نتانیاهو: معادله همان معادله است ولی چرچیل ندارد
سفر آنها با نکتههای ویژهای همراه شده است. یکی این که وزارت امور خارجه امریکا گفته بوده در سیاست خاورمیانهای جدید امریکا اسرائیل قدرت برتر را خواهد داشت ولی اسرائیل به وضوح میبیند که نه تنها چنین اتفاقی نیفتاده بلکه این دشمنان اسرائیل هستند که در حال قدرت گرفتن هستند. نکته دوم این که بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک در این آرزو ماندهاند که یک روز از خواب بیدار شوند و از رسانههای امریکایی بشنوند که به ایران حمله شده است.
مئیر داگان، رئیس سابق موساد به این سفر نمیرود. داگان در اسرائیل میماند چرا که خوب میداند در واشنگتن قرار است چه حرفهای خندهداری زده شود. برای همین است که نتوانست جلوی خود را بگیرد و سکوتش را نشکند. داگان گفت که حمله به ایران کاری احمقانه است و نسبت به عواقب شوم آن هشدار داد. برای همین هم در برابر کارهای دولت اسرائیل یک علامت سئوال بزرگ قرار داده است. وی گفت: «من نسبت به بعضی تصمیمهایی که در دولت گرفته میشود، مشکوکم.»
شنیدن چنین عبارتی از کسی در حد و اندازه داگان چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. داگان برای نخستین بار تلاش کرد که کارهای نتانیاهو و باراک را زیر سئوال ببرد. داگان مرد مودب و دور از جنجالی نیست ولی میتوان از صحبتهایش فهمید که او واقعا از یک چیز بزرگ ترسیده است و گمان میکند که نتانیاهو و باراک در حال ارتکاب یک کار مهورانه هستند که خودشان به عواقبش فکر نکردهاند.
در طول این مدت نتانیاهو و باراک سیاست ترساندن افکار عمومی جهان و منحرف ساختن آن از یک واقعه ویژه را در دستور کار داشتهاند. باراک این روزها تلاش میکند این گونه وانمود کند که میخواهد آرام آرام از سمتش خداحافظی کند، مشکل میتوان فهمید که آیا واقعا او قصد چنین کاری دارد یا این که این اظهارات صرفا موهومات است. ولی این را میتوان فهمید که او از این که قدرت ایران روز به روز افزایش مییابد بسیار نگران است و میخواهد تهدیدهای موجود در این رابطه را خنثی کند.
تهدید به استفاده از زور فقط برای فشار است نه چیزی دیگر. اما این که رئیس موساد میآید و نسبت به حمله به ایران به شدیدترین شکل ممکن هشدار میدهد، چیزی نیست که بگوییم حرفی صرفا ساده است. حتی اگر ایران نسبت به اظهاراتش واکنشی نشان ندهد.
کاملا روشن است که حمله به ایران چه عواقب وخیمی خواهد داشت و جهان ممکن است با چه مشکلات غیر قابل جبرانی مواجه شود. هشدارها در این زمینه به اندازهای کافی داده شده است حال این که بخواهند به عقل سلیم توجه نکنند و حرکتی نسنجیده انجام دهند، موضوعی است که باید اسرائیلیها خودشان به فکر عواقبش باشند.
اما قطعا پرسشی وجود دارد مبنی بر این که چه شده چنین اظهار نظری بر زبان میآید؟ آیا پشت پرده خطای بزرگی در شرف وقوع است؟ آنچه منتشر شده این است که چندی پیش گابی اشکنازی به خانه نخست وزیر اسرائیل در بیت المقدس دعوت میشود. در آنجا میبیند که نتانیاهو با باراک نشستهاند و بر سر تحولات منطقه گرم بحثند. وقتی که اشکنازی به جمعشان میپیوندد از او درباره مباحث استراتژیک مشورت میگیرند. نکته حائز اهمیت در این جا است که اشکنازی سمتی ندارد در حالی که هم نتانیاهو و هم باراک توسط افسران و مشاوران نظامی دوره شدهاند. این نشان میدهد که آنها به اظهارات مشاورانشان چندان اطمینانی ندارند و به دنبال حرفهای تازه و واقعیتری هستند. باراک در حالی که آشفته است، ساعت پتیک فیلیپش را از دستش باز میکند و در حینی که آن را روی میز میگذارد به اشکنازی میگوید: «هیچ افقی برای اسرائیل و آینده آن قابل درک نیست. به ما بگویید چه کنیم؟»
قصهای دیگر، همان روز ایلی یشای، معاون نخست وزیر و وزیر کشور و یکی از مقامهای ارشد نظامی اسرائیل، تصمیمی میگیرد دو نفر از معاونانش را از سمتشان برکنار کند ولی بلافاصله از تصمیمش منصرف میشود و آنها از برکناری نجات مییابند. در حین انصراف از تصمیمش یشای میگوید: «من آسیب دیدهام، اگر به من میگویید که اشتباه میکنم خواهش میکنم لااقل الآن هیچ چیز نگویید. ولی همچنان به خشونت و برخورد کوبندهتان ادامه دهید.» وقتی از او دلیل این کار را میپرسند، میگوید: «علتش را نپرسید ولی گمان میکنم در گمراهی مطلق به سر میبریم.»
حقیقت این است که استیصالی کامل نزد اسرائیلیها در برابر ایران و تحرکاتش به وجود آمده است. اسرائیلیها نمیدانند دقیقا ایران به دنبال چیست، تاکتیکهایش چیست و چه استراتژی را دنبال میکند. باراک میگوید، توطئهای در کار است. عدهای در حال چیدن توطئه علیه کلیت اسرائیل هستند. ولی معتقد است طراحان این توطئه را چند فرد هدایت میکنند نه یک یا چند نظام.
بر عکس باراک نتانیاهو معتقد است، دوران فعلی شباهت بسیاری به 1938 دارد. او احمدی نژاد را دشمن درجه یک اسرائیل میداند و معتقد است که همان معادله قبل از جنگ جهانی دوم به وجود آمده با این تفاوت که این معادله چرچیل ندارد. این روزها در کابینه نتانیاهو نسبت به هستهای شدن ایران بسیار هشدار میدهد و دائما میگوید ایران هستهای تهدیدی تمام عیار هم برای حیات اسرائیل و هم برای ملت یهود است. در این میان باراک تلاش کرده از ترس نتانیاهو بهرهبرداری کند و خود را منجی اسرائیل نشان دهد. از این رو در یکی از جلساتش به نتانیاهو میگوید: «تو به من ایران را بده من هم راه حل تشکیل دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی را پیش میبرم.» رسانهها گفتند که منظور او حمله به تاسیسات هستهای بوشهر و آزادی گلعاد شالیط بوده است.
گفته میشود، اشکنازی پس از شنیدن این اظهارات بود که بر آشفته شده و هشدار داده که حمله به ایران احمقانهترین کار ممکن است. اتفاقی که میتواند حیات اسرائیل را به شدت کوتاه کند. پیشبینی میشود جلسه پیش رو در امریکا نیز تحت تاثیر همین قضیه قرار بگیرد.
منبع: القدس العربی
نظر شما :