این تابستان هم منتظر جنگ باشیم؟
دیپلماسی ایرانی: تابستان خاورمیانه از راه رسید. بهار دموکراسی در کشورهای این منطقه و جهان اسلام هنوز به پایان نرسیده که تابستان از راه رسید. تابستان برای ساکنان خاورمیانه همواره فصل نبرد بوده است. فصل سنتی برای جنگیدن و جنگیدن. روزنامه آسیا تایمز در این خصوص مینویسد:
سوالی که این روزها چند میلیون دلار میارزد این است که آیا ما در تابستان جاری در خاورمیانه شاهد جنگ خواهیم بود یا خیر؟ ائتلافها و اتحادها در منطقه دستخوش تحولات گوناگون از جمله خیزشهای عمومی شده و ارزش این سوال را چند برابر میکند. تابستان در خاورمیانه همواره به دلیل پاره ای از مسائل فصل جنگ بوده است. مساعد بودن آب و هوا در این فصل بدین معنا است که قشون کشیها زمینی جواب میدهد. تابستان برای کشاورزان هم فصل درو است و این بدان معناست که به دلیل رونق کسب و کار، شهروندان چندان فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ را متوجه نخواهند شد.
امسال شانس جنگ در منطقه بسیار بالاست. انقلاب اعراب را پایانی نیست و برخی حتی از احتمال رویارویی اعراب با هم سخن میگویند. خلیج فارس هم روزهای پرالتهابی را پشت سر میگذارد. در این میان فلسطینیها هم برای اعلام استقلال یکجانبه در شورای امنیت دورخیز کرده اند و این مساله میتواند کاسه خشم اسرائیلیها را لبریز کند.
شمشیرها در نیام تیز شدند و تنها نیم نگاهی به میزان تسلیحات انبار شده در منطقه در چند سال گذشته میتواند مصداقی بر این ادعا باشد. اسرائیلیها پیش بینی میکنند که اگر جنگی در منطقه رخ دهد خاک تل آویو میزبان هزاران موشک از جانب سوریه و لبنان خواهد بود. با این همه دولتمردان همواره برای حفظ منافع خود در دقیقه نود هم فکری در چنته دارند. در بسیاری از کشورهای خاورمیانه مراکز مهم دولتی یا پایگاههای نظامی درست در دل جمعیت قرار گرفته است. بدین ترتیب هزینه حمله به شهروندان غیرنظامیبرای طرف مقابل بسیار بالا رفته است. قیمت نفت و طلا هم هر روز سیر صعودی و غیرقابل پیش بینی خود را طی میکند. البته این تورم تنها نوزاد ناآرامیها در خاورمیانه نیست بلکه تا حد بسیاری هم وام گرفته از بحرانهای مالی جهانی است.
علاوه بر نوسان در بازار مساله دیگری هم است که دغدغه اصلی بسیاری از تحلیل گران در منطقه است: سوریه. دولت بشار اسد که وعده اصلاحات را داد اکنون برای مهار مردم دست به دامان خشونت شده و شاید بتوان گفت که مسیر را بی بازگشت کرده است. بشار اسد قریب به یک هفته پیش از جدی شدن تنشها در کشورش اعتراف کرده بود که میان درخواستهای مردم و جایگاه دولت در سوریه خلایی ایجاد شده است. البته چند روز پس از این سخنان نیروهای امنیتی در سوریه با گلوله سعی در پر کردن این خلا داشتند.
این اتفاق برای هیچ کس در منطقه میمون نیست. از ترکیه تا ایران و تا اسرائیل. آنچه که وحشتناک تر است این است که اکنون سوریه میتواند از بشار گذر کند اما در حقیقت به دامن افراط گرایی جدیدی میافتد البته شاید هم این پیش بینی درست از کار در نیامد و ارتش با مهار معترضان نقش پررنگ تری برای خود تعریف کرد.
از سوریه که بگذریم در لیبی هم حملات آمریکا هنوز ره به جایی نبرده است. در یمن هم گفته میشود که نقشه شورای همکاری خلیج فارس برای رفتن علی عبدالله صالح مورد توافق قرار گرفته اما شواهدی هم وجود دارد دال بر اینکه شاید این ماجرا به این راحتی قابل حل و فصل نباشد. اصلیترین چالش و پتانسیل برای آغاز جنگ در منطقه خلیج فارس است. این منطقه به گواه تحلیلگران تبدیل به محل مجادله عربستان سعودی با ایران شده است. البته این حمله در حال حاضر به شکل غیرمستقیم از سوی دو طرف ادامه دارد.
