چرا حکام عرب‌از ایران می‌ترسند؟

۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۱:۱۰ کد : ۱۲۲۹۰ اخبار اصلی
ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که علی‌رغم میلمان کشورهای همسایه به ما نه به نگاه یک دوست یا حتی یک کشور همسایه بلکه یک کشور غیر خودی که هر وقت امکانش بود باید بیشترین ضربه را به آن زد، می‌نگرند. جنگ 8 ساله ایران و عراق و ماهیت تشکیل شورای همکاری خلیج فارس همگی نمونه‌هایی از این ایران‌ستیزی هستند
چرا حکام عرب‌از ایران می‌ترسند؟

دیپلماسی ایرانی: ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که علی‌رغم میلمان کشورهای همسایه به ما نه به نگاه یک دوست یا حتی یک کشور همسایه بلکه یک کشور غیر خودی که هر وقت امکانش بود باید بیشترین ضربه را به آن زد، می‌نگرند. جنگ 8 ساله ایران و عراق و ماهیت تشکیل شورای همکاری خلیج فارس همگی نمونه‌هایی از این ایران‌ستیزی هستند. پس در نگاه نخست باید این را مد نظر داشته باشیم که کشورهای عربی هیچ گاه با ما دوست نبوده‌اند و همواره به ما به عنوان یک رقیب می‌نگریسته‌اند. چه در زمان شاه که حکام آل سعود همواره به امریکایی‌ها گوشزد می‌کردند که "افسار شاه" را بکشند و این قدر به او سلاح نفروشند چه پس از انقلاب اسلامی که ایران را به عنوان مصدر صدور انقلاب اسلامی و تغذیه کننده جریان‌های اسلامی و حرکت‌های انقلابی به ایران به دیده کشوری خطرناک می‌نگریستند. البته این موضوع را هیچ گاه نباید فراموش کرد که در عالم سیاست هیچ کشوری با کشور دیگر دوست نیست و این دولتمردان با عنوان بازیگران عرصه سیاست جهانی هستند که باید به گونه‌ای بازی کنند که بیشترین بهره را برده و بیشترین دوست و متحد را به دور خود جمع کنند. تاریخ از این نمونه‌ها بسیار دارد و همواره این معادله حاکم بوده است.

از سوی دیگر با آغاز انقلاب‌های عربی که 32 سال پس از انقلاب اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه عربی کلید خورده، منطقه شاهد چنان تحول عمیقی شده است که بی‌شک یک طرف آن مرتبط با ایران است. خاورمیانه‌ای در حال شکل‌گیری است که بسیاری از دشمن‌های سابق ایران دیگر دوست محسوب نمی‌شوند و بسیاری از دوستی‌ها نیز ممکن است تعریف تازه‌ای به خود بگیرند. قبل از آن که بحث ایران‌هراسی را بیش از این توضیح دهیم، بد نیست نگاهی به جامعه عربی جدای از حکومت‌های عربی بیندازیم. یعنی ببینیم جامعه عربی بدون حکومت‌هایشان چگونه فکر می‌کنند و خواسته‌هایشان عموما چیست.

جامعه عربی را باید به دو جامعه شیعی عربی و عموم مردم عرب تقسیم‌بندی کرد. درباره جامعه شیعی عربی باید گفت که این جامعه در هر حالتی خود را وابسته به ایران می‌داند و معتقد است که در منطقه‌ای که سنی‌ها اکثریتند و هر چیزی را فورا به بحث‌های طایفه‌ای می‌کشانند و همه چیز را از زاویه شیعه و سنی می‌بینند، ایران تنها ملجا و پناهگاه آنها است. شیعیان، ایران را به عنوان تنها کشور شیعی می‌بینند که اقتدار و ثبات سیاسی دارد و توانسته به رغم محدودیت‌های بسیار منطقه‌ای و بین‌المللی قدرتی منطقه‌ای کسب کند. اگر چه بسیاری از شیعیان منطقه از برخی از رفتارهای ایران و سیاست‌های آن دل خوشی ندارند ولی در نهایت همواره گفته‌اند که چاره‌ای ندارند جز این که به ایران پناه بیاورند. دشمنی و شیعه‌ستیزی کشورهای عربی و رهبران عرب و در برخی مواقع مردم سنی‌مذهب افراطی در حق آنها به اندازه‌ای است که شیعیان چاره‌ای جز این ندارند که ایران را از خود بدانند. چه این شیعیان در بحرین باشند چه در عراق و چه در هر جایی از این کره خاکی با هر زبان و هر قومیت و هر ملیتی.

