اقتصاد ایران فلج شده است
دیپلماسی ایرانی: به طورکلی تاثیر تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد داخلی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
من برای روشن شدن تاثیر تحریمها بر اقتصاد داخلی لازم است به این نکته اشاره کنم که مطابق گفته مقامات جمهوری اسلامی طی چند سال گذشته و به خصوص پس از تصویب قطعنامه اول شورای امنیت در مورد تحریم ایران تاکنون، همیشه این نکته ذکر میشد که این قطعنامهها هیچ تاثیری در اقتصاد ایران ندارد. درحالی که بر اساس بررسیهای کارشناسانهای که تا پایان سال گذشته انجام شده بود چیزی حدود 35 درصد از قیمت تمام شده کالاهایی که در ایران به مصرف میرسید ناشی از تحریم بود. در شرایطی که مثلا در بودجه امسال حدود 95 میلیارد دلار برای واردات پیش بینی شده و این به این معنی است که به دلیل تحریمها ما کالاهای وارداتی خود را چیزی حدود 30 میلیارد دلار گرانترمیخریم. به این ترتیب تحریم اثردارد و در قیمت تمام شده کالاها و خدمات در داخل موثر است.
این تاثیر در صادرات هم وجود دارد؟
در صادرات نیز به همین شکل تحریمها تاثیر گذاشته و چنین ارقامی در بحث صادرات نیز به چشم میخورد.
به طور خاص قطعنامه چهارم چه تاثیری در وضعیت اقتصاد ایران بر جای گذاشته یا خواهد گذاشت؟
به نظر من بعد از قطعنامه چهارم شورای امنیت با نوع انشایی که این قطعنامه داراست و بعد از آن قانونی که کنگره آمریکا تصویب کرد و همچنین مصوبه جامعه مشترک اروپا و قطعنامهای که جامعه مشترک اروپا در دو هفته آینده تصویب خواهند کرد این تاثیر چندبرابر خواهد شد و قطعا این افزایش قیمت تمام شده از 35 درصد پیشین هم بیشتر خواهد شد. علاوه بر این دامنه کالاهایی که با ایران مبادله میشود و فعالیتهای اقتصادی که با ایران صورت میپذیرد محدودتر میشود.
کما این که در قانونی که رئیس جمهور آمریکا روز جمعه امضاء و ابلاغ کرد میبینیم که کسانی که با ایران در زمینه فعالیتهای نفتی همکاری میکنند یا حتی به ایران فراوردههای نفتی بفروشند از فروش در ایالات متحده محروم خواهند شد. یا بانکهایی که برای موسسات خاصی در ایران کار بانکی انجام دهند از کار در ایالات متحده بازخواهند ماند. این قطعا تاثیرخود را به جا خواهد گذاشت. نبود سوخت در صنعت حمل و نقل و یا کم شدن و گران شدن آن تاثیر به سزایی در جامعه ما خواهد داشت.
به طور موردی میتوانید اشاره کنید که این تحریمها چگونه در اقتصاد ایران تاثیر گذاشته یا خواهند گذاشت؟ نمونههای این تاثیر کدامند؟
در بحث واردات اگر بخواهیم موردی بحث کنیم چند نکته مهم است. مثلا وقتی به ایران کالا نفروشند و در آینده این موضوع جدیتر شود و کالاهای بیشتری را به ایران نفروشند ما مجبور هستیم که از واسطهها خرید کنیم. طبیعی این است که واسطهها سود خود را خواهند داشت و این سود به قیمت تمام شده افزوده خواهد شد. بعضی کالاها که کالاهای ویژه هستند نظیر برخی ماشین آلات که کاربرد دوگانه دارد به طور طبیعی به ایران فروخته نخواهد شد. خیلی از واحدهای صنعتی که از این کالاها استفاده میکنند به واسطه این تحریمهاعملا به ورطه تعطیلی کشیده خواهند شد.
به طور مثال چه کالاهایی؟
این کالاها کالاهای عجیب و غریبی نیستند حتی فولاد آلیاژی که مثلا در تراشکاری به کار میرود و برای صنعت و مثلا خودروسازی ایران قطعه سازی میکند الان جزء مواردی است که تعبیرغربیها این است که این فولاد میتواند کاربرد دوگانه داشته باشد برای همین از فروش آن به ایران جلوگیری میکنند.
تحریم بانکهای ایرانی و مبادلات بانکی ایران چه تاثیری خواهد داشت؟
در این زمینه تاثیری که تحریمها میتواند داشته باشد عدم پذیرش اعتبار اسنادی وعدم قبول تعهدات بانکهای ایرانی است.
