سفرهاى آقاى خاتمى و گفتگوى تمدنها

۳۰ خرداد ۱۳۸۶ | ۲۰:۴۹ کد : ۲۴۴ اخبار اصلی
گفتگو با محمد صادق خرازى مشاور رييس جمهور سابق ايران
سفرهاى آقاى خاتمى و گفتگوى تمدنها

 آقای خرازی، بگذارید بدون رودربایستی بپرسم که آیا کلاً آیا نظام و مجموعه حاکمیت فعلی از سفرهای خارجی َآقای خاتمی منتفع می شود؟

خرازی: حتماً همینطور است، آقای خاتمی یک جایگاه ملی و موقعیت بین المللی دارند که به واسطه آن ظرفیت هایی بی نظیری ایجاد شده است تا ایشان در سطح منطقه و جهان از لحاظ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار باشند.

ضمن اینکه آقای خاتمی غیر از حضور هشت ساله به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور، از ابتدای انقلاب در بطن حوادث حضور داشته و دارای ظرفیت های ملی و توانایی های فراوان هم هستند. از سوی دیگر آقای خاتمی در چارچوب منافع حزبی و جناحی تعریف نمی شود، به همین دلیل وقتی که ایشان از منافع ملی صحبت می کنند بدون تردید به دنبال آن هستند که کشور نفع ببرد و آگاهان به مسائل سیاسی و شخصیت های تراز اول نظام هم از مجموعه تلاش مدنی وجهانی آقای خاتمی استقبال می کنند. ضمن اینکه کسانی که به لحاظ سیاسی با آقای خاتمی همسو نیستند واز منتقدان ایشان در زمان ریاست جمهوری بودند از نتایج سفر ایشان وبرکات آن برای کشور ابراز رضایت می کنند.

 

پس به چه دلیل اخبار مربوط به ایشان در این سالهای پس از ریاست جمهوری از رسانه ملی که مجرای اصلی تبلیغاتی کشور است بازتاب داده نمی شود؛ آیا این عامدانه است؟

خرازی: هرچند در برخی موارد استقبالی از سفرهای ایشان در رسانه ملی مشاهده نمی شود اما برخی خبرهای ایشان هم خوب بازتاب داده شده است. به عنوان مثال سفر ایشان به مصر و هند و داوس در رسانه ملی بازتاب داشت اما همانطور که گفتم این را هم می پذیرم که در برخی موارد هم اینگونه نبوده است. البته اگر بخواهیم واقع بینانه به مسئله نگاه کنیم می توان گفت که از یک سو در این قضیه کم توجهی ملی صورت گرفته است و از سوی دیگر هم اینکه ما اطرافیان آقای خاتمی بی سلیقه گی کرده ایم و در مورد خبرهای مربوط به ایشان اطلاع رسانی خوبی نداشته ایم.

 

من مثالی از گلایه آقای خاتمی  می آورم که در مورد سفر به آمریکا به ایشان گفته بود وقتی خبرهای مرتبط با من در رسانه ملی خودمان خوب بازتاب داده نمی شود نمی توان انتظار داشت که رسانه های خارجی هم اخبار مربوط به ایران و سفرهایم را به درستی و صحت منعکس کنند.

خرازی: در مورد آمریکا حرف شما درست است. ولی بعد از آن به نظر می رسد که صدا و سیما تلاش داشته است تا به نوعی جبران نماید. البته در سطح عالی نبوده است اما اینگونه هم نیست که پوشش ندهند.

 

حالا فکر نمی کنید این بی توجهی صدا و سیما خلاف منافع ملی است که آقای خاتمی همواره در سفرهای خودش از آن دریغ ندارد.

