صداى دهل از دور خوش است

۰۷ شهریور ۱۳۸۷ | ۰۲:۵۶ کد : ۲۵۴۹ اخبار اصلی
ترکیه و ایران و دنیای عرب (به ویژه مصر) مثلث قدرت در منطقه خاورمیانه را تشکیل می­دهند. در حالی که ما ایران و ترکیه را صرفا دو کشور همسایه تصور می­کنیم که تنها از لحاظ جغرافیایی حضورشان را می­پذیریم. مقاله فهمی هویدی که هم زمان در روزنامه الاهرام و سایت دیپلماسی ایرانی منتشر می‌شود.
صداى دهل از دور خوش است

نمی­دانم تا کی مزاج عربی قصد دارد حوادث عادی و غیر مرتبط با سیاست را به سیاست مرتبط کند. هدفش همیشه این بوده که خود را از ترک­ها و ایرانی­ها بزداید و به جای آن خود را بر آنها تحمیل کند، اما به اعتقاد من این تلاش در حقیقت شبیه این ضرب المثل است که صدای دهل از دور خوش است. چرا؟

  

1- هنگامی که سریال ترکیه­ای نور در سراسر دنیای عربی دنبال می­شد، گمان می­کنم انقلابی در نگرش اعراب نسبت به ترکیه به وجود آمد، در همین حال نگاه­های سیاسی به نقش ترکیه نیز افزایش یافت به ویژه این که خود ترکیه هم تحرکات جدی­ای را در حوزه­های مختلف نجام داد. از نشست ترکیه – آفریقا گرفته تا استقبال از محمود احمدی­نژاد رئیس جمهوری ایران در استانبول، قبل از آن نیز میزبان بشار اسد رئیس جمهوری سوریه بود، اردوغان به به بغداد سفر کرد، آنکارا وارد بحران گرجستان و روسیه شد، هم­زمان ترکیه به سمت بهبودی روابط با ارمنستان و یونان دشمنان تاریخی خود رفت و دولتش میان سوریه و اسرائیل وساطت کرد و ... تمام این کارها ظرف همین چند ماه گذشته انجام شد.

 

هم­زمان ایران همکاری­های خود را با روسیه برای انجام همکاری­های هوا-فضا گسترش داد، در حالی که مدتی همکاری­هایش با این کشور بر سر فعالیت­های نیروگاه هسته­ای بوشهر قطع شده بود. پل روابط خود را تا الجزایر گسترش داد بدین ترتیب که بوتفلیقه رئیس جمهوری الجزایر به تهران سفر کرد و میزبان نوری مالکی نخست­وزیر عراق شد. در همین رابطه محمود احمدی­نژاد رئیس جمهوری ایران به استانبول سفر کرد و از آنجا به دمشق رفت و بعد از آن هم میزبان امیر قطر شیخ حمد بن خلیفه بود تا در موضوع حل اختلاف گروه­های لبنانی همکاری کند.

 

همین اندازه از روابط و تحرکات باعث شد تا برخی تحلیلگران تحلیل کنند که نظام اقلیمی جدیدی در حال ظهور است که ایران و ترکیه در آن نقش اساسی را ایفا می­کنند. این تحلیل زمانی قوت گرفت که کارشناسان آن را با دوران سکون و رخوت دنیای عرب مقارن دانستند، سکونی که یا به اختلافات میان کشورها با یکدیگر مرتبط می­شد یا به مشکلات داخلی آنها باز می­گشت، به گونه­ای که حالتی از عقب­نشینی نزد قطری­هایی که پایتخت­های منطقه و کشورهای دیگر را دائما در می­نوردند، مشاهده می­شد.

 

2- آنچه در این تحرکات جدید بیشتر جلوه می­کند روابط میان کشورهایی است که به نظر می­رسد مشکلات و تلخی­هایی با یکدیگر دارند، اما به دلیل وجود نگاه­های استراتژیک حاضر شده­اند در عصر حاضر از آن بگذرند، هنگامی که به آنها مسائل و مشکلات تاریخی‌شان را یادآوری می­کردیم، می­گفتند ما برگ­های تاریخ را پشت سر گذاشتیم و برای رسیدن به مصالح عالی از آنها عبور کردیم.

 

ترکیه و ایران دو طرف متناقض هم­پیمانی­های سیاسی هستند، ترکیه با امریکا و اسرائیل ارتباطات گسترده­ای دارد، در حالی که این دو دولت هر دو با ایران دشمنی دارند، هنگامی که نمایندگان عالی­رتبه نظام جمهوری اسلامی درسفر رسمى‌شان به ترکيه، دیدار از مقبره آتاتورک موسس نظام سکولار در ترکیه را رد می­کنند، در حالی که دیدار از این مقبره جزء پروتکل­های رسمی ترکیه است، ترک­ها خودشان دست به کار می­شوند و دیدار احمدی­نژاد از ترکیه را در استانبول ترتیب می­دهند، در حالی که ترک­ها آن را اهانت به موسس جمهوری‌شان تعبیر نمی­کنند. چرا که مصالحی بزرگتر از پروتکل­ها وجود دارد. ترک­ها دیگر به یاد نمی­آورند زمانی را که ایران روابط خوبی را با حزب کارگران کردستان در دهه نود ایجاد کرد تا به آنکارا فشار وارد کند، کما این که درگیری طولانی که میان دو دولت صفوی و عثمانی وجود داشت اکنون دیگر جایی در حافظه ترک­ها ندارد. در همین حال ترکیه از نفوذ ایران در عراق ابراز نگرانی می­کند و معتقد است این نفوذ باعث بر هم زدن توازن موجود میان دو قدرت شرقی در منطقه می­شود.

