زبان و هویت ملی:
پیوندی ناگسستنی میان واژه و وطن
نویسنده: مهسا پهلوان، دکتری زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و استاد زبان شناسی دانشگاه دولتی کاشان
دیپلماسی ایرانی: در جهانی که مرزهای جغرافیایی روزبهروز کمرنگتر میشوند، زبان همچنان یکی از پررنگترین نشانههای هویت ملی باقی مانده است. ما از خلال زبان، جهان را میبینیم، تجربه میکنیم و روایت میکنیم. هیچ ملت یا فرهنگی را نمیتوان بدون زبانش فهمید. زبان، نه فقط ابزار ارتباط، بلکه حافظه جمعی، گنجینه تاریخی و روح زنده یک ملت است.
از دیرباز، ملتها زبان را نماد وحدت و مظهر ملیت دانستهاند. در قرن نوزدهم، جنبشهای ملیگرای اروپا مانند آلمان و ایتالیا، احیای زبان بومی را مقدمهی استقلال سیاسی میدانستند. در ایران نیز جنبش مشروطه، با بازگشت به فارسی معیار و توجه به آثار ادبی، کوشید هویت ملی را از خلال زبان بازسازی کند. به همین دلیل است که هرگاه زبان تضعیف شود، احساس تعلق ملی نیز آسیب میبیند.
زبان، مرز میان ما و دیگران را ترسیم میکند. وقتی زبانی از میان میرود، نهفقط واژگان، بلکه شیوهای از دیدن جهان نیز از دست میرود. به قول زبانشناس معروف، ادوارد ساپیر (Edward Sapir)، زبان و فرهنگ آنچنان در هم تنیدهاند که هیچیک را نمیتوان بدون دیگری درک کرد. اما رابطهی زبان و هویت ملی همواره ساده و یکدست نیست. در جوامع چندزبانه، مانند ایران، تنش میان «زبان ملی» و «زبانهای قومی» وجود دارد.
فارسی زبان رسمی و مشترک کشور است، اما زبانهای کردی، ترکی، عربی، گیلکی و بلوچی نیز بخشی از بافت فرهنگی ملتاند. اگر سیاستهای زبانی به گونهای باشد که زبانهای محلی نادیده گرفته شوند، نتیجهاش نه وحدت ملی، بلکه احساس طردشدگی فرهنگی خواهد بود. در مقابل، حمایت از زبانهای محلی و آموزش دوزبانه میتواند پیوندی عادلانهتر میان هویت قومی و هویت ملی برقرار کند.
بندیکت اندرسن (Benedict Anderson)، نظریهپرداز مشهور ملیگرایی، در کتاب Imagined Communities میگوید ملتها «جماعتهایی تصوری» هستند که از طریق زبان مشترک، به ویژه زبان نوشتار و مطبوعات، ساخته میشوند. به بیان دیگر، خواندن یک روزنامه یا کتاب به زبانی مشترک، به ما حس «همزمانی با دیگران»میدهد؛ حسی که اساس تصور ما از ملت است.
از سوی دیگر، پییر بوردیو (Pierre Bourdieu)یادآور میشود که زبان همیشه در میدان قدرت عمل میکند. زبانی که به عنوان زبان رسمی و مشروع شناخته میشود، قدرت نمادین دارد و سایر زبانها را در موقعیتی فرودست قرار میدهد. بنابراین، زبان ملی میتواند هم ابزار همبستگی باشد و هم وسیلهی سلطه فرهنگی، اگر با سیاستهای عادلانه همراه نباشد. در جهان امروز، با گسترش رسانههای دیجیتال و زبان انگلیسی، بسیاری از زبانهای بومی در خطر فراموشیاند. سازمان یونسکو اعلام کرده که نیمی از زبانهای جهان تا پایان قرن جاری ممکن است ناپدید شوند. این هشدار نشان میدهد که پاسداری از زبان، صرفاً دغدغهای فرهنگی نیست، بلکه ضرورتی برای حفظ تنوع فکری و زیستی بشر است. زبان ملی، رشتهای است که نسلها را به هم پیوند میدهد؛ اما این رشته زمانی استوار میماند که بتواند در کنار زبانهای دیگر زیست کند. پاسداشت زبان مادری، در تضاد با عشق به زبان ملی نیست، بلکه مکمل آن است. همانگونه که تنوع گلها زیبایی یک باغ را میسازد، تنوع زبانی نیز غنای یک ملت را شکل میدهد.
1. Anderson, Benedict. Imagined Communities. Verso, 1983.
2. Bourdieu, Pierre. Language and Symbolic Power. Harvard University Press, 1991.
3. Sapir, Edward. Language: An Introduction to the Study of Speech. Harcourt, 1921.
4. Habermas, Jürgen. The Theory of Communicative Action. Beacon Press, 1984.
5. Fishman, Joshua A. Language and Nationalism: Two Integrative Essays. Rowley, MA: Newbury House, 1972.


نظر شما :