خرازی: من هم با شما موافق هستم که اینگونه نباید باشد تا صدا و سیما هر جا که به نفع خودش تشخیص داد خبرهای مربوط به آقای خاتمی را پخش کند و بقیه موارد را سانسور نماید. این انتقاد به شیوه تنظیم و انتقال خبر شاید وارد باشد، اما به صورت عام قضیه آقای خاتمی جزو شخصیت های ممتاز سیاسی در ایران است که امروز هم فرای تقسیم بندی های سیاسی و جغرافیایی در داخل وخارج مطرح هستند. صدا و سیما می تواند از این ظرفیت ارزشمند ملی و اسلامی بهترین استفاده را بکند. اتفاقاً هم این ظرفیت در جهت همین استراتژی اتحاد ملی و انسجام اسلامی تعریف می شوند. عدم استفاده از موقعیت آقای خاتمی به ضرر منافع ملی است. خاتمی صدای رسایی است که می تواند عنصر اصلی وحدت و انسجام اسلامی باشد و اندیشه های ایشان هم در دنیای اسلام خریدار دارد. چون در راستای وحدت امت اسلامی نقش افرین است. در عین حال ترمینولوژی صحبت های آقای خاتمی هم دقیقاً در چارچوب اهداف عالیه نظام سیاسی ایران است که با توجه به این ظرفیت در برخی جاها با بی مهری و کج سلیقه گی مواجه می شود.

 آقای خرازی پاسخ های شما کلی و دیپلماتیک است، در حالی که سئوال من بیشتر در ارتباط با چرایی این بی مهری است. آیا فکر می کنید همانطور که برخی از اطرافیان آقای خاتمی اشاره کرده اند اراده ای در این بی توجهی به ایشان وجود دارد؟

خرازی: آقای خاتمی یک واقعیت است، به همین دلیل برخی از رقبا از ایشان هراس دارند و نگران هستند که دوباره این پتانسیل در جامعه نقش افرین باشذ. رقیب باید بداند که حذف کردن شخصیت های ملی اقدام مطلوبی برای توسعه تحولات سیاسی- اجتماعی یا حضور مردم در صحنه نیست. ضمناً آنها باید بدانند که استفاده انتخابی از شخصیت ها هم یک راه و روش مطلوبی نخواهد بود. این انتقاد در همه جا وجود دارد؛ حتی نه صرفاً در مورد سفرهایی که انجام می دهد بلکه باید بپذیرند که ایشان در صحنه حضور دارند؛ هرچند ایشان در قدرت نیستند اما درمتن جامعه و سیاست که هستند. از این ظرفیت است که برخی هراس دارند. نه تنها رقبا رفقا هم همینطور. یعنی برخی از رفقا هم نگران هستند.

 

کدام رفقا؟

خرازی: حالا اسم نمی برم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 

نه فقط شما که از اطرافیان آقای خاتمی هستید، بلکه برخی از افراد جناح مقابل هم در عین حال از سفرهای ایشان دفاع می کنند. حتی فردی مثل علی آقا محمدی که زمانی معاون آقای لاریجانی در صداوسیما بود به میان شرکت کنندگان در اجلاس سالیانه تشکل های دانشگاه آزاد می رود و از تاثر زیاد سفرهای آقای خاتمی می گوید. این دوگانگی در طرف مقابل به چه معنی است؟ یعنی به نظر شما مخالفان فکری و جناحی آقای خاتمی هم در مورد نگاه به نقش ایشان با یکدیگر همفکر نیستند؟

خرازی: بالاخره زمانی فرا می رسد که ضمیر خودآگاه انسان صداقتی از خودش نشان می دهد. حضور آقای خاتمی و وکلام واندیشه های ایشان مغتنم است، چون خاتمی چیزی غیر از دفاع ازاسلام ایران و نظام نمی گویند. صدای خاتمی صدای متفاوتی دردنیای اسلام است که با اقبال ملی وبین المللی مواجه می شوداو درد دین دارداز زمانه ای سخن میگوید که ذین و ایمان با مهجوری و مشتاقی روبروست.

 

ولی مخالفان آقای خاتمی روشنگری ایشان را بر نمی تابند و حتی انگ صدای مخالف هم به ایشان می زنند.