 

و این که ترکیه اکنون روابط بسیار خوبی با سوریه دارد، به گونه­ای که میزان مبادلات تجاری میان این دو کشور به بیش از 900 میلیون دلار در سال 2007 رسید. یعنی بیش از چهار برابر میزان مبادلات تجاری میان ترکیه و مصر که در حدود 200 میلیون دلار است. در حالی که در گذشته­ای نه چندان دور روابط ترکیه با سوریه به اتهام حمایت دمشق از حزب کارگران کردستان به رهبری عبدالله اوجالان به اندازه­ای تیره شده که در سال 1998 تا مرز تهدید جنگ علیه یکدیگر نیز پیش رفتند. اگر به تاریخ روابط سوریه و ترکیه بیشتر نگاه کنیم، دشمنی و بحران میان آن دو را در گذشته بیشتر کشف می­کنیم. در سال 1939 در آستانه جنگ جهانی دوم فرانسه هنگ اسکندرونه را تجهیز کرد و آن را علیه ترکیه به میدان فرستاد. پس از آن ترکیه با احداث تعدادی سدى آب را بر سوری­ها بست. اما اکنون روابط دو کشور 180 درجه تغییر کرده است. به گونه­ای که اکنون آنکارا واسطه گفت و گوها میان سوریه و اسرائیل شده است.

 

3- این اطلاعاتی نیست که ما از روزنامه­ها بخوانیم و در صحت و سقم آن ترديد کنیم و بعد بخواهیم از خودمان تحلیلی بسازیم و تحویل دنیا دهیم، این تحرکات تماما در شمال و شرق دنیای عرب در حال انجام است که در نتیجه وارد مرحله­ای می­شویم که خود را در برابر امنیت جامعه عربی که اکنون پرسش­های بسیاری درباره آن مطرح است، می­بینیم. در حالی که هیچ استراتژی برای مصالح خود در منطقه نداریم. به طورى که دیدیم دیگران از ما پیش افتاده­اند و متاسفانه ما آن را از دست داده­ایم و در عوض به اسرائیل فرصت داده­ایم که برای ما نقشه بکشد و تکلیف روشن کند و از وادی نیل تا دریای سرخ حصار بسازد.

 

ترکیه و ایران و دنیای عرب (به ویژه مصر) مثلث قدرت در منطقه خاورمیانه را تشکیل می­دهند. در حالی که ما ایران و ترکیه را صرفا دو کشور همسایه تصور می­کنیم که تنها از لحاظ جغرافیایی حضورشان را می­پذیریم. با این که در تاریخ سال­ها با آنها شریک بودیم، اما به مرور این شرکا را از دست دادیم. دقیقا از زمانی که دولت عباسی خلافت را از امویان به ارث گرفت، علیه عناصر فارسی وارد عمل شدند، در حالی که بیشتر مراکز تمدن اسلامی عملا در مناطق مشترک میان فارس­ها و اعراب شکل گرفتند. پس از کمتر از دو قرن عناصر ترک نقش بارز و تاثیرگذاری در تاریخ منطقه ایفا کردند، به ویژه زیر سایه دولت عثمانی، بلاد مشرق اسلامی پس از قرن شانزدهم رسما میان صفویان در ایران و عثمانی­ها در ترکیه تقسیم شدند. اما پس از جنگ جهانی اول تجزیه کشورهای مشرق زمین آغاز شد، بدین ترتیب که پیروزمندان جنگ جهانی اول اقدام به پاره پاره کردن منطقه بر اساس توافقنامه سایس­پیکو در سال 1916 کردند.

 

از این تاریخ به بعد رخدادهای منطقه به گونه­ای شد که برای همیشه در حافظه کتاب­ها پایدار شدند، به واسطه تداخل ملت­ها در یکدیگر حروف عربی در ایران و ترکیه رواج پیدار کرد. گرچه آتاتورک حروف لاتین را جایگزین حروف عربی کرد و حروف عربی تنها مختص به زبان­های محلی و علوم قرآنی شدند، اما با این حال حداقل 40 درصد زبان­های فارسی و ترکیه را لغاط عربی در بر می­گیرند. به همین ترتیب واژه­های فارسی و ترکی نیز در زبان عربی رواج پیدا کردند. مثلا کباب، کفته ] کوفته[، کشک، کحک ]نوعی شیرینی[، بقلاوه ]باقلوا[، شوربه ]شوربا[، طرشی ]ترشی[ و ... اینها واژه هایی هستند که همگی فارسی یا ترکی هستند که به زبان عربی راه یافته­اند.

