خلف وعده بى‌پايان روس‌ها قابل پيش بينى است

۱۷ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۳:۴۶ کد : ۱۰۲۲۲ پرونده هسته ای
اخيرا روسيه تحرکاتى را آغاز کرده است که به نظر مى‌رسد به نوعى مقدمه چينى اين کشور براى تعويق چندباره بهره بردارى از نيروگاه بوشهر است. ديپلماسى ايرانى اين مسئله را در گفت‌وگو با دکتر الهه کولايى، استاد دانشگاه و تحليل‌گر مسائل روسيه بررسى کرده است.
خلف وعده بى‌پايان روس‌ها قابل پيش بينى است

ديپلماسى ايرانى: اخيرا روسيه تحرکاتى را آغاز کرده است که به نظر مى‌رسد به نوعى مقدمه چينى اين کشور براى تعويق چندباره بهره بردارى از نيروگاه بوشهر است. ديپلماسى ايرانى اين مسئله را در گفت‌وگو با دکتر الهه کولايى، استاد دانشگاه و تحليل‌گر مسائل روسيه بررسى کرده است:

موضع روسيه را بعد از مذاکرات استانبول چگونه ارزيابى مى‌کنيد؟

مواضع روسيه در ارتباط با برنامه هسته‌اى جمهورى اسلامى، به عنوان بخشى از ديپلماسى اين کشور در روابط با قدرت‌هاى بزرگ به ويژه امريکا و اتحاديه اروپا قابل بررسى است. با در نظر گرفتن تحولاتى که در سال‌هاى پس از استقلال روسيه در سياست خارجى اين کشور اتفاق افتاده است، در واقع تنظيم همکارى در حوزه هسته‌اى با جمهورى اسلامى‌ ايران، هيچ گاه از ملاحظات روسيه در روابط با کشورهاى غربى به ويژه ايالات متحده امريکا جدا نبوده است.

از آن‌جا که در سال‌هاى اخير، حاکم شدن نگرش‌هاى رقابتى و همکارى جويانه به طور هم زمان سياست خارجى روسيه را شکل داده است، در تنظيم روابط با ايالات متحده امريکا، اين همکارى جايگاه خود را مشخص کرده است.

بنابراين هر يک از نشست‌ها و گفت‌وگوهايى که در اين زمينه شکل مى‌گيرد، بر اساس ملاحظات مورد اشاره هدايت مى‌شود و براى روسيه که در شرايط کنونى به ويژه با توجه به سياست خارجى اوباما، گسترش روابط با ايالات متحده و حل و فصل چالش‌هاى موجود در روابط دو کشور را مورد توجه قرار داده است، اعلام موضع در خصوص همکارى هسته‌اى با ايران و پيشبرد اين برنامه جز در پرتو نکات پيش گفته تداوم پيدا نمى‌کند.

ذکر اين نکته لازم است که در اصل همکارى هسته‌اى روسيه با جمهورى اسلامى ‌ايران که از سال 1995 آغاز شد، از يک سو نمادى از استقلال عمل روسيه در حوزه سياست خارجى اين کشور به شمار مى‌رود و از سوى ديگر با توجه به حساسيت‌ها و علايق روسيه در منطقه خاورميانه و به ويژه در روابط با جمهورى اسلامى‌ ايران و علايق گوناگونى که دو کشور را در حوزه‌هاى متعدد به ويژه در آسياى مرکزى و قفقاز و در حوزه درياى خزر در کنار هم قرار داده است، ادامه اين روابط را براى روسيه بسيار حائز اهميت ساخته است.

بنابراين دولت فدراسيون روسيه در تنظيم اين روابط، از يک سو به ملاحظات روابط دو جانبه و از سوى ديگر به تنظيم روابط با ايالات متحده امريکا و اروپا نظر دارد. به ويژه آن که قطعنامه‌هاى صادر شده عليه ايران همواره در اين ملاحظات از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و روسيه نيز همواره تلاش کرده تا پايبندى خود را به مفاد اين قطعنامه نشان دهد و از پيامدهاى اين پايبندى بهره مند شود.

اخيرا ويکى ليکس سندى را منتشر کرده است که نشان مى‌دهد اسرائيل و روسيه براى خرابکارى در تاسيسات هسته‌اى بوشهر از طريق ويروس استاکس نت با يک ديگر همکارى داشته‌اند. رابطه اسرائيل و روسيه تا چه اندازه در موضع روسيه درباره برنامه هسته‌اى ايران موثر بوده است؟

روابط روسيه با اسرائيل و روابط اين کشور با جمهورى اسلامى‌ ايران، در ظاهر متناقض‌نما به چشم مى‌آيد ولى واقعيت اين است که روسيه کوشيده است روابط خود را با هر دو کشور به طور گسترده و در حال تداوم حفظ کند. از آن‌جا که مهاجرت صدها هزار يهودى روس تبار به اسرائيل از آخرين سال‌هاى اتحاد جماهير شوروى و نخستين سال‌هاى استقلال فدراسيون روسيه باعث پيوند‌هاى جمعيتى بسيار قابل ملاحظه‌اى ميان روسيه و اسرائيل شده، اين روابط از جنبه‌هاى مختلف قابل بررسى است.

