جلال طالبانی چرا اشتباه صدام حسین را تکرار کرد؟

۰۹ دی ۱۳۸۶ | ۱۴:۰۹ کد : ۱۲۶۸ اخبار اصلی
نویسنده خبر: على موسوى خلخالى
«جلال طالبانى» رئيس‌جمهورى عراق در يک موضع متحيرانه اعلام کرد، ما به دولت ايران و نظام اين کشور احترام مى‌گذاريم و خواهان برقرارى يک رابطه حسنه با ايران هستيم اما به هيچ وجه حاضر نيستيم معاهده الجزاير را به رسميت بشناسيم.
جلال طالبانی چرا اشتباه صدام حسین را تکرار کرد؟
 " جلال طالبانى" رئيس‌جمهور عراق در يک موضع متحيرانه اعلام کرد ما به دولت ايران و نظام اين کشور احترام مى‌گذاريم و خواهان برقرارى يک رابطه حسنه با ايران هستيم اما به هيچ وجه حاضر نيستيم معاهده الجزاير که در سال 1975 منعقد شده را به رسميت بشناسيم.
 
وى در ادامه افزود:" اين معاهده ميان دو رژيم مخلوع صدام حسين و محمدرضا پهلوى منعقد شده نه ميان ايران و عراق."
 
طالبانى همچنين تاکيد کرد:" من به همين دليل بسيارى از بيانيه‌هاى مشترک را به خاطر درج معاهده الجزاير در متن آن رد کرده و امضا نکرده‌ام."
 
معاهده الجزاير معاهده‌اى است که در سال 1975 ميان نمايندگان رژيم وقت عراق و "محمد رضا شاه پهلوى" با نظارت " هوارى بومدين" منعقد شد که بر اساس آن، مطابق با معاهده دولت عثمانى در سال 1913 عميق‌ترين نقطه اروند رود مرز دو کشور را تعيين مى‌کند. صدام حسين اين معاهده را در سال 1980 به صورت يک‌ طرفه پاره و لغو کرد که به جنگ خونين 8 ساله ايران و عراق انجاميد.
 
معاهده کردها با سنيان 
در همين حال و هم‌ زمان با اعلام اظهارات حيرت‌آور جناب آقاى طالبانى، معاهده‌اى نيز ميان جلال طالبانى به عنوان رئيس حزب ميهنى کردستان،" مسعود بارزانى " به عنوان رئيس‌ حزب دموکراتيک کردستان و " طارق‌الهاشمى" به عنوان رئيس حزب اسلامى و مهمترين حزب سنى جبهه توافق العراقيه منعقد شد که رسانه‌هاى عربى آن را توافق‌نامه‌اى براى کاستن از قدرت روز افزون شيعيان درعراق دانسته‌اند.
 
در تاييد اين ادعا مى‌توان به اظهارات " سليم عبدالله" يکى از رهبران عالى‌رتبه حزب اسلامى اشاره کرد که گفت:" تفاهم‌نامه‌اى که ميان حزب اسلامى با دو حزب کرد منعقد شد در حقيقت پيامى به مالکى است مبنى بر اين که نيروهاى کرد و سنى با يکديگر متحد شدند تا رو در روى احزاب شيعه بياستند."
 
عبدالله همچنين مدعى شد:" اين يک معاهده صرفا سنى – کردى نبود بلکه پيغامى به مالکى بود تا نشان دهيم اين قدرت را داريم که در هر لحظه در برابر سوء برداشت‌هاى حزب الدعوه و مجلس اعلا برخورد کنيم."
 
در همين حال جلال طالبانى پس از امضاى اين معاهده با حضور در يک کنفرانس خبرى مشترک به همراه مسعود بارزانى و طارق‌الهاشمى در شهر سليمانيه گفت:" هدف از امضاى اين تفاهم‌نامه که از قبل بر روى آن اتفاق شده بود، تشکیل دولت وحدت ملى حقيقى با هدف تقويت روابط و ايجاد وحدت در صفوف مختلف عراقى و احقاق خير و مصلحت عراقى‌ها است."
 
گر چه وى در ادامه تاکيد کرد اين معاهده عليه هيچ حزب يا فردى منعقد نشده است.
 
پيش از اين دو حزب اصلى کرد تفاهم‌نامه‌اى را با مجلس اعلا و حزب دعوه دو حزب مهم شيعه عراقى امضا کرده بودند که به پيمان چهارگانه معروف شد. در آن موقع حزب اسلامى حاضر نشد به جمع امضاکنندگان اين پيمان بپيوندد.
 
