سوریها پس از بشار با ایران کنار میآیند؟
همه چیز در مورد کابوس اسامه بن لادن تاکنون گفته شد و البته باز هم گفته خواهد شد. قرار است این داستان بارها و بارها و به زبانهای مختلف نفل قول شود. لحظه دستگیری مرد شماره یک القاعده لحظه ای سمبلیک بود که البته برای بسیاری آرامش روح بود و نفسی از سر اطمینان. اما متاسفانه مرگ او به هیچ وجه به معنای پایان تروریسم نیست. قرار نیست مرگ وی سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را هم تغییر دهد.
در هیاهوی تبلیغات ناشی از مرگ اسامه بن لادن باید این پرسش را مطرح کنم که چه بر سر دغدغههای تا دیروز ما آمد؟ به شکل خاص منظور من از دغدغه سوریه است. دولت باراک اوباما در دمشق به دنبال چیست؟ هدف این دولت دموکرات در سوریه را چگونه میتوان تعبیر و تفسیر کرد؟ موضعگیری باراک اوباما در قبال معمر قذافی رهبر لیبی و حسنی مبارک رئیس جمهوری سوریه را به یاد دارید؟
برخورد اوباما با بشار اسد بسیار سادهتر و نرمتر از شیوه تقابل با این دو رهبر بود. سوال اینجاست: چرا آقای اوباما؟ شاید دم دستترین تحلیل این باشد که بشار اسد در روند صلحی که باراک اوباما به دنبال آن در خاورمیانه است بسیار منفعلتر از هر رهبری عمل میکند و البته موافق این روند هم است.
شاید هم ترس اوباما از به هم ریختن سوریه و تاثیرپذیری لبنان و عراق از این تحولات باشد. شکی نیست که استراتژی باراک اوباما در قبال بشار اسد سکوت در ملاعام و منتظر ایستادن است. اوباما ترجیح میدهد سکوت اختیار کند و بازی را به مردم سوریه واگذار کند. اگر قرار است بشار رفتنی باشد بهتر است نشانه ای از دخالت واشنگتن در این موضوع وجود نداشته باشد.
اگر این دلایلی که در بالا قید شد واقعا از خاطر واشنگتن نشینها گذشته باشد باید اذعان کرد که کاخ سفید در حال از دست دادن فرصتی طلایی است. در شرایطی که قدرت بشار اسد را از دست رفته حساب کنیم بسیار بعید خواهد بود که در سوریه پس از اسد همچنان تهران – دمشق دوستانی خوب و متحدانی جدی باشند. این مساله برای ایرانیها بسیار دردناک خواهد بود. اگر مهر اتمام بر روزهای خوب بشار اسد زده شود بی شک ایران هم یکی از اصلیترین کانالهای اعمال نفوذ بر منطقه را از دست خواهد داد.
ایران در تمام این سالها نه در خفا که در عیان با حزب الله لبنان، حماس در فلسطین و بشار اسد در سویه دست در دست هم بودند و در نتیجه متحدان آمریکا مانند عربستان و اردن را در منطقه تحت فشار عصبی قرار دادند.
این نویسنده شورای روابط امور خارجی ایالات متحده در ادامه مینویسد: بی شک ایران همچنان دست بالا را در حوادث در منطقه خواهد داشت اما در شرایطی که دست دمشق از دست تهران خارج شود بیشک کار برای تهرانیها سختتر خواهد شد. رابطه میان این دو کشور سی سال پیش وارد روند خاص خود شد، همان روزهایی که رهبری ایران برای صدام حسین که چالش اصلی حافظ اسد بود قد علم کرد و در برابر وی ایستاد.
در زمان بشار اسد با وجود آنکه صدام حسین را آمریکاییها از اریکه قدرت پایین کشیدند باز هم رابطه میان دمشق و تهران همانی بود که در سالهای حافظ اسد و صدام حسین بود. با این همه در شرایطی که پس از بشار اسد اکثریتی سنی به روی کار بیاید قطعا رابطه با تهران آن چیزی نخواهد بود که تا امروز بود. سنیهایی که پس از بشار به روی کار بیایند بی شک تمایلی به حفظ رابطه با ایران نخواهند داشت. تهران برای سوریها چه منفعتی خواهد داشت؟
عراق دیگر رو در روی سوریه نایستاده است که سوریها برای جلب دوستان به جبهه خود به این کشور نیاز داشته باشند. دمشق میتواند نفت مورد نیاز خود را هم از کشوری به غیر از ایران تامین کند. علاوه بر این اگر ایرانی در کار نباشد شاید اسرائیل به راحتی از بلندیهای جولان بیرون برود.
اکنون سوال اساسی این است که: چگونه واشنگتن میخواهد پایان رژیم اسد را رقم بزند؟ قطعا کاخ سفید نمیخواهد همان نسخه لیبی را برای سوریه هم بپیچد. نه از اعلام منطقه پرواز ممنوع خبری خواهد بود و نه از قشون کشی نظامی.
باراک اوباما در ماههای منتهی به ماراتن انتخاباتی در کشورش به سر میبرد و بر همین اساس ترجیح میدهد چندان خود را گرفتار جنگ و ستیز با افکار عمومی نکند. البته بی شک اگر آقای باراک اوباما در ملاعام به جای آنکه اعلام کند بشار اسد باید دست به اصلاحات بزند از رفتن قطعی وی سخن بگوید بهتر جواب خواهد داد. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که باراک اوباما باید در سوریه هم مانند مصر کنار مردم بایستد.
راهکار دیگر هم تشدید تحریمها علیه سوریه است. در بیست و نهمین روز از ماه آوریل ایالات متحده پاره ای از تحریمها را تصویب کرد اما حقیقت این است که این تحریمها کافی نیستند. بهترین کار ارجاع پرونده به شورای امنیت و تلاش برای وادار کردن دیگر کشورها به تحریم سوریه است.
اکنون زمان آن است که باراک اوباما حلقه فشارها بر سوریه به واسطه سایر کشورها را تنگتر کند. ایالات متحده بی شک نمیتواند بشار اسد را از اریکه قدرت به شکل مستقیم پایین بکشد اما میتواند فضا را به گونه ای پیش ببرد که این نتیجه حاصل شود.
کم نیستند تحلیلگرانی که ادعا میکنند سقوط بشار اسد میتواند منجر به نوعی بی ثباتی جدید در منطقه شود. این احتمال هم وجود دارد اما حقیقت این است که شاید بهترین راه برای منزوی کردن ایران همین تن دادن به این قبیل ریسکها است. ایالات متحده از دهه هشتاد تاکنون تمام عزم خود را برای متوقف و منزوی کردن ایران جزم کرده اما تاکنون موفق به این امر به شکل کامل نشده است.
البته کم نیستند کسانی که ادعای من را در خصوص بشار اسد رد کرده و تاکید میکنند که بشار چهره ای محبوب در سوریه است و شاید پس از وداع وی با قدرت که به مذاق بسیاری هم خوش نخواهد آمد، دمشق وادار به انتخابی استراتژیک شود.
نویسنده این یادداشت در نهایت مینویسد: با این همه من بسیار بعید میدانم که با رفتن بشار اسد، سوریها باز هم ترجیح دهند خود را از جمع اعراب دور نگاه داشته و دست ایران را در دست بگیرند.
نظر شما :