خرازی: هدف آقای خاتمی جذب افکار عمومی صرفاً برای شخص خودشان نیست، او روشنگری می کندبرای اهداف متعالی. شما دقت کنید که کشور ما با پیچیدگی های بسیاری روبروست و مسائل و مشکلات آن با حوادث بین المللی درآمیخته است. وقتی هم که شخصی در موقعیت آقای خاتمی نسبت به مسائل حوزه های پیرامونی اظهار نظر می کنند، سخنانش بازتاب جهانی دارد. خاتمی شاید به شیوه ها انتقاداتی داشته باشد اما ترمینولوژی او متفاوت از جهت گیری اصلی نظام نیست و همین تکثراراء هم هست که تضمین کننده امنیت ملی و منافع ملی است واتفاقاً می توان با پایداری واستقامت ، منافع ملی را به طرف خارجی تحمیل کرد البته عرت و ذلت از ان خداوند است اگر کسی اخلاص داشت خدا به او کمک کی کند.نبایست به حتاکی هاتوجه کرد بلکه بایست برای ایشان دعا کرد

 

یکی از مهمترین سفرهای آقای خاتمی، حضور ایشان در آمریکا بود. در محافل دیپلماتیک نقل می شد که قبل از سفر آقایان متکی و لاریجانی با آقای خاتمی دیدار داشتند. تا چه میزان این ادعا صحیح است؟

خرازی: خیر، صحیح نیست. 

هدف اصلی سفر چه بود؛ حالا فارغ از دعوتی که از ایشان شده بود این را دیگر همه می دانیم که آمریکا متغیری تاثرگذار در نظام ایران است. با این دیدگاه آقای خاتمی از سفر به آمریکا به دنبال چه بودند؟

هنگامی که آقای خاتمی به یک سفر دعوت می شود بر اساس چه معیارهایی ایشان دعوت را می پذیرد یا رد می کند ؟

خرازی: ما ابتدا اولویت ها را می سنجیم، چون دعوت از آقای خاتمی زیاد است. به طوریکه ایشان اگر تمام سال در سفر باشد باز هم نمی توانند به تمام دعوت ها جواب مثبت دهد. تاثیر سفر و نوع مخاطب هم خیلی مهم است؛ چون سفرهای آقای خاتمی برای مذاکرات دوجانبه نیست،. آقای خاتمی بنا دارندتا با صاحبان فکر و اندیشه در محافل آکادمیک صحبت کنند، نظرات خودشان را بیان کنند و دیدگاه های آنها را بشنوند. به همین دلیل هم در مورد کیفیت مخاطبین آقای خاتمی و همچنین جایگاه سیاسی کشور دعوت کننده بررسی های لازم صورت می گیرد و بر این اساس ایشان به پیشنهادات جواب مثبت یا منفی می دهد.

 

تیم مشورتی ایشان شامل چه کسانی است؟

خرازی: جمعی از سیاستمدارانی که پیش از این در جاهای مختلف به خصوص وزارت خارجه،شورای امنیت ملی وریاست جمهوری سابق خدمت می کردند امروز هم به ایشان کمک می کنند.

 

خرازى: بهتر است بگویم جمعی از دوستان،همفکران ویاران ایشان.

 

فکر می کنید که دستاورد سفر آقای خاتمی به آمریکا تا چه حد تاثیرگذار بود؟

خرازی: من معتقدم که سفر آقای خاتمی یکی از مهمترین سفرها به آمریکا در تاریخ سیاسی ایران بود. به خاطر اینکه آقای خاتمی فضا را در آنجا تغییر دادند. آن روزها پرونده هسته ای ایران، فضارا نظامی کرده بودند و آقای خاتمی بابیان نظرات محکم خود چند پیام مشخص فرستادند.

 اول اینکه انرژی هسته ای یک امر ملی و اجتناب ناپذیر است؛ دوم اینکه ایران آماده است شرایط را برای گفت و گو با آمریکا و اروپافراهم کند و سوم هم تاکید ایشان بر نیاز ایران و کشورهای جهان سوم به تکنولوژی ای است و جهان باید با این مسائل واقع بینانه برخورد کند. آقای خاتمی همینطور بر مشکلات موجود در عراق و افغانستان اشاره کردند و راه حل های امنیتی و نظامی را برای حل آن نادرست دانستند.

