مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات
نمايندگان 1+5 تنها شنونده بودند
روزنامه رسالت در سرمقاله دوم بهمن خود با عنوان "مرور خطاهاى محاسباتى غرب" به حضور ايران در مذاکرات 1+5 اشاره کرد و استانبول را ميدانى براى قرائت کارنامه مردودى غرب توسط تهران و محلى براى محاسبه بدهى هاى 1+5 به تهران دانست؛ بدهى هايى که اعضاى دائم شوراى عالى امنيت به علاوه آلمان ناچارند آن را با جمهورى اسلامى ايران تصفيه نمايند.
رسالت نوشت: نشست استانبول جايى براى عرض اندام سياستمداران پرحرف آمريکايى و اروپايى نبود. در اين ميدان نمايندگان 1+5 تنها مخاطبان و شنوندگان سئوالات تهران در خصوص مسائل و دغدغه هاى مهم بين المللى بوده اند. تيم مذاکره کننده کشورمان در اين مذاکرات خطاهاى محاسباتى غرب در خصوص جمهورى اسلامى ايران را به طرف هاى حاضر در استانبول گوشزد کرده است.
امريکا بايد دست از آرزوهاى دست نيافتنى خود بردارد
روزنامه کيهان هم در يادداشت روز دوم بهمن "نکاتى درباره يک روز مذاکره" را به قلم مهدى محمدى مورد توجه قرار داد و تعريفى از "نقاط مشترک" که بارها از زبان ديپلمات هاى هسته اى کشورمان براى شرکت در مذاکرات با غرب شنيده ايم به دست داد.
کيهان نوشت: ظاهرا غربى ها آرام آرام در حال پى بردن به عمق گفتمان جديدى هستند که ايران مى خواهد بر مذاکرات حاکم کند. ايران گفتمان همکارى را به اين دليل پيشنهاد کرد که اولا بر يک درک دقيق از نيازهاى آمريکا مبتنى بود و ثانيا امکان حفظ آبروى کافى (face saving) براى 1+5 را فراهم مى کرد تا بتوانند به آرامى از کنار بحث هاى تکرارى درباره برنامه هسته اى ايران بگذرند و وارد فضاهايى جديد در مناسبات اقتصادى و منطقه اى شوند. ضمن اينکه ايران عقيده داشت ورود به گفتمان هاى قديمى مانند اعتمادسازى و درخواست انجام اقدام هاى اعتمادساز بحث هاى کهنه اى را زنده خواهد کرد که هيچ راه حلى براى آنها وجود ندارد و روند حرکت رو به جلو را هم با بن بست مواجه مى کند. در اين گفتمان مذاکراتى جديد، فقط موضوعاتى مى توانند در دستور کار قرار بگيرند که به عنوان يک «نقطه مشترک» قابل تعريف باشند و لذا جايى براى طرح ادعاهاى يک طرف عليه طرف ديگر باقى نمى ماند. غربى ها ادعا مى کنند که نگرانى هايى درباره برنامه هسته اى ايران دارند. پاسخ اين است که ايران هم نگرانى هاى بسيار بيشترى درباره رفتار آنها در حوزه هاى بسيار متنوع دارد. اگر بناست يک روند طولانى مدت مذاکراتى شکل بگيرد، آمريکايى ها بايد خود را با اين مسئله وفق بدهند که نمى توانند همچنان به هوچى گرى ادامه بدهند و بايد دست از آرزوهاى دست نيافتنى که نام آن را «درخواست هاى جامعه بين المللى از ايران» گذاشته اند، بردارند.