در نگاهی کلیتر میتوانیم تاثیرپذیری و تاثیرگذاری سوریه بر این مناقشه را هم ببینیم. سوریه در منطقه متحد ایران خوانده میشود. هنوز نمیتوان قاطعانه اظهار نظر کرد که آیا خاندان سعود در بر هم ریختن سوریه دست داشته یا خیر؟ اما حقیقت این است که اگر سعودیها نیت بر هم زدن قاعده بازی را در سوریه در سر داشتند با برنامه ریزی صحیح میتوانستند کار را به خوبی پیش ببرند. البته اگر این برنامه افشا شود بی شک بقای اسد در سوریه به معنای خودکشی سیاسی آل سعود خواهد بود. اسد اگر از این مهلکه جان سالم به در ببرد به ایران نزدیکتر از پیش خواهد شد.
اما در بحرین هم برخی زمزمهها در خصوص دست داشتن ایران در ناآرامیها به گوش میرسد. ایران تنها نیرویی نیست که با حساسیت مسائل جاری در یمن و بحرین را دنبال میکند. عربستان در هر دو این کشورها حضوری بارز و مشخص دارد. ایران تنها تلاش میکند بهترین نتیجه را از بازی بگیرد که در شکل گیری آن نقشی نداشته است.
در عراق و لبنان هم باز منافع استراتژیک ایران و عربستان با هم تداخل پیدا کرده است. خاندان سعود به شدت از نحوه برخورد عربستان با حسنی مبارک در مصر اندوهگین است. اما بیش اعراب بیش از آنکه این مساله را دغدغه امروز خود بدانند به دنبال جلب حمایت امریکا و قرار دادن مستقیم و علنی این کشور در جبهه خود مقابل ایران هستند. بحرین تبدیل به مکانی برای دندان نشان دادن اعراب به ایران شد و چه بهتر که واشنگتن هم در این جبهه قرار گیرد. بسیاری از رسانههای بین المللی همزمان با سفر ولیعهد امارات متحده عربی به واشنگتن تاکید کردند که وی در این سفر برای جلب حمایت کاخ سفید در مواجهه با ایران تلاش خواهد کرد.
چالش دیگری که منطقه با آن روبه رو است ماجرای نزدیک شدن ضرب الاجل زمانی امریکاییها برای خروج از عراق است. بسیاری پیش بینی میکنند که این ماجرا میتواند بی ثباتی سیاسی و امنیتی را برای مدتی به عراق و در نگاهی کلانتر منطقه بازگرداند.
برای بسیاری از اعراب مساله اینجاست که ایران به دنبال بر عهده گرفتن نقش کلیدی در منطقه ملتهب امروزی است و در این رقابت هم حریف آنچنانی ندارد. امریکاییها که عراق را ترک کنند ، صحنه برای یکه تازی ایران هم هموارتر خواهد شد. شیعیان در بحرین و عراق میتوانند در این مهم به ایرانیها کمک شایانی کنند. دولت باراک اوباما هم برای ترساندن عراقیها از این خلا امنیتی تاکید کرده است که اگر بغداد گمان میکند برای ادامه مسیر به حضور بیشتر نیروهای امریکایی نیاز دارد باید زودتر درخواست مکتوب خود را ارائه دهد. این شکل از گفتمان بدان معناست که لطفا زودتر دست به کار شوید و از ما برای بقای بیشتر در بغداد کمک بخواهید!
در میانه این هیاهوهای نظامیدر منطقه ، دولتمردان ایرانی از هدف دومین حمله ویروسی قرار گرفتن خبر دادند. پس از استاکس نت که به تاسیاست هسته ای ایران نفوذ پیدا کرده بود ظاهرا نوبت به استارس رسیده است. البته اسرائیل فعلا واکنشی به این خبر نشان نداده است. برخی تحلیل گران ادعا میکنند که ایران برای محک فضای سیاسی و نظامیحاکم بر منطقه اینچنین ادعایی را مطرح کرده است. اسرائیل امروز در موضع حمله به ایران نیست. شاید به همین دلیل است که پای خود را از این مهلکه بیرون کشیده و جدال عربستان با ایران را به نظاره نشسته است.
پیش بینی جنگ کار خوشایندی نیست اما خاورمیانه این روزها همچنان بحرانی است و تنش را در بالاترین حد خود تجربه میکند. این آتشفشان هر روز برای انفجار مهیاتر میشود.
نظر شما :