 

از زبان فارسی نیز بسیاری از واژه­ها وارد زبان عربی شده است مثل بیجامه، دوباره، برواز ]پرواز[، جنزیز ]زنگ زدن[، شمعدان، کاسه، شاکوش ]چکش[ و ... که همگی در اصل فارسی بودند و از زبان فارسی وارد زبان عربی شده­اند. ما حتی در عربی بسیاری از اسامی و القاب ترکی را هنوز استفاده می­کنیم، مثل نشات، عصمت، دولت، عفت، عزت، اومباشی، شاویش، یوزباشی، بکباشی، کراکون، یاور، پاشا و ....

 

این حضور پررنگ در زندگی و کلام ما مربوط به حضور صرفا قوی جغرافیایی نیست که بگوییم به مرور زمان وارد زندگی و زبان ما شده است، خیر، قدرتی فراتر از این و با اهمیت­تر از این ویژگی وجود دارد که باعث شده این چنین تداخل زبانی و فکری داشته باشیم.

 

4- هر کاری کنیم اعراب، ایرانی­ها و ترک­ها نمایندگان یک منطقه جغرافیایی هستند، به مثابه پهلوی دنیا محسوب می­شوند و یک رگ شریانی را تشکیل می­دهند که افقش از مغرب آغاز و تا مشرق حتی تا مشهد را شامل می­شود. از ترکیه در شمال آغاز می­شود و تا جنوب در یمن امتداد می­یابد. یعنی این موقعیت شامل آفریقا، آسیا و جزئی از اروپا می­شود که اتفاقا خطرناک­ترین گذرگاه­های آبی جهان در آن است که شامل تنگه هرمز، باب المندب، بسفور، دردنیل و کانال سوئز می­شوند. بزرگترین مخازن انرژی نفت و گاز جهان در آن واقع است و مهمترین منبع تغذیه انرژی کشورهای خانواده صنعتی محسوب می­شود و تمام اینها در حالی است که بزرگترین اشتراک مردم این منطقه یعنی اعتقاد به اسلام مهمترین عامل در میان آنها محسوب می­شود.

 

در حقیقت این پشتوانه مهمترین فرصت برای تشکیل یک گروه بشری زنده است که بتواند امت­ها را پشتیبانی کرده و برای حال و آینده استراتژیک خود نقشه بکشد. در نبود استراتژیک معین دنیای عرب آرام آرام رو به اضمحلال می­رود و با رو به رو شدن با یک اتفاق ناگهانی راه و مسیر خود را گم خواهد کرد، در آن موقع وحدتش از میان می­رود و دیگر قادر نخواهد بود که هم­پیمانانش را از دشمنانش تشخیص دهد. در امتداد آن، محاسبات اشتباه طراحی خواهد کرد و این باعث خواهد شد که اتفاق سومی رخ دهد که یک سری خواسته را بر دنیای عربی تحمیل خواهند کرد که عبارتند از:

 

-         روابط امریکایی عربی که امروزه قویتر از روابط عربی – عربی شده است.

 

-     ایالات متحده امریکا واژه­های تازه­ای را در منطقه تعریف کرده و توانسته از فرصت­ها استفاده کند و منطقه را به دو گروه معتدل­ها و تندروها تقسیم کند، حتی جرات پیدا کرده در راستای اوضاع اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجی در امور داخلی کشورها دخالت کند.

 

-     برخی کشورهای عربی با اسرائیل آشتی کردند در حالی که با کشورهای عربی دیگر به دشمنی پرداختند، همان طور که به دشمنی با ایران برخواستند.

 

-         بعضی اعراب به جایی رسیدند که ایران را دشمن اصلی خود می­دانند و نه اسرائیل.

 

-         اسرائیل به بازیگر مهم در ترکیه و ایران (قبل از انقلاب) تبدیل شد در حالی که کشورهای عربی هیج نقشی در این کشورها نداشتند.

 

-     اسرائیل در برخی نشست­های امنیتی مهم که کشورهای مختلف ترتیب می­دادند حضور می­یافت و واژه عرصه نظامی معتدلین عرب تعریف کرد در حالی که به حضور ایران در برخی کشورهای عربی توهین کرد که توهین به حضور ایران در نشست شورای عالی همکاری خلیج ]فارس[ و تقبیح حضور ترکیه در نشست اتحادیه عرب به عنوان یک عضو ناظر نمونه­ای از آن بود.

 

-     برخی منتسبان به اندیشه­های استراتژیک ایران و ترکیه را از منظومه برخورداری فکری و تمدنی حذف کردند و به جای آن امریکا را داخل کردند و به آن اجازه دادند در دنیای عرب تحرکاتی را آعاز کند.       


نظر شما :