سيل مهاجران روس تبار به اسرائيل حتى در ترکيب جمعيتى اسرائيل هم تاثيرگذار بوده است و حدود يک پنجم جمعيت تقريبا پنج ميليون نفرى اسرائيل را تشکيل مى‌دهد، ملاحظه قابل توجهى است که روابط دو کشور را به ويژه با توجه به نقش و نفوذ اين افراد در حوزه‌هاى تجارى و اقتصادى تبيين مى‌کند.

گذشته از مسائل جمعيتى و مسئله مهاجرت‌ها، علايق اقتصادى روسيه در اسرائيل و بالعکس و از آن مهم‌تر مسائل سياسى و نقش و نفوذى که روسيه سعى کرده است در مسائل خاورميانه و روند مذاکرات صلح در اين منطقه به دست آورد و نفوذ پيشين خود را احيا کند که اين مسئله خود را در گسترش رابطه با حماس و ديگر سازمان‌هاى فلسطينى خود را به نمايش گذاشته است، بر روابط دو کشور آثار خود را منتقل کرده است که رابطه روسيه و اسرائيل را به يک رابطه حساس و قابل تامل تبديل ساخته است.

از سوى ديگر کيفيت روابط گسترده روسيه با جمهورى اسلامى ‌ايران، با در نظر گرفتن نوع مسائل موجود بين ايران و اسرائيل و تنش‌هاى پايدار در روابط دو کشور و اين که اصولا ايران، موجوديت اسرائيل را به رسميت نشناخته است، به نظر مى‌رسد که آثار مستقيمى‌ را بر تنظيم روابط روسيه و اسرائيل نيز بر جاى گذاشته باشد.

اما روند تحولات نشان داده که دولت روسيه سعى کرده است اين دو رابطه را جدا از يکديگر ادامه دهد اما تاثير نفوذ لابى‌هاى يهودى در مسکو را نمى‌توان در اين رابطه مورد غفلت قرار داد و به طور طبيعى در فرايند افزايش تنش بين ايران و اسرائيل، اين لابى‌ها در مسکو بر فعاليت خود افزوده‌اند.

آن‌چه که در اسناد ويکى ليکس به آن اشاره شده مى‌تواند نتيجه نفوذ بخش‌هايى از لابى‌هاى يهودى- اسرائيلى باشد اما به هر حال اين نکته هم قابل توجه است که روس‌ها يک بار قبلا فاجعه هسته‌اى در چرنوبيل را تجربه کرده‌اند و آن‌ها به خوبى مى‌دانند که خرابکارى در تاسيسات هسته‌اى چه پيامدهاى فاجعه بار و خسارت بارى را مى‌تواند براى اين منطقه در بر داشته باشد که دامن‌گير خود روس‌ها هم خواهد شد.

به ويژه اين که روسيه تلاش مى‌کند براى کشورهاى ديگر در منطقه براى اين نوع همکارى‌ها تبليغ کند و اين نوع همکارى‌ها را ارائه کنند و نظر ديگر کشورهاى خاورميانه را نيز براى ساخت نيروگاه‌هاى هسته‌اى جلب کنند. چنان چه روسيه نتواند ايمنى و امنيت محصولات خود را تضمين کنند، به طور طبيعى بازار گسترش نيروگاه هسته‌اى براى روسيه بسيار دشوار خواهد شد و اين کشور کمتر خواهد توانست در رقابت‌هاى بين المللى براى ساختن نيروگاه‌هاى هسته‌اى براى کشورهاى مشتاق ديگرى که مايل هستند از انرژى هسته‌اى براى تامين نياز‌هاى خود استفاده کنند جايگاه مناسبى را داشته باشد و بتواند اين پروژه‌ها را آغاز کند.

اما از سوى ديگر، همان‌گونه که در اين اسناد اشاره شده، مى‌توان انتظار داشت لابى‌هاى مربوطه در مسکو در اين زمينه‌ها به نوعى مداخله کنند.

نکته مهم‌تر اين که براى دولت فدراسيون روسيه همواره همکارى هسته‌اى با جمهورى اسلامى‌ ايران تحت عنوان پايبندى ايران به تعهدات بين المللى آن تداوم پيدا کرده و هميشه در مذاکرات مختلف، روس‌ها به اين نکته اشاره داشته‌اند که پايبندى جمهورى اسلامى ‌به تعهدات بين المللى به ويژه ان پى تى و ديگر پروتکل‌ها غيرقابل خدشه است و بر همين اساس هم روس‌ها اين همکارى را ادامه داده‌اند و به ايفاى وظايف خود مسئول و مصر هستند.