گرچه برخى از افراد منتسب به دولت شيعى عراقى و نزديک به احزاب شيعى از امضاى اين معاهده استقبال کرده و آن را به پيمان پنج‌گانه به جاى چهارگانه تعبير کرده‌اند، اما نبود نماينده‌اى از احزاب و گروه‌هاى شيعى اين شائبه را ايجاد کرده که کردها با هم‌پيمانى با سنيان در حقيقت تلاش دارند، از شيعيان و متحدانشان عبور کنند.
  
اهداف احتمالی این موضع گیری
 براساس برداشتى که مطبوعات عرب از گفته‌هاى اظهارات طالبانى درباره دولت شيعه مالکى و معاهده الجزاير داشته‌اند و آن را مستقيما به امضاى تفاهم‌نامه احزاب کرد با حزب اسلامى با گرايش سنى ربط داده‌اند، مى‌توان اين برداشت را کرد که کردها به نوعى به ايران و شيعيان، حتى مجلس اعلا و حزب الدعوه پشت کرده‌اند و جبهه تازه‌اى را در عراق باز کرده‌اند.
 
بايد به اين نکته واقف بود که جلال طالبانى فرد بسيار باهوش و زيرکى است که هيچ گاه بى‌گدار به آب نمى‌زند و هر موضعى را سنجيده و بر اساس يک منطق بيان مى‌کند. از اين رو موضع‌گيرى‌هاى جلال طالبانى را نمى‌توان بى‌اساس و بى‌دليل دانست. به عبارت ديگر همانطور که بسيارى از کارشناسان معتقدند اين اظهارات مطابق با يک سرى وقايع و حتى اتفاقات و امضاى تفاهم نامه‌‌هاى پشت پرده ايراد شده است.
 
برخى معتقدند، خصلت کردهاى عراق اين است که براى حفظ منافع خود در عراق در مواقع لزوم به شدت کردى شده و از منافع کردها تا حد افراط دفاع مى‌کنند و با همين هدف در مواقع ديگر از منافع عراق به شدت حمايت کرده و آن را منافع خود ‌مى‌دانند.
 
به اعتقاد اين کارشناسان اظهارات جلال طالبانى دقيقا در همين راستا بيان شده و در حقيقت يک هدف دو گانه را دنبال مى‌کند. نخست، جلال طالبانى با اتخاذ يک موضع ملى گرايانه عراقى به دفاع از عقايد افراطى پان‌عراقى‌ها برخواسته و از سوى ديگر بر سر کردستان که اين روزها محل مناقشات بسيار منطقه‌اى است و به شدت بر سر موضوع پ.ک.ک لحظات سختى را با ترکيه و عراق مى‌گذارند،  قصد دارد به نفع کردها امتياز بگيرد.
 
اما برخى نيز معتقدند جلال طالبانى تلاش مى‌کند ضمن حفظ اين جايگاه علاوه بر آن يک مناقشه جديدى نيز ايجاد کند. بدين معنا که توپ موضوع معاهده الجزاير را پذيرفته خود به زمين بياندازد تا هم‌سويى خود را به سنيان نشان دهد و در همين حال در مقابل از سنيان مى‌خواهد که خود به دنبال آن توپ بدوند و به آن شوت بزنند تا به منافع مشترک برسند. هم‌زمان در اين ميان آنها به استفاده از فرصت جديد پرداخته و براى تثبيت جايگاه خود تلاش کرده و دائما به امتيازهاى خود در کردستان مى‌افزايند.
 
از سوى ديگر عده‌اى نيز بدبينانه معتقدند، نقش آمريکايى‌ها در اين بازى جديد بى‌تاثير نيست. به اعتقاد آنها آمريکايى‌ها با بسته شدن موضوع امنيتى عراق که به اذعان آنها ايرانى‌ها براى کمک به برقرارى آن تا کنون تلاش‌هاى بسيارى درعراق کرده‌‌اند، قصد دارند موضوع تازه‌اى را عليه تهران بر روى ميز بگذارند تا ضمن باز کردن پرونده‌اى جديد مقابل نفوذ ايران در منطقه ، ايران را بيش از پيش تحت فشار بگذارند.
 
اين افراد با اتکا به خصوصياتى که طالبانى از آن برخوردار است که بدان اشاره شد، محتمل مى‌دانند طالبانى با آگاهى کامل آمريکايى‌ها سخن از لغو معاهده 1975 الجزاير سر داده و طبيعتا با اطلاع کامل آنها معاهده با حزب اسلامى سنى را منعقد کرده‌اند.
 
اما عده‌اى نيز نگاهى از اين نيز بدبينانه‌تر دارند که اگر اين تصور بخواهد صحيح باشد بسيار خطرناک خواهد بود و مشخص نيست چه پيامدهايى در برخواهد داشت.
 
