احتمالات حمله آمریکا و اسرائیل به ایران

۰۴ شهریور ۱۳۸۷ | ۱۶:۵۱ کد : ۲۵۲۶ اخبار اصلی
گفتگوى روزنامه کارگزاران با حسين علايى در مورد احتمالات حمله به ايران
احتمالات حمله آمریکا و اسرائیل به ایران
حسین علایی از فرماندهان دفاع مقدس و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه بوده است. وی هم‌اکنون در دانشگاه، در حوزه مسائل نظامی و استراتژیک ایران و منطقه تدریس می‌کند. سایت تابناک، منتسب به محسن رضایی، مصاحبه‌ای را با سرتیپ علایی درباره موضوع پرمناقشه حمله آمریکا و اسرائیل به ایران انجام داده که در پی می‌خوانید: وی در ابتدای مصاحبه گفت: من تصور می‌کنم مسئله جنگ یا حمله نظامی آمریکا به ایران که از سوی برخی آمریکایی‌ها مطرح می‌شود، بیش از آنکه جنبه نظامی آن اهمیت داشته باشد، مسئله تصمیم‌گیری درباره چنین جنگی اهمیت دارد. چون جنگی رخ نمی‌دهد، مگر اینکه آمریکا تصمیم بگیرد. حالا چه خودش اجرا کند، چه این را به اسرائیل واگذار کند؛ بنابراین باید ببینیم که آیا آمریکایی‌ها می‌توانند تصمیم به جنگ بگیرند یا خیر و اگر تصمیم بگیرند، چه اتفاقی می‌افتد و چه پیامدهایی خواهد داشت. به نظر می‌رسد شرایط گوناگون سیاسی و ژئوپلیتیک و مسائل اقتصادی و نظامی، برای تصمیم‌گیری آمریکا برای آغاز جنگی علیه ایران در شرایط کنونی مساعد نیست و علایمی هم که در خاورمیانه در حال بروز است، بیانگر این است که چنین تصمیمی به این سادگی گرفته نخواهد شد.
 
از دلایل این مسئله، این است که نخست اینکه دولت آمریکا در زمان پایان کار خودش است و معمولا در پایان عمر دولت‌ها در آمریکا، تصمیم به آغاز جنگ، کار بسیار مشکلی است، چون اگر بخواهد جنگی رخ دهد، در یک بازه محدود زمانی پایان نمی‌یابد و نتایج آن به دولت بعدی نیز کشیده خواهد شد، زیرا معلوم نیست در انتخابات پیش رو، «مک کین» به نمایندگی از جمهوریخواهان پیروز شود یا با توجه به فضای موجود در آمریکا و افکار عمومی، اوباما ببرد و اینکه اثرات این جنگ به دولت دموکرات‌ها بکشد. تاکنون در نظرسنجی مشخص شده است که مک‌کین نتوانسته بالاتر از اوباما قرار گیرد و به این معنی است که افکار عمومی در آمریکا موافق با شعارهایی است که اوباما مطرح کرده است و مهم‌ترین این شعارها تغییر سیاست خارجی آمریکا و تجدیدنظر در رویکرد نظامی‌گری آمریکا در عرصه بین‌المللی است که این استراتژی نظامی‌گری آمریکا در دولت بوش، در منطقه خاورمیانه متجلی شده است. حمله نظامی به عراق و افغانستان و همچنین احتمال حمله به ایران، سرفصل‌های این استراتژی هستند، چون مردم آمریکا در شرایط کنونی، مخالف جنگ جدیدی هستند، پس تصمیم‌گیری در مورد آغاز یک جنگ جدید، چه توسط دولت آمریکا یا دیگری همچون اسرائیل، کار دشواری است. اما از نقطه‌نظر اقتصادی، قیمت سوخت در بازارهای جهانی افزایش یافته است. به گونه‌ای که اقتصاد آمریکا نیز از این افزایش قیمت‌ها متاثر شده است و آمریکایی هم نمی‌توانند با فشار به عربستان یا تولیدکنندگان نفت آمریکای جنوبی قیمت نفت را کاهش دهند و در صورت بروز هر نوع تشنج جدید در خاورمیانه، آمریکا نمی‌تواند روی قیمت سوخت و نفت مدیریتی داشته باشد؛
 
اهداف آمریکا از حمله احتمالی به ایران چه خواهد بود و آیا به این اهداف خواهد رسید؟
اگر هدف آمریکا این باشد که با هدف قرار دادن تاسیسات هسته‌ای ایران، مسئله هسته‌ای ایران را حل کند، طبیعتا ایران از هم‌اکنون این تدبیر را کرده است که دانش هسته‌ای را در مراکز هسته‌ای منحصر نکند. پس حمله به تاسیسات هسته‌ای به معنی از بین‌ رفتن دانش، فناوری و صنعت هسته‌ای در ایران نخواهد بود،‌ به خاطر اینکه ایران همواره در فرضیات خود، احتمال ضربه نظامی را از سوی آمریکا مدنظر داشته، پس حوزه دانش و فناوری و صنعت هسته‌ای ایران در حوزه مراکز تعریف شده همچون اراک و نطنز نخواهد بود، بلکه در گستره جغرافیایی سرزمین ایران خواهد بود که امکان حمله نظامی به آنها وجود ندارد.

