کابینه چینی و باسدی_ قوسدی های احزاب
انتخاباتی که دموکراسی ایران را به رخ کشید
دیپلماسی ایرانی: در آذربایجان مرسوم است که ایلی دست به دست هم می دهند تا در یک کاری به عضوی از قبیله کمک کنند تا هدفش محقق شود، و یا به استقبال زائری که از زیارت بیت خدا بازگشته می روند و او را تا محل زندگی اش همراهی می کنند و پس از رسیدن حاجی به خانه اش، محل را ترک می کنند. و موجب ازدحام نمی شوند تا ایشان (حاجی) بتواند فارغ البال به انجام امور بپردازد.
از مضمون این رسم رایج استفاده می کنم و می گویم اکنون که گروه ها و جناح ها با تلاش شبانه روزی و داوطلبانه تلاش کردند تا کارشان در رقابت انتخاباتی به سرانجام برسد و پیروزی حاصل آید و همراهی کردند تا کاندیدای پیروزشان در جایگاه ریاست جمهوری مستقر شود؛ حال، لازم است محل را ترک و از دور نظارت و حمایت کنند.
این باسدی قوسدی ها برای چیست؟
رسم و ادب حکم می کند که قدری فاصله گرفته شود تا چنانچه از آنان برای همکاری و مساعدت دعوتی به عمل آمد، آنگاه استجابت کنند.
متاسفانه در این چند روز، محل استقرار رئیس جمهوری منتخب آن چنان پرازدحام است که حتی برای خانواده رئیس جمهوری هم جا نیست. به استثنای برخی شخصیت های کلیدی طراز اول، افراد متعددی از دولتیان روحانی و خاتمی و لاریجانی بگیر تا گروه ها و اصناف و اشخاص حقیقی و نمایندگان ادوار مجلس تا برخی اصولگرایان حتی هواداران جبهه پایداری ازدحام بزرگی در پیرامون ریاست جمهوری جدید کشور خلق کرده اند.
این ازدحام ها برای چیست؟ سهم خواهی برای پست و مقام اجرایی؟
برخی از اصحاب کرام همچون جناب ظریف و بسیاری از دوستان نزدیک وقتی این ازدحام و باسدی قوسدی را می بینند از روی دلسوزی و بزرگ منشی گامی عقبتر آمده اند که رئیس جمهوری منتخب بتواند با آسودگی خاطر به کارش برسد. در کنار آن، تردیدی نیست که فحاشان و تحریف گران و سهم خواهان فضا را برای شکل گیری یک دولت شایسته و در شان جناب پزشکیان آلوده و متشنج می خواهند.
بسی گفتنی ست، شکست خوردگان کارزار انتخاباتی در معرض امتحان الهی قرار گرفتند که این شکست از مکافات عمل شان است. حال، آیا می دانند که شکست را باید پذیرفت و به دنبال آسیب شناسی بود و با رفع عیوب با دقت بیشتری وارد کارزار شد؟ باید که به تغییر و همگامی با زمان بیندیشند. متاسفانه این طیف نه تنها از عقلانیت سیاسی فاصله گرفته، حتی از حدود قانون و شریعت هم در سیاست گذشته است. آیا با فحاشی های حد آور و قابل تعزیر، نسبت دادن تهمت های ناروا و مبادرت به امور خلاف به جایی می توان رسید؟ این یک امتحان الهی بود برای این طیف که خود را با دقت و مراقبت بیشتر با احکام اسلامی و مقررات دموکراتیک جمهوری اسلامی وفق دهند. ایجاد شکاف بین ملت و دامن زدن به دو قطبی شدید و مخرب، طرد و نادیده گرفتن حقوق و آزادی های اقوام و اقلیت های دینی، بی توجهی به تنوع فرهنگی، دوری از عطوفت دینی، عدم احترام به رای مردم و منتخب آنان، هم صدایی با سلطنت طلب ها و ایرانشهریچی های دین گریز و سکولار، آسیب جدی به جبهه ی موسوم به انقلاب زده است. این نقص در حالی گریبانگیر این طیف شده است که مسئولان این جبهه از این موارد بری بوده و حتی حامیانشان را از آن ها برحذر داشته اند. این نشان میدهد که حامیان و هواداران حتی از رهبران خود هم جلو می زنند و به هدایت و راهنمایی آنان توجهی ندارند. این هم آسیب و آفت غیر قابل جبرانی است که حتی می تواند موجب اضمحلال جبهه شود.
آنچه مایه نگرانی است، این است که اکنون برخی دروغ پردازان و تحریف گران حقایق و پسمانده های تفکر شاهنشاهی به منظور ایجاد شکاف بین دو جریان اصلی انقلاب، با هدف نفوذ به مراکز تصمیم گیری و ایجاد اختلال در مراکز اجرایی با توسل به عملیات متقلبانه از طریق وارونه کردن حقایق و ارائه ی تحلیل های هراس انگیز و بزرگنمایی های هدفمند در پوشش خیرخواهی و با گستاخی تمام از پنجره به محل استقرار دولت هنوز شکل نگرفته وارد شده اند. از این جمع به ظاهر دلسوز و به واقع طمعکار، اصحاب ثروت و تزویر هم هستند و توانسته اند در دل برخی دولتمردان برای خود جا باز کنند. این طیف علاوه بر ایجاد شیطنت و اخلال به سخن پراکنی و تفرقه انگیزی هم مشغول اند. متاسفانه در دولت فعلی نیز از بدو تشکیل، این طیف، نفوذ داشتهاند و در برخی سازمانها احتمالا مرتبطانی هم دارند تا اخبار درون سازمانها از طریق آنان به بیرون درز کند.
ناگفته نماند، سهمخواهی زیادت طلبان و طالبان قدرت که همچون اژدهای مار خورده و مار قورباغه خورده و قورباغه سوسمار خورده و سوسمار پروانه خورده در محل استقرار خیمه زده اند، هر روز با انتشار لیستی به دنبال منافع چند منظوره خود هستند. این طیف به جز منافع شخصی به هیچ چیز دیگر فکر نمی کنند. زود رنگ عوض می کنند.
این طیف نیز جریان مخالف را ناجوانمردانه می کوبند و در نزد رهبران جریان خودی چاپلوسی می کنند و قداست سازی هدفمند و طمعکارانه را باب می کنند.
بدین ترتیب به وحدت و انسجام داخلی لطمه ی جبران ناپذیری می زنند و فرصت را از سازندگی و اصلاحات اصولی دولت قریب الوقوع می گیرند.
در خارج از کشور نیز این پیروزی تقریبا غیر مترقبه بر حیرت کارشناسان افزوده است. زیرا تبلیعات سوء و گسترده ای که از سوی شبکه