رابطه قدرت با ديکتاتورى
روزنامه جمهورى اسلامى در سرمقاله همان روز با عنوان "رابطه قدرت با ديکتاتورى"، سقوط ديکتاتور تونس و وقايع بعد از آن را حاوى پيامها و پندهاى مهم براى همه صاحبان قدرت دانسته است. نويسنده با اشاره به وضعيت مشابه تونس و الجزاير و ليبى و مصر و برشمردن وقايعى که منجر به انسداد سياسى شده است مى نويسد: حال و روز بسيارى از سران عرب، از اردن گرفته تا عربستان و مراکش و يمن نيز همين است. سرنوشت صدام را نيز همه مىدانيم، حاکم خون آشامى که حزب او با شعار سوسياليسم به قدرت رسيد ولى دستان رهبران اين حزب تا مرفق به خون مردم عراق آلوده شد و البته سرنوشت شومى نيز نصيب او و کليه همدستانش گرديد. اکنون جهان عرب تحت تأثير تحولات تونس قرار دارد و در التهاب است. اينکه ديکتاتورها يکى پس از ديگرى سقوط مىکنند و با سقوط يک ديکتاتور ساير ديکتاتورها دچار وحشت مىشوند مايه خوشحالى است لکن روى ديگر اين سکه اين است که هرچه زمان مىگذرد و چنين حوادث مهمى رخ مىدهد، تغيير چندانى در بافت ديکتاتورى در منطقه پديد نمىآيد.
چرا آمريکا و دو متحدش در مقابل ايران ايزوله و منجمد شده اند؟
«چيلکات هم چراغان است» عنوان يادداشت روز روزنامه کيهان در چهارم دى ماه به قلم محمد ايمانى است. اين يادداشت در تحليل مذاکرات استانبول با اشاره به استيصال غرب و نقشه هاى بر زمين مانده آنها در اعمال فشار بر ايران مى نويسد: از منظر هسته اى محض، آمريکا و دو شريک استراتژيکش (انگليس و رژيم صهيونيستى) با ساعت شنى کاهش مداوم فرصت ها و گزينه ها روبرو هستند. ايران 15 ماه پيش حتى يک گرم اورانيوم 20درصد غنى شده نداشته است و از غرب مى خواست که پاى معامله سوخت 20درصدى راکتور تهران بيايد اما اکنون اعلام مى کند که قريب 40 کيلوگرم از اين نوع را توليد کرده است. چرا آمريکا و دو متحد استراتژيکش تا اين حد در مقابل ايران ايزوله و منجمد شده اند؟ آنها مى گويند - و اين يک بار را استثناً دروغ هم نمى گويند - که تمام تلاش خود را در زمينه تحريم هاى مضاعف فلج کننده، خرابکارى هسته اى، ترور دانشمندان، آشوب و تهديد به کار بسته اند و تيرى در ترکش مکر و تدبير نبوده که در چله کمان ننهاده و نينداخته باشند. با خيلى کمتر از اين نقشه ها و دسيسه ها توانسته اند ملت ها و حاکميت هايى را از سر راه بردارند.
و سپس در تشريح مفهوم مکر اضافه مى کند: مکر، گاه چنان است که کوه را از جا مى جنباند اما جامعه مؤمن به وعده پروردگار را نه. خداوند در آيات 46 و 47 سوره ابراهيم مى فرمايد «و قد مکروا مکرهم و عندالله مکرهم و ان کان مکرهم لتزول منه الجبال... کافران و ظالمان هرچه در توان داشتند، مکر ورزيدند. و مکر آنها نزد خداوند آشکار است، هرچند که مکر آنان کوه ها را از جاى برکند. پس گمان مبر که خداوند از وعده اى که به فرستادگانش داده تخلف مى کند. خداست عزتمند صاحب انتقام». اين واقعيت را ذهن هاى ماترياليست بى خبر از حقيقت و باطن عالم درک نمى کنند که اگر مى فهميدند همچنان سر به صخره انقلابى که 32 سال پيش در چنين روزهايى از ايران پديدار شد، نمى کوفتند و نمى شکستند.
ديپلماسى هستهاى و مزيتهاى اقتصادى
روزنامه دنياى اقتصاد پنجم دى نگاهى متفاوت به مذاکرات استانبول داشت و در مقاله اى با عنوان «ديپلماسى هستهاى و مزيتهاى اقتصادى» نوشته محمود صدرى، چگونگى به بن بست رسيدن گفتگوها و راهکارهاى دست يافتن به نقاط مشترک را بررسى کرده است.