یعنی ما برخی مراکز هسته‌ای دیگری به غیر از مراکز مشخص شده مورد بازرسی آژانس نیز داریم؟
نه،‌ از لحاظ رسمی، همان مراکزی است که به آنها اعلام شده است، ولی از لحاظ فکری و دانش موجود، معطوف به این مراکز نیست.
البته ایران در سالیان طولانی، آلیاژها و تجهیزاتی را تهیه کرده که فراهم کردن دوباره آنها لازم به صرف زمانی طولانی است و در صورت حمله احتمالی، این تجهیزات نابود خواهد شد و دست‌کم آسیب خواهد دید.
با شما موافقم. به عبارت دیگر، دقیقا تنها چیزی که آنها با حمله به دست می‌آورند، تأخیر در اهداف هسته‌ای ایران است که پس از گذشت مدت زمانی دوباره ایران یا آن تجهیرات را می‌خرد یا خود تولید می‌‌کند. حال اگر آمریکا حمله‌ای به ایران بکند و نتواند به اهداف خود از جمله انهدام تاسیسات هسته‌ای ایران و پایان دادن به این برنامه برسد، به هدف خود نرسیده است.

نهایت هدف آمریکا از حمله به تاسیسات هسته‌‌ای ایران چیست؟
هدف آمریکا آن است که پس از حمله احتمالی به ایران، دولت رسما اعلام کند که قطعنامه‌ها و تعلیق‌ غنی‌سازی و... را پذیرفتم و هر مقدار آمریکا حمله خود را تشدید کند، ولی ایران به خواسته‌‌های او تن در ندهد، آمریکا به پیروزی نخواهد رسید یا به عبارت دیگر به اهداف خود نخواهد رسید. بین مسئله ایران و عراق تفاوت‌های بسیاری هست. اگر آنها به این نتیجه برسند که نمی‌‌توانند در جنگ با ایران به اهداف خود برسند و اصطلاحا پیروز نخواهند شد، استراتژی جنگ از برنامه‌های آنها حذف می‌شود.

نهایت پاسخ‌های ما حمله به اسرائیل است که توسط صدام هم تجربه شده،‌ ولی مثمر ثمر نبود و سرانجام با پیشروی نیروهای آمریکایی این حملات نیز متوقف شد.
شاید اصلا در عمل، حمله‌ای علیه اسرائیل انجام نشود، ولی وقتی آمریکا با ایران درگیر شود، ایران هم به تبع آن با آمریکا درگیر می‌شود، پس ایران می‌‌تواند با منافع آمریکا در همه نقاط جهان درگیر شود.

ممکن است هدف آمریکا از حمله به ایران یکی از دو هدف نخست یا دوم باشد، ولی با واکنش ایران و گسترش ابعاد جنگ هدف آمریکا به تغییر حکومت در ایران منجر شود.
برای تغییر حکومت باید حتما از نیروی زمینی استفاده شود و هم‌اکنون به خاطر حضور نیروهای نظامی آمریکا در مناطق گوناگون از جمله حضور گسترده در عراق، ارتش این کشور زمینگیر شده است، به گونه‌ای که برای به‌کارگیری هزار نفر، چندین نشست برگزار می‌کنند یا در جنگ اوستیا و گرجستان، عملا آمریکا یا نیروهای ناتو قادر به عرض‌اندام نظامی در منطقه نشدند. لازم است بنا بر واقعیت‌های موجود حرکت کنیم و نباید به مسائل رویایی بنگریم.

آمریکا ممکن است متحدان جدید همچون دولت‌های عربی را برای حمله به ایران فراهم کند.
این دولت‌ها با حمله آمریکا به ایران موافقند،‌ ولی به حضور نظامی خود در این حملات تمایلی ندارند.

شاید به طور غیرمستقیم و در پشت صحنه به کمک آمریکا بیایند. مثلا با حل مسئله القاعده در عراق و افغانستان و آزادسازی پتانسیل نظامی آمریکا در این دو کشور مشغول نبرد هستند.
عرب‌ها همواره در پشت صحنه درگیری‌های ایران با کشورهای دیگر از جمله آمریکا حضور فعال داشته‌اند، ولی دولت‌های عربی روی القاعده مدیریتی ندارند و برعکس، این القاعده است که بر حکومت‌های آنها مدیریت دارد و هم‌اکنون از قطر و امارات پول می‌گیرند که در آن کشورها عملیات نداشته‌ باشند.

