیه بازار همیشه تشنه چین و آسیای جنوبی به بازار انرژی ایران بیشتر و بیشتر شود، چون هردوی اینها اهداف متعدد روسها را برآورده می کند.
اما اگر تلقی درباره دلیل بهبود روابط مسکو با تهران فقط به انگیزه های اقتصادی محدود شود یک منطق استراتژیک با همان درجه اهمیت و جاذبه مورد غفلت واقع شده است.
 ممکن است ایالات متحده به ایران به عنوان کشوری نگاه کند که قدرت آن توان برهم زدن نظم و نظام منطقه را دارد. اما برای روسیه، ایران کشوری است که سعی در حفظ وضع موجود دارد و همکاری با این کشور به حفظ ثبات در خاورمیانه و افزایش نفوذ روسیه در این منطقه مؤثر است. در حقیقت هم راستا بودن اهداف استراتژیک است که موجب تقویت منافع اقتصادی این دو کشور شده است.
 
دولت بوش که بیشتر انرژی خود را وقف بازسازی روابطش با اروپا کرده است، در ایجاد پلی برای پر کردن شکاف بین خودش با روسیه موفق نبوده است. مسکو که درباره کوزوو و عراق نتوانسته است جلوی سیاست های ایالات متحده را بگیرد این بار با موضعش نشان می دهد که قصد دارد به اقتدار و نفوذ گذشته به عنوان یک بازیگر اصلی دست یافته است.
 
 تهران هم به نوبه خود آموخته است که به استراتژی روسیه علاقه نشان دهد و با این کشور همکاری کند، روسیه با این ژست های تصنعی وانمود می کند که در حال تسکین ایالات متحده است؛ در حالی که در عمل در حال تقویت روابط خود با ایران است. ماه های آینده شاهد صحبت های فراوانی در باره التزام همکاری بین روسیه و ایالات متحده علیه پافشاری ایران در نقض خواست بین المللی در رابطه با برنامه هسته ای خواهیم بود.
اما واقعیت این است که چشم انداز استراتژیک تغییر کرده است. و این تغییر چندان به نفع تلاش آمریکا در قبال ایران نیست.
                           
                                                                                              ***
رای تکیه از اعضای ارشد شورای روابط خارجی در ایالات متحده است. نیکولاس گوسدف سردبیر نشنال اینترست است.
 

نظر شما :