ایران و ترکیه ، فرصت ها و چالش های همسایگی
رابطه با ترکیه را قربانی سوریه نکنیم
دیپلماسی ایرانی: بیست و یکمین نشست از سلسله نشست های ماهانه دیپلماسی ایرانی با عنوان ایران و ترکیه؛ فرصت و چالش همسایگی در سالن کنفرانس روزنامه اطلاعات در حال برگزاری است. نخستین سخنران این نشست، میرمحمود موسوی، مدیر کل سابق آسیای غربی وزارت خارجه بود که سخنرانی خود را با عنوان روابط ایران و ترکیه در بستر تحولات جاری ایراد کرد.
میرمحمود موسوی سخنان خود را این گونه آغاز کرد: در ابتدا تلاش خواهم کرد که با ارائه مقدمه ای بستر روابط ایران و ترکیه را تبیین کنم. در ادامه به وضعیت ترکیه و ایران خواهم پرداخت و در نهایت این روابط را در بستر تحولات منطقه بررسی خواهم کرد.
تاثیرات روابط دو کشور ایران و ترکیه در طول تاریخ به خصوص زمانی که هر دو شکلی از امپراطوری داشتند، فراتر از دو کشور می رفت. چرا که هر دو کشور ابرقدرت های زمان و قدرت های برتر منطقه ای به حساب می آمدند. در دوره جدید و در قرن بیستم و بیست و یکم، به دنبال تحولات متاثر از جنگ های جهانی، نوعی از روابط خاص میان ایران و ترکیه شکل گرفته که پستی و بلندی های خاصی داشته است. قبل از انقلاب، دو کشور در بلوک غرب قرار داشتند و گرایش های غیر دینی و گرایش به مدرنیته در هر دو کشور دیده می شد. در این دوران مشکل خاصی در روابط دو کشور دیده نمی شود. در این دوره تاثیر و تاثر دو کشور بر یکدیگر در حد میانه است.
بعد از انقلاب مکثی در روابط دو کشور ایجاد شد. صبغه ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران تضاد های جدی با ایده های کمال آتاتورک داشت. بعد از کودتا در ترکیه، به تدریج دریچه های روابط دو کشور باز می شود. گرچه در همین دوران هم ایده صدرو انقلاب در ایران ترک ها را می ترساند. اما به تدریج و به خصوص با حضور شخصیتی مانند تورگت اوزال در ترکیه روابط دو کشور بهبود پیدا می کند. در مجموع روابط بعد از انقلاب ایران و ترکیه شاهد عوامل جدیدی است که پیش از آن وجود نداشته است.
عواملی که در طول سالیان گذشته در روابط دو کشور تاثیر گذاشته متنوع بوده است. اما بخشی از این عوامل در مورد خود ترکیه است. کشمکش میان ارتش و سکولارها در یک طرف و پایه های دینی و مذهبی در طرف دیگر همیشه جریان داشته است. اما پایه های دینی و مذهبی منجر به تاسیس حزبی می شود که در راس آن آقای اربکان است. حزب آقای اربکان در اواسط دهه نود در ائتلاف با حزب دیگری می تواند قدرت را به دست بگیرد. اما با توجه به فشارهایی که بر او وارد می شود، ناگزیر از اتخاذ سیاست های تندی است که در نهایت باعث می شود بعد از یک سال او با یک کودتای آرام کنار گذاشته شود. همین مسئله باعث می شود که تحولی در نیروهای اسلام گرای ترکیه ایحاد شود.
عبدالله گل و اردوغان نیز افراد بسیار نزدیک به اربکان بودند. اما این ها سیاست خود را در نحوه برخورد با ساختار حاکمیت ترکیه تغییر دادند و خط میانه تری را مد نظر قرار دادند و این سیاست به نتیجه رسید. از دهه 70 میلادی بنگاه های اقتصادی توسط تجار مسلمانی که امیدوار بودند قدرت در ترکیه را از دست سکولار ها بگیرند، ایجاد شد. همین بنگاه های اقتصادی مسلمانان اتحادیه بزرگی در مقابل تجار سکولار ایجاد می کنند که همین مسئله عامل اصلی به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه است.
