بازگشت پرهزینه به نقطه اول
وزیر خارجه آلمان نیز اعلام آمادگی ایران برای انجام مذاکرات "بدون پیش شرط" درباره توافق مبادله سوخت را نشانه بسیار خوبی قبل از ازسرگیری مذاکرات دانست.
وی گفت: معتقدیم میبایست همکاری همه جانبهای صورت بگیرد و نامهای را که ایران روز دوشنبه گذشته به آژانس بین المللی انرژی اتمی ارسال کرد نیزنشانهای است که چنین همکاری امکان پذیر است.
گفتاری از جاوید قربان اوغلی، کارشناس مسائل سیاسی برای دیپلماسی ایرانی.
در دنیای سیاست هر کشوری به دنبال منافع ملی خودش است و به یقین نقشی هم که ترکیه و حتی برزیل در پرونده هستهای ما ایفا کردند و یا می کنند از این قاعده مستثنا نیست.
مسولین پرونده هستهای کشور و وزارت خارجه ما همواره بر حمایت کشورهای عضو عدم تعهد از ما در نشستهای IAEA تاکید میکنند، ولی ملاحظه میکنیم که هنگام رای گیری در سازمانهای بینالمللی و از جمله شورای امنیت، آنها علیه ما رای میدهند. دلیل این امر هم کاملا روشن است. تقدم منافع ملی بر هر چیز دیگر.
اگر ترکیه و برزیل در جریان قطعنامه 1929 علیه ما رای ندادند و با بانیان قطعنامه همراهی نکردند به این دلیل بود که نمیتوانستند در پروژهای که شروع کرده بودند و خودشان مبتکر آن پروژه بودند، علیه اقدام خودشان رای دهند. ولی بعد از آن دیدیم که هر دوی این کشورها به نوعی با جریان حاکمی که در غرب علیه ما شکل گرفته همراهی کردند.
رئیس جمهور برزیل هم رسما اعلام کرد که ما به قطعنامهها احترام میگذاریم و این در زبان دیپلماتیک یعنی این که ما علیرغم اینکه به قطعنامه رای ندادیم ولی از آن پیروی خواهیم کرد؛ این به این دلیل است که وی میداند مخالفت با قطعنامههایی که مصوب شورای امنیت است ممکن است برای آنها هزینههای سنگینی را داشته باشد.
آقای داووداوغلو هم بعد از مذاکرهای که در بلژیک با وزیر بازرگانی اسرائیل داشت که سعی کردند خبرهای مربوط به آن را پنهان کنند ولی بعدا رسما اعلام شد و یا مذاکره تلفنی 45 دقیقهای که با خانم هیلاری کلینتون داشت به صراحت اعلام کردند که از نظر ما بیانیه تهران مرده است و ما اعتقاد داریم که حل و فصل مسائل هستهای ایران باید از طریق سازمان بینالمللی انرژی اتمی و همچنین سازمانهای بینالملی و از جمله شورای امنیت و سازمان ملل انجام شود.
به تعبیر دیگر هر دو کشور، در پروژهای که برای ما بسیار مهم بود، مشارکت کردند ولی لزوما این به معنای حمایت از ایران و مخالفت با غربیها نبود کما اینکه همانطور که ملاحظه کردیم بعد از اینکه فشارهایی به آنها وارد شد با گرفتن امتیازاتی از ما فاصله گرفته و با غربیها همراهی کردند.
به اعتقاد من، ترکیه و برزیل هر دو بسیار زیرکانه از موقعیت به دست آمده استفاده کردند تا اینکه: 1- بازیگر یک نقش مهم جهانی باشند که دیگران این نقش را به آنها نمیدادند. 2- از نزدیکی به ایران و بیانیه تهران برای گرفتن امتیاز از کشورهای غربی استفاده کنند.
