اندر حکایت ناکارآمدی ما یا شورای امنیت سازمان ملل
نویسنده خبر:
حسن بهشتی پور
اطلاعات پایه :
به غیرازایران و ژاپن، کشورهای اتریش، ایسلند، مکزیک، ترکیه واوگاندا از جمله کشورهایی بودند که برای تصاحب پنج کرسی غیردائم شورای امنیت با یکدیگر رقابت می کردند. در نشست روزجمعه مجمع عمومی سازمان ملل کشورهای اوگاندا، مکزیک، اتریش، ترکیه و ژاپن به عنوان اعضای جدید انتخاب شدند. اتریش، ایسلند و ترکیه برای دو کرسی متعلق به اروپای غربی که دردوسال گذشته دراختیارایتالیا و بلژیک بوده با یکدیگررقابت کردند. اوگاندا تنها نامزد تصاحب کرسی آفریقا بود که درحال حاضردراختیارآفریقای جنوبی است ومکزیک نیزبرای کرسی که اکنون دراختیارپاناما است، تلاش می کرد. شورای امنیت سازمان ملل پانزده عضو دارد که پنج عضو آن دائم و ده عضو دیگرغیردائم هستند.
کشورهای آمریکا، روسیه، فرانسه، بریتانیا و چین پنج عضو دائم شورای امنیت هستند که ازحق وتو نیزبرخوردارند. ده عضو دیگراز سوی مجمع عمومی سازمان ملل برای یک دوره دوساله انتخاب می شوند وهرسال نیزپنج عضو تغییر پیدا می کند. تا همه اعضای غیر دائمی شورای امنیت به یکباره تغییر نکنند . بدین ترتیب همیشه پنج کشورعضوشورای امنیت یکسال بیشترازپنج عضو دیگرسابقه دارد.
انتخاب اعضا براساس منطقه ای صورت می گیرد که مجمع عمومی تعیین کرده است. آفریقا سه عضو، کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب دوعضو، حوزه آسیا دوعضو، اروپای غربی و اقیانوسیه دو عضو و کشورهای اروپایی شرقی یک عضو درشورای امنیت دارند. رسم است که از میان نمایندگان آسیا و آفریقا درهر دوره یک نماینده ازکشورهای عرب حضورداشته باشد. درحال حاضر کشور لیبی به عنوان یکی از کشورهای عرب عضو شورای امنیت سازمان ملل است. دوره عضویت کشورهای بلژیک از اروپای غربی، اندونزی ازآسیا، آفریقای جنوبی ازآفریقا، ایتالیا ازاروپای غربی وپاناما ازآمریکای لاتین در پایان سال میلادی جاری به پایان می رسد.
دوره عضویت کشورهای بورکینافاسو از آفریقا، ویتنام از آسیا، کاستاریکا از آمریکای لاتین، لیبی از آفریقا و کرواسی ازاروپای شرقی درپایان سال آینده میلادی تمام می شود.
ریاست شورای امنیت به ترتیب حروف الفبا انتخاب می شود و دوره اش یکساله است. هیچ عضو غیردائم نمی تواند برای دو دوره پی درپی برای ریاست انتخاب شود
تحلیل ماجرا:
برای من روشن نیست که فعالیت صلح آمیزهسته ای ایران چرا و چگونه می تواند صلح و امنیت جهانی را به خطر بیاندازد که تاکنون یک قطعنامه توصیه ای و چهار قطعنامه تنبیهی همین شورای امنیت برای ایران صادر کرده است. اما نکته مهم تراینکه چرا ایران در سی سال پس ازپیروزی انقلاب اسلامی برای عضویت درشورای امنیت نامزد نمی شود ؛ ولی درشرایطی که پنج قطعنامه علیه ایران صادرشده است و وزارت امورخاجه هرپنج قطعنامه را به دلیل ناعادلانه بودن رد کرده است ، براساس چه ارزیابی دقیقی و به استناد کدام تدبیری درچنین شرایطی کاندیدا ی عضویت در شورای امنیت سازمان ملل می شویم؟
مگردرتصمیم گیری های ایران قرار نیست بر اساس عزت ، حکمت و مصلحت تصمیم گیری و عمل شود؟
آیا واقعا این مساله عزت مداری سیاست خارجی را زیرسئوال نمی برد که دربین 192 کشور فقط 32 کشور به ایران رای می دهند ؟
بر اساس کدام حکمت اندیشی ما تصور می کنیم که حتی اگرعضو شورای امنیت شویم می توانیم دردرون نظام ناعادلانه ای که خود منتقد آن هستیم، حقوق ایران و کشورهای مظلوم را در شورای امنیت تامین کنیم ؟
آیا واقعا ما پیش بینی صحیحی از شرایط بین المللی و نظام درون سازمان ملل داشته ایم ؟
براستی کدام مصلحت اندیشی به نماینده ایران در سازمان ملل اجازه داد که تقاضای عضویت ایران را مطرح کند که در نتیجه آن ایران درنخستین وزن کشی سیاسی در صحنه مجمع عمومی شکست سنگینی را متحمل شود؟
شاید عده ای به امثال من پاسخ دهند که ایران کاندیدا شد تا با عضویت در این شورا بتواند بهتر از منافع ایران و کشورهای مظلوم حمایت کند و اگرهم رای نیاورد بازهم رسوایی برای نظام سلطه جهانی خواهد بود . زیرا آنها به جهان نشان می دهند که نمی توانند کشورهای مستقل را در جمع خود پذیرا باشند . براستی این منطق برای چند نفر درجهان پذیرفتنی است؟
محمد خزاعى، نماينده دائم ايران درسازمان ملل پس از کاميابى ژاپن درتکيه زدن بر کرسى غيردائم شوراى امنيت براى «دهمين بار» گفت:
