رییس جمهوری که باید امریکا را نجات دهد

۲۳ شهریور ۱۳۸۷ | ۰۶:۱۹ کد : ۲۶۷۹ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جفرى گلدبرگ
باراک اوباما پیشنهادهای سازنده‌ای در مورد مسائل هسته‌ای ارائه کرده است و قول داده امنیت جهانی را در مقابل مواد هسته‌ای در اولین اقدام خود تامین کند. این یک هدف کاملا ایده‌ال است و نیازمند همکاری امریکا با کشورهایی مانند کره شمالی، ایران، پاکستان و به‌خصوص روسیه است.
رییس جمهوری که باید امریکا را نجات دهد
رییس جمهور بعدی امریکا برای رسیدن به موفقیت فقط و فقط باید یک کار انجام دهد و آن ممانعت القاعده و یا هر گروهی مانند القاعده برای کنترل ابزارهای هسته ای و انفجار آنها در امریکا است. هر چیز دیگری مانند، انجمن فدرال رهن ملی، اصلاحات بیمه درمانی، عدم وابستگی در بخش انرژی، کاهش بودجه در آلاسکا جزو حواشی کار وی به شمار می رود.
انفجار یک بمب هسته ای در منهتن و یا مرکز واشنگتن می تواند به کشته شدن هزاران نفر منجر شود و یک فاجعه بزرگ را رقم بزند.
بسیاری از متخصصین این حوزه در گفت و گوی با من اعلام کرده اند که احتمال چنین حمله ای به امریکا 50 درصد است. من به عنوان یک فرد خوشبین این احتمال را بین 10 تا 20 درصد درنظر می گیرم. تنها وسایل تکنیکی بسیار قوی می تواند القاعده را از به اجرا در آوردن چنین برنامه ای بازدارد. سخت ترین بخش این عملیات برای القاعده به دست آوردن اتم شکاف پذیر است و راحت ترین بخش آن انتقال این مواد به امریکا است.( یکی از راه های انتقال سلاح های هسته ای به امریکا پنهان کردن آنها در میان کوکائین است)
ما هفت سال پس از 11 سپتامبر در میان معاد شناسی ذهن یک تروریست همچنان زنده ایم. در دوران جنگ سرد، اتحادیه جماهیر شوروی از تکنولوژی برخوردار بود که می توانست امریکا را نابود کند. اما این اتفاق نیافتاد. این درحالی است که القاعده نمی تواند جهان را از بین ببرد اما به نابودی آنچه که در توان دارد هر زمانی که بخواهد اقدام خواهد کرد.
به همین دلیل است که زمانی که باراک اوباما در برنامه خط شب شبکه ABC در ماه ژوئن در خصوص حمله به مرکز تجارت جهانی در سال 2003 گفت که ما توانایی دستگیری عاملان این حادثه را داشتیم. آنها را دستگیر کردیم و در حال حاضر نیز آنها در زندان های امریکا به سر می برند.
این کاملا درست است و هنوز ما مثال بهتری برای تغییر قانون برای توبیخ انسان هایی که اعمال تروریستی انجام می دهند نداریم. دستگیری عاملان بمب باران سال 1993 یک عملیات فوق العاده بود. اف بی آی تا پاکستان به دنبای رمزی یوسف، مغز متفکر این عملیات رفت و وی را دستگیر کرد. امروز او در زندان کلورادو زندانی است.
در حال حاضر مرکز تجارت جهانی وجود ندارد، هشت سال پس از اولین حمله به این مرکز، خالد شیخ محمد، عموی رمزی یوسف، یک حمله موفق تری را برنامه ریزی کرد. قوانین به طور آشکاری نتوانستند مانع از حمله دوباره به مرکز تجارت جهانی شوند.
در صحبت هایم با باراک اوباما به نظرم آمد که او تهدیدها را درک می کند. اوایل سال گذشته که وی به دنبال حمایت جناح چپ حزبش بود، به من گفت که یک گروه تروریستی که بتوانند به سلاح های هسته ای دست پیدا کنند بزرگ ترین تهدیدی است که امروز امریکا با آن رو به رو است.
