سايه ايران بر نشست مشترک اتحاديه عرب با امريکاى لاتين
ديپلماسى ايرانى: سومين نشست مشترک کشورهاى عربى و امريکاى لاتين 16 فوريه در شهر ليما پايتخت پرو با هدف تقويت روابط سياسى و اقتصادى کشورهاى جهان عرب با کشورهاى قاره امريکاى لاتين برگزار مىشود.
اين نشست با نشستهاى قبلى يک تفاوت عمده دارد و آن اين که کشورهاى امريکاى لاتين در اقدامى مغاير با خواستههاى غرب و اسرائيل کشور مستقل فلسطينى را بر اساس مرزهاى 1967 به رسميت شناختهاند که در راس آنها برزيل، بزرگترين کشور امريکاى لاتين هم از لحاظ جغرافيايى و هم از لحاظ اقتصادى، قرار دارد. اين اتفاق رنگ و بوى تازهاى به اين نشست داده است.
در عين حال اين نشست يک نقطه اختلافى نيز دارد. برخى کشورهاى عربى در حالى در آن شرکت کردهاند که نپذيرفتهاند فعاليتهاى استخراج نفت شرکتهاى بريتانيايى از جزاير فاکلند را که مورد منازعه بريتانيا و آرژانتين است، محکوم کنند. در مقابل کشورهاى امريکاى لاتين نيز يکپارچه تقاضاى امارات متحده عربى براى محکوم کردن کنترل ايران بر جزاير سه گانه دو تنب بزرگ و کوچک و ابوموسى را قويا رد کردهاند.
دو نشست قبلى کشورهاى امريکاى لاتين و اتحاديه عرب در سالهاى 2005 و 2009 به ترتيب در برازيليا در برزيل و دوحه در قطر برگزار شده بود.
کشورهاى عربى به امريکاى لاتين به عنوان يک منطقه بکر و دست نخورده اقتصادى مىنگرند که به شدت در حال توسعه است و نياز بسيارى به منابع انرژى دارد. به خصوص اين که روابط اقتصادى و تجارى دو طرف تا کنون غالبا غير مستقيم بوده و توسط شرکتهاى چند مليتى انجام مىشده است. اعراب به گسترش اين مراودات احساس نياز مىکنند چرا که بر اين باورند که گسترش لجامگيسخته روابط اقتصادى و تجارىشان با کشورهاى اروپايى، امريکايى و آسيايى توازن را در خاورميانه به ويژه دنياى عرب به هم ريخته و صرفا باعث گسترش نفوذ آنها در اين منطقه شده است. از اين رو تلاش مىکنند با گسترش روابطشان با کشورهاى امريکاى لاتين توازنى در اين مراودات به وجود آورند.
در طول دوران رياست جمهورى جورج بوش، رئيس جمهورى سابق ايالات متحده امريکا، وى از تبديل شدن امريکاى لاتين به حيات خلوتى عليه امريکا جلوگيرى مىکرد و تلاش داشت تا از گسترش خارج از کنترل روابط کشورهاى عربى با امريکاى لاتين ممانعت کند. اما در سالهاى گذشته روابط کشورهاى امريکاى لاتين با کشورهاى عربى تغييرى محسوس داشته و اين باعث شده تا دو طرف به فکر گسترش روابط با هدف تشکيل دنياى چند قطبى و اعتماد کمتر به کشورهاى ثروتمند شمالى باشند.
برخى کشورهاى عربى روابط بسيار نزديکى با کشورهاى امريکاى لاتين دارند. مثلا روابط نزديک مصر با کشورهاى امريکاى لاتين سابقه تاريخى دويست ساله دارد که اين روابط در دهههاى پنجاه و شست قرن گذشته ميلادى با تشکيل کشورهاى عدم تعهد که 77 کشور جهان در آن عضويت دارند به اوج خود رسيد.
