نامه رئیسجمهور به اوباما زودهنگام بود
گفتوگو با دکتر ابومحمد عسگرخانی استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران و کارشناس مسائل امریکا
دیپلماسی ایرانی در گفتوگو با دکتر ابومحمد عسگرخانی استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران و کارشناس مسائل امریکا به بررسی تاثیرات نامه تبریک رئیس جمهور ایران به باراک اوباما، اظهارات اوباما در خصوص مسائل ایران و پاسخ احتمالی او به نامه احمدی نژاد پرداخته است که در ادامه می خوانید.
- با اظهاراتی که اوباما در خصوص ایران در اولین مصاحبه مطبوعاتی اش بعد از انتخابات داشت، بیشتر مشخص شد که او ادامه دهنده راه اسلاف خود است، ارزیابی شما چیست؟
من اعتقاد دارم که مشکلات ایران و امریکا عمیق است، مگر مذاکرات میان دو کشور در طول دو سال گذشته آغاز نشد، طی این دو سال دیپلماسی پنهان نتیجه سازنده ای در بر نداشت و علت آن به شناسایی ماهیت مشکلات میان ایران و امریکا باز می گردد، پس از شناسایی ماهیت این مشکلات باید بررسی شود که چه کسانی پشت میز قرار می گیرند، این نکته بسیار حائز اهمیت است.
- آیا زمان و شرایط برای ارسال نامه آقای احمدی نژاد به باراک اوباما مناسب بود؟
به نظر من نامه آقای احمدی نژاد بسیار زود هنگام بود، این اقدام به موقع نبود، درست است که اوباما کار انتخاب افراد کابینه خود را آغاز کرده است اما در داخل امریکا برخی معتقدند که اکنون دوران انتقال است و این گونه نامه ها نوعی دخالت در دولت فعلی امریکاست.
اوباما کار انتصابات را آغاز کرده اما موانعی پیش روی اوست که در حال حاضر مایل است اما قادر نیست گام های جدی در این زمینه بردارد، به این ترتیب ممکن است نامه آقای احمدی نژاد و اظهارات وی در قالب این نامه خطاب به رئیس جمهور جدید امریکا، نوعی دخالت در حدود دوره دو ماهه رئیس جمهور فعلی ارزیابی شود. معتقدم که آقای احمدی نژاد بهتر بود صبر پیشه می کردند تا دوره دو ماهه انتقال سپری شود.
- برخی پیام تبریک آقای احمدی نژاد را مثبت ارزیابی می کنند و آن را مقدمه ای برای آغاز مذاکره بین دو کشور و بابی در روابط فی مابین می دانند، نظر شما چیست؟
نفس ارسال پیام تبریک مثبت است اما اینکه از همین زمان برای تغییر و تحول در درون و بیرون جامعه امریکا برنامه ریزی شود، زودهنگام است و مداخله در کار رئیس جمهور فعلی ارزیابی می شود.
- به اعتقاد شما چه فاکتورهایی در پاسخ آقای اوباما به نامه رئیس جمهور ایران مد نظر قرار خواهد گرفت؟
در درجه اول محورهای امنیتی مورد علاقه امریکاییان خواهد بود، اوباما در خصوص برنامه هستهاى ایران، مسائل عراق و افغانستان بهطور قطع نظراتی را مطرح خواهد کرد، بخصوص تصور می کنم که رئیس جمهورجدید امریکا بر مسائل افغانستان و عراق بسیار تاکید داشته باشد. اکنون نیز کتابی در امریکا منتشر شده است با نام " دیوی که ما می شناسیم" در این کتاب نویسنده تاکید می کند که امریکا باید با شیعیان ایران و علیه وهابیت و بنیادگرایی متحد شود. این مسئله احتمالا محوری خواهد بود که امریکاییان به شکل غیر مستقیم بر آن تاکید می کنند که البته بها دادن به این گونه توصیه ها از سوی ایران بستگی به منافع ملی کشور دارد.
اعتقاد دارم که امریکاییان در بحث هسته ای ایران سیاست های اعلامی خود را مطرح می کنند اما تقاضاهای اصلی امریکا مربوط به افغانستان و عراق است، این دو مسئله در صدر مشکلات آنها قرار دارد. به این ترتیب در پاسخ احتمالی باراک اوباما ابتدا مسائل مرتبط با اوضاع عراق و افغانستان، سپس بحث خاورمیانه، بعد از آن موضوع هسته ای ایران و در نهایت مسئله افتتاح دفتر کنسولگری در تهران، امکان طرح دارد.
اینکه ایران تا چه اندازه در مقطع کنونی قصد موافقت با تاسیس دفتر حافظ منافع امریکا در تهران را داشته باشد، مشخص نیست، چراکه یک بعد این موضوع این است که امریکاییان قصد دارند راهی فضای داخلی ایران شده و جنگ با این کشور را در داخل ادامه دهند، در صورتیکه ما باید ابتدا مشکلات اصلی خود را با این کشور حل و فصل و سپس اینگونه اقدامات را بررسی کنیم، جنگ در بیرون مقدم بر تاسیس دفتر حافظ منافع در تهران است .
مسائلی چون تاسیس دفتر حافظ منافع در تهران و امثال آن، محورهایی نیست که مورد علاقه دو کشور برای مذاکره باشد، اگر زمانی شرایط بهگونه ای تغییر کرد که امکان مذاکره مستقیم دو کشور فراهم شد؛ تاکید میکنم بر محورهایی چون مصوبات کنگره امریکا و بودجه های قابل توجهی که دولت امریکا برای برخی اقدامات در داخل ایران اختصاص می دهد، کار و مذاکره شود.
متاسفانه عملکرد دستگاه دیپلماسی دولت نهم چندان قابل دفاع نیست، این دولت در حوزه دیپلماسی اقدامات خوبی انجام داد اما همچنان مشکلاتى در این زمینه وجود دارد و دیپلماسی ایران از این جهت فعال نیست.
نظر شما :