سيد حسن نصرالله: سمبل مقاومت
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان و یکی از شخصیت های برجسته شیعی دراین کشور است که درتاسیس این حزب و پیشبرد مقاومت علیه نیروهای اشغالگر اسرائیلی نقش مهمی داشته است و از سوی محافل عربی به «سمبل مقاومت» تبدیل شده است. نصرالله یکی از شخصیت های تاثیر گذار در خاورمیانه به ویژه کشور لبنان به حساب می آید.
سید حسن فرزند عبدالکریم نصرالله درسال 1960 درشهرک«بازوریه» واقع در فاصله ده کیلومتری شرق صور متولد شد. پدرش میوه فروش ساده ای بود که درمغازه کوچک خود کار می کرد و درهمان حال به دلیل گرایشات سیاسی ودینی خود، از اندیشه های امام موسی صدر تاثیر می پذیرفت.
به دلیل شرایط کاری و فقر اقتصادی خانواده نصرالله به منطقه «الکرنتینا» دریکی از محلات جنوبی بیروت کوچ کرد و سید حسن نیز دوران طفولیت خود را درهمانجا گذراند. ازدوران کودکی و نوجوانی وی اطلاعی در دسترس نیست جز آنکه گفته می شود علایق دینی داشت و اهل کتاب و مطالعه بود. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه «النجاح» سپری کرد و دوره دبیرستان را در دبیرستان پسرانه صور گذراند زیرا در پی جنگ داخلی لبنان خانواده نصرالله دوباره مجبور به کوچ به شهرک بازوریه شده بود. درهمین شهرک بود که نصرالله با جنبش امل به رهبری امام موسی صدر آشنا شد و به آن پیوست و درهمان سنین نوجوانی مسئولیت این تشکل را درشهرک بازوریه برعهده گرفت. فضای سیاسی این شهرک به دلیل حضور طرفداران احزاب کمونیستی در آن زمان بیشتر مارکسیستی بود ودرواقع حسن نصرالله برخلاف جریان شنا می کرد.
وقتی نصرالله با سید محمد الفروی آشنا شد که یکی از مدرسان علوم دینی درمسجد صدر بود درواقع مسیر زندگی خود را یقین کرده بود. او قصد داشت به جای رفتن به دانشگاه به حوزه علمیه نجف برود و از این رو از الفروی خواست تا او را در این راه یاری دهد. الفروی توصیه نامه ای به سید محمدباقر صدر روحانی برجسته شیعه در عراق نوشت و نصرالله که جوانی 16 ساله بود به همراه این نامه روانه نجف اشرف شد(1976). می گویند وقتی نصرالله به عراق رسید دیگر حتی یک «قروش » را هم نداشت. همانطور که نشانی آیت الله صدر را جستجو می کرد بطور تصادفی باجوانی به نام سید عباس موسوی آشنا شد. ابتدا فکر می کرد او یک عراقی است اما وقتی متوجه شد او هم یک لبنانی شبیه خودش هست بسیار خوشحال شد و از ان پس رابطه خویشاوندی عمیقی بین آن دو به وجود آمد.
محمد باقر صدر پس از دیدار با نصرالله او را به همان سید عباس موسوی واگذار کرد و توصیه نمود که درکنار تدریس تمام مایحتاج او را فراهم کند.
موسوی علاوه بر یک هموطن لبنانی، معلم سختگیری هم بود که بصورت فشرده درس های حوزوی را با شاگردانش کار می کرد به طوری که طی دوسال قادر به سپری کردن دوره چهارساله می شدند. تدریس بدون وقفه ادامه داشت ونصرالله توانست تا سال 1978 درکنار موسوی درعراق بماند. تحولات سیاسی آن سالها بسیار تعیین کننده بود. به دلیل فشارهای سیاسی رژیم صدام حسین، امام خمینی (ره) رهبرانقلاب ایران مجبور به ترک عراق شد.
