میراث شوم
طی بیش از نیم قرن اخیر، کشمیر همواره محل منازعه و درگیری میان هند، پاکستان و استقلال طلبان کشمیر بوده است. این درگیریها طی سه ماه گذشته و به دنبال قتل سه جوان به دست نیروهای امنیتی در کشمیر، دوباره شدت گرفته و موجب کشته شدن 105 نفر در این ناحیه، با دخالت ارتش هند شده است. هومن دولتی، کارشناس و تحلیلگر مسائل شبه قاره ریشه این درگیریها را برای خوانندگان دیپلماسی ایرانی شرح داده است:
یادداشتی از هومن دولتی کارشناس و تحلیلگر مسائل شبه قاره برای دیپلماسی ایرانی
میراثی که بریتانیا برای هندوستان پس از سالها چپاول برجای نهاد، چیزی غیر از تجزیه و اختلاف نبود. منطقه کشمیر در بلاتکلیفی پیوستن به پاکستان و هند از سال 1947 درگیر جنگهای داخلی و قومی، و محل رخداد سه جنگ بزرگ بین دو کشور است. این اختلافات در حالی روز به روز بیشتر میگردد که از سال 1949 تاکنون، یعنی پس از تعیین مرزهای دو کشور با عنوان\"خط آتش بس\" و توافق 1972 و تعین مرزهای جدید با نام «خط کنترل» (LOC) و انعقاد «توافقنامه سيملا» بين دو کشور نیز موجبات خاتمه منازعات را فراهم نکرده و شاید بتوان آرایش نظامی دو کشور در دو طرف مرزهای مورد اختلاف را که در ارتفاعات 5000 هزار متری شکل گرفته، از مرتفع ترین خطوط نظامی نام برد. منطقهای که یخچالهای طبیعی و ارتفاعی آن که در برخی نقاط به بالغ بر 6000 متر میرسد، نیز مانع درگیری نظامی نشده است.
در هنگام شکل گیری پاکستان، منطقه کشمیر که دارای حاکم محلی هندو و جمعیت غالب مسلمان بود، برخلاف روال روند شکلگیری کشور پاکستان به هند ملحق شد، اما این تمام ماجرا نبود. حمله پشتونها که به تازگی دارای هویت کشوری واحد شده بودند به منطقه کشمیر و درخواست حاکم هندوی آن منطقه از هند، پای لشکریان هند را به کشمیر گشود و حاکم هندو، از هراس جان، منطقه را به قیومیت هند در آورد و این آغازی بود بر سه تفکر متفاوت در خصوص این منطقه:
اول آنکه گروهی از اهالی، که دولت هند را نیز حامی آنان بشمار میآوریم، بر وضع موجود تاکید دارند و هر چند در ظاهر به جریان انتخابات برای تعین وضعیت کشمیر اظهار تمایل نشان میدهند، اما نتیجه انتخابات با توجه به بافت جمعیتی و فرهنگی و قومی، مشخص است که به نفع آنان نخواهد بود و بدین سبب تنها ژست انتخابات را میگیرند اما بطور عملی آن را دنبال نمیکنند.
گروه بعدی که از جانب پاکستان حمایت میشوند و عموما از مسلمانان منطقه و در اکثریت نسبی نیز هستند، خواستار پیوستن کشمیر تحت حمایت هند به پاکستان هستند. که البته که با حضور قدرتمند ارتش هند، عموما درخواستها و اعتراضاتشان به شدت سرکوب میگردد و ریخته شدن خون بیش از 70 هزار نفر در طی حدود سی سال حاصل درگیری طرفین این تفکر بوده است.
اما گروه آخر دستهای هستند که هم دولت هند و هم دولت پاکستان به شدت با آنها مقابله میکند و هرگونه سازش و مذاکره به این سمت خط قرمز دو دولت محسوب میشود و آن استقلال منطقه کشمیر هند و پاکستان و تشکیل حکومت مستقل کشمیر است.
این تفکر اگر چه برنامهای ایدهآل به نظر میرسد و شاید در بین محافل سیاسی خارج از هند و پاکستان با علاقمندی دنبال شود، اما این حرکت خطر فراگیر شدن تجزیه را برای منطقه و کشورهای همسایه میتواند به همراه داشته باشد.
در صورت استقلال این منطقه و تشکیل دولت واحد که عموما به دلیل سالها ترویج افراط گرایی اسلامی توسط پاکستان برای مقابله با هند و دست آویز قرار دادن اعتقادات دینی توسط پاکستان، دولت برخاسته از کشمیر مستقل دولتی با بن مایههای طالبالیسم و تندروی افراطی خواهد بود که تازه سرمشقی میشود برای گروههای فعال اسلامگرا از استان «سین کیانگ» چین تا «دره فرخار قرقیزستان» و موجی تازهای از تجزیه طلبی مبتنی بر تندروی اسلامی را در منطقه دامن خواهد زد که آتش آن دامان همه دنیا را خواهد گرفت و این امر یکی از اهدافی است که القاعده بطور جدی در هند و پاکستان دنبال میکند.
اتفاقات اخیر در کشمیر تحت حاکمیت هند دقیقا برخواسته همین نگرانی هند از تجزیه است و هند از تجزیه کشمیر به مراتب بیش از الحاق آن به پاکستان نگران است و تلاش غرب برای پرهیز هند و پاکستان از درگیری نظامی با یکدیگر، چنانچه مبتنی بر گوشزد کردن خطر تجزیه باشد، موثرتر خواهد بود. خطری که در آغاز دهه دوم قرن بیستویکم زنگها را برای جهان به صدا در خواهد آورد.
نظر شما :