جنگ فراموش شده

بن‌لادن کجاست؟

۱۴ مرداد ۱۳۸۶ | ۱۷:۵۷ کد : ۴۵۳ اخبار اصلی
بن‌لادن هنوز در منطقه کوهستانى واقع در مرز افغانستان و پاکستان فعال است. او هرازچندگاهى در نوارهاى ويدئويى ظاهر شده و مبارزه مقدس با کفار اشغالگر را هدايت مى‌کند.

سه سال است که آمریکا درگير جنگ در عراق است. اين جنگ، رويدادهاى افغانستان را به فراموشى سپرده است. جنگ در افغانستان نخستين مبارزه جهانى آمریکا عليه تروريسم بود اما شرايط در افغانستان، طى چهار سال اخير، روزبه‌روز بدتر شده است.

بازمانده‌هاى طالبان و گروه‌هاى بنيادگراى اسلامى، کماکان روياى به دست گرفتن قدرت را در سر مى‌پرورانند و گروه‌هاى جديدى از رزمندگان اسلام‌گرا نيز پيوسته از کشورهاى همسايه به‌ويژه پاکستان و نيز مصر، سوريه و يمن وارد اين کشور مى‌شوند.

 

از سوى ديگر، بن‌لادن رهبر القاعده و طراح اصلى حملات تروريستى 11 سپتامبر، هنوز در منطقه کوهستانى واقع در مرز افغانستان و پاکستان فعال است. او هرازچندگاهى در نوارهاى ويدئويى ظاهر شده و مبارزه مقدس با کفار اشغالگر را هدايت مى‌کند.

 

ميشل کرپون کارشناس مسائل جنوب آسيا در مرکز تحقيقات استيمسون مى‌گويد: «دستگيرى بن‌لادن به لحاظ نمادين حائز کمال اهميت است اما بن‌لادن جنبشى را پايه‌گذارى کرده که بدون او نيز به راه خود ادامه مى‌دهد.»

 

پاکستان و آژانس‌هاى اطلاعاتى آمریکا به شدت تحت فشار افکارعمومى قرار دارند زيرا نتوانسته‌اند تاکنون بن‌لادن را تسليم دادگاه عدالت کنند.

 

در چهار سال گذشته، پاکستان به نيروهاى آمریکايى مستقر در افغانستان اجازه نداده است که در تعقيب بن‌لادن از خط مرزى اين کشور با افغانستان بگذرند. در عين حال، پاکستان با آمریکا مبادله مستمر اطلاعات دارد. بسيارى از ناظران معتقدند دولت پاکستان در اين مورد مسامحه مى‌کند و دستگاه‌هاى اطلاعاتى آمریکا نيز به طور جدى پيگير قضيه نيستند.

 

دکتر پيتر سينگر از محققين ارشد شاغل در بنياد بروکينگز مى‌گويد: «تنها دولت پاکستان را نبايد سرزنش کرد. در پاييز 2001، اگر منابع بيشترى (اعم از انسانى،‌ مالى و غيره) صرف مى‌شد، بن‌لادن در منطقه توره‌بوره به اسارت نيروهاى آمریکايى درمى‌آمد اما او از کمند آمریکايى‌ها گريخت.»

 

قبايل ساکن در منطقه مرزى افغانستان ـ پاکستان، نقشى دوگانه ايفا مى‌کنند؛ از يک سو به بن‌لادن پناه مى‌دهند اما حضور وى را در ميان خود انکار مى‌کنند و از سوى ديگر سعى مى‌کنند در جنگ عليه تروريسم خود را متحد دولت پاکستان و ارتش آمریکا نشان دهند.

 

بيش از 5 سال از حملات تروريستى 11 سپتامبر مى‌گذرد. پرزيدنت بوش اخيراً در يک سلسله از سخنرانى‌هاى خود تلاش کرد تا حمايت افکار عمومى آمریکا را از جنگ چند ساله خويش عليه تروريسم جلب کند.