« راى روزجمعه درمجمع عمومى صحت نظرما را در مورد کارايى نداشتن ساختار سازمان ملل براى فراهم آوردن فرصت کافى ومناسب به منظورمشارکت همه کشورهاى عضو درساختار تصميم گيرى سازمان ملل به ويژه درشوراى امنيت نشان داد. اين انتخابات حاوى پيام روشن و صريح و قابل درک براى جامعه بين المللى بود و آن اين که بازنگرى در سيستم مشارکت کشورها در مراکز مهم تصميم گيرى از جمله شوراى امنيت يک ضرورت است. بديهى است که ساختار شوراى امنيت به ترتيبى است که عملا چند کشور خاص در آن تصميم مى گيرند و اعمال نظر مى کنند و طبيعى است که اين کشورها علاقه مند نباشند که نظرات مستقل و يا کشورهايى که معتقد به ضرورت بازنگرى دراين ساختارهستند، به شورا راه يابند. طبيعى است که برخى نتوانند صداى مستقل را درساختارى که باتوجه به مقتضيات روزجهانى، ناکارآمد است تحمل کنند و اقدامات گسترده اى را دراين زمينه انجام دهند. تهران ازتوکيو انتظار دارد که با اکثريت جامعه بين المللى که خواهان وجود يک سيستم عادلانه براى حل و فصل منازعات بين المللى هستند، همراه باشد. اين نه تنها انتظار ايران بلکه انتظارعمده کشورهاى آسيا وکشورهايى است که به ژاپن راى دادند.»
با نگاهی به سخنان آقای خزائی می توان چنین استباط کرد که ایران با انکه نظام موجود بین المللی وبویژه شورای امنیت را ناعادلانه و ناکارامد می داند در همین حال تلاش می کند با عضویت در این سازمان و شورا آنرا به سمت تحقق عدالت آنگونه که ایران تفسیر می کند وکارامدی رهنمون سازد . حتی اگر چنین استدلالی را بپذیریم بازهم باید گفت ايران در بدترين شرايط براى عضويت در شوراى امنيت کانديدا شد زيرا ایران در شرایطی که رئیس جمهورش هم صدا با همه معترضین به نظام ناعادلانه حاکم بر روابط بین الملل و سازمان ملل به عنوان مرکز ثقل این نظام حمله می کند و تمامی ارزش های حاکم را به چالش می گیرد چگونه انتظار دارد نمایندگان شرکت کننده در مجمع عمومی که نماینده دولتهایشان و نه ملتهایشان هستند از مواضع انتقادی ایران حمایت کنند؟
به عبارت دیگرحتی اگرپنج قطعنامه هم علیه ایران درشورای امنیت صادرنشده بود بازهم ایران برای کسب آراء حداقل 128 کشورکه برای عضویت درشورای امنیت لازم داشت ، دچارمشکل می شد. بايد به اين نکته توجه کرد که سازمان ملل يک باشگاه سياسى با حضورنمايندگان دولت ها ونه ملت هاست. بنابراين کاملا طبيعى است که دريک راى گيرى مخفى و بدون رودربايستى هاى معمول ديپلماتيک، ایرانی که تقریبا همه مناسبات ناعادلانه را به چالش می کشد، نتواند رای کافی بدست آورد. آن هم دربرابررقیبی چون ژاپن که به دلیل وزن اقتصادی که درصحنه جهانی به عنوان سومین قدرت پس ازآمریکا واتحادیه اروپا دارد،طبیعی است که نتواند دیگران را به همراهی با خود متقاعد کند .
اقای احمدی نژاد تصورمی کند که ایشان می توانند نظام ناعادلانه امروز جهان را افشا کنند وماهیت ناکارآمدی سیستم استکباری را به رخ زمام داران زورگو بکشاند . اما باید گفت اینگونه موضع گیری ها فقط برای اکثریت مردم جهان که در برابر ظلم وجور قدرتهای سلطه گر ناراحت هستند مفید است ودر واقع حرف دل انها هم است . اما پرداختن به چنین سخنانی در صحنه بین المللی هزینه دارد و بهاء آنرا باید مردم ایران بپردازند . اگر سایررهبران جهان نیز چنین سخنانی را به زبان نمی آورند نه آنکه آنها بلد نیستند بلکه یا به منافع شخصی شان توجه دارند ویا مایل نیستند هزینه سنگین سخنان آنها را مردم کشورشان بپردازند .
باورم این است که برای هر ایرانی آزاده ای شنیدن خبر رای نیاوردن ایران برای عضویت در سازمان ملل به هیچ وجه خوشایند نیست . اما عمیقا معتقدم قبل از انکه استکبار جهانی و سیاستهای ظالمانه آنها را دلیلی منطقی برای آنکه نمی توانیم حقانیت و صلاحیت خود را به دولتها اثبات کنیم ؛ به مردم معرفی نمائیم . به خودمان و سخنانمان مراجعه کنیم ببینیم آیا ما فقط باید برای مظلومان عالم پیام رهایی بخش داشته باشیم یا آنکه با دولتها هم باید کار کنیم .
واقعیت آن است که دستگاه دیپلماسی ما برای بدست اوردن تنها 32 رای در مجمع عمومی باید از خود انتقاد کند و با دقت بررسی کند که چه کار هایی را باید انجام می داده که نداده وچه کارهایی را انجام داده که نباید انجام می داده است.
نظر شما :