هیچ سواره نظامی براوون را نجات نمی­دهد

۲۰ شهریور ۱۳۸۷ | ۱۹:۲۵ کد : ۲۶۴۸ سرخط اخبار
در اوایل سال جاری یکی از دوستان زیرکم به من گفت که من در موقعیتی هستم که می توانم مشکلات گوردن براوون را به خوبی درک کنم چراکه من شاهد بودم که همین حوادث بر سر جان میجر آمد. من با او موافق نیستم. نخست وزیر امروز در یک گودال گیر افتاده است.
هیچ سواره نظامی براوون را نجات نمی­دهد
در اوایل سال جاری یکی از دوستان زیرکم به من گفت که من در موقعیتی هستم که می توانم مشکلات گوردن براوون را به خوبی درک کنم چراکه من شاهد بودم که همین حوادث بر سر جان میجر آمد. من با او موافق نیستم. نخست وزیر امروز در یک گودال گیر افتاده است، اما شرایط سر جان با گوردن براوون شرایط مقایسه ای نیست. وضعیت گوردن براوون به اندازه جان میجر بد نیست، بلکه وی در شرایط بدتری قرار دارد.
 
در سال 1995، نمایندگان محافظه کار پارلمان با 3/2 آرا جان میجر را بار دیگر به عنوان رهبر خود انتخاب کردند. وی به طور آشکارا با رای دیگران انتخاب شد. اما آقای براوون هیچ امیدی به این ندارد. در سال 1995، اقتصاد در آستانه شکوفایی بود و بذرهایی که نورمن لامونت کاشته بود، به ثمر رسید. محافظه کاران امیدوار بودند که این بتواند اوضاع را تغییر دهد، آنها مانند سربازان درون دژ یک فیلم وسترن قدیمی امریکایی بودند که منتظر بودند تا سواره نظام امریکا آنها را نجات دهد.
 
در چنین شرایطی، آرامش برقرار نمی شود. دشمنان از دیوارها بالا می روند و سعی می کنند تا سواره نظام را از بین ببرند. اما 20 ماه پیش از انتخابات سال 1997، معلوم نبود که بازسازی اقتصادی خواهانی ندارد و مردم به آن رای نخواهند داد. محافظه کاران که امیدوار بودند تغییراتی ایجاد شود، ناامید نشدند.
 
امروز، اقتصاددانان کمی هستند که انتظار دارند که بازسازی اقتصادی تاثیری در انتخابات داشته باشد. چند ماه مانده به انتخابات، همه چیز رو به زوال است و آقای براوون مشکلات بیشتری دارد. به یاد دارم که یک مرتبه تمام وزاری جان میجر در مقابل تهدیدهایی که از سوی رسانه ها دریافت کرده بودند مستاصل مانده بودند. در آن زمان وقتی یک وزیر و همکارانش می خواستند نوآوری کنند، تمام سخنرانی ها را آماده می کردند و کنفرانس های خبری برگزار می کردند، پاسخ به این تلاش های این بود که محافظه کاران با یک ایده جدید؛ چه اهمیتی دارد؟ در عوض روزنامه نگاران با تلفن به چند نماینده نه چندان مهم پارلمان که با اتحادیه اروپا هم رابطه خوبی ندارند از آنها می خواهند که این نوآوری را در پارلمان رد کنند و منتظر اظهارات کن کلارک می ماندند. کمتر از سه تلفن کافی بود تا تیتر روزنامه ها به نفاق محافظه کاران در خصوص اروپا تبدیل شود. امروز این تیترها به " شک های جدید حزب کارگر در خصوص رهبری براوون" تبدیل شده است.
 
این هفته قرار است که رهبران اتحادیه تجار با یکدیگر ملاقات کنند. در روزهای بد قدیمی، زمانی که نظرات رهبرات اتحادیه تجار اهمیت داشت، کنفرانس های رهبران این اتحادیه به مسابقه ای به نفع محافظه کاران تبدیل می شد. همان اتفاق در دیدار این هفته نیز تکرار خواهد شد.
 
اکنون دیگر زمان آن گذشته است که رهبر حزب مخالف به نخست وزیر بگوید که دیگر زمان آن رسیده است که حزب خود را کنترل کند. در مصاحبه ای که روز گذشته با دیوید کامرون به چاپ رسید وی درنگ و دودلی گوردن براون را نکوهش کرد. آقای کامرون گفت که حزب کارگر باید تصمیم خود را بگیرد. می خواهد با آقای براوون به راه خود دامه دهد، وی را کنار بگذارد.
 
این یک سوال اساسی است که خود آقای براوون چه فکری می کند؟ برخی از طرفداران حزب کارگر و البته نه همه آنها، با آقای براوون مخالف هستند و نمی دانند که تا چه زمانی وی می تواند در این راه ادامه دهد. آنها نمی دانند که آیا آقای براوون یک روز صبح از خواب بیدار خواهد شد و به طوری که نتواند جلوی خود را بگیرد اشک خواهد ریخت.
 
در سال 1985، زمانی که مارگارت تاچر، نخست وزیر وقت بریتانیا از محبوبیت چندانی در میان مردم برخوردار نبود، آلن کلارک تصویری از شخصیت وی نشان داد: مانند پناهگاه زیر زمینی آدولف هیتلر در سال 1945 است. پوتین ها و یونیفرم ها همچنان تمیز و بی عیب هستند: شما می توانید یک فنجان قهوه میل کنید اما 150 مایل آنطرف تر به سمت شرق، جنگاوران دیگری ظهور کرده اند. خانم تاچر از آن پناهگاه بیرون آمد و شاهدان پیش بینی می کنند که آقای براوون نیز قصد دارد خود را برای جنگ آماده کند.
 
اگر شایعه ها درست باشد، وی تصمیم دارد سخنرانی عجیبی در کنفرانس حزب کارگر ارائه دهد. وی می خواهد متواضع باشد.
آنچه جان میجر می توانست به گوردن براوون بگوید این است که یک رهبر و یا نخست وزیر کار زیادی نمی تواند بکند. اگر حزب تصمیم بگیرد که وی را از مقامش کنار بگذارد تغییری در این تصمیم نمی توان داد. امروز در حزب کارگر، مانند آنچه در اواسط دهه 90 در حزب محافظه کار اتفاق افتاد، بیماران روانی تحت کنترل آسایشگاه روانی قرار دارند.
 
یک راه اصلاح وجود دارد. مرس هوون، جانسون، دارلینگ، میلیبند و استراو به همراه خانم هارمن با یکدیگر ملاقات کنند و یکبار برای همیشه به این نتیجه برسند که آیا نخست وزیر باید بماند یا برود. اگر آنها تصمیم گرفتند که گردن براوون برود وی را در این راه بدرقه کنند. اگر آنها تصمیم گرفتند که وی بماند، باید دوباره همه چیز را سازمان دهی کنند و دیگر به مسئله حذف گوردن براوون فکر نکنند.
 
بعید است که این اتفاق بیافتد. واقعیت این است که نمایندگاه پارلمان حزب کارگر به اشتباه خود ادامه می دهد و با دهانی باز با مشکلات روبه رو خواهند شد تا تلو تلو خوران خود را به انتخابات برسانند.
منبع: ایندیپندنت

نظر شما :