اخیرا آقای کامرون، نخست وزیر انگلیس، اعلام کرده است که انگلیسیها با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا موافق هستند. این به این معناست که ترکیه از امکانات موجود در فضای دیپلماسی دنیا و از جمله مسئله هستهای ایران استفاده میکند برای اینکه مشکلات خودش را با غرب حل کند و چیزی را که نزدیک دو دهه به دنبال آن بود را به دست بیاورد. البته به نظرم ترکیه دستاوردهای دیگری هم در این مسئله داشته است.
اینکه در مذاکرات اخیر استانبول چه گذشته است، متاسفانه کسی از آن خبر ندارد و دولت هم هیچ گونه مطلب شفافی را در اختیار مردم نمیگذارد و مردم ما باید این مسائل را از زبان داووداوغلو و یا از زبان مقامات برزیلی بشنوند. اگر این اخبار واقعیت داشته باشد که ایران در قبال دریافت سوخت راکتور تهران حاضر به توقف غنی سازی 20 درصدی است، این یعنی یک عقب نشینی و به این معناست که ما هزینههای بسیار سنگینی را دادیم و نهایتا برگشتیم به نقطه اول.
اگر ما واقعا میتوانیم اورانیوم 20 درصد را تولید کنیم و آن طور که میگویند ما 20 کیلوگرم از آن را تولید کردهایم و میتوانیم بقیه احتیاجات راکتور تهران را هم برآورده کنیم؛ چه لزومی دارد که پس از این همه هزینهای که دادیم و مردم را با مشکلات و گرفتاریها روبرو کردیم مجددا به نقطه قبل برگردیم؟
بی تردید بازگشت مذاکره برای حل مشکل هستهای بهترین گزینه است و در این مساله "مذاکرات بدون پیش شرط" ایده آلترین شکل مذاکره است ولی تصور میکنم درهر مذاکرهای سایه 4 قطعنامه شورای امنیت و تحریمهای مضاعف اتحادیه اروپا و آمریکا بر فضای مذاکرات سنگینی خواهد کرد و این قطعنامهها و تحریمها خود به خود پیش شرط غربیها برای هرگونه مذاکره خواهد بود. فکر میکنم شرایط نامساعدی که پس از قطعنامه آخر شورای امنیت و تحریمهای آمریکا و اروپا بر کشور حاکم شده، بر تصمیمات مسولین نیز تاثیر گذاشته است اگرچه در ظاهر آن را انکار میکنند و آقای احمدی نژاد هنوز با همان ادبیات مخصوص خود در باره قطعنامهها صحبت میکند.
به هر حال آنچه که ما واقعا داریم میبینیم این است که علیرغم انکار مسئولان تحریمها بر گرده کشور سنگینی میکند. مردم آثار تحریمها را کاملا بر دوش خود احساس میکنند. بیشتر صنایع ما در حال تعطیلی است، اگر این وضع ادامه پیدا کند ما در آینده با بحران شدید بیکاری روبرو خواهیم شد، مسائل نقدینگی و مالی ما بسیار مشکل دارد، در مورد انتقال و تراکنش مالی که جزو ضروریات اقتصاد امروز جهان است ما با مشکل جدی روبرو هستیم؛ تقریبا تمامی شرکتهای ما در این کار با مشکل مواجه شدهاند، هزینههایی که ما در حال حاضر به خاطر تحریمها پرداخت میکنیم بسیار گزاف و سرسام آور شده است. به خاطر این که ما نمیتوانیم با ارزهای حاکم دنیا که در حال حاضر دلار و یورو هست معاملاتی را انجام بدهیم. این در معاملات نفت ما هم که در حقیقت شاهرگ زندگی مردم ماست تاثیر گذاشته است.
صحبت از این است که به سراغ یوان چین برویم که نمیدانم چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد و آینده ما چه خواهد شد. ما در یک زمان تمام دلارهایمان را به یورو تبدیل کردیم و اکنون همه اقتصاددانها و تمام کسانی که با سیستم مالی و پولی ارتباط دارند، اعتقاد دارند که ما چه ضرر هنگفتی در این زمینه داشتیم.
نظر شما :