 

ضمن آنکه حل مسائل افغانستان و عراق را با ایران قابل امکان میدانستند. ایشان تقاطع مشترک ایران، عراق و آمریکا بر انسجام دولت مستقر در عراق را تاکید ذاشتنذ. بعد از این صحبت ها و بازتاب آنها هم بود که فضا خیلی تغییرکرد. واشنگتن پست در مورد این سفر تعبیری به کار برد و گفت که ایشان با بیان اصول سیاست های ملی ایرانیان به نخبگان وصاحب نظران در امریکا این پیام را داد که ملت ایران یکپارچه از منافع خود دفاع می کند.

در عین حال ما امیدواریم که دیگر هیچ گاه شاهد چنین وضعیتی در آمریکا نباشیم. این امر نشان می داد تاثیر آقای خاتمی بر مخاطبانش به قدری زیاد بود که این نشریه برای منافع خودش چنین برآوردی دارد. باور من این هست که سفر آقای خاتمی تا حد زیادی معادلات موجود را تغییر داد.

 

با تمام این تعابیری که به کار بردید فکر می کنید که آیا چه در آن زمان و چه امروز ظرفیت استفاده از این پتانسیل در طرف مقابل ایشان که امروز دولت را می گرداند وجود دارد؟

 

خرازی: البته سلیقه های متفاوت وجود دارد برخی دارای سعه صدر نیستند البته برخی هم متواضع هستند وبه گونه دیگری فکر می کنند. آنها اگر کسی از خودشان باشد، مساله را به گونه دیگری مطرح می کنند؛ اما وقتی طرف موضوع آقای خاتمی باشد سعی دارند که ایشان را مطرح نکنند.

 

در مورد طرف آمریکایی چه فکر می کنید؟ یعنی با وجود آنکه ممکن است محافل دانشگاهی و آکادمیک از آقای خاتمی استقبال کنند اما با این وجود آیا در دولت و حاکمیت آمریکا حرف های ایشان درست شنیده می شود؟

خرازی: آقای خاتمی به عنوان یک شخصیت سیاسی و صاحب نظر در منطقه و دنیای اسلام که در عین حال بخش عمده ای از جامعه ایران هم طرفدار وی هستند خیلی مورد احترام است. ضمن اینکه آقای خاتمی حرف های منطقی می زند. صدای ایشان در دنیای امروزمتفاوت است. دنیای امروز نگران صدای خشونت و افراط است و از خاتمی صدای دیگری می شنود.

یکی از شخصیت های مهم جهان می گفت خاتمی نیاز امروز جهان است. بگذارید نکته ای را بگویم، شخصیت هایی که زمانی در راس قدرت قرار دارند هنگامی که به صورت دموکراتیک کنار می روند چند حالت برای آينده شان متصور است. بعضی ها توریست یا خانه نشین می شوند وبرخی به رئیس جمهور سابق یا فراموش شده تبدیل می گردند که در دنیا هم کم نیستند. عده ای هم شخصیت های سیاسی هستند که قصد دارند به قدرت برگردند. اما گروهی هم هستند که در سطح جامعه جهانی مطرح هستند اما نه صرفاً به جهت آنکه به قدرت باز گردند.

ماندلاوکلینتون نمونه هایی از این افراد هستند، . آقای خاتمی هم در این طبقه بندی قرار دارند. امروز ایشان به عنوان یکی از صاحبان فکر و اندیشه اسلامی در جهان مطرح است. سخنانش با استقبال رو به رو می شود. جهان صدای آقای خاتمی را به عنوان صدای اسلام واقعی می شنود که خردمند وآرام سخن می گوید وبه قول نویسنده روزنامه فیگارو او فرزند پیامبر اسلام در عصر ما است.

