تلاش برای بازنمایی رسانهای برای فشار بیشتر بر ایرانیان
تروریسم مسلحانه در استرالیا و فشارهای ادراکی علیه ایران
نویسنده: وحید افراسیابان، دانشجوی دکتری رشته مطالعات منطقهای در دانشگاه علامه طباطبایی
دیپلماسی ایرانی: در شامگاه یکشنبه ۱۴ دسامبر ۲۰۲۵، ساحل بوندای در سیدنی استرالیا صحنه یکی از مرگبارترین حملات مسلحانه تاریخ معاصر این کشور بود. دو فرد مسلح، که بنا بر اعلام پلیس پدر و پسر بودند، به مراسم «حنوکا کنار دریا» حمله کردند. مراسمی که با حضور اعضای جامعه یهودی برگزار میشد. این حمله به کشته شدن دستکم پانزده نفر انجامید که در میان آنان دو افسر پلیس و خاخام برجستهای به نام الی شلانگر حضور داشتند. همچنین حدود چهل نفر زخمی شدند که برخی در وضعیت بحرانی قرار دارند.
پلیس ایالت نیو ساوت ولز اعلام کرد پدر مهاجم در جریان درگیری کشته شد و پسرش با جراحات شدید در بیمارستان بستری است. کمیسیونر پلیس نیو ساوت ولز این حمله را رسماً «حادثه تروریستی» اعلام و تأکید کرد که هدف مهاجمان جامعه یهودی سیدنی بوده است. نخستوزیر استرالیا، آنتونی آلبانیزی، نیز این رویداد را «حملهای هدفمند علیه یهودیان استرالیا» خواند و گفت استرالیا هرگز تسلیم نفرت و تفرقه نخواهد شد. دولت فدرال وعده داده بودجه بیشتری برای حفاظت از جامعه یهودی اختصاص دهد و جلسه اضطراری امنیت ملی تشکیل داده است.(۱)
سؤال اینجاست که ادعاهای مطرحشده در برخی شبکهها و پایگاههای خبری درباره نقش یا دخالت ایران در حادثه بوندای استرالیا تا چه اندازه بر شواهد مستند استوار است و اگر چنین شواهدی وجود ندارد و این ادعاها در چارچوب فضاسازی سیاسی و رسانهای قرار میگیرد، چه انگیزهها و اهدافی پشت طرح آن نهفته است؟
حادثه بوندای استرالیا تنها یک رویداد امنیتی نبوده، بلکه در سطح شناختی به رخدادی چند لایه تبدیل شده و خواهد شد که ابعاد گوناگون ادراکی، روانشناختی، اجتماعی، معنایی، راهبردی را در بر میگیرد. این رویداد نشان خواهد داد که اینگونه اخبار فراتر از واقعیت عمل میکنند. آنها در رسانهها بازنمایی میشوند، در حافظه جمعی جای میگیرند و در ادراک سیاسی و فرهنگی جوامع نقشآفرینی میکنند.
در سطح ادراکی، خبر با تصاویر و روایتهای پرهیجان منتشر و توجه مخاطبان را به شدت برانگیخت. برجستهسازی واژههایی چون «تروریسم» و «خشونت» ذهن مخاطب را به سمت تهدید امنیتی هدایت کرد و سوگیریهای شناختی باعث شد کسانی که پیشزمینه منفی نسبت به ایران دارند، سریعتر این روایتها را بپذیرند. در سطح روانشناختی، واکنشهای هیجانی همچون ترس، خشم و همدلی با قربانیان شکل گرفت و مخاطبان در جستوجوی علت و مقصر بودند. این امر به فشارهای رفتاری بر استرالیا و نیز سایر دولتها برای اقدام و افزایش حساسیت نسبت به مهاجران منجر خواهد شد.
در سطح اجتماعی، حادثه به بخشی از ادراک جمعی جامعه استرالیا بدل خواهد شد و تهدیدی علیه هویت ملی این کشور تلقی خواهد شد.
در سطح بینالمللی نیز روایتهای مشترکی درباره «تروریسم جهانی»شکل خواهد گرفت. نسبت دادن حادثه به ایران میتواند هویت اجتماعی ایرانیان مهاجر را تحت فشار قرار دهد و تبعیض را برای آنان تشدید کند، از طرفی این موضوع با برسازی اینکه «ایران بهعنوان تهدید» است در سطح رسانهای همپوشانی پیدا خواهد کرد.
در سطح راهبردی، خبر به ابزاری برای شکلدهی ادراک سیاسی و امنیتی بدل خواهد شد و در سطح دیپلماتیک میتواند فشارهای جدید علیه ایران ایجاد کند.
در سطح فرهنگی نیز تصویر ایران بهعنوان «عامل خشونت» تثبیت میشود.
نهایتا چنین خبرهایی میتوانند مقدمهای برای برخورد سخت با جبهه مقاومت باشند، نه به دلیل واقعیت حادثه، بلکه به دلیل نحوه بازنمایی آن در رسانهها و ذهن مخاطبان. این بازنمایی میتواند ادراک عمومی، حافظه جمعی و مشروعیت سیاسی را بهگونهای شکل دهد که برخورد سخت علیه مقاومت یا ایران طبیعی جلوه کند.
[1] https://www.aljazeera.com/news/liveblog/2025/12/14/bondi-beach-shooting-live-two-in-custody-sydney-police-operation-ongoing?utm_source=copilot.com


نظر شما :