کاخ سفيد بايد غنى‌سازى در ايران را بپذيرد

۲۲ آذر ۱۳۸۹ | ۱۵:۲۴ کد : ۹۶۲۸ اقتصاد و انرژی
گزینه نظامی در قبال ایران هم بهترین انتخاب نیست. همگان تصریح می کنند که تهران و برنامه هسته ای این کشور را نمی توان با حمله نظامی متوقف کرد.
کاخ سفيد بايد غنى‌سازى در ايران را بپذيرد

ديپلماسى ايرانى: روزنامه امریکایی کریستین ساینس مانیتور در تازه ترین تحلیل خود در مورد دو پرونده هسته ای جنجالی در سطح بین المللی نوشت: پیونگ یانگ و تهران توان و ظرفیت دیپلماسی ایالات متحده را مورد سنجش قرار دادند. همگان کره شمالی را طفل بازيگوش بازی های هسته ای می دانند و ایران را منطقی اما خشن و غضب آلود می خوانند. هر دوى این کشورها برنامه های هسته ای در سر دارند اما هیچ کدام هم تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده نیستند. هر دوى این کشورها، امریکا را با چالش های متعددی در حوزه دیپلماسی روبه رو کرده اند.

ویکی لیکس که بسیاری از کشورها و سیاستمداران را مورد نوازش خود قرار داده است در بخش هایی از این افشاگری ادعا می کند که در اوریل سال 2009 میلادی مردی در گفتگوهای خود با سران شش کشور مذاکره کننده با پیونگ یانگ ادعا می کند که کیم جونگ ایل کودکی است که از برنامه هسته ای خود برای جلب توجه استفاده می کند. این جمله را همگان به کرات شیده اند اما این بار هویت شخصی که آنها را بر زبان می راند از اهمیت فوق العاده تری برخوردار است: معاون وزیر امور خارجه چین.

یک سال بعد هم معاون وزیر امور خارجه کره جنوبی در دیدار با مقام های چینی اظهار نظرهای مشابهی را می شنود و بر همین اساس به همتاهای خود در مذاکرات شش جانبه یاداوری می کند که پکن هم از دست بازی های کره شمالی به ستوه آمده است و شاید با ماجرای ادغام دو کره کنار بیاید. ویکی لیکس در ادامه این ادعا مطرح می کند که واشنگتن در حقیقت با گزینه های بسیار کمی برای مواجهه با قدرت های هسته ای در حال ظهور روبه رو است. امریکا هنوز به پرونده هسته ای کره شمالی خاتمه نداده بود که ایران با برنامه هسته ای خود و سابقه سه دهه خصومت با کاخ سفید هم وارد بازی شد.

کریستین ساینس مانیتور در ادامه می نویسد: در جهانی با 190 کشور، که هرکدام هم دغدغه های خاص خود را دارند، کره شمالی و ایران پرونده خاص خود را بر روی میز روسای جمهوری ایالات متحده باز کرده اند. بسیاری آنها را کشورهای ناسازگار می خوانند. البته پیش از این هم یعنی در یک دهه گذشته نام عراق تحت دیکتاتوری صدام حسین و لیبی به رهبری معمر قذافی هم در این لیست به چشم می خورد که با کنار آمدن قذافی با غرب و برکناری و اعدام صدام حسین نام این دو از لیست سیاه حذف شد.