 

من با این حرف های شما موافق هستم اما در عین حال این نکته هم برایم اهمیت دارد که میزان تاثیر متغیر قدرت را بدانم. ما با رویکرد طرف ایرانی تقریباً آشنایی داریم؛ اما نئوکان های آمریکایی که امروز منافعشان با تنش در جهان همراه است به طور طبیعی نمی توانند موافق اندیشه های آقای خاتمی باشند.

آقای خاتمی در آمریکا دیداری هم داشتند که رسانه ای نشده باشد.

خرازی: خیر، همه چیز شفاف بود.

 

چون دیپلمات هستید چنین ادعایی دارد یا حرفتان واقعی است؟

خرازی: خیر اینگونه نبود، ما می توانستیم برخی خبرها را پنهان کنیم ولی اینکار را نکردیم؛ به عنوان مثال در داوس می توانستیم خبر "جان کری" را پنهان کنیم اما شفاف عمل کردیم.

 

در مورد حواشی درخواست دیداری که جیمی کارتر از خاتمی در آمریکا داشت کمی توضیح دهید.

خرازی: دعوت کارتر دیر به دست خاتمی رسید و عملاً امکان انجام آن دیدار وجود نداشت، چون برنامه های آقای خاتمی بسته شده بود. ضمن آنکه نوع دعوت هم شکلی بود و محتوایی نبوذ، چون از آقای خاتمی خواسته بود که به دفتر او در بنیادش برود. من فکر می کنم که آقای کارتر بیشتر قصد داشت تا یک برنامه تبلیغاتی اجرا کند و با حضور آقای خاتمی در جلوی روی خبرنگاران و فلاش دوربین ها بگوید کسی که با انقلاب ایران در آمریکا حذف شده حالا پذیرای یکی از چهره های انقلاب اسلامی در دفتر کارش است. ملاقاتی بی تاثیرو فقط به منظور آشنایی باشد معلوم نیست که چه نتایجی داشته باشد. در هر صورت اما مهمترین دلیل آقای خاتمی بسته شدن برنامه اش بود و به همین دلیل هم عذرخواهی کردیم.

 

حالا اگر دعوت بهتری صورت می گرفت و برای آقای خاتمی هم امکان تنظیم برنامه وجود داشت آیا ایشان با دعوت فردی مثل جیمی کارتر موافقت می کرد؟ یعنی تابویی برای ملاقات وجود نداشت.

خرازی: نه، نباید اینگونه مسائل را داوری کرد. بحث بیشتر از آنکه سیاسی باشد تکنیکی بود.البته داشتن هدف عنصر تعیین کننده در تصمیم گیری است.

 

یکی از بحث های محوری آقای خاتمی در سطح بین المللی تز گفت و گوی تمدنهاست اما جنبه عملی این ایده امروز کمتر به چشم می آید؛ شما فکر نمی کنید که امروز طرح مسئله گفت و گوی تمدنها بیشتر شعاری و دستمالی شده است.

خرازی: گفت و گوی تمدنها یک ایده همیشه مطرح و زنده است. همانندپدیده صلح است که ضرورت دارد و معطوف به گذشته نیست واقع گفت و گوی تمدنها ضرورت امروز و فردای جهان است. اساساً گفت و گو و دیالوگ اصلی ترین عنصر تکوینی انسان در جهان است . برخی اروپایی ها و آسیایی ها آمدند بحث ائتلاف تمدنها از مایورکا تا آنکارا را مطرح کردند، اما پیش از این باید به این سئوال پاسخ می دانند که ضرورت ائتلاف وجود گفت و گو بود که جهان هم البته در ارتباط با آن مشکل داشت.

