ایران دخالت در کشورهای عربی را به مصلحت نمی‌داند

۲۷ فروردین ۱۳۹۰ | ۲۳:۰۲ کد : ۱۱۹۴۹ اخبار اصلی
آیا با تحولات سوریه روابط استراتژیک ایران و سوریه دچار تغییر خواهد شد؟ آیا تحولات به سمتی پیش می‌رود که هم‌پیمانی استراتژیک ایران و سوریه متزلزل شده و شکافی در این هم‌پیمانی به وجود آید؟ ایران چه برنامه‌ای در برابر هر گونه تحول احتمالی بر سر سوریه دارد؟
ایران دخالت در کشورهای عربی را به مصلحت نمی‌داند

دیپلماسی ایرانی: بحث سوریه در کنار دیگر تحولات خاورمیانه این روزها بسیار مطرح است. این کشور هم مانند دیگر کشورهای عربی دچار انقلاب‌ شده اگر چه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه عزم خود را جزم کرده به هر ترتیبی شده اصلاحات لازم را برای کشورش انجام دهد تا بدین وسیله بحران جاری در کشورش فروکش کند. اما این تحولات چندان هم آرام نیست، موج خشونت در این کشور بالا است و این سبب شده تا مواضع بین‌المللی نسبت به سوریه تند شود و حتی عوامل خارجی را متهم به دخالت در امور داخلی این کشور کنند اگر چه هیچ سند و مدرکی در این زمینه ارائه نشده است.

در این میان پرسش‌های بسیاری درباره همکاری‌های استراتژیک ایران و سوریه مطرح است. آیا با تحولات سوریه روابط استراتژیک ایران و سوریه دچار تغییر خواهد شد؟ آیا تحولات به سمتی پیش می‌رود که هم‌پیمانی استراتژیک ایران و سوریه متزلزل شده و شکافی در این هم‌پیمانی به وجود آید؟ ایران چه برنامه‌ای در برابر هر گونه تحول احتمالی بر سر سوریه دارد؟

روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: هنگامی که شارل دوگل، رئیس جمهوری فقید فرانسه فروش تسلیحات به اسرائیل را منع کرد این رژیم تصمیم گرفت که تلافی این کار را سر دو گل در بیاورد. به همین دلیل جریان مخالف او را در پارلمان فرانسه که ریاستش را کوهن بندیت که گفته می‌شد یهودی بود بر عهده داشت، علیه دوگل تحریک کرد که به جنبش دانشجویی 1968 انجامید و در نهایت باعث سقوط دوگل شد. در آن موقع دوگل که به خواسته جنبش دانشجویی کاخ الیزه را ترک کرد، جمله‌ای را گفت که تا به امروز در بسیاری از تحلیل‌های سیاسی تحولات جهان کاربرد دارد، وی گفت: «آنها ]دانشجویان مخالفش[ می‌دانند که چه نمی‌خواهند ولی نمی‌دانند که چه می‌خواهند.» در حال حاضر این اظهار نظر بیش از همه بر تحولات جدید خاورمیانه و شمال آفریقا صدق می‌کند. تحولاتی که از تونس و مصر شروع شد و اکنون به یمن و لیبی و بحرین و سوریه رسیده است. این سونامی بزرگ ظرف چهار ماه چهره جهان عرب را به طور کلی دگرگون کرده است. در حقیقت هدفی که جورج بوش تلاش می‌کرد به آن برسد و برای آن به عراق لشکرکشی کرد ولی شکست خورد، ظرف چهار ماه در این برهه زمانی رخ داده است.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: انقلاب‌هایی که در جامعه عربی این بار رخ داد با همه آنچه در گذشته به وقوع پیوست کاملا تفاوت دارد. این بار نه حزب کمونیست، نه حزب بعث، نه چپ‌های افراطی و نه اسلام‌گرایان بلکه این مردم و به ویژه جوانان بودند که به کمک فیسبوک و تویتر و دیگر وسایل ارتباط جمعی تلاش کردند که اصلاحاتی عمیق آن هم در حد انقلاب‌هایی که همیشه شاهد بودیم، انجام دهند و حقا هم موفق‌تر از هر جریان و اندیشه‌ای این اصلاحات را انجام دادند. در این میان اتفاقی که در شرف وقوع است، تغییرات شگرفی است که در نوع هم‌پیمانی‌های کشورهای عربی با یکدیگر شاهدیم. پرسشی که برای همه مطرح است، این است که در این برهه زمانی و با توجه به این تغییرات استراتژی غرب در برابر تحولات منطقه چیست؟ غرب مایل است منطقه‌ به سمتی رود که متمایل به آن باشد و نیازهای اتحادیه اروپا را بر آورده کند.

