اخراج مهاجران افغان از ایران

۱۸ آذر ۱۳۸۷ | ۰۲:۲۳ کد : ۳۳۶۹ اخبار اصلی
یادداشتی از مرتضی کاظمیان، کارشناس مسائل سیاسی
اخراج مهاجران افغان از ایران
مسئولان وزارت «عودت مهاجرین» افغانستان از دولت ایران خواسته‌اند که روند اخراج اجباری مهاجران افغان از ایران را متوقف سازند. مسئول رسانه‌های این وزارت‌خانه گفته است، به تازگی نزدیک به پنج هزار خانواده‌ی مهاجر افغان از ایران اخراج شده‌اند. گفته می‌شود این خانواده ها در وضع بدی در ولایت نیمروز زندگی می‌کنند.
 
مهاجرت افغانی‌ها به ایران سابقه‌ای طولانی دارد. در زمان رژیم شاهنشاهی ایران عده‌ای قلیل از افغان‌ها برای کار به ایران مهاجرت کرده بودند. پس از اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، مهاجرت افغان‌ها به ایران جنبه‌ی سیاسی وعقیدتی به‌خود گرفت. در طی 14 سال حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان حدود یک و نیم میلیون افغانی به ایران مهاجرت کردند. در این دوره ایران آنها را در شهرهای مختلف اجازه اقامت داد. البته به عده‌ی زیادی در همان زمان نیز اجازه اقامت داده نشده بود و آنان عمدتا" به‌صورت غیر قانونی در ایران زندگی می‌کردند. پس از پیروزی گروه‌های مجاهدین درافغانستان ( 1992) دولت ایران همواره کوشیده است تا افغانی‌ها را از ایران اخراج کند. اما با حاکمیت یافتن طالبان و آغاز دور جدیدی از ناامنی و بی‌ثباتی و مشکلات اقتصادی در افغانستان، مهاجرت به ایران افزایش محسوسی یافت.
تلاش دولت جمهوری اسلامی برای بازگرداندن اجباری مهاجران افغانی به کشورشان، از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد شدت و روندی جدی‌تر و تصاعدی یافته است و دولت نهم طرح اخراج اجباری مهاجرین افغانی فاقد مدرک را به‌عنوان یکی از راهبردهای خود در حوزه اشتغال‌زایی، آن را مورد تاکید ویژه قرار داده است.
 
مطابق اظهارنظر مقام‌های مسئول، بیش از 185 هزار تبعه افغانستان تنها در سال 1385 از ایران اخراج شدند. به گفته‌‌ی مدیرکل اداره اشتغال اتباع خارجی وزارت کار، محمدحسن صالحی مرامی، سال گذشته در گفت‌وگویی تصریح کرد: «در آخرین طرح دستگیری و اخراج اتباع بیگانه که از اردیبهشت ماه آغاز شد، بیش از ۲۲۲‌هزار نفر اخراج شدند که تا پایان امسال(1386) این تعداد سه برابر خواهد شد.»
 
نکته‌ی قابل اشاره این که اخراج‌شدگان افغانی، پس از مدت کوتاهی دوباره به ایران بازمی‌گردند. از سوی دیگر، کارفرمایان ایرانی نیز به شدت در پنهان کردن نیروی کار افغانی خود، تلاش به خرج می‌دهند به همین خاطر، اقدامات دولت در اخراج افغانی‌ها از بهره‌وری پایینی برخوردار است.
بحث در مورد اخراج مهاجران افغان از ایران، شمشیری دولبه است؛ از یک‌سو، انتقاد از این اقدام می‌تواند بی‌توجهی به پیامدهای اقتصادی_اجتماعی حضور افغان‌ها در ایران، ارزیابی شود؛ و از سوی دیگر، بی‌توجهی به اخراج آنان، به‌نوعی نادیده انگاشتن حقوق بشر است.
 