از همین رو من فکر می کنم که بحث گفت و گوی تمدنها و فرهنگ یک امر سیال است که همیشه جریال دارد. نحوه مواجه میزبانان آقای خاتمی،محافل علمی وآکادمیک وحتی بازتاب آن در رسانه ها ونزد سیاست مداران نشان می دهد که گفت وگوی تمدنها نه درسطح"شعار"بلکه یک"نیاز"است که مؤثران جهان در حال یافتن راه های نیل به آن هستند.گفت وگو وهمگرایی در میان تمدنهایی که تاکنون چندان با هم مهربان نبوده اند به زمان احتیاج دارد.پس نباید سرخورده شد.باید به گفت وگو وبه ثمر نشستن نتایج آن فرصت داد.

 

بحث من از به کار بردن واژه شعاری یا دستمالی این بود که گفت و گوی تمدنها به عنوان یک ایده بین المللی که از طرف آقای خاتمی مطرح شد هنوز وجه عملی به خودش نگرفته است و تنها در سخنرانی ها از زبا ایشان شنیده می شود.

خرازی: امکانات آقای خاتمی محدود است. چون این کار به منابع مالی گسترده احتیاج دارد که از عهده آقای خاتمی خارج است. اما ایشان این بحث را مدام تکرار می کند به صورتیکه این بحث به صورت یک پارادایم درآمده است. الان دانشگاه های زیادی در دنیا مرکز گفت و گوی تمدنها دارند و صدها کنفرانس و کارگاه در این ارتباط برگزار شده است و می شود. کتاب های متعددی هم در مورد گفت و گوی تمدنها نوشته شده است. همه اینها بیانگر زنده بودن این امر است. همین دعوت های بیشماری که از آقای خاتمی می شود بیانگر وجه عملی گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن هاست، چون می خواهند اندیشه مطرح شده از سوی آقای خاتمی را بشنوند. نظرات خودشان را مطرح کنند و به بحث بگذارند.

 

الآن دفتر ژنو گفت و گوی تمدنها چه برنامه هایی دارد؟

خرازی: فعلا درحالی تهیه رویه های اجرایی هستیم و در آینده هم قصد داریم تا نشست های فرهنگی و علمی به همراه کارگاه های آموزشی برای کمک به یونسکو، سازمان ملل و ... برگزار کنیم.

یکی از نگرانی های موجود برای سفرهای آقای خاتمی، موضوع امنیت ایشان است؛. با این دغدغه چگونه برخورد می شود؟

خرازی: آقای خاتمی در پروتکل امنیتی کشورها مورد مراقبت ویژه قرار می گیرند؛ در مورد پروازهای ایشان هم باید بگویم که مانند یک شهروند عادی سفر می کنند وتمام سعی ایشان این است که از امکانات دولتی استفاده نکنند..

 

آیا برخورد مسئولین ایرانی که سفارتخانه های ایران در خارج حضور دارند مناسب است؟

خرازی: با ایشان مشکلی نداریم. محترمانه و متین رفتار می کنند.

 

موضوعی که ما امروز در سطح سیاسی با آن بیشترین درگیری را داریم بحث فعالیت ها هسته ای ایران است. آقای خاتمی در سفرهایشان چگونه با این چالش برخورد می کنند؟

خرازی: ایشان همانند زمانی که رئیس جمهور بودند از حقوق مردم ایران دفاع می کنند.

 

اما ایشان به هر حال در بیان دیدگاه هایشان محدودیت هایی هم دارند.

خرازی: آقای خاتمی اعتقاد دارد که پروسه هسته ای شدن ایران باید به قوت با اطمینان سازی و تنش زدایی طی شود.

 

با توجه به اینکه تاکتیک ایشان با تاکتیکی که امروز در پرونده هسته ای دنبال می شود تناقض دارد، ایشان چگونه بیانگر این اختلاف دیدگاه ها هست؟

خرازی: تاکتیکی که ایشان به آن اعتقاد دارد با تاکتیکی که امروز بیان می شود متناقض نیست.

 

اما امروز تاکتیک ماشین های بی فرمان و بی ترمز توسط آقای احمدی نژاد مطرح می شود؛ آقای خاتمی که مسلماً اینگونه نمی اندیشد.