با اين حال و به رغم اين که قاره امريکاى جنوبى توجه خاصى به جامعه عربى دارد، کشورهاى عربى نسبت به جوامع امريکاى لاتين ذهنيتى بسيار بسته و دور از واقعى دارند. متاسفانه جوامع عربى هنوز وقايع دنياى جديد را درک نکردهاند و هنوز در نيافتهاند که کشورهاى امريکاى لاتين نقشى اساسى در بسيارى از پروندههاى جهانى دارند. علاوه بر آن اقتصاد کشورهاى امريکاى لاتين به گونهاى است که بزرگترين بازار سرمايهگذارى دنيا محسوب مىشود طورى که حجم سرمايهگذارى خارجى در آن در سال گذشته ميلادى به يکصد ميليارد دلار رسيده است. دادههاى صندوق بينالمللى پول نيز حاکى از آن است که رشد اقتصادى کشورهاى اين منطقه در سال 2010 از همسايه شمالى آن يعنى ايالات متحده براى دومين سال پياپى و پس از افزايش بدهىهاى واشنگتن پيشى گرفته است. در حالى که کشورهاى امريکاى لاتين براى ورود به بازارهاى مصرفى کشورهاى عربى دندانتيز کردهاند کشورهاى عربى هيچ برنامهاى براى کشورهاى منطقه امريکاى لاتين ندارند و همچنان در توسعه روابط با کشورهاى اين منطقه با شک و ترديد رفتار مىکنند.
به رغم اين که روابط تجارى دو طرف از 8 ميليارد دلار در سال 2005 به 21 ميليارد دلار در سال 2010 رسيده ولى اين افزايش بدون برنامهريزى و چه بسا مقطعى بوده است. در مقابل ايران با توسعه روابط خود با کشورهاى امريکاى جنوبى موفق به ايجاد يک رابطه سياسى گسترده از طريق اقتصادى شده و با امضاى دهها پروتکل و توافقنامه اقتصادى با کشورهاى امريکاى لاتين حجم مراودات سالانه خود را به 20 ميليارد دلار در سال رسانده است. علاوه بر آن سياست کمکرسانى ايران به کشورهايى نظير بوليوى، نياکاراگوئه و هائيتى اين کشورها را چنان زير چتر تهران برده که کشورهاى عربى به رغم نياز اجتماعى به آنها نمىتوانند به فکر خارج کردن اين کشورها از زمره کشورهاى تحت حمايت ايران بر آيند.
در سالهاى اخير ايران اقدام به افتتاح سفارتخانههاى متعدد در پايتختهاى مختلف کشورهاى امريکاى جنوبى کرده است در حالى که کشورهاى عربى هيچ گامى در اين راستا بر نداشتهاند و به افتتاح دفاتر مختصر در حد حافظ منافع يا دفترهاى اقتصادى در برزيل، آرژانتين، مکزيک، شيلى و ونزوئلا بسنده کردهاند.
لازم به يادآورى نيست که ايران تبديل به ايستگاه نخست روساى جمهورى کشورهاى امريکاى لاتين شده است. روساى جمهورى ونزوئلا، بوليوى، نيکاراگوئه، اکوادور و برزيل همگى به طور مرتب به تهران سفر مىکنند و احمدىنژاد، رئيس جمهورى ايران نيز دائما در فرصتهاى مختلف به پايتختهاى اين کشورها است. در حالى که روابط رسمى کشورهاى عربى به کشورهاى اين منطقه بسيار محدود است به گونهاى که آخرين آن سفر يک مقام عربى را بشار اسد، رئيس جمهورى سوريه به تعدادى از کشورهاى امريکاى لاتين در ژوئن 2010 انجام داد. سفر مقامات امريکاى لاتين نيز تنها در حد وزير آن هم به تعداد انگشتان دست به امارات متحده عربى، مصر و کويت بوده است.
اگر ايران سه قدرت بزرگ صاحب ديپلماسى برتر و ثروت جهانى يعنى ايالات متحده، اسرائيل و جهان عرب را از دست داده در مقابل توانسته کشورهاى امريکاى جنوبى را به عنوان کشورهاى استراتژيک جايگزين آنان کند و حمايتهاى سياسى و اقتصادى کشورهاى مطرح و تاثيرگذار امريکاى لاتين از جمله بوليوى، برزيل، نيکاراگوئه، ونزوئلا و غيره را به نفع خود جلب کند.
اين در حالى است که نزديک به 25 ميليون تبعه عرب در کشورهاى امريکاى جنوبى و در راس آنها برزيل، آرژانتين، شيلى و ونزوئلا زندگى مىکنند و اين باعث شده تا روابط دو طرف جنسيتى متفاوت به خود بگيرد.
منبع: الحيات
نظر شما :