انقلاب ایران درشرف پیروزی بود به سرعت و تحولات منطقه را تحت الشعاع قرار می داد. رژیم بعثی حاکم برعراق به دلیل رویکردهای جدید خود از یک سو شیعیان و ازسوی دیگر دوستداران رژیم سوریه را تحت فشار قرار می داد. و همین امر موجب شد که با پوزش به حوزه های علمیه، طلاب سوری و لبنانی را تحت پیگرد قرار دهد. یک روز که ماموران بعثی در صدد دستگیری سید عباس موسوی برآمدند دریافتند که او عراق را ترک گفته وتنها خانواده اش باقی مانده است. گفته می شود آن روز حسن نصرالله شانس آورد که به چنگ ماموران بعثی نیفتاد.
درپی این حادثه نصرالله فوراً عراق را ترک کرد و تصمیم گرفت بقیه تحصیلات خود را در مدرسه علمیه بعلبک ادامه دهد که سید عباس موسوی آن را اداره می کرد. بین نصرالله و سید عباس موسوی پیوندی علمی و دینی خاصی به وجود آمده بود که هر روز عمیق تر می شد از این رو درسال 1979 به عنوان مسئول سیاسی بقاع و عضو دفتر سیاسی جنبش امل تعیین شد.
درهمین سال انقلاب اسلامی ایران پیروز شد وامید تازه ای را در بین مسلمانان به ویژه شیعیان جنوب لبنان برانگیخت . فاطمه یاسینی همسرنصرالله و پنج فرزند ثمره این ازدواج است به نام های هادی، محمدجواد، زینب، محمدعلی و محمد مهدی که پسر بزرگ نصرالله (هادی) درسال 1997 درجنگ با نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید.
زندگی سیاسی
سال 1982 اسرائیل دست به عملیات تجاوزگرانه گسترده ای درجنوب لبنان زد و بیروت را محاصره کرد. اوضاع سیاسی درلبنان به هم ریخت و گروهها و تشکل های سیاسی و مذهبی صف بندی های تازه ای را به وجود آوردند. این شکاف ها و پیوند ها تا اعماق گروهها نیز سرایت کرد واز آن جمله جنبش امل را به دوپاره تقسیم کرد. بخشی از نیروها به رهبری نبیه بری خواستار الحاق به «جبهه نجات ملی لبنان» بودند و بخش دیگری به رهبری سید عباس موسوی از رویکردهای اصولی و دین مدارانه دیگری پیروی می کردند و به آرمانهای انقلاب ایران متمایل می شدند. حضور بشیر جمیل ، شخصیت مسیحیی لبنانی که به داشتن روابط گرم با اسرائیل متهم بود از جمله دلایل دیگری بود که نصرالله وموسوی را به انشعاب از حزب امل فرا می خواند.
تحلیل آنها این بود که سوریه به کمک نبیه بری می خواهد جمیل را به ریاست جمهوری لبنان برساند. موسوی به سرعت دست به کار شد و اولیه هسته های یک تشکل جدید را پی ریزی کرد که بعدها به « حزب الله لبنان» شهرت یافت.
حزب الله درحالی درسال 1982 اعلام موجودیت کرد که سید حسن نصرالله 22 سال بیشتر نداشت. نخستین وظیفه او دراین تشکل جدید، آماده سازی نیروهای مقاومت و تأسیس هسته های نظامی بود. نصـرالله در آن زمان معاون ابراهیم امین یکی از نمایندگان جنبش حزب الله در پارلمان لبنان محسوب می شد و پس از آن مسئول اجرایی تصمیمات« شورای رهبری» حزب الله شد. حزب الله با الهام از انقلاب ایران مفاهیم جدیدی را وارد عرصه سیاسی لبنان کرد که در رأس آنها «شهادت» و «مقاومت» بود. مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر از یک وظیفه ملی بر «جهاد در راه خدا» ارتقاء پیدا کرد ونسل تازه ای با این فرهنگ و ارزش ها پرورش می یافتند که نصرالله در رأس آنها بود. نصرالله معتقد بوده اسرائیل فقط در ذهن های ما قوی است واگر ما این ذهنیت را کنار بگذاریم و از نیروی خود استفاده کنیم خواهیم دید که رژیمی به نام اسرائیل ازیک خانه عنکبوت هم ضعیف تر است.