تردیدی نیست که حضور مهاجران افغانی در ایران، ظاهرا" بخش قابل نوجهی از بازارهای کاری را در ایران، متاثر می‌سازد و امکان کار را برای لایه‌هایی از کارگران ایرانی، محدودتر و ضعیف‌تر می‌کند؛ اما آیا این اتفاق تنها دامن ایران را گرفته است؟ سیل مهاجران _واز جمله هم‌میهنان ایرانی_ به کشورهای توسعه‌یافته، نشان از واقعیت و وضعی ویژه در عصر جهانی‌شدن دارد. البته، میزان تخصص و کارویژه‌های مهاجران افغان در ایران، و میزان و طول مدت حضور آنان، قابل نفی نیست. اما، چه‌ می‌توان کرد وقتی روند نحولات در کشور همسایه‌ی ما، چنان رقم خورده است که گریزی از مهاجرت افغان‌ها به ایران _و دیگر کشورهای همسایه_ نبوده است. مطابق گزارش‌های رسمی، یک دهه پیش، حدود  ۵۰۰‌هزار افغانی در ایران حضور داشته‌اند که این تعداد در حال حاضر حدود سه‌میلیون نفر است.
 
با سرنگونی طالبان و آغاز فصل جدیدی از زندگی سیاسی و اجتماعی در افغانستان، قابل پیش‌بینی بود که بخشی از مهاجران به کشور خود بازگردند. اما بدیهی بود که اوضاع در این سرزمین، همچنان تا تحقق ثبات و امنیت و نیل به حداقل رفاه، در فاصله‌ای محسوس است. این‌چنین، توقع بازگشت تمامی مهاجران به کشورشان، خودبه‌خود منتفی و توقعی دور از واقع، قلمداد می‌شد. بیکاری و ناامنی و فقر و مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی، کلافی درهم‌تنیده برای افغانستان ایجاد کرده است که تقویت و حضور مجدد طالبان در صحنه‌ی سیاسی، و تحرکات جدیدی این جریان افراطی مذهبی، و ناامنی‌های مترتب بر آن، چشم‌انداز زندگی امن و مطمئن و توام با معیارهای حداقلی زندگی را در همسایه‌ی شرقی ایران، پیچیده‌تر می‌سازد. در این شرایط، اخراج مهاجران افغان، سیاستی غیر‌انسانی و ناپذیرفتنی به‌نظر می‌رسد.
اما توجیه سیاست اخراج افغانیان با تکیه بر این استدلال که «کارگران افغانی فرصت‌های شغلی را از همتایان ایرانی‌شان سلب کرده‌اند» نیز قابل قبول به‌نظر نمی‌رسد. محمدحسن صالحی مرامی، مدیرکل اداره اشتغال اتباع خارجی وزارت کار و امور اجتماعی گفته است: «تصور ما بر این است که با اخراج هر نیروی خارجی غیرمجاز، یک نیروی کار ایرانی جایگزین و شاغل می‌شود.»
 
در حالی که کارگران افغانی با توجه به سطح متوسط سواد آنان، و نیز نظر به عللی دیگر (از جمله نیاز آنان به کار، سوء استفاده‌ی کارفرمایان ایرانی، و تخصص آنان) عمدتا" در مشاغلی چون کشاورزی، دام‌داری، بنایی، و کارگری در صنایع ساده و ابتدایی، و کوره‌پزخانه‌ها مشغول به‌کارند. حوزه‌هایی که نیروی کار ایرانی _به علل و دلایل گوناگون_ چندان در آن فعالانه و بارغبت، مشارکت نمی‌جویند. گلپرور مدیرکل وزارت کار و امور اجتماعی تصریح می‌کند:‌ "بحث فرهنگ کار درکشور مهم است، زیرا اکثر جوانان کشور حاضر نیستند در کارهای ساختمانی کار کنند".
 