صدرى معتقد است: ايران براى زنده نگه داشتن مفهوم «همکارى حول نقاط مشترک» مىتواند از مزيتهاى پرشمار خود در حوزههاى سياست و اقتصاد کمک بگيرد. مزيتهاى سياسى ايران در خاورميانه و جنوب شرقى آسيا نيازى به توضيح زياد ندارد زيرا غرب اين مزيت را خوب مىفهمد اما ظاهرا مزاياى اقتصادى، آن گونه که بايد و شايد روشن نشده است، حال آنکه اين مزيت که از قبل هم وجود داشت، اکنون در پرتو رخدادهاى اقتصادى منبعث از اجراى لايحه هدفمندسازى يارانهها (که هنوز همه آثار خود را نشان نداده است) پررنگتر شده است. اقتصاد دولتى ايران از ديرباز يکى از موانع اصلى گسترش روابط اقتصادى و تجارى ايران با ديگر نقاط جهان بهويژه کشورهاى غربى بوده است. به همين علت مدام نهادهاى مالى و پولى جهان از تنگناهاى رابطه شکوه مىکردند؛ حال که قرار است در اين زمينه گشايشى حاصل شود، ديپلماسى اقتصادى مىتواند به کمک ديپلماسى سياسى بشتابد و لايههاى «همکارى حول نقاط مشترک» را بيشتر کند. هر لايه جديدى که به اين محور مشترک افزوده شود، از عيار غضب دشمنان مىکاهد و بر غلظت تمناى آنان مىافزايد.
نويسنده اضافه مى کند: غرب با هر درجه کجفهمى نسبت به سياست و فرهنگ ايران، نسبت به مفاهيم اقتصادى آن شناخت دارد و اين شناخت مىتواند علايق مشترک را چنان تقويت کند که به سياستمداران فرصت دهد تا مسائل کشدار و بطئى سياسى را با فراغ بال پيگيرى کنند. حل مساله بنيادينى مانند روابط کنونى ايران و غرب، صبرى مىخواهد که در بازرگانان، بيش از سياستمداران يافت مىشود و منافعى دارد که همه در اين سو و آن سوى ميز مذاکره از آن بهرهمند مىشوند. هنر ديپلماسى نيز کشف راههاى فعال کردن اين رابطه است.
حکايت نفت و بودجه 90
«حکايت نفت و بودجه 90» عنوان سرمقاله جهان صنعت به قلم مريم حسينزاده در ششم بهمن است که در آن مىخوانيم: اعلام خبر نفت 80 دلارى در بودجه سال آينده اگرچه هنوز رسما به تاييد مسئولان معاونت برنامهريزى و نظارت راهبردى نرسيده اما زمزمه همين خبر هم بر نگرانىهاى بودجه سال آينده افزوده است.
در شرايطى که قريب به اتفاق کشورهاى نفت خيز حاشيه خليجفارس قيمت نفت در بودجه سال آينده را بين 40 تا 50 دلار بستهاند مىتوان گفت که نفت 80 دلارى ريسک بزرگى محسوب مىشود چه آنکه نفت 65 دلارى امسال بارها مورد تهديد قرار گرفت با اين حال جنگ دلار و يوآن به يارى قيمت نفت شتافت. بنابراين به نظر نمىرسد که اين اتفاق در سال آينده نيز تکرار شود چراکه پيشبينىها از به سرانجام رسيدن جنگ ارزى خبر مىدهد. از اقتصاد اروپا نيز نشانههاى بهبود ديده مىشود. در اين ميانه اگرچه برخى از اعضاى اوپک بر نفت يکصد دلارى اصرار دارند اما حتى اگر اين عدد هم به دست بيايد براى اقتصاد داخلى نفت 80 دلارى تهديد محسوب مىشود چراکه فاصله اين عدد براى تامين منابع صندوق توسعه ملى بسيار کم است. نفت 80 دلارى معناى ديگرى هم دارد و آن اين است که پول بيشترى از درآمد نفت خرج بودجه جارى مىشود؛ بودجهاى که اين سالها چسبندگى بيشترى به نفت پيدا کرده است.
نظر شما :