احتمال حمله به ایران صفر است
روزنامه النهار چاپ بیروت در یادداشتی به این موضوع پرداخته و مینویسد: آیا دخالت نظامی در لیبی ایران را نگران کرده و این موضوع این کشور را برای دستیابی به سلاح هستهای مصممتر میکند؟ این پرسشی است که آویگدور هازلکورم، کارشناس امور استراتژیک در روزنامه هاآرتص مطرح میکند و مینویسد: « میخائیل اورن، سفیر اسرائیل در ایالات متحده امریکا در مقالهای در وال استریت ژورنال مورخه 29 مارس نوشت: عملیات نظامی ناتو علیه لیبی از یک بابت پیامی قاطع و تند به ایران است. اما ظاهرا ایشان یک نکته را فراموش کرده که اصرار ایران به تبدیل شدن به یک قدرت هستهای باعث میشود تا این کشور از مسیر قذافی فاصله بگیرد. از این رو بهتر این است که در حال حاضر تمامی طرحها روی میز مذاکرات قرار بگیرد قبل از آن که خطایی سر زند و اقدام نسنجیدهای انجام شود. اگر بنا باشد فقط ایران مورد تهدید نظامی کلامی قرار بگیرد ممکن است تهران به این نتیجه برسد که برای مهار این تهدید چارهای جز رسیدن به سلاح هستهای ندارد.» ظاهرا کلام سفیر اسرائیل چندان دقیق نبوده است. چرا که دخالت نیروهای نظامی بینالمللی در لیبی بیش از همه اسرائیل را نگران کرد. از سویی سخن گفتن از این که ایران از همپیمانی بینالمللی علیه نظام قذافی ترسیده و رئیس جمهوری امریکا استراتژی خود را در برخورد با ایران در لیبی محک زده، تحلیلی نادرست است.
نویسنده در ادامه یادداشت خود به تشریح دلایل این اظهار نظر خود میپردازد و مینویسد: قبل از هر چیز بسیار روشن است که اوباما در حال حاضر به فکر تحرکات نظامی نیست و فقط به اعمال تحریمهای بینالمللی اکتفا میکند. به ویژه این که هر گونه استفاده نظامی نیز در ابتدا در شورای امنیت مورد بررسی قرار گرفته و به تصویب میرسد. علاوه بر آن هر حمله به هر کشور اسلامی لازم است که موافقت بینالمللی طرفهای اسلامی را نیز داشته باشد. در غیر این صورت ایالات متحده به عنوان جزئی از پیمان بینالمللی که تلاش میکند وظیفه خود را در چارچوب حمایت از دیگران و دیگر همپیمانیهای جهانی تعریف کند هیچ گاه به تنهایی دست به کار نخواهد شد. وانگهی ایالات متحده استراتژی خود را در حال حاضر بر این استوار کرده که انجام عملیات نظامی در زمان کوتاه نظامی انجام شود و کمترین هزینهها را در بر داشته باشد. این شیوه اوباما در بعد استفاده از گزینه نظامی است که کاملا با شیوه جورج بوش، رئیس جمهوری سابق امریکا تفاوت دارد.
در ادامه این یادداشت میخوانیم: هیچ کدام از این شرایط با وضعیت ایران تطبیق ندارد، از این رو باید بگوییم احتمال هر گونه تصمیمی از سوی امریکا برای حمله نظامی به ایران برای متوقف ساختن برنامههای هستهایاش صفر است. حتی عکس آن، این گونه به نظر میرسد که ایالات متحده برای حل بحران پرونده هستهای ایران بیش از پیش نیازمند مذاکره است و ظاهرا این موضوع را دولتمردان امریکایی نیز به خوبی دریافتهاند. به خصوص در حال حاضر که به حمله نظامی به لیبی تن داده و همین مسئله انتقادهای بسیاری را علیه اوباما به وجود آورده و هر روز نیز بر حجم این انتقادها افزوده میشود، این مسئله باعث میشود تا باراک اوباما از انجام هر گونه عملیات نظامی جدید در خاورمیانه جدا خودداری کند. به ویژه این که این نگرانی نیز وجود دارد که هر گونه عملیات نظامی ایالات متحده در خاورمیانه باعث به خطر افتادن حرکتها و انقلابهای دموکراتیک در جهان عرب خواهد شد.
نویسنده یادداشت در نهایت مینویسد: اظهارات سفیر اسرائیل ظاهرا بیش از آن که دغدغه جهانی باشد صرفا دغدغه اسرائیلی است و بیش از آن که هشداری برای ایران تلقی شود در حقیقت هشداری از سوی اسرائیل به کاخ سفید و سیاستهای آن در برابر این موضوع است تا بدین ترتیب هر گونه عملیات یک جانبه علیه ایران را توجیه کند. رخداد لیبی اتفاقا باید اسرائیل را به این درک برساند که امریکا به هیچ وجه به سمت استفاده از نیروی نظامی علیه ایران حرکت نخواهد کرد چرا که اوباما از این که به بوشی دیگر تبدیل شود به شدت واهمه دارد.
نظر شما :