سطح سواد اغلب بیکاران ایرانی از متوسط سواد کارگران افغانی به‌گونه‌ای محسوس بالاتر است. مطابق آمار، کمترین نرخ بیکاری متعلق به کارگران بی‌سواد و بالاترین نرخ مربوط به دارندگان مدارک تحصیلی دیپلم تا لیسانس است. و آشکار است که یک نیروی کار لیسانس بیکار در ایران، حاضر به پذیرفتن کاری که یک کارگر ساده‌ی افغانی عهده‌دار آن شده، نیست. در حالی که بیکاران بی‌سواد که فاقد مهارت هستند، به راحتی در مشاغل سخت و کار‌هایی که نیاز بسیار اندکی به تخصص دارد جذب می‌شوند، اما این تحصیل‌کردگان هستند که هر نوع کاری را نمی‌پذیرند و دنبال کار در زمینه‌های مورد علاقه و متناسب با تخصص خود هستند. مطابق پژوهش‌های انجام شده، بالاترین نرخ بیکاری در ایران متعلق به استان‌های غرب کشور چون ایلام است؛ این درحالی است که تعداد مهاجران افغانی در این استان‌ها در پایین‌ترین سطح قرار دارد. از سوی دیگر در استان‌هایی چون تهران و اصفهان که از پایین‌ترین نرخ بیکاری در کشور برخوردارند، نرخ مهاجران افغان بیش از اغلب استان‌های کشور است.
 
نکته‌ی قابل اشاره‌ی دیگر این‌که خروج نیروهای کار افغانی هزینه تولید و صنعت را بالا می‌برد؛ این امر، خود باعث افزایش قیمت تمام شده‌ی کالا و خدمات شده و با توجه به قوانین کار، استفاده از کارگران ایرانی که متقاضی کارمزد بیشتری هم هستند، هزینه تولید را بالا می‌برد. این‌گونه، به‌نظر می‌رسد که اخراج مهاجران افغانی، کمک محسوسی به فرآیند ایجاد اشتغال نمی‌کند. دولت اگر دل‌مشغول افزایش امکان کار و کاهش بیکاری است، می‌تواند با ایجاد فضای کسب و کار مطلوب و زمینه‌سازی حضور سرمایه‌های خارجی و داخلی، برای فارغ‌التحصیلان بیکار دانشگاهی اشتغال‌زایی کند، و البته نیازی به اخراج کارگران ارزان‌قیمت بخش تولید نخواهد بود.
اجرای سیاست‌ اخراج مهاجران افغان متاسفانه با اعمال محدودیت‌های اجتماعی گسترده‌ علیه ایشان (مانند محرومیت کودکان افغانی از تحصیل در ایران) توام شده است. گزارش‌هایی نیز از محدودیت در ارائه‌ی خدمات درمانی به مهاجران وجود دارد؛ و این‌ها صرف‌نظر از محدودیت‌هایی مانند عدم امکان برخورداری از بیمه‌‌های کاری و درمانی است که مهاجران افغان، پیوسته به آن مبتلا بوده‌اند.
 
قابل اشاره است که وفق قوانین بین المللی مهاجرت، مهاجرین باید از حق زندگی قانونی، مسکن، کار، تحصیل، ورزش، گشت و گذار آزادانه، درمان وبیمه، الحاق اعضای خانواده‌شان، حق پاسپورت، و حق تابعیت برخوردار باشند. پرسش اینجاست که آیا در مورد افغانی‌های حاضر در ایران چنین حقوقی رعایت شدهاست؟
از یاد نباید برد که موضوع مهاجرت، مسئله‌ای بین‌المللی و حقوق بشری است؛ تمام کشورها مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر، معاهده 1951 ژنو و منشور سازمان مل لمتحد مسئولیت دارند تا نهایت احتیاط را در رعایت حقوق مهاجران اعمال نمایند.
 
فراتر از اینها، اشتراکات فرهنگی و تاریخی ایران و افغانستان و وجود عناصر کلیدی مشترک در میان مردم دو کشور (چون دین و زبان) افزون بر همسایگی و ارتباطات دیرینه میان مرزهای حقوقی، حکم می‌کند که مستقل از ملاحظات حقوق‌ بشری و صرف‌نظر از ضرورت‌های اخلاقی و دینی، با نگاهی دیگر به مهاجران افغانی در ایران نگریسته شود. مشخص است که حضور مهاجران افغان در ایران، بدون هزینه –برای ایرانیان_ نیست؛ اما «انسانیت»، «اخلاق»، «نوع‌دوستی» و مجموعه علل و دلایل ذکر شده در این نوشتار حکم می‌کند که با مدارا و تسامح بیشتر، با میهمانان و همسایگان خود _به‌ویژه ملت مظلوم و رنج‌کشیده و دردمند افغانستان_ رفتار نماییم.

( ۵ )

نظر شما :