نقش ایران در انقلابهای عربی و آینده خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: در مصر حسنی مبارک، متحد اسرائیل و امریکا به گونهای سقوط کرد که تحیر جامعه غربی به خصوص امریکا را برانگیخت. در تونس زین العابدین بن علی در حالی ظرف 18 روز کرسی ریاست جمهوری مادام العمر خود را از دست داد که هیچ گاه متحدان عرب و غربیاش گمان نمیکردند، دیکتاتور تونس تا این اندازه سریع پلههای سقوط را بپیماید. حالا هم همگی نشستهاند و با تعجب میبینند که حکام خودکامه لیبی، یمن، اردن، بحرین، عربستان، عمان و غیره یک به یک در حال سرنگونیاند در حالی که به هیچ وجه پیشبینی تغییری با این گستردگی را نمیکردند. اکنون از خود میپرسند خاورمیانه پس از این تغییرات به کجا خواهد رفت؟
روزنامه الشرق الاوسط، چاپ لندن در یادداشتی به قلم خانم هدی الحسینی، به این موضوع پرداخته و نوشته است: امور در خاورمیانه روز به روز بدتر میشود. این افزایش تنش این پرسش را به وجود آورده که خاورمیانه از حالا به بعد چه خواهد شد؟ به خصوص این که از مواضع ایالات متحده امریکا این گونه برداشت میشود که نگرانی در کاخ سفید موج میزند. باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در کشورهایی که تظاهرات در آنها در گرفته و به سرنگونی نظامها منجر شده مثل مصر و کشورهای دیگر به رغم تردیدهای بسیار در نهایت در کنار مردم ایستاد اما به نظر میرسد که اکنون به این دیدگاه رسیده که ممکن است موج تظاهرات سراسر خاورمیانه را در بر بگیرد و آن گاه چیزی رقم بخورد که خلاف پیشبینیها و انتظارات ایالات متحده باشد. جامعه عربی برای نخستین بار به خیابان میآید و به استثنای لیبی در تظاهراتش پیروز میشود و نظام را بدون هر گونه درگیری سرنگون میکند. چندی پیش روزنامه نیویورک تایمز در یادداشتی یادآور شده بود که ایالات متحده مجبور است به سمت سیاست سرنگونی رهبران پیر عرب متمایل شود.
در ادامه این یادداشت میخوانیم: کارشناسان و سیاستمداران امریکایی پشت درهای بسته جلسات متعددی را برگزار میکنند. در یکی از این جلسات موضوع مهمی مطرح شد که مربوط به لیبی بود. درگیری امریکا – اروپا بر سر نفت لیبی به خصوص پس از این که امریکا پذیرفت از نفت آفریقا به نفع چین چشمپوشی کند، محور گفتگوها بود. یکی از کارشناسان حاضر این مسئله را مطرح کرد که امریکا برای آن که چین چندان هم خود را پیروز بلامنازع احساس نکند جنگ غذا راه بیندازد با یاداوری این نکته که چین به تولید مواد غذایی اولیه امریکا وابسته است. در این جلسه روشن شد که خطر اصلی در لیبی نه حضور چین بلکه این است که معمر قذافی مجددا به قدرت بازگردد. بیشک اگر معمر قذافی مجددا قدرت بگیرد برنامه هستهای خود را از سر خواهد گرفت و این بار قطعا به دنبال دستیابی به بمب هستهای خواهد رفت. بیشک هم به دنبال کمک کشورهای دیگر به خصوص ایران و پاکستان راه خواهد افتاد. به ویژه این که غرب را متهم به خیانت هم کرده است و این دیدگاه باعث میشود که بیش از پیش به منویات خود اعتماد کند.
نویسنده در ادامه این یادداشت مینویسد: در امریکا این اجماع وجود دارد که آینده خاورمیانه لااقل در کوتاهمدت چندان باثبات نخواهد بود. امریکاییها از این که مصر روابط خود را با اسرائیل به هم بزند، نگرانی ندارند، چرا که خوب میدانند چیزی فعلا توافقات را تهدید نمیکند، اما بر این اعتقادند که دولت آینده مصر ثبات لازم را نخواهد داشت و این باعث میشود تا اسرائیل بیش از پیش به سمت مسلح ساختن خود حرکت کند. اگر چه از بابت سیاستهای اخوان نیز چندان نگرانی ندارند ولی خوب میدانند که جامعه مصری این شعار اخوان المسلمین را که دموکراسی غربی نانی برای ما ندارد را پذیرفته است.
خانم حسینی در ادامه به نگرانی غرب از ایران اشاره میکند و مینویسد: در اتاق فکر امریکاییها این روزها این نگرانی مطرح است که نقشه استراتژیک خاورمیانه جدید عوض شده است. ایران تاثیر بسیاری در شکلگیری نقشه جدید دارد و این مسئله باعث نگرانی غرب شده است. در ایران جامعه سالم است و این مسئله باعث شده که نظام ایران از بابت اوضاع داخلی چندان نگرانی نداشته باشد و به فکر گسترش و حضور خود در جامعه عربی بیفتد. مردم ایران از حکومت تنها اصلاح میخواهند در حالی که در عین حال از نفوذ منطقهای نظامشان بسیار استقبال میکنند. در حالی که در جامعه عربی قضیه کاملا عکس است. در آن جا نظامها پر از اشکال هستند و جامعه نیز به شدت بیمار و ایران تلاش دارد نسخه خود را برای این جوامع تجویز کند، مسئلهای که نگرانی شدید غرب را موجب شده است.
وی در ادامه به نقش ایران در لبنان اشاره میکند و مینویسد: نظام لبنان یک نظام سکولار طایفهای است ولی ایران از طریق متحدانش در این کشور توانست نفوذ خود را در این بخش از جامعه عربی به اندازهای گسترش دهد که ایالات متحده و متحدان اروپاییاش را به شدت تحت فشار بگذارد و سیاستش را بر آنها تحمیل کند.
الحسینی در آخر مینویسد: وقتی جامعه غربی از حقوق بشر دفاع میکند امری پسندیده است اما سئوال این است چگونه میتواند با این دیدگاه به کمک جامعهای بیاید که میگوید فقط سرنگونی نظام را میخواهد، نظامی که متحد غرب محسوب میشود و منافع آن را تامین میکند. در چنین دوگانگی ایران وارد ماجرا شده و توانسته افکار عمومی عرب را به سمت خود جلب کند. از این رو است که بسیاری از تحلیلگران امریکایی در اتاقهای فکر کاخ سفید میگویند به زودی ایران بر کل خاورمیانه مستولی خواهد شد حتی اگر غرب زیباترین شعارها و سیاستها را برای مردم خاورمیانه تجویز کند. حال مسئله این است که خاورمیانه در حال تغییر است اما بعد از این تغییر چه خواهد شد؟
نظر شما :