 

اما او در اين سخنرانى‌ها حتى يک‌بار به ضرورت دستگيرى بن‌لادن اشاره نکرد. اين درحالى است که شخص بن‌لادن علناً به آمریکا اعلام جنگ داده و بوش را با هيتلر مقايسه مى‌کند. نام بن‌لادن در ساليان اخير، تنها يک‌بار در سند ملى مبارزه با تروريسم ذکر شده که در پنجم سپتامبر گذشته توسط دولت بوش منتشر شد. بازداشت بن لادن ديگر هدف غايى جنگ عليه تروريسم نيست.

 

ريچارد بت کارشناس امنيت ملى و مسائل استراتژيک در دانشگاه کلمبيا مى‌گويد: دستگيرى بن‌لادن به لحاظ سياسى و نمادين حائز کمال اهميت است اما ارزش استراتژيک ندارد.

 

در واقع نيز چنين است. بازداشت بن‌لادن، به هيچ‌وجه تاثيرى بر عمليات تروريستى القاعده ندارد. اگرچه بسيارى از تروريست‌هاى امروز دنيا از بن‌لادن الهام مى‌گيرند اما القاعده بر يک سيستم سازمانى مبتنى بر سلسله‌مراتب استوار نيست که حذف يک نفر موجب فروپاشى آن شود. اين تشکيلات، اصولاً سازماندهى منسجم و مستحکمى ندارد. تروريست‌هاى القاعده در عمليات‌هاى خود فقط از بن‌لادن دستور نمى‌گيرند.

 

به طور کلى مى‌توان گفت که اهميت دستگيرى بن‌لادن براى جنگ فعلى عليه تروريسم، ديگر به اندازه چند سال قبل نيست. بازداشت بن‌لادن يک حرکت نمادين است اما‌ جنگ عليه تروريسم را به پايان نمى‌رساند. بن‌لادن پس از مخفى شدن، بيشتر به يک چهره روحانى و نه يک رهبر و سازمانده تبديل شده است لذا دستگيرى او، فقط به انتشار نوارهاى ويدوئويى از تصوير و سخنان وى پايان مى‌دهد و هيچ تاثيرى بر کميت و کيفيت حملات تروريستى نخواهد داشت.

 

بن‌لادن هرازچندگاهى در نوارهاى ويدئويى ظاهر مى‌شود و به شدت ايالات متحده و قدرت‌‌هاى غربى را مورد حمله قرار مى‌دهد.

 

ايالات متحده نيز با سکوتى آکنده به خشم نظاره‌گر حملات وى باقى مى‌ماند. چندى قبل از برگزارى پنجمين سالگرد حملات تروريستى 11 سپتامبر، يک نوار ويدئويى توسط شبکه الجزيره پخش شد که حاوى سخنرانى بن‌لادن و طراحان و مجريان پروژه 11 سپتامبر بود. انتشار اين نوار به منزله نمکى بود که بر زخم آمریکايى‌ها پاشيده شد.

 

به قول سينگر، «بايد ميان حذف يک رهبر و حذف يک تشکيلات تفاوت قائل شد.» مرگ ابومصعب زرقاوى خود گواه اين مدعا است. مرگ زرقاوى به حملات تروريستى در عراق پايان نداد.

زرقاوى يکى از رهبران ارشد القاعده در عراق بود و در جولاى گذشته به دست نيروهاى آمریکايى به قتل رسيد.

 

به‌رغم نظرات متفاوتى که درباره مخفيگاه بن‌لادن ابراز مى‌شود، کارشناسان ضد تروريسم آمریکا و عوامل اطلاعاتى اين کشورعموماً بر اين باورند که او هنوز در منطقه کوهستانى شمال غرب پاکستان، در مجاورت مرز افغانستان به سر مى‌برد. ابهامات فراوانى در زمينه ناتوانى دستگاه‌هاى اطلاعاتى آمریکا در شناسايى محل اختفاى بن‌لادن وجود دارد.

 

به‌رغم هزينه ميليونى استفاده از ماهواره‌هاى جاسوسى و شنود تلفنى در پنج سال گذشته و حتى تعيين جايزه 20 ميليون دلارى براى دستگيرى بن‌لادن، هنوز محل اختفاى وى بر دستگاه‌هاى جاسوسى غرب پوشيده مانده است. دستگاه‌هاى اطلاعاتى آمریکا در پاسخ به اين ابهامات اظهار مى‌دارند که هيچ‌کس از محل اختفاى بن‌لادن خبر ندارد.