نماينده روسيه در ناتو اخيرا از اين سازمان خواسته است تا تحقيقاتى را درباره ميزان نفوذ ويروس استاکس نت به نيروگاه بوشهر انجام دهد. به نظر شما اين اقدام روسيه چگونه ارزيابى مى‌شود؟ اين به نوعى بازکردن پاى ناتو به نيروگاه بوشهر نيست؟

لازم است اين‌جا به نکته‌اى که قبلا به آن اشاره کردم باز گرديم و آن حساسيت روسيه بر ايمنى و قابل اطمينان بودن نتايج اين همکارى و اتمام پروژه نيروگاه بوشهر است. در واقع براى روسيه اين همکارى نمادى از پايبندى اين کشور به انجام تعهداتى است که در قبال اين موضوع پذيرفته است. ضمن اين که بايد هم زمان به روابط رقابت و همکارى روسيه با امريکا و اتحاديه اروپا هم توجه داشت.

نکته مهم‌تر اين است که واقعه چرنوبيل و فاجعه هسته‌اى در اين منطقه براى روس‌ها بسيار قابل توجه است و طبيعى است که براى تامين امنيت لازم در اين منطقه، با توجه به اين که جريان‌هاى معارض و رقيب در دستگاه سياست خارجى روسيه و اسرائيل مى‌توانند بر اين روند اثرگذار باشند، تدابير لازم انديشيده شود. باز کردن چنين فضايى براى روسيه در چارچوب تعاملات و مبادلاتى که در ماه‌هاى اخير با ناتو داشته است، جز در چارچوب مذاکرات مربوط به فعاليت‌هاى ناتو در شرق و در حوزه شوروى و جمهورى‌هاى سابق اتحاد جماهير شوروى قابل تحليل نيست.

اين نوع همکارى‌ها، فضايى است که روسيه با ناتو از نخستين سال‌هاى بعد از اتحاد جماهير شوروى آغاز کرده و حتى اين همکارى در افغانستان به سطح بسيار حائز اهميتى ارتقا پيدا کرده است. نقشى که روسيه در ايفاى وظايف لجستيکى در انتقال نياز‌هاى مورد توجه براى نيروهاى ناتو در افغانستان به عهده گرفته است، ‌در حقيقت نشان دهنده شکل گيرى تنوعى از ارتباطات ميان روسيه و نيروهاى ناتو است.

بنابراين اين که ناتو هم بخواهد وارد اين صحنه شود با توجه به تهديداتى که دولت روسيه از هر نوع خرابکارى در نيروگاه بوشهر و پيامدهاى خسارت بار آن ملاحظه مى‌کند، مى‌تواند به عنوان فضاى جديدى از اين نوع تعامل بين روسيه و مجموعه کشورهاى عضو ناتو به ويژه قدرت‌هاى مهمى‌ چون امريکا و اتحاديه اروپا تلقى شود که براى تامين امنيت لازم در اين همکارى و با در نظر گرفتن نکته‌اى که در آغاز به آن اشاره کردم يعنى روند رقابت و همکارى ميان روسيه و ناتو بايد مورد ارزيابى قرارگيرد.

با توجه به اتفاقات اخير به نظر شما ممکن است که روسيه باز هم بهره بردارى از نيروگاه بوشهر را به تعويق اندازد؟

روس‌ها به خوبى مى‌دانند که آخرين انتخاب ايران براى تکميل نيروگاه بوشهر بوده‌اند و بعد از امتناع و عدم همکارى کشورهاى اروپايى و حتى ژاپن و کشورهايى که مى‌توانستند در اتمام اين پروژه همکارى کنند، از سال 1995 روس‌ها وارد اين پروژه شدند. در زمانى که به توصيه آقاى پريماکف استفاده از همه ابزار‌ها و توانمندى‌ها در سياست خارجى خود را براى رسيدن به اهداف مورد نظر خود انتخاب کردند.

بنابراين براى روسيه پروژه نيروگاه بوشهر فضا و فرصت مناسبى براى پيگيرى اهداف اين کشور در سطح منطقه‌اى و حتى فرامنطقه‌اى به شمار مى‌آيد که در مذاکرات اين کشور با امريکا همواره از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده است.

لذا خلف وعده‌هاى بى پايان روسيه باز هم قابل تصور و پيش بينى است و به هر حال اين موقعيتى است که روس‌ها سعى کرده‌اند در سال‌هاى گذشته بهره مندى‌هاى پايدارى از آن داشته باشند و از نياز‌هاى کشور ما در جهت تامين نياز‌ها و ملاحظات مختلف کشور خود که در تنظيم روابط خود با امريکا به آن توجه دارند، بهره بردارى کنند، لذا اين مسئله مى‌تواند باز هم تکرار شود. با در نظر گرفتن انتخاب‌ها و امکانات موجود مى‌توان تصور کرد که تداوم بهره مندى‌هاى روس‌ها باز هم ادامه پيدا کند.


نظر شما :