به بهانه رویکرد روسیه به خاورمیانه
سالها پیش در حالی که بسیاری در جهان فروپاشی کمونیسم و دیوار برلین را جشن میگرفتند، من از معدود مخالفان کمونیسم بودم که برای آن اشک ریختم. این اشک نه بخاطر دفاع از پرولتاریا، حسرت جامعه بیطبقه!؟ و یا تعلق خاطر به نظام دیکتاتوری و بسته کمونیسم بود، بلکه این اشک بخاطر آن بود که رقیبی بنام کمونیسم عامل تعدیل کننده رفتار امپریالیسم بود.
تغییر معادلات قدرت پس از فروپاشی شوروی جهان را عرصه مانور امریکا نمود. اشغال افغانستان و عراق به بهانه حضور طالبان که خود عامل ایجاد آن بودند و همچنان وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق که آثاری از آن یافت نشد، همگی پوششی برای توجیه سلطه و تک تازی امریکا بود.
با رویکرد جدید روسیه به امریکای لاتین و خاورمیانه این امید زنده شده است که جنگ و تضاد منافع میان روسیه و امریکا مجدداً تنفس گاهی نسبی برای کشورهایی که نمیخواهند زیر سلطه باشند، ایجاد گردد.
البته پر واضح است که قدرتهای بزرگ هیچگاه منافع خویش و منافع یکدیگر را فدای منافع کشورهای کوچک نمیکنند. با این وجود باید توجه داشت که جنگ منافع در نقطههای بسیار حساس و استراتژیک است که قدرتها را به سازش با یکدیگر وامی دارد.
رقابت و برخورد منافع قدرتها در بسیاری از سطوح خارج از این خطوط قرمز و استراتژیک بوده و این موضوع سبب میشود در تحولات و معادلات قدرت کشورهای کوچک با استفاده از تضاد منافع قدرتها از امکان عملکرد مستقل و آزادتری برخوردار باشند.
حضور روسها در گذشته در خاورمیانه در بخشی حاصل منازعات ناشی از معادلات قدرت و در بخشی ناشی از بستر سیاسی – اجتماعی ایدئولوژی چپ در خاورمیانه بود. فروپاشی کمونیسم به این معادله و بستر اجتماعی آسیب جدی وارد کرد.
بازسازی و بازتعریف این معادله توسط روسیه و بقایای هرچند اندک بستر اجتماعی - سیاسی عناصر معتقد به ایدئولوژی چپ در منطقه که هنوز به روسیه به عنوان یکی از نقطههای اتکا در مبارزه با نفوذ امریکا مینگرند، زمینه ساز ورود مجدد روسیه به منطقه شده است .
فارغ از آن در شرایط پس از تحولات جنگ سرد، دشمنان منطقه ای دیروز روسیه، ترکیه، عربستان و اردن امروز در صدد گسترش روابط با روسیه هستند که در بخشی حاصل نیازهای دو طرف و در بخشی به هدف ایجاد موازنه در تنظیم روابط با غرب است.
همچنین کشورهای صاحب نفوذی چون ایران نیز علیرغم آگاهی از این نکته که روسها چندان قابل پیشبینی نیستند، زمینه ساز ورود مسکو در عرصه معادلات قدرت به هدف کاهش از فشار امریکا بر روی خود ومنطقه هستند.
روسیه پس از فروپاشی شوروی بیشترین انرژی خود را وقف ساماندهی داخلی کرد. این کشور پس از فراغت نسبی از این هدف در گام اول به بازسازی روابط خود با مناطق پیرامونی پرداخت. روسیه توانست با اتخاذ تدابیر مختلف که بیش از ده سال به طول انجامید در قفقاز، آسیای میانه و اوکراین با باز تعریف مجدد از منافع خود و طرف متقابل، به تثبیت حضور خود در این مناطق بطور نسبی دست یابد.
در بازگشت روسیه به صحنه منطقه ای – بین المللی، بیش از این نمیتوانست خاورمیانه از نگاه روسیه دور باشد. خاورمیانه به عنوان استراتژیک ترین ژئوپولتیک و ژئواکونومیک جهان چون سایر قدرتها برای روسیه نیز اهمیتی راهبردی داشت.
سفر دیمتری مدودف به ترکیه و سوریه از این زاویه قابل تحلیل و ارزیابی است. این سفرها را باید جدیترین گام مسکو برای بازگشت به خاورمیانه تلقی کرد. رئیس جمهور روسیه در دمشق نسبت به بدتر شدن اوضاع خاورمیانه هشدار داده و خواهان عقب نشینی اسرائیل از جولان شده است . اعلام آمادگی مجدد برای برگزاری کنفرانس صلح نیز نشان دیگری از گامهای مسکو برای ورود جدی به مسائل خاورمیانه است .
در ترکیه نیز مسکو و آنکارا نسبت به افزایش حجم روابط به صد میلیارد دلار در پنج سال آینده، احداث نیروگاه هستهای، گسترش همکاری در موضوع انرژی و لغو ویزا توافق کردند. این تحو لات در حالی صورت گرفته است که حجم روابط دو کشور در سال گذشته بالغ بر سی و پنج میلیارد دلار بوده و روسیه دومین شریک این کشور عضو ناتو بوده است .
قابلیتهای روسیه در عرصههای نظامی، انرژی و هستهای از جمله مهمترین محورهای مورد توجه کشورهای خاورمیانه به این کشور و بستر ساز ورود مسکو به صحنه سیاسی خاورمیانه است. روسیه با آگاهی از این موضوع این توانمندی خود را به بهترین شکل در تنظیم روابط با خاورمیانه مدیریت میکند. در این راستا احداث نیروگاههای هسته ای در ترکیه، مصر و اردن در دستور کار جدی روابط روسیه با این کشورها است.
سخن آخر آنکه روسیه و کشورهای خاورمیانه درها را بر روی یکدیگر گشوده اند. هر یک از این کشورها در این اقدام خود در کنار اهداف مشترک، اهداف متفاوتی را نیز تعقیب میکنند. یکی از مهمترین این اهداف ایجاد موازنه در روابط و در برابر حضور امریکا در منطقه با این کشورهاست. چگونگی روند تحولات آینده روشن خواهد نمود که چقدر میتوان روی این برداشت حساب کرده و آنرا در معادلات قدرت مد نظر قرار داد. روسیه در آغاز هزاره سوم میلادی در خاورمیانه با آزمونی سخت مواجه است که بیش از همه باید نسبت به نتایج ماندگار آن حساس باشد.
نظر شما :