فاکتورهای دخیل در پرونده هسته ای ایران و کره شمالی، این دو مورد را کاملا از هم مجزا و تفکیک می کند. البته در دنیایی که نهادهای غیر دولتی مانند القاعده امنیت جهانی را تهدید می کنند می توان وجوه اشتراکی هم برای ایران و کره شمالی یافت. هم پیونگ یانگ و هم تهران روزهای تنش و خصومت ورزی با ایالات متحده را در پرونده خود داشته و دارند. این روزنامه امریکایی در ادامه یادداشت، با اغراق، ادعا می کند که هم تهران و هم پیونگ یانگ اوضاع بحرانی اقتصادی را تجربه کرده اند که آنها را به مرز سقوط نزدیک کرده است. البته کره شمالی به دنبال درست کردن حاشیه امن برای رژیم کمونیستی خود است و این در حالی است که تهران به دنبال تقویت نقش خود در جهان اسلام و در ابعاد بزرگ تر در سطح بین المللی است. کره شمالی تسلیحات هسته ای را در اختیار داشته و تا کنون چندین بار بمب های هسته ای را آزمایش کرده است و این در حالی است که برخورداری ایران از تسلیحات هسته ای تنها و تنها توهم غرب است و نه چیزی بیشتر. کریستین ساینس مانیتور مى نويسد: هم تهران و هم پیونگ یانگ با برنامه های هسته ای خود امنیت منطقه ای را زیر سوال برده اند. علاوه بر این هر دو این کشورها هم رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک از خود نشان داده اند. شاید بسیاری از کشورهای دیگر هم به استثناى ایران و کره شمالی باشند که رفتارهای خارج از عرف تر از خود نشان می دهند، اما این بحث هسته ای این دو کشور است که هر دو را در یک ردیف و در خط خطر قرار داده است.برخی حتی ادعا می کنند که بی توجهی ایران و کره شمالی به اعتراض های غرب به این دو کشور در حوزه حقوق بشر است که این دو را در یک ردیف قرار داده است.

برخی تحلیل گران بیان تفاوت میان این دو کشور را از بررسی شخصیت رهبران آنها آغاز می کنند. محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران شخصی منطقی یا حتی محتاط است و این در حالی است که پیش بینی رفتارهای کیم جونگ ایل در جامه رهبر کره شمالی عملا غیرممکن است.

کریستین ساینس در ادامه می نویسد: ایران مشکلات داخلی بسیاری دارد که یکی از آنها بحران اقتصادی است که این کشور را فرا گرفته است. با این همه این کشور در عرصه دفاعی هر روز مقتدرتر از دیروز می شود و گواه آن هم پیشرفت در حوزه موشک های بالستیک است. با این همه نمی توانیم ادعا کنیم که تهران همان اندازه خطرناک است که پیونگ یانگ. بروس جنتلسون از کارشناسان وزارت امور خارجه امریکا در تبیین این تغییرها می گوید: این دو کشور دو چالش کاملا متفاوت برای امریکا هستند. در مورد پیونگ یانگ به عنوان مثال کار ما به شمارش روزانه رسیده است و هیچ کدام نمی توانیم حرکت بعدی را پیش بینی کنیم. همواره احتمال تصادم سیاسی یا نظامی میان کره شمالی و همسایگان وجود داشته و دارد. ایران اما به هیچ وجه در این چهارچوب قرار نمی گیرد. بسیار بعید به نظر می رسد که تهران علیه ما یا اسرائیل یا حتی همسایگان خود وارد بازی نظامی شود. رفتارهای منطقی ایران است که بسیاری از تحلیل گران را بر آن داشته تا ادعا کنند که می توان با تهران سر میز مذاکره و نه در صحنه نبرد به توافق رسید. بسیاری حتی رفتارهای تهران تا همین حد و اندازه را هم منطقی می دانند و ادعا می کنند که هر کشور دیگری که جای ایران بود و توسط سربازان امریکایی در عراق و افغانستان و خلیج فارس محاصره شده بود دقیقا در همین مسیر قدم می زد.

اکنون بسیاری از تحلیل گران این سوال را از خود می کنند که در مواجهه با کره شمالی و ایران چه باید کرد؟ با این که برخی ادعا می کنند واشنگتن می تواند با حمایت از کره جنوبی به قائله کره شمالی پایان دهد اما بسیار بعید به نظر می رسد که کاخ سفید به بازی با دم شیر در شبه جزیره کره رضایت دهد .

گزینه نظامی در قبال ایران هم بهترین انتخاب نیست. همگان تصریح می کنند که تهران و برنامه هسته ای این کشور را نمی توان با حمله نظامی متوقف کرد. هرگونه توسل به زور در برابر ایران ان هم در روزهایی که این کشور بر سر میز مذاکرات حاضر شده است می تواند خشم آنی را به دنبال داشته باشد و تهران برای همیشه به حضور بازرسان آژانش بین المللی انرزی هسته ای در این کشور پایان داده و البته از امریکا هم انتقام بگیرد.

کریستین ساینس در نهایت می نویسد: کاخ سفید باید با تهران از در تعامل وارد شود. باید غنی سازی اورانیوم در این کشور را بپذیرد و البته تضمین های امنیتی از تهران دریافت کند.   


نظر شما :