این مسئله همواره مورد نگرانی کشورهای عربی بوده است. به ویژه این که دست کم 30 درصد جامعه عربی را شیعیان تشکیل می‌دهند. در برخی از این کشورها اقلیت قابل توجهی از جمعیت از آن شیعیان است. مثلا بین 20 تا 25 درصد جمعیت عربستان شیعیان هستند یا 75 درصد جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می‌دهند. در ترکیه علوی‌‌ها حداقل 35 درصد جمعیت را شامل می‌شوند. در عراق نزدیک به 60 درصد جمعیت شیعه است. در کویت حداقل 35 تا 40 درصد جمعیت را شیعیان تشکیل می‌دهند. این در حالی است که در کشورهایی نظیر مصر، مغرب، تونس، الجزایر و غیره شیعه‌ستیزی به اندازه‌ای بوده است که آماری از شیعیان وجود ندارد و مثلا در مصر طی دوره 2005 تا 2008 حسنی مبارک، رئیس‌جمهوری سابق مصر با وجود این که خود سکولار بود ولی دستور به بازداشت و زندانی کردن شیعیان در بایکوت شدید خبری داد تا این گونه جلوه داده شود که شیعیان در این کشور وجود ندارند یا اقلیت بسیار کمی هستند. شیوه‌ای که در مغرب نیز اعمال شد و تونس و الجزایر نیز مشابه همین شیوه را تعقیب کردند.

در مورد نگاه عمومی جامعه عرب به ایران نیز باید گفت که ایران در میان کشورهای خاورمیانه تنها کشوری بوده که مطابق خواسته جامعه عربی رفتار کرده است. یعنی تنها کشوری بوده که از مقاومت در برابر اسرائیل حمایت کرده، از جریان‌های مبارز فلسطینی پشتیبانی کرده و در طول 32 سال گذشته همواره خود را تنها کشور مخالف و در حال جنگ با ایالات متحده معرفی کرده است که توانسته به روی پای خود بایستد بدون این که به جامعه غربی وابسته باشد. یعنی دقیقا همان سمبل‌ها و خواسته‌هایی که بیش از 40 سال است که جامعه عربی با آن زندگی کرده و همواره آن را جزئی از هویت خود دانسته است.

در مقابل، دولت‌ها و حکومت‌های عرب عموما حکومت‌های مستبد و دیکتاتوری بوده‌اند که جوامع خود را به شدت سرکوب کرده و اجازه نداده‌اند که صدای مردم در روند سیاسی و حکومت‌های جاری شنیده شود. حکومت‌هایی که برای محفوظ و مصون نگه داشتن خود از هر حرکت دموکراتیک و تغییر ساختار حکومتی حاضر به سازش با اسرائیل و امریکا شدند و به جای آن که سرمایه‌های خود را بر روی مردم کشورهای‌شان مترکز کنند بر روی حمایت کشورهای غربی و امریکا گذاشته‌اند.

با آغاز انقلاب تونس و مصر و کشیده شدن شراره آن به دیگر کشورهای عربی که تا عربستان سعودی نیز رسیده، حاکمان عرب به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس از این حوادث به شدت ترسیده‌اند. مبارک متحد و نزدیک رهبران عرب در حالی سقوط کرد که ایالات متحده از سقوط وی حمایت کرد و اسرائیل دهان بسته فقط سقوطش را به نظاره نشست.

با توجه به مواردی که در فوق به آن اشاره شد، طبیعی است که جامعه عربی از تحولات خاورمیانه به شدت واهمه داشته باشند. در جوامعی که اهمیتی به خواسته‌های اقلیت داده نمی‌شده، اکنون تغییرات شگرف در شرف وقوع است که اقلیت خواسته خود را می‌خواهد. در بحرین، عربستان سعودی، یمن، اردن، کویت و غیره بیداری جامعه عربی شامل حال اقلیت نیز شده است و چون این اقلیت همان طور که در بالا گفته شد می‌تواند به سرعت از ایران تاثیر بپذیرد طبیعی است که نگرانی حکام عرب را در پی داشته باشد.

از سویی پر واضح است که ایران به دنبال نفوذ در جامعه عربی است. ایران در لبنان حزب الله را دارد، در سوریه در کنار بشار اسد علوی ایستاده، در عراق حکومت به طور کامل متمایل به ایران است، در فلسطین حماس و جنبش‌های اسلامی مورد حمایت ایران هستند، در بحرین اپوزسیون به ایران چشم امید دارد، در یمن تاثیر مستقیم بر برخی احزاب سیاسی مخالف حکومت علی عبدالله صالح دارد و در مصر اخوان المسلمین با ایران عقد اخوت بسته است. در عین حال ایران انقلاب‌های عربی منطقه را در امتداد انقلاب اسلامی خود توصیف کرده است. در چنین فضایی طبیعی است اعراب شیعه‌ستیز مخالف هر گونه تحرک انقلابی از حضور و نفوذ ایران واهمه داشته باشند. حال این که ایران در آینده چه سیاستی اتخاذ خواهد کرد تا از این حجم ایران‌هراسی بکاهد و در عین حال به منافعش برسد، به هنر دولتمردان ایران باز می‌گردد.

 

( ۱۷ )

نظر شما :