ممکن است القاعده برای حمایت از حمله نظامی به ایران کمک‌هایی به نیروهای ائتلاف در افغانستان یا عراق بکند؟
در اوضاع کنونی، چنین چیزی بعید به نظر می‌رسد. چون ‌هم‌اکنون دشمن مستقیم القاعده، آمریکایی‌ها هستند و آنها می‌‌دانند که اگر آمریکا بر ایران مسلط شود، فضا برای فعالیت‌های آنها بسیار محدودتر می‌شود؛ بنابراین آمریکایی‌ها برای تغییر رژیم ساز و برگ و نیروی لازم را در اختیار ندارند. برای همین است که آمریکایی‌ها برای پیشبرد اهداف براندازانه خود از گروه‌های اپوزیسیون داخلی ایران حمایت کرده‌‌اند و آمریکا هیچ‌گاه نمی‌تواند رژیمی را در ایران حاکم کند که در اختیار منافع آنها باشد، همچنان که در عراق نیز نتوانسته‌ است. از مزیت‌های بارز ایران، سواحل بسیار گسترده آن در خلیج فارس است که بر بزرگترین مخزن نفت جهان حاکم است و اگر این مخزن نفت جهان دچار بحران یا ناامنی شود، در همان لحظه بسیاری از سیاست‌های آمریکایی‌ها با چالش‌های اساسی روبه‌رو شده است. دیگر قدرت‌های جهانی با جنگ با ایران موافق نیستند، چون احساس می‌کنند در صورت بروز چنین رخدادی، مدیریت منطقه خاورمیانه در اختیار آمریکایی‌ها قرار می‌گیرد و آنها از صحنه تصمیم‌گیری در همین مختصر هم محروم می‌شوند.

از نظر نظامی، احتمال برخورد اسرائیل با ایران را چقدر می‌دانید؟
توان نظامی اسرائیل برای حمله به ایران، بسیار محدود است و انجام عملیات علیه ایران برای این رژیم کار بسیار دشواری است و آن هم به چند دلیل: اول اینکه اسرائیل دور از مرزهای ایران است، بنابراین برای اینکه به ایران حمله کند، نیاز به جلب‌نظر کشورهای همسایه ایران یا در مواردی استفاده بدون اجازه از آسمان آن کشورها دارد که دست کم باید از دو کشور استفاده کند؛ یا باید از فضای اردن و عراق استفاده کند یا از فضای لبنان و ترکیه سود برد یا از فضای مدیترانه وارد آسمان کشور ترکیه شود و از آنجا به ایران حمله هوایی کند. اگر اسرائیل روزی چنین کاری را انجام دهد،‌ بدین معنی است که آسمان کشورهای توافق‌کننده برای اسرائیل، برای حملات متقابل در اختیار ایران نیز خواهد بود و پرسشی که اینجا مطرح است، اینکه آیا این کشورها جرأت چنین تصمیمی را دارند؟ نکته دوم آنکه اگر اسرائیل بخواهد حمله‌‌ای به ایران انجام دهد، باید از هواپیما استفاده کند. چون اسرائیل فاقد تجهیزات موشکی همچون آمریکاست که بتواند از درون فلسطین اشغالی با موشک‌های کروز تاسیسات هسته‌ای ایران را مورد هدف قرار دهد و برای حمله به ایران، بیش از صد فروند هواپیما نیاز دارد و این معادل تمام قدرت نیروی هوایی این رژیم است.

یعنی اسرائیل صد هواپیما دارد؟
حتی بیش از صد هواپیما برای عملیات نیاز دارد و برای پشتیباتی این تهاجم باید از همه این پتانسیل هواپیماهای سوخت‌رسان، هواپیماهای جنگنده، امداد و نجات و... خود بهره گیرد و این را باید مد نظر قرار داد که اسرائیل در هر مرتبه، یک بار بیشتر نمی‌تواند به ایران حمله کند، چون شرط موفقیت عملیات نظامی اسرائیل، غافلگیری صددرصد است. حال اگر این غافلگیری کاهش یابد، واکنش ایران به این حمله، خسارت‌های گسترده‌ای به این رژیم وارد می‌کند. کافی است ایران چند فروند هواپیمای اسرائیل را ساقط کند و چند تن از خلبانان ارتش این رژیم به اسارت ایران درآیند تا به شکست کل عملیات این رژیم منجر ‌شود، اما این هواپیما پس از عبور از مرز ایران برای بمباران اهداف هسته‌ای ایران و به دست آوردن نتیجه مطلوب خود، باید مسافت زیادی را در آسمان ایران پرواز کند و حتی اگر از دوربردترین موشک‌های هوا به زمین نیز استفاده کند، باید دست‌کم بین سیصد تا پانصد کیلومتر در آسمان ایران پرواز کند که با احتساب مسیر برگشت بین 600 تا 1000 کیلومتر این هواپیماها در آسمان ایران پرواز خواهند کرد و فرصت برای فعال شدن پدافند هوایی ایران و انهدام شمار بسیاری از این هواپیماها کاملا کافی است. با این وصف، می‌توان دریافت که حمله اسرائیل به ایران مشکل‌تر از آن است که از حد رسانه فراتر رود.

نظر شما :