با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه تحول جدی در روابط ایران و ترکیه ایجاد شد. با توجه به ماهیت جمهوری اسلامی که تکیه بر مبانی اسلامی دارد، این امیدواری ایجاد شد که دو کشور بتوانند همکاری نزدیکتری با یکدیگر داشته باشند. اما باید توجه داشت که یک اشتباه محاسباتی در ایران وجود داشت و تصور می شد که حزب عدالت و توسعه، یک حزب اسلامی است. در صورتی که این تشکل، تشکلی است که مسلمانان در آن حضور دارند. با این حال اگر فکر کنیم مردمی که در ترکیه به حزب عدالت و توسعه رای می دهند انگیزه های دینی دارند، در اشتباه هستیم. بسیار از مردم ترکیه به دلیل توفیق های اقتصادی حزب عدالت و توسعه به این حزب رای می دهند. بعد از چندین دهه ناکارآمدی اقتصادی در ترکیه، حزب عدالت و توسعه توانسته از نظر اقتصادی خوب عمل کند و این کار کمی نیست. به هر تقدیر با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه امید می رفت که دو کشور بتوانند با یکدیگر همکاری بیشتری داشته باشند.
اما در خود ترکیه چه عوامل دیگری بر روابط دو کشور تاثیر گذاشته اند؟ در پاسخ به این سوال عوامل بسیار زیادی وجود دارد که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: قدرت گرفتن عدالت و توسعه، تضعیف نیروهای سکولار، تضعیف جایگاه ارتش، سیاست های دولت و حاکمیت ترکیه در مورد جهان اسلام، تغییر رویکرد ترکیه در مورد فلسطین، تغییر وضعیت در مصر، مسئله کردی، تعهدات ترکیه در چارچوب ناتو، بحث هسته ای ایران، تجارت و ترانزیت.
اما تاثیر مسائل منطقه ای در روابط دو کشور را نیز نباید نادیده گرفت. مسئله عراق و اقلیم کردستان عراق و چالش های مربوط به این موضوع، یکی از عوامل تاثیرگذار در روابط ایران و ترکیه است. اما زنده ترین مسئله منطقه ای موثر در روابط دو جانبه ایران و ترکیه در حال حاضر مسئله سوریه است. در طول تاریخ روابط ایران و ترکیه به خوبی پیش از بحران سوریه نبوده است. اما در طول یک سال و نیم گذشته روابط دو کشور وارد دست اندازهای جدی شده است. آن چه در سوریه می گذرد و موضع ترکیه در قبال آن، نیازمند به رسمیت شناختن این اصل است که هر کشوری سیاست خارجی خود را تعیین می کند. اما آیا سوریه چنان ارزشی دارد که روابط با ترکیه را در مقابل پای سوریه قربانی کنیم؟ آیا ضرورتی برای انجام این کار وجود دارد؟ جهان سیاست به این سادگی نیست که بعضی ها فکر می کنند.
نکته دیگری که در مسائل منطقه ای قابل توجه است، این است که چه ما طراحی کرده باشیم چه نکرده باشیم، نوع جدیدی از صف بندی در منطقه ظاهر شده است و آن صف بندی شیعه و سنی است در یک طرف ایران و عراق و حزب الله و طرف دیگر ترکیه و عربستان و قطر و اردن. این تقابلی را ایجاد می کند که اگر به فکر آن نباشیم و این مسئله شدت بگیرد به نفع تشیع نیست چرا که شیعه در منطقه در اقلیت است. مضاف بر این که ما آرمان وحدت جهان اسلام را مطرح کرده ایم. حرکت های آزادی خواهانه ای که در منطقه وجود دارد در نهایت اسلامی است و توجیه پدیر نیست که ما هیزم زیر آتشی بگذاریم که هم می تواند عراق را تهدید کند و هم حزب الله را./12
نظر شما :