خرازی: من نمی خواهم راجع به صحبت های آقای رئیس جمهور حرفی بزنم؛ اما مسئله هسته ای فراتر از تصمیم فردی است. این تصمیم و اراده عالی نظام است.

 

یعنی آقای خاتمی از نوع روش هایی که امروز به کار گرفته می شود دفاع می کند؟

خرازی: آقای خاتمی از حقوق هسته ای مردم ایران دفاع می کند.

 

چرا دوپهلو جواب می دهید؟

خرازی: من صمیمانه وشفاف بحث می کنم.

 

من فکر نمی کنم فارغ از استراتژی کلی نظام در مورد پرونده هسته ای که مورد قبول همه است، مسائلی که امروز رئیس دولت فعلی در مورد عقب ننشستن و ترمز نداشتن مطرح می کند مورد موافقت آقای خاتمی باشد.

خرازی: ایشان با صبر، تجربه و سلیقه خود برنامه هسته ای ایران را تعریف کرد و به نقطه قابل قبولی رساند. ادبیات آقای خاتمی متفاوت است اما در عین حال در راستای سیاست های اساسی نظام آن را مطرح می کنند و حتی نسبت به رفتار اروپا وامریکا خیلی صریح انتقاد می کنند.

 

بگذارید صریح بپرسم؛ وقتی آقای خاتمی در پاسخ به سئولاتی در مورد پرونده هسته ای ایران، مطابق سلیقه خودش مواردی را مطرح می کند؛ در عین حال جبراً با تناقضی مواجه می شود که مدعی است صدای فعلی ایران متفاوت از دیدگاه ایشان است.

خرازی: صدای آقای خاتمی متفاوت نیست. ایشان مصلحت اندیش وعافیت طلب هم نیستند. دغدغه های منافع ملی را دارند.

 

اما شما خودتان گفتید که ادبیات آقای خاتمی با ادبیات امروز متفاوت است.

خرازی: آقای خاتمی می گوید باید هسته ای شویم، دولت فعلی هم این را می گوید. تنها تفاوت در این است که آقای خاتمی آرام ومتین سخن می گویند. یعنی به جای نشان دادن مشت لبخند می زنند.

 

خوب همین تناقض است دیگر.

خرازی: نه خیر، چه تناقضی؟روش های متفاوتی برای رسیدن به هدف وجود دارد.روش آقای خاتمی این است. همه که یک جور وبه یک شیوه عمل نمی کنند.

 

آقای خرازی حتی نگاه آقای لاریجانی و احمدی نژاد به پرونده هسته ای یکسان نیست، چه برسد به خاتمی

خرازی: شاید در روش ها این گونه باشد.

 

یعنی اگر آقای خاتمی رئیس جمهور بود امکان نداشت ما حتی یک روز هم مجدداً غنی سازی را تعلیق کنیم؟

خرازی: من معتقدم آقای خاتمی در چارچوب سیاست های نظام حرکت می کرد در همان موقع ایشان وبسیاری دیگر نسبت به رفتار دوگانه اروپا وآژانس انتقاد داشتند. غنی سازی و دستیابی به موفقیت های هسته ای از افتخارات دولت خاتمی است.

 

بگذارید واضح تر و دوباره بپرسم؛ اگر آقای خاتمی امروز رئیس جمهور بود امکان تعلیق غنی سازی به هیچ وجه وجود نداشت؟

خرازی: آقای خاتمی با مجموعه نظام سیاسی برای اعتمادسازی هما هنگی خوبی داشت. مانورهای آقای خاتمی متفاوت بود. او این توانایی را داشت که جهان را آرام کند.تصورم این است که نظام هم گزینه به جزء غنی سازی نداشت؛ اما این اروبا واژانس بودند که به تعهدات خود عمل نکردند. در هر صورت این تصمیم، اراده مجموعه نظام سیاسی است.

 

و آينده پرونده هسته ای به نظر شما به کجا ختم می شود؟

خرازی: امیدوارم به لطف الهی.

 


نظر شما :