پندارها و واقعیتهای هستهای
نویسنده خبر:
سید محمد صادق خرازی
چند پرسش مقدر پیرامون پرونده هسته ای ایران مطرح است که پاسخی به آن برای اذهان و تنویر افکار عمومی، و اذهان علاقمندان به سرشت و سرنوشت موضوع هسته ای، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. به ویژه قسمتی از این مقال مخاطب قرار دادن مسئولان هسته ای ایران است که نسبت به حساسیت های ملی که در باب منافع ملی است توجه بیشتری بیابند و حدیث استقلال ملت ایران و هزینه گزافی که برای این دستاورد عظیم پرداخت شده است و ماجرای پر رمز و رازی که چشم تیز بین و باور فَطِن تاریخ بدان داوری خواهد کرد را درک کنند.
این روزها ذوق زدگی های بیش از حدی در مواضع رسمی و تحلیل های رسانه های داخلی نسبت به نشست 1+5 در امریکا مطرح است. خوب است نخست سئوالات مقدرمان را مطرح کنیم و سپس بتوانیم با نیک نفسی و به دور از جنجال های صوری سیاسی و جدول بندی های حزبی و گروهی فقط از منظر منافع ملی سره را از ناسره متمایز کنیم.
- آیا دیپلمات های ارشد پنج کشور عضو شورای امنیت به اضافه آلمان در نشست دو روز قبل خود در نیویورک قصد داشتند تا تکلیف پرونده هسته ای ایران یکسره شود؟!
- آیا کشورهای موسوم به 1+5قصد داشتند و دارند که تحریم ها علیه ایران تشدید شود و فی الواقع ایران را با تحریم جامع روبرو کنند؟
- آیا یک سرخوردگی بین المللی از روند همکاری ایران و آژانس مذاکره ایران با 1+5دلیل این قبیل نشست هاست؟
- آیا چین و روسیه در راستای منافع ملت ایران با قدرت های دیگر بین المللی دارای اختلاف استراتژیک یا متضاد در منافع است؟
- آنچه در ژنو در مذاکرات اخیر ایران و 1+5 رخ داد آیا در راستای منافع ملی ایران تلقی می شود و توانست خواست ها و درخواست های 1+5 را پاسخگو باشد؟
سعی میکنم با اختصار به این پرسش ها از منظر خودم پاسخ دهم. این قبیل نشست ها بصورت یک روال و رویه به دستور کار همکاری 1+5تبدیل شده است. این کشور ها در موضوعات مهم بین المللی مدام در حال رایزنی و گفت و گو و همکاری با یکدیگر هستند تا پس از اجماع بتوانند از ابزارهای مهم بین المللی، منشور ملل متحد و شورای امنیت بهره بگیرند. به صورت معمول این نشست ها در سه سطح کارشناسی (معاونین، وزرا یا مدیران ارشد سیاسی)، وزرای خارجه و سران تشکیل می شود و این موضوعات مهم را در دستور کار همکاری های بین المللی خود قرار می دهند.
بارها و بارها این قبیل نشست ها در سطوح مختلف طی چند سال گذشته وجود داشته است. بعضاً توانسته اند به توافقی دست یابند یا ترجیح داده اند نسبت به آن تامل بیشتری انجام دهند.
هفته اول فوریه یعنی تا سه هفته دیگر همین اجلاس در سطح وزرا در نیویورک برگزار خواهد شد. یا سه ماه قبل سران امریکا و اروپا در مرکز اجتماعات پتسبورگ پنسیلوانیا دور هم گرد آمدند. اوباما، سارکوزی و براون سران سه کشور امریکا-فرانسه و انگلستان علاوه بر بیانیه کنفرانس مطبوعاتی خاصی در رابطه موضوع هسته ای ایران تشکیل دادند و حرف های خودشان را تکرار کردند!
یک سلسله حواشی، فشار های سیاسی، بیانیه های رسمی این کشورها و رقبا و رفقای ایران بر فضا سازی در هر بُعدی کمک می کند. اما نسبت به تشدید تحریم ها علیه ایران نظرات و اختلافات میان کشورهای موسوم به 1+5 تاکتیکی است یا حساسیت استراتژیک دارد. می دانیم که امریکا و متحدان اروپایی خود یعنی فرانسه و انگلستان و آلمان بر موارد زیر پافشاری می کنند: 1- محدود کردن فعالیت های بانک های دولتی ایران در خارج از کشور
2-ممنوع الورود بودن چهره های ارشد سپاه پاسداران به غرب
3-محدود کردن فعالیت های ایران در حوزه تجارت دریایی و کشتیرانی
نمی توان به رفتار دوگانه چین و روسیه دل بست. همین دو کشور در سه دوره قبل از تمام تحریم ها برضد ایران حمایت کرده اند.در تمام قطعنامه علیه ایران رای داده اند و بازی دوگانه ای را با ایران دنبال کرده اند.
همانگونه که می دانیم تحریم ها آثار دراز مدت خود را دارد. تصور می شود امریکا و اروپا عجله ای در تحمیل تحریم های جدید خود ندارند. همانطور که می دانیم امریکا از ابتدا می خواست ایران گرفتار شورای امنیت شود. برنامه ریزی آنها کاملاً مشخص بوده و هست. وارد شدن ایران به مرحله تحریم ها و برخورداری ایران از مکانیزم های کمیته تحریم شورای امنیت هدف اصلی آنها بود که بدان دست یافتند.