او احتمالاً فقط با دو محافظ شخصى خويش در تماس مستقيم است و هرگز از تلفن استفاده نمى‌کند. تماس محل زندگى او با دنياى خارج کاملاً قطع است. بن‌لادن معمولاً از مخفيگاه خود خارج نمى‌شود و هنگامى هم که ضرورت ايجاب کند، فقط در مناطق امن و آشنا تردد مى‌کند.

 

مسووليت فرار مکرر بن‌لادن از چنگ نيروهاى تعقيب ‌کننده وى بر دوش آمریکا و دولت پاکستان است. بيشترين شانس دستگيرى وى در دسامبر 2001 در منطقه توره‌بوره فراهم آمد. اما تعداد نيروهاى آمریکايى در منطقه آنقدر کم بود که بن‌لادن توانست بگريزد.

در آن زمان بنيادگرايان اسلامى، پارلمان هند را مورد حمله قرار دادند که اين حادثه، تنش ميان هند و پاکستان را موجب شد. دو کشور نيروى نظامى گسترده‌اى را در مرزهاى خود متمرکز کردند. مانور ارتش پاکستان در اين ايام، احتمال دستگيرى بن‌لادن راه کاهش داد.

 

در دسامبر 2001 اطلاعاتى به ارتش آمریکا رسيد که براساس اين اطلاعات، بمباران منطقه توره‌بوره در دستور کار قرار گرفت. هدف از اين عمليات کشتن بن‌لادن و يارانش بود. اما اين بار نيز بن‌لادن از مهلکه گريخت. گفته شد وى سوار بر يک الاغ از منطقه‌اى خارج شد که پشتون‌هاى محلى آن را بيوه سياهپوش مى‌نامند.

 

موضع پاکستان بسيار دشوار است. اين کشور ميان دو چنبره گرفتار آمده است. از سويى دولت مشرف سعى مى‌کند روابط خود را با ايالات متحده و غرب تحکيم بخشيده و صداقت خود را نيز در مبارزه با تروريسم به آنان به اثبات برساند و از سويى ديگر مردم پاکستان از نزديکى دولت خود به آمریکا خشنود نيستند. لذا صدور اجازه ورود نيروهاى آمریکايى به خاک پاکستان براى دولت مشرف به منزله خودکشى است. از اين رو او در موضعى دشوار قرار گرفته است.

 

دولت پاکستان هيچ‌گاه از تمام توان خود براى تعقيب بن‌لادن استفاده نکرده است زيرا دستگيرى بن‌لادن و امن شدن مرز مشترک اين کشور با افغانستان به معنى پايان گرفتن کمک‌هاى هنگفت آمریکا به پاکستان است. به گزارش انستيتوى صلح آمریکا در سه سال پس از حادثه 11 سپتامبر، پاکستان بالغ بر يک ميليارد دلار کمک از آمریکا دريافت کرد و بالغ بر يک ميليارد دلار از ديون خارجى اين کشور نيز بخشوده شد.

 

از آوريل 2004 به بعد نيز قرار است آمریکا يک کمک سه ميليارد دلارى را طى يک دوره پنج ساله در اختيار پاکستان قرار دهد. علاوه بر اين بخشى از هزينه طرح‌هاى ضد تروريستى و امنيتى پاکستان نيز توسط آمریکا و متحدين غربى اين کشور تامين مى‌شود.

 

در چند سال اخير ارتش پاکستان با اتکا به کمک‌هاى مالى آمریکا بالغ بر هشتاد هزار نيرو به کوهستان‌هاى شمال‌غرب کشور گسيل کرده که وظيفه آنها دستگيرى بن‌لادن و حمله به مواضع القاعده و طالبان است. پس از سرنگونى رژيم طالبان به دست نيروهاى آمریکايى در نوامبر 2001، بسيارى از وابستگان اين رژيم، به مناطق مرزى افغانستان و پاکستان گريخته و پس از چندى فعاليت خود را از سر گرفتند.

