شکست مذاکرات تشدید فشارها را به دنبال می‌آورد

۰۴ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۹:۴۶ کد : ۱۰۱۰۱ اقتصاد و انرژی
جاويد قربان اوغلى، مدير کل سابق آفريقای وزارت امور خارجه در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی با بیان این که علت اصلی شکست مذاکرات ایران و 1+5 نبود درک مشترک از موضوع مذاکره است می‌گوید: شکست مذاکرات تشدید فشارها و افزایش تحریمها را در پی دارد.
شکست مذاکرات تشدید فشارها را به دنبال می‌آورد

ديپلماسى ايرانى: آقای جاوید آن طور که در خبرها آمده، مذاکرات ایران و 1+5 که در روزهای گذشته در استانبول انجام شد، به نتیجه و توافقی منتج نشده است. به نظر شما علت اصلی شکست این مذاکرات چه بوده است؟

علت اصلی شکست مذاکرات این بود که چارچوبی برای این مذاکرات تعیین نشده بود. خانم کاترین اشتون و تیم 1+5 با برنامه ای مشخص به استانبول آمده بودند، یعنی مذاکره درباره پرونده هسته‌ای ایران و مشخصا مبادله سوخت. ولی آقای جلیلی و هیئت مذاکره کننده ایران با برنامه و دیدگاه دیگری به مذاکرات وارد شدند و آن تلاش برای پذیرش حق غنی سازی و لغو تحریم ها بود. این یعنی عدم توافق و درک مشترک از موضوع مذاکره. طبیعی است که نتیجه چنین مذاکراتی جز شکست نمی‌تواند باشد. نتیجه شکست مذاکرات هم چیزی جز تشدید فشار و تحریم و صدور قطعنامه جدید نیست. واضح است که این روند به ضرر ماست. اگر آقای جلیلی به تبعیت از آقای احمدی نژاد منکر مسئله ای به نام مسئله هسته‌ای ایران باشد پس از نظر ایشان این مسئله موضوعی پایان یافته است و اصلا چه ضرورتی به مذاکره با 1+5 است؟

من تصور می‌کنم آقای جلیلی درک درستی از ماموریت خود ندارد. ماموریت ایشان به عنوان سرپرست تیم مذاکره کننده ایران، مذاکره و حل معضل هسته‌ای است که هزینه‌های سنگینی را به نظام تحمیل کرده است و نه حل مسائل جهان. از نظر من تمرکز ما در مذاکرات ما باید برمسئله ای هسته‌ای خودمان باشد.

حتی اگر هدف از طرح مباحث طرح شده در این نشست، تاکتیکی برای مدیریت مذاکرات است، نتیجه این تاکتیک در عمل عمیق تر شدن بحران، تشدید تحریم‌ها و فشارها به ایران است و به یقین کمکی به رفع ابهاماتی که غربی ها در مورد فعالیت‌های صلح آمیزهسته‌ای ایران مطرح کرده اند نمی‌کند.

من فکر می‌کنم رویکرد تقابلی 5 سال گذشته مشکلات مساله هسته‌ای ما را پیچیده تر کرده که حاصل آن ارجاع پرونده به شورای امنیت، تصویب پنج قطعنامه ظالمانه و از دست دادن دوستان و متحدانمان شده است.

 در حالی که ماموریت خانم اشتون و تیم 1+5 در حوزه برنامه هسته‌ای ایران کاملا مشخص است، طی یک سال گذشته ما در مذاکرات از مشارکت در مدیریت جهان و مشکلات کنونی اداره جهان صحبت می‌کنیم. مگر خانم اشتون مسئولیت دارد (و یا می‌تواند) مسائل دنیا را حل کند که ما در این مورد با او صحبت می‌کنیم. اگر ما می‌خواهیم در مورد مسائل جهانی و مشکلات کنونی جهان صحبت کنیم جای آن 1+5 نیست.   