وقتی که با بانکهای ایرانی کارنکنند به طور طبیعی برای وارد کردن کالا باید مسیرهای دیگری را طی کرد که این موضوع مستلزم تحمیل هزینههای اضافی است و این منجر به افزایش قیمت واردات خواهد شد.
موضوع نقل و انتقال پول برای ایرانیان ازایران و یا به مقصد ایران و برای شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی با توجه به این که این اتهام هم بردوش ما سنگینی میکند که در ایران پولشویی انجام میشود هزینههای بسیاری دارد. یعنی برای یک انتقال ساده چیزی حدود 6 درصد مبلغ انتقال را به عنوان کمیسیون و ریسک انتقال و غیره از ایران میگیرند و این چیزی است که به قیمت تمام شده ما افزوده خواهد شد.
در بحث واردات وقتی موضوع موکول به این میشود که تعهد ارزی باید انجام شود و خرید تاخیری صورت پذیرد، همیشه وارد کننده در این خطر ریسک قرار دارد که در زمان ادای تعهد قیمت ارز بالا برود و چون بیمه کردن بین ریال و ارزهای خارجی نداریم بنابراین آسیب پذیری وارد کننده بسیار زیاد است. برای این که امنیت کارش تضمین شود مجبور است ریسک قیمت ارز را به قیمت تمام شده اش بیفزاید و این در قیمت تمام شده بسیار تاثیرگذار است.
وقتی که مثلا وارد کننده کالایی را نقد میفروشد ولی پول آن را با تاخیر به بانک میپردازد چون نمیداند در روز سررسید و زمان پرداخت پول به بانک قیم ارز چقدر است سرنوشت نامعلومیدارد از این جهت یا مجبوراست این ریسک را خود بپذیرد یا به قیمت کالا بیفزاید.
این بالا رفتن ریسک چه تاثیری در نرخ بیمه خواهد داشت؟
آن چه مسلم است در این شرایط نرخ بیمهها تغییر میکند کما این که در این چند روزی که از قطعنامه گذشته نرخ بیمه کالا به مقصد ایران بسیار تغییر کرده و عملا ریسک بیمه ای ایران جزء ریسکهای جنگی شده و این هزینههای خاص خود را خواهد داشت. به این ترتیب قیمت حمل و نقل کالا به ایران تغییر میکند کما این که در این چند روز تغییر کرده. هزینه دموراژ یا خسارت معطلی کشتیهایی که در این منطقه منتظر بازرسی کشتیهای خارجی میشوند یا منتظر تخلیه میشوند متفاوت شده و هزینههای احتمالی که برای تغییر بندر تخلیه پرداخت میشود که در اسناد نام بندرغیر ایرانی ثبت شود ولی در عمل کشتی در ایران تخلیه شود اینها همگی مواردی است که به قیمت تمام شده میافزاید.
و در مورد صادرات کالا؟
در صادرات هم تمامیاین موارد هست ضمن این که اعتبارات اسنادى یا ال سی (L/C) گشایش شده به مقصد ایران عملا برای خریداران خارجی ممکن نیست و طرفهایی که می خواهند از ایران کالا بخرند یا باید نقدا خرید کنند البته اگر اعتماد کنند و یا ال سی در کشورهای دیگربه ما خواهند داد که آن هم میتواند هزینه زا باشد.
علاوه بر این گواهی مبدایی را که از مبدا ایران صادر شده باشد نمیپذیرند. همچنین تغییر نرخ ارز و بالا رفتن نرخ ارز قیمت سود حاصله از صادرات صادر کننده ایرانی را پایین میآورد. قیمت حمل و نقل و بیمه هم همانطور که درمورد واردات گفته شد در قیمت تمام شده کالای صادراتی اثر میگذارد.
با توجه به این که بخشی از تحریمها مربوط به سرمایه گذاری است به نظر شما تحریمها در این حوزه چقدر تاثیر گذارند؟
من فکر میکنم در ایران چیزی به عنوان سرمایه گذاری خارجی دیگر موضوعیت ندارد. امروزه هیچ کس در جایی سرمایه گذاری نمیکند که نمیداند چقدر پایداری وجود دارد. همانطور که اشاره شد اگر شرکتی در سرمایه گذاری در حوزه نفت در ایران وارد شود آمریکاییها آنها را مورد تحریم قرار خواهند داد.
و تاثیر این تحریمها بر صادرات نفت ایران چگونه است؟
قطعا صادرات نفت ایران به دلیل عقب بودن از تکنولوژی و به دلیل این که در این حوزه سرمایه گذاری نشده وصنعت نفت ایران مدرنیزه نشده روز به روز رو به کاهش است و با همین روند که پیش میرود با توجه به افزایش مصرف داخلی به مرور سهمیه ایران در تولید نفت در بازار جهانی کاهش خواهد یافت.