به اعتقاد اين تحليلگران هم‌پيمانى کردها با شيعيان فقط و فقط بر اساس مصالح استراتژيک بوده است.
 
همانطور که هم‌پيمانيشان با ايران نيز از همين ويژگى برخوردار است. بنابراين نبايد چندان بر روى هم‌پيمانى با آنها اطمينان کرد.
 
اگر بخواهيم واقعيت را ببينيم، در حقيقت مشترکات کردها با سنيان بيش از شيعيان و ايرانى‌ها است. زيرا  هر دو از يک مذهب واحد (سنى) تبعيت مى‌کنند. اين بدان معنا است که گذر زمان مى‌تواند اختلاف‌هاى موجود ميان اعراب و کردها را بر طرف کند زيرا عنصر مذهبى که ميانشان مشترک است، به مرور مى‌تواند اين اختلاف‌ها را حل کند.
 
از سوى ديگر کردها به شدت بر سر منافع کردى خود پافشارى مى‌کنند و در تلاش هستند به هر نحوى که شده به نهايت منافع خود در اين زمينه برسند.
 
 
علاوه بر آن افزايش قدرت  شيعيان نيز براى کردها نگران کننده شده است. زيرا شيعيان در نهايت حاضر نيستند به هر امتيازى که آنها خواهان آن هستند، تن دهند. براى مثال آنها عراق در برابر حمله ترکيه به شبه ‌نظاميان پ.ک.ک موضع چندان روشن و محکمى اتخاذ نکرده‌اند که اين موضوع براى کردها به هيچ عنوان خوشايند نبوده است.
 
مسعود بارزانى تا کنون بارها ناراحتى خود را از دولت مالکى بر سر سکوت در برابر برخورد ترکيه با پ.ک.ک ابراز داشته است. علاوه بر آن از آن مى‌ترسند که با افزايش قدرت شيعيان احزاب شيعى گوى سبقت در کسب قدرت را از آنها ربوده و در آينده ديگر نتوانند مثل زمان حال به جولان در عراق بپردازند.
 
در همين حال به خوبى مى‌دانند اگر پاى منافع شيعيان و کرد در ميان باشد، ايرانى‌ها بى‌دريغ از منافع شيعيان حمايت مى‌کنند.  
بنابراين تصور مى‌کنند با هم‌پيمانى با عرب‌هاى سنى که مورد حمايت کشورهاى عربى هستند مى‌توانند ضمن کاستن از نفوذ ايران درعراق به منافع بيشترى در کردستان و حتى منطقه برسند و درهمين حال از افزايش قدرت شيعيان که ديگر اکنون رفته‌رفته به سمتى مى‌روند که ديگر به صورت بى‌درنگ خواسته‌هايشان را اجابت نمى‌کنند، بکاهند.
 
بنابراين حتى اگر روزى ديديم که اعراب با چراغ سبز کردها وارد خاک عراق شدند  نبايد زياد تعجب کرد، زيرا کردها از قبل زمينه‌هاى آن را مهيا کرده‌اند.
 
به هر حال به نظر مى‌رسد فصل تازه‌اى از روابط ايران و عراق يا بهتر بگوييم ايران و رهبران کرد در عراق رقم خورده است.
 
کردهايى که تا ديروز حمايت ايران را براى ادامه حيات سياسى خود لازم مى‌دانستند، اکنون به نظر مى‌رسد با تغيير قواعد بازى تلاش مى‌کنند با هم‌پيمانى با گروه‌هاى سنى يک بازى چند بعدى تازه‌اى ايجاد کنند تا بتوانند از گرد و خاک‌های آن به نفع خود استفاده کنند.
 
مطرح شدن اروند رود و هم‌زمانى آن با درگيرى‌هاى کردها در شمال عراق و از سوى ديگر هم‌پيمانى با سنيان درهمان روز مى‌تواند بازگو کننده اين واقعيت باشد که بازى شطرنج ايران و عراق اگر به مراحل پايانى خود نزديک شده بود اکنون بايد بازى تازه‌اى را آغاز کند.
 
بازى‌اى که مى‌تواند سخت‌تر و پيچيده‌تر از گذشته باشد و البته بازنده آن نیز دوستان عراقی باشند که ایران را تا کنون خانه دوم خود می خوانند. با این همه باید سخنان سخنگوی وزارت خارجه ایران را از یاد نبرد که هرگونه رد عهدنامه 1975 را برای تهران غیر قابل قبول خوانده است.
على موسوى خلخالى

نویسنده خبر

مترجم، روزنامه نگار و معاون سردبیر دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر


( ۳ )

نظر شما :