 ایران به هر حال ایراداتی را به مناسبات کنونی جهان و خصوصا رویکرد کشورها قدرتمند جهان از جمله 1+5 دارد و به دنبال ارائه راه حل‌هایی برای این وضعیت است. اگر 1+5 جای طرح این بحث‌ها نیست پس کجا باید مطرح شود؟

مناسباتی که شما به درستی به آن اشاره می‌کنید مربوط به امروز نیست. فکر می‌کنم بیشتر کشورهای جهان سوم حتی اگر برزبان هم جاری نکنند نسبت به آن معترضند؛ ولی سوال این است که چرا ما باید آن را به مشکلات خودمان گره بزنیم و مسائل را بغرنج تر کنیم و رویکرد ماجراجویانه ای که با طرح مساله "محو اسرائیل و هولوکاست" گرفتاری‌های پرونده هسته‌ای را بیشتر کرد ادامه دهیم. طرح این مسائل نقش انکارناپذیری در ارجاع پرونده ما به شورای امنیت، اعمال تحریم‌ها و تحمیل هزینه‌های گزاف و غیر ضروری بر کشور داشت. ما باید این مباحث را از هم تفکیک کنیم.

زمانی که دکتر مصدق در سال 1330 برای استیفای حقوق ملت در قضیه ملی شدن نفت به شورای امنیت رفت، با وجود نظام ظالمانه حاکم بر جهان در آن زمان، او از بین بردن روابط غیرعادلانه جهان را شرط استیفای حقوق مردم کشورش قرار نداد. تمرکز او بر موضوع اصلی، دفاع حقوقی قاطعانه و به کار گیری ادبیاتی فاخر که شایسته ملت کهن ایران است، رمز موفقیت تاریخی این مرد بزرگ بود.  

جایگاه بحث در مورد مدیریت جهان که حرف بسیار خوبی هم هست مذاکرات هسته‌ای ما با 1+5 نیست. در دنیا ساز و کارهای  بسیار زیادی برای طرح این گونه مباحث هست. مجمع عمومی‌ سازمان ملل که همه ساله آقای احمدی نژاد در آن حضور دارد، جنبش عدم تعهد که 125 کشور عضو آن هستند و ایران از کشورهای فعال در این گروه است، بلوک های منطقه ای و یا سازمان کشورهای اسلامی‌ که ما عضو آن هستیم از جاهایی است که این موضوعات می‌تواند در آنجاها مطرح و تبدیل به مطالباتی جمعی و نیرومند شود.

این که ما موضوعاتی را که به مسئله هسته‌ای ما مربوط نمی‌شود به این موضوع سنجاق کنیم وموجب پیچیده تر شدن حل آن شویم، خطای فاحشی است.

با این وضعیت آینده مذاکرات ایران با 1+5 چه خواهد شد؟

برخلاف نشست ژنو که گفتگوهای استانبول دستاورد مذاکرات ایران با 1+5 بود، این بار در استانبول هیچ یک از دو طرف بر ادامه دیدارها اشاره ای نکردند. نتیجه این می‌شود که ایران به کار خود و غنی سازی ادامه می‌دهد و طرف دیگر نیز به دنبال تشدید فشارها و تنگ کردن کمندی که به دور ما پیچیده اند می‌رود. یعنی آنها به دنبال تصویب قطعنامه ای دیگر برای توسعه تحریم‌ها علیه ایران در شورای امنیت خواهند رفت و اگر نتوانستند تحریم‌های چندجانبه را اعمال کنند، تلاش خواهند کرد کشورهای بیشتری را به اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران قانع کنند. پنج شنبه گذشته سوئیس که در جهان و اروپا یک کشور بی طرف است به تحریم‌های اروپايی ها پیوست.