اما به نظر نمی رسد که وی متوجه این موضوع باشد که این تهدید را نمی توان با اجرای قوانین از بین برد. آیا اینها باید توسط آژانس های امنیتی پیشگیری شود و توسط ارتش از بین بروند؟ مهم ترین هدف تعقیب قانونی این افراد نیست، بلکه پیش دستی است.
اینها را ننوشتم که بگویم اوباما شبیه به کاریکاتورهایی است که توسط رقبایش کشیده شده است. در واقع او در مورد یک موضوع دو دل است. حرف هایش نیز نیش دار است. وی گفت که آقای مک­کین می خواهد بگوید بن لادن را تا جهنم دنبال خواهد کرد. اما وی حتی تا غاری که وی در آن زندگی می کند نخواهد رفت. من دقیقا مطمئن نیستم که منظور او چه بود.
باراک اوباما همچنین پیشنهادهای سازنده­ای در خصوص مسائل هسته­ای ارائه کرده است. و قول داده است امنیت جهانی را در مقابل مواد هسته­ای در اولین اقدام خود تامین کند. این یک هدف کاملا ایده­ال است و نیازمند همکاری امریکا با کشورهایی مانند کره شمالی، ایران، پاکستان و به‌خصوص روسیه است.
هیچ کس در واشنگتن به اندازه جان مک­کین با این پیشنهادها مخالفت نکرد، اما او به نوبه خود با مشکلاتی رو به رو است. اگر که قرار است تروریسم به عنوان یک واقعیت فراگیر، تهدیدی برای زمانه ما باشد، همان‌طور که آقای مک­کین گفته است از نظر تاکتیکی این بی شرمی است که بخواهیم به دشمنانمان شخصیت بدهیم و به آنها این امید را بدهیم که در برخورد تمدن ها نقشی دارند.
سال ها پیش، پیش از افغانستان 11 سپتامبر یکی از پلیس های برحق طالبان از من سوال کرد که چقدر طالبان موجب ترس بیل کلینتون شده است؟ من به او گفتم که بیل کلینتون از طالبان نمی ترسد.
مشکلات دیگر مک­کین چندان اهمیتی ندارند. او بی احتیاط است و به نظر می رسد که نمی تواند یا نمی خواهد که گروه های تروریست اسلامی را از یکدیگر جدا کند.
چند وقت پیش از او پرسیدم که آیا بر این باور است که مشکل امریکا با ایران، با مشکل اسراییل با ایران ادغام شده است. وی پاسخ داد که وجود اسراییل برای امنیت امریکا امری ضروری است. وی گفت: عراق امروز مرکز جنگ است. چراکه این نظامیان شیعه در قالب این گروه های خاص ارسال می شوند تا تاثیرات امریکا در عراق را از بین ببرند و ما را از عراق خارج کنند.
در پاسخ وی موارد بسیاری نهفته است که همه آنها به یکدیگر ارتباطی ندارند. حماس اگر براى امريکا گروه نامطبوعی محسوب شود و به طور ایدئولوژیک با هرآنچه که امریکا ارائه می دهد مخالف باشد، اما قطعا ارتباطی با نظامیان شیعه ندارد.
بنابراین آنچه امروز پیش روی ما است یک کاندیدای ریاست جمهوری است که همچنان به استراتژی لشکر کشی معتقد است و دیگری هنوز نمی داند که ما دقیقا با چه کسی در حال جنگ هستیم. ما می توانیم امیدوار باشیم که در دو ماه آینده، این دو نفر در راستای یک روند تامل برانگیز و مشورتی اقدام کنند که این بهترین راه برای حمایت از امریکایی است که برخی بر این باورند که به زودی با حمله جدیدی روبه رو خواهد شد. ما در واقع باید امیدوار باشیم که این مذاکره شکل بگیرد چرا که چیز دیگری اهمیت ندارد. منبع: نيويورک‌تايمز
جفرى گلدبرگ

نویسنده خبر

جفري گلدبرگ نويسنده و خبرنگار مجله اتلانتيك و خالق كتاب "زندانيان: داستان دوستي و ترور" است.

اطلاعات بیشتر


نظر شما :