نقش کشورهای دیگر جهان به غیر از آمریکا و اروپا چقدرموثر است؟ آیا ممکن است ما کشورهای جایگزینی در همه این زمینهها بتوانیم پیدا کنیم؟ چنانچه در گذشته در مواردی این کار صورت پذیرفته است.
من فکر میکنم شرایط به طور کلی با گذشته متفاوت است. هیچ عقل سلیمی اقتصاد نهایتا 200 میلیارد دلاری ایران را براقتصاد چند هزار میلیارد دلاری آمریکا ترجیح نمیدهد و چون آمریکا به طور روشن اعلام کرده کشورها و شرکتهایی که با ایران کار کنند مورد تحریم قرار میگیرند بنابراین تمامی طرفهای تجاری ما حتی اگر به لحاظ سیاسی هم با آمریکا همراه نباشند ترجیح میدهند از همکاری با اقتصاد بزرگ آمریکا محروم نشوند.
پس این گفته که از سوی برخی مقامات ایرانی تکرار میشود که ما در 30 سال گذشته تحت تحریم بوده ایم و این تحریمها نیز مانند تحریمهای گذشته است را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من ما هیچ گاه در 30 سال گذشته تحریم نبوده ایم. ما تا قبل از دولت احمدی نژاد این گونه مشمول تحریم نبوده ایم. این درست است که پیش از آن نیز آمریکا مبادله اقتصادی با ایران را به صورت رسمینداشت ولی اولا در آن زمان هزاران جایگزین وجود داشت ثانیا این فقط دولت آمریکا بود که مبادله اقتصادی با ایران نداشت ولی اگر بخشهایی از بخش خصوصی یا بدنه دولت آمریکا هم مبادله ای انجام میدادند شاید دولت آمریکا خیلی هم حساسیتی نداشت. کما این که در برخی از قراردادها نظیر قرارداد کنتراها عملا ما دیدیدم که عوامل دولت آمریکا نیز خودشان حضور داشتند.
ولی در دولت هشتم و نهم با درگیری که در سیاست خارجی ما ایجاد شد بدیهی است این تبدیل به تحریم شد و تحریم در اقتصاد ما تاثیرگذار بود. نرخ سرمایه گذاری خارجی و همه شاخصهای اقتصادی ما در این چند ساله با سقوطی که داشته به طور روشن نشان میدهد که تحریم موثر است.
آمریکاییها آن طور که خودشان گفته اند به دنبال تحریمهای فلج کننده هستند آیا فکر میکنید این تحریمها واقعا برای اقتصاد ایران فلج کننده هستند و ممکن است به این واسطه آن طور که آمریکا بیان میدارد ایران به میز مذاکرده بازگردد؟
من فکر میکنم اقتصاد ایران همین الان هم فلج شده هست. اگر شما به سیمای مبادلات مردم و گرفتاریهای اقتصای صنایع و غیره نگاه کنید این به وضوح قابل مشاهده است. ولی آمریکاییها به دنبال این هستند که این فلج شدگی بروز جدی تری پیدا کند و وقتی که این مشکلات پررنگ تر خود را نشان دهد گردش اقتصاد و زندگی در ایران به طرف فلج شدن میرود و تن دادن ایران به مذاکرات محتمل خواهد شد. سوالی که مطرح است این است که اگر آنها احساس کردند که در فلج کردن روند زندگی درایران موفق شدند و ایران به مذاکرات بازگشت آیا میپذیرند سر میز مذاکره با ایران صحبت کنند و یا برای از پادرآوردن ایران راه خود را ادامه میدهند.
یعنی شما تصور میکنید اگر ایران به مذاکرات تن در دهد ممکن است غربیها به تحریمها ادامه دهند؟
به نظر من با تجربیاتی که وجود دارد محتمل است که مذاکره با ایران را در آن شرایط نپذیرند. قبل از این هم چنین اتفاقی افتاده.
به نظرشما تا چه حد ملاکها و معیارهای ایران در تصمیم گیری سیاست خارجی بر اساس شاخصهای اقتصادی است؟
حداقل در این دو دوره یعنی در دولتهای هشتم و نهم نه فقط در بحث تحریمها که در همه موارد احساسم این نیست که اقتصاد و معیارهای اقتصادی ملاک است. به هر حال یکی از عوامل اصلی اقتصاد، تولید ثروت وسرمایه است و مسئولیت سرمایه داری است که در گردش چرخهای اقتصادی را برعهده دارد و ایجاد ثروت وایجاد اشتغال میکند. در جامعه ای که میخواهند امسال سال کوبیدن آخرین میخ به تابوت سرمایه داری باشد بنابراین تصمیمها با ملاحظات اقتصادی و سرمایه داری نیست.
نظر شما :