بنابراین نتیجه شکست مذاکرات و یک بعدی نگری تیم مذاکره کننده ایران، این خواهد شد که کمندی که از طریق قطعنامه‌ها و تحریم ها به دورما پیچیده اند، تنگ ترخواهد شد و با این روند هر روز اجماع جهانی علیه ما بیشتر و لاجرم هزینه‌های کشور بیشتر خواهد شود. مضافا اینکه شرایط حصول توافق از طریق مذاکره را برای ما دشوارتر خواهد کرد.

آنچه مردم از تیم مذاکره کننده می‌خواهند برطرف کردن ابهامات و حل مشکلات سر راه فعالیت های صلح آمیز هسته‌ای است. بحث مدیریت جهان را آقای احمدی نژاد در سازمان ملل مطرح کنند.

یعنی به نظر شما این مذاکرات بی فایده بوده؟

به نظر من ما در این مذاکرات یک گام به عقب رفتیم. سیاست دولت نهم در مساله هسته‌ای بازگشت پرهزینه پرونده هسته‌ای به نقطه اول بود ولی در استانبول ما از این نقطه هم عقب تر رفته ایم.

در مذاکرات ماه گذشته در ژنو حداقل در مورد ادامه مذاکرات در استانبول توافق شد ولی در حال حاضر هیچ افقی برای مذاکرات آینده ترسیم نشد. یعنی دو طرف به نوعی مذاکرات را رها کردند. به نظر من اروپا و آمریکا همانطور که اعلام کرده اند از مذاکره کناره گیری نخواهند کرد و حداقل ژست آن را برای ادامه اجماع جهان علیه ایران ادامه خواهند داد ولی روز به روز شرایط برای ما سخت تر خواهد شد حتی در مذاکرات آتی.

گفته می‌شود در مورد برخورد با نماینده ایالات متحده رویکرد ایران در این مذاکرات با مذاکرات قبلی تفاوت داشته است. این تفاوت از چه نظر مطرح می‌شود؟

در مذاکرات سال گذشته در ژنو آقای ویلیام برنز و آقای جلیلی 45 دقیقه با هم مذاکره کردند. اگرچه این مذاکرات از سوی جناحی از اصولگرایان مورد شماتت قرار گرفت ولی آقای احمدی نژاد به صراحت از این ملاقات و مذاکره حمایت و اعلام کرد: "این ملاقات یک مذاکره بود و اتفاقا مذاکره خوبی هم بود". اگر آقای جلیلی تابوى ملاقات و مذاکره با آمریکا را شکست، چرا در استانبول که نماینده آمریکا درخواست ملاقات کرده بود آن را اجابت نکرد و بدون اعلام دلیل خاصی آن را رد کرد؟ چه تفاوتی بین خانم اشتون و آقای برنز در این مورد وجود دارد که ما با یکی مذاکره می‌کنیم و با دیگری نه. ما با هئیت چینی و روسیه که به قطعنامه‌ها رای مثبت دادند و برخی تحریم‌ها را اجرا کردند و دیگر هیئت‌ها مذاکره می‌کنیم. نماینده آمریکا هم جز تیم مذاکره کننده 1+5 است.

اتفاقا موضع آمریکایی ها در مسئله هسته‌ای در حال حاضر از موضع اروپا نرمتر است. از یاد نبرده ایم که موضع خانم کلینتون در پذیرش غنی سازی خشم اروپا را در پی داشت. این رویکرد ما سازنده نیست. هوشمندی سیاسی ایجاب می‌کند که ما از همه ابزارها برای حل مسئله هسته‌ای مان استفاده کنیم. ملاقات با برنز هم در این راستا قابل تفسیر است. آقای جلیلی با حمایت‌هایی که پشت سر خود دارد چه باکی از مذاکره دارد؟ اگر تابویی که مانع حتی احوالپرسی آقای خاتمی‌ با کلینتون شد همچنان وجود دارد اساسا چرا دور میزی می‌نشینیم که نماینده آمریکا هم در آن حضور دارد و اگر دیگر آن تابو نیست چرا از این ظرفیت برای حل مشکل استفاده نکنیم.


نظر شما :