اینکه آیا امریکا و اروپا و اصولاً گروه موسوم به 1+5به دنبال اجرای تحریم های جامع مثل تحریم جامع هائیتی در 1994شورای امنیت یا تحریم جامع عراق هستند قابل مناقشه و بحث است. اینک آنها سخن از تحریم هوشمند می کنند. تحریم هوشمند دارای ابعاد مختلف فشار اقتصادی بر حاکمیت و مردم هر کشور دارد.
در رفتار بین المللی و فضای سیاسی جهان تهدید تحریم ها کافی است که اعتبار کشوری را در سطح بین المللی دچار بحران و دستخوش نوسان کند. اما اینک در موضوع ایران واقعیت نشان نمی دهد تحریم های انجام شده ناکارآمد بوده باشد و ابعاد سیاسی این تحریم ها بر حقوقی بودن آن رجحان دارد. اینکه سخن از تحریم های تفکیک شده میان دولت و ملت ایران برده می شود، از سوی غرب یک فرار به جلو تلقی می شود.
چین که اینک ژست مخالف گرفته است، پیشاپیش تحریم های گسترده تری از آنچه در شورای امنیت آمده است علیه ایران اعمال کرده است. تحریم ها و محدودیت های بانکی چین علیه ایران و لغو پروازهای هواپیمایی این کشور نیازمند توجه دست اندرکاران سیاست خارجی و دولت جمهوری اسلامی ایران است که متاسفانه واکنش جدی بدان نشان داده نشده است.
چینی ها مسائل و اختلافات خود با ایالات متحده امریکا را دارند به ویژه ایالات متحده به هشدارهایی چین در خصوص فروش تسلیحات به تایوان اهمیت نداد و این باعث سرخوردگی پکن شد. اکنون هم پکن در صدد است که با اقدام تاکتیکی بی میلی به تشدید تحریم ها علیه ایران تلافی کند. قبلاً هم روسیه و ایالات متحده در موضوع سپر دفاع موشکی و اروپا دارای اختلاف جدی بودند مانورهای تاکتیکی روسیه در قبال مساله ایران با امریکا باعث شد تا امتیازات بیشتری را کسب کنند ولی عملاً میبینیم که این تنافر سیاسی چین و روسیه با الباقی گروه 1+5 کاملاً ماهیت تاکتیکی دارد نه بعد استراتژیک. مواضع دو ماه قبل دیمیتری مدودف مبنی بر ممکن بودن اعمال تحریم های تازه علیه جمهوری اسلامی قابل دقت است.
تغییر روش نسبی مسکو-پکن در قبال تهران تابعی از مناسبات آنها و واشنگتن است. نرمش یا مقاومت آنها را واقعاً بایست در تاکتیک های دو کشور ارزیابی کرد تا به آن بعد و اهمیت استراتژیک داد.
آنچه اهمیت دارد این است که استراتژی 1+5 به ویژه ایالات متحده و غرب بر سر مساله هسته ای ایران با سه عنصر دیپلماسی، تحریم و تهدید نظامی همراه بوده است. در دولت پرزیدنت اوباما نگاه بین المللی واشنگتن افزایش یافته است. دولت دموکرات امریکا تلاش جدی کرده است تا موضوع مناسبات دو جانبه با ایران به موضوع و مساله بین المللی تبدیل کنند. باید بپذیریم تا حدی هم در این راستا موفق شده اند تا ائتلاف علیه ایران را شکل تازه بخشند و انزوای تدریجی ایران را هم در دستور کار خود قرار دهند آنچه در ژنو رخ داد علامت نادرستی را به طرف مقابل منتقل کرد. به رغم احترام به مذاکره کنندگان هسته ای ایران که از بعد ملی و دینی بایست از ایشان حمایت کرد ولی باید بپذیریم مذاکرات ژنو، جمهوری اسلامی را در برابر یک مخمصه جدی قرار داد که هوشمندی و دقت و تیزبینی مقام رهبری در این راستا قابل ستایش است.
راقم این سطور بنا به مصالح ملی نمی تواند به ابعاد مذاکرات ژنو بپردازد و وارد نقد عملکرد آنان شود و خود را هم رزم و همسنگر برادران مذاکره کننده می داند که بایست در برابر جبهه خارجی حتماً مورد حمایت قرار گیرند ولی اتفاقات پس از مذاکرات ژنو نکات مهم و جدی را در بر دارد که نیازمند توجه ویژه دست اندرکاران و نخبگان کشور در ابعاد موضوع هسته ای است. موضوع غنی سازی با اهمیت ترین موضوعی است که هر حرکت و اقدام می بایست در ورای آن صورت گیرد. هفته قبل که اردوغان در هنگام بازگشت برای مذاکرات با روسیه به مسکو برای موضوع مهم ترانزیت انرژی اعلان داشت علائم جدی وجود دارد که تبادل سوخت طی ماههای آینده عملی خواهد شد اگر دیپلماسی بین دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده به تضمین مکتوب امریکا برای تبادل، حجم، مکان و زمان عملی شده است بایست دقت کرد که در این مصاف موضوع مهم غنی سازی به فراموشی سپرده نشود و گرفتار تهدید و تشدید تحریم ها نشودو تعهدات دولت ایران به مسائل بین المللی مشخص است.
بازگشت به میز مذاکره نیازمند رفتار تاکتیکی برخی کشورها از جمله چین و روسیه نبایست باشد.ما وارث عظمت و شکوه ایران عزیز هستیم که به تلاش سترگ علمداران ارزشمند مکتب و خون پاک صدها هزار مرزبان مخلص ایران، پاسداری شده است.
هزینه ای که ملت نجیب ایران در مصاف دستاوردهای تکنولوژیک متقبل شده است نبایست دستمایه ساده انگاری در تحلیل ها و عملکردهای متولیان امور شود.
نظر شما :