 

آنها پايگاه‌هايى را در مناطق کوهستانى شمال‌غرب پاکستان تاسيس کرده‌اند و هرازچندگاهى حملاتى را از اين پايگاه‌ها به داخل خاک افغانستان انجام مى‌دهند. تشکيلات مجاهدين در دهه 1980 براى مقاومت در برابر تهاجم شوروى به افغانستان شکل گرفت. اين تشکيلات هنوز فعال است اما لوله تفنگ خود را به سوى ناتو نشانه رفته است.

 

در حال حاضر دولت مشرف مشکلات بسيارى را از ناحيه حملات القاعده و طالبان متحمل مى‌شود. در پنجم سپتامبر گذشته اين دولت اعلام کرد که قرارداد صلحى را با طالبان در ناحيه خودمختار وزيرستان شمالى منعقد کرده است که به موجب آن نيروهاى خود را از اين منطقه خارج مى‌کند.

 

از دو سال قبل از اين تاريخ بيش از 350 سرباز پاکستانى در منطقه مزبور به قتل رسيده‌اند. به موجب اين قرارداد نيروهاى شبه‌نظامى محلى بايد به سرعت خلع‌سلاح شده و هرگونه حمله عليه سربازان پاکستانى متوقف شود. همچنين هيچ نيرويى نبايد از اين منطقه به داخل خاک افغانستان نفوذ کند.

 

اين قرارداد نشان داد که پرزيدنت مشرف نظر امراى ارتش خود را به مصالح دولت بوش ترجيح مى‌دهد. بسيارى از کارشناسان معتقدند که رهبرى ارتش پاکستان با عمليات نظامى در اين منطقه مخالف است زيرا آن را بسيار پرهزينه و دشوار مى‌داند. ظاهراً طالبان نيز از اين قرارداد نفع چندانى نبرده است.

 

اما کارشناسان امنيتى آمریکا با اين قرارداد مخالفند و معتقدند که امضاى چنين قراردادى منطقه کوهستانى وزيرستان شمالى را به پناهگاهى امن براى تروريست‌ها تبديل خواهد کرد. اين قرارداد به خلع‌سلاح کامل نيروهاى شبه‌نظامى محلى منجر نشده و مانع از ورود اين نيروها به خاک افغانستان نيز نخواهد شد.

 

جنگ پنج ساله افغانستان اکنون در يک نقطه عطف تاريخى قرار دارد. در سال 2001 فقط يک حمله انتحارى در افغانستان انجام شد در حالى که تعداد اين حملات در سال 2006 از 40 مورد فراتر رفت. اين نشان‌دهنده فعاليت مجدد طالبان و القاعده در خاک افغانستان است.

 

افزايش نيروهاى ناتو در خاک اين کشور پاسخ غرب به اين حملات بود. اکنون شرايط در افغانستان بسيار حساس است. طالبان نيروهاى خود را به ويژه در مناطق جنوبى کشور تجديد سازمان کرده است.

کشور افغانستان از ديرباز توسط قبايل مختلفى اداره‌ شده است که هيچ‌گاه کنترل دولت مرکزى يا قدرت‌هاى خارجى را برنتابيده‌اند. تنها نقطه اميدى که وجود دارد اين است که دولت افغانستان و نيروى پليس و ارتش اين کشور با کمک‌هاى مادى و معنوى ناتو به سرعت روى پاى خود بايستند.

 

جنگ در افغانستان زير سايه جنگ در عراق به فراموشى سپرده شده است. هرگونه مسامحه در مورد افغانستان، وضع را به سرعت به شرايط بحرانى سال 2001 بازمى‌گرداند. قدرت گرفتن مجدد طالبان پيامدهاى سياسى ناخوشايندى براى آمریکا داشته و امنيت ملى اين کشور را به خطر مى‌اندازد.

 

دولت منتخب افغانستان هنوز به اندازه کافى مستقر نشده و پايه‌هاى خود را مستحکم نکرده است. اما نفس انتخاب دولت در تاريخ افغانستان پديده‌اى بسيار نادر و مبارک محسوب مى‌شود. حاکميت همين دولت منتخب با پايه‌هاى مردمى موجب شده که وضع کنونى افغانستان بسيار بهتر از عراق باشد.


نظر شما :