سال 1989 نصرالله به منظور تکمیل دروس حوزوی خود عازم قم شد ودر آنجا به تحصیل پرداخت اما یکسال بعد به دلیل تشدید اختلاف ها بین جنبش امل و حزب الله و بیم نزاع های مسلحانه بین دو گروه شیعی دوباره به لبنان بازگشت. در آن زمان دیگر نصرالله مسئولیتی را برعهده نداشت و زیرا مسئولیت اجرایی تصمیمات شورای رهبری به شیخ نصیم قاسم واگذار شده بود. سرانجام سید عباس موسوی به دبیرکلی حزب الله برگزیده و شیخ نصیم قاسم بعنوان معاون او معرفی شد و به این ترتیب نصرالله دوباره به سمت پیشین خود بازگشت.
روابط مستحکم ایران وسوریه اختلافات بین حزب الله و جنبش امل رامهار کرد و دو تشکل شیعی با تقسیم وظایف به همکاری مسالمت آمیز روی آوردند.
دبیرکلی حزب الله
سال 1992 اسرائیل طی عملیاتی سید عباس موسوی را به شهادت رساند واعضای حزب به اتفاق نصرالله را به رغم آنکه بیش از 32 سال نداشت به دبیرکلی حزب الله برگزیدند. قدرت نفوذ کلام او در بین نیروهای طرفدار حزب، در کنار ارتش سیاسی ودینی او عامل مهمی در این انتخاب بود. وی با درایت و هوشمندی توانست پس از ضربه سختی که این جنبش نوپا از سوی اسرائیل دریافت کرده بود، وحدت و یکپارچگی درونی را تقویت کرده و هدایت آن را برعهده گیرد. تنها چند ماه پس از حادثه ترور دبیرکل پیشین حزب الله بود که رهبری جدید تصمیم گرفت وارد تحولات سیاسی شده ودر انتخابات پارلمانی سال 1992 شرکت کند. این حرکت به پیروزی چشمگیر منجر شد و طرفداران حزب الله توانستند چند کـرسی پـارلمانی را در استان های جنوبی و دره بقاع کسب کنند. از سوی دیگر با استقرار نیروهای حزب الله درجنوب لبنان، شاخه نظامی حزب مبارزه خود را با نیروهای اسرائیلی که جنوب لبنان را اشغال کرده بودند، آغاز کرد.
این مقاومت آنچنان اهمیت پیدا کرد که لبنانی ها در توافقنامه طایف که پس از جنگ های داخلی امضاء شده بود، حق مقاومت جنوب لبنان به نمایندگان حزب الله را در پاسخگویی به تجاوزات اسرائیل کاملاً به رسمیت شناختند. از آن زمان تاکنون جنبش حزب الله لبنان در دوسطح سیاسی و نظامی دستاوردهای مهمی داشته است. فراکسیون «وفاداری به مقاومت» فراکسیون طرفدار حزب الله که در پارلمان لبنان پیوسته نمایندگانی داشته است و اخیراً نیز در کابینه فواد سینیوره دو وزیر داشت.( 6 تن از وزرای وابسته به جنبش امل وحزب الله چندی پیش در اعتراض به سیاست های سینیوره از این دولت استعفاء دادند.)
از سوی دیگر حزب الله لبنان با مقاومت دلیرانه خود موفق شد درسال 2000 نیروهای اشغالگر اسرائیلی را مجبور به ترک جنوب لبنان ( به استثنای مزارع شبعا) کند. طی سالهای بعد نیز عملیات تبادل اسراء انجام گرفت و حزب الله با تدبیر سیاسی خود موفق شد درسال 2004 پس از مذاکراتی سری و طولانی 24 لبنانی و 400 فلسطینی را در مقابل تحویل دادن پیکر سربازان اسرائیلی و آزادی برخی از اسرای این رژیم آزادکند.
آخرین دستاورد مقاومت حزب الله، جنگ 34 روزه (2006)بود که اسرائیل باهمه توان نظامی خود نتوانست این جنبش راشکست دهد و با پادرمیانی سازمان ملل متحد آتش بس را پذیرفت. نصرالله تاکنون بارها به ایران سفر کرده و درسطح منطقه ای از آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع می کند. او خود را مقلد آیت الله علی خامنه ای می داند و بشدت تحت تاثیر افکار و اندیشه های سیاسی و دینی اوست.
نظر شما :