وی سپس به اظهارات و نگرانی‌های مقامات اروپایی اشاره می‌کند و می‌نویسد: غربی‌ها نگرانند که از وضعیت پیش‌آمده ایران و القاعده بیشترین بهره را ببرند و گوی سبقت را از آنها بربایند. اظهارات نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه دلیلی بر این نگرانی‌ها است. وی گفت: امنیت اروپا به امنیت خاورمیانه گره خورده است. برای همین است که اتحادیه اروپا با کشورهای دریای مدیترانه هم‌پیمان شده که توافق‌نامه لیسبون که میان کشورهای اسپانیا، فرانسه و ایتالیا با کشورهای عربی بسته شد، از جمله آنها است.

نویسنده از این جا وارد بحث سوریه می‌شود و می‌نویسد: یکی از کشورهای مهم دریای مدیترانه سوریه است. کشوری که هم‌پیمان مهم ایران محسوب می‌شود و از یک سو شاهد تظاهرات بسیاری است. البته پاتریک سیل، روزنامه‌نگار مشهور در روزنامه گاردین مطلبی در این زمینه نوشت با این عنوان که اگر «اسد سرنگون شود، هم‌پیمانی‌های منطقه‌ای از هم می‌پاشد» که چندان دقیق نبود و به نظر می‌رسید عجولانه نوشته شده است. سیل در این یادداشت از بشار اسد می‌خواهد که اصلاحات گسترده‌ای را همان طور که اردوغان به او پند داده، انجام دهد. البته او اعتراف می‌کند که سرنگونی اسد باعث فروپاشی بسیاری از معادلات منطقه که سوریه در آن معادلات نفوذ مستقیم دارد، می‌شود.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: ولی آنچه مسلم است بهار انقلاب‌های عربی به سوریه هم رسیده و در این میان لبنان نیز همچنان دولت ندارد. شاید بشار اسد بخواهد که هم‌پیمانان لبنانی‌اش را راضی کند که اوضاع را آسان گرفته و دولت جدید را هر چه سریع‌تر تشکیل دهند تا دامنه بحرانی که دچار آن شده به پرونده لبنان کشیده نشود. جریان 14 مارس می‌گوید که حزب الله و تیمسار میشل عون پیام‌های حمایت از اسد را دریافت کرده‌اند و اکنون منتظر حرف آخر تهرانند.

با این حال نویسنده در ادامه یادداشتش تاکید می‌کند، به اعتقاد ناظران شورای همکاری خلیج فارس ایران در حل بحران‌های منطقه حتی هم‌پیمانانش دخالت نخواهد کرد چرا که نمی‌خواهد خود را در درگیری‌های عربی – عربی وارد کند، چرا که می‌ترسد که این دخالت به فتنه مذهبی بینجامد. از این رو بر سر بحرین نیز فقط به محکوم کردن و اظهارات تند علیه کشورهای شرکت‌کننده در سپر دفاع جزیره بسنده کرده و فقط گفته که این اشغال خارجی است و حرکت دیگری تا کنون انجام نداده است. اما این دلیل نمی‌شود که سر سوریه دست بسته نشسته و کاری از پیش نبرد و به سادگی اجازه دهد که هم‌پیمان منطقه‌ای‌اش سرنگون شود. از این رو پیش‌بینی می‌شود که ایران در لبنان به خصوص با کمک جریان 8 مارس تحرکات تازه‌ای را آغاز کند که در ظاهر خود حضور نداشته باشد ولی در حقیقت به خروج هم‌پیمانانش از بحران کمک کند. از سویی این نگرانی روز به روز افزایش می‌یابد که اسرائیل جنگ تازه‌ای را در جنوب آغاز کند که این جنگ می‌تواند این بار به ضرر همه به خصوص سوریه باشد. چرا که در حال حاضر سوریه نمی‌تواند همانند جنگ تابستان 2006 به حزب الله کمک شایانی کند.

نویسنده این یادداشت در آخر می‌نویسد: دونی بییتون، سفیر فرانسه در لبنان پس از دیدارش با میقاتی در پاسخ به این سئوال که چرا تا حالا تشکیل دولت این اندازه تاخیر داشته، گفت که من این سوال را از میقاتی پرسیدم او به من گفت که می‌خواهم دولتی متوازن و فراگیر تشکیل دهم برای همین است که کار تشکیل دولت تا این اندازه دیر شده است. این نشان می‌دهد که ایران چندان هم نمی‌خواهد در امور داخلی کشورهای عربی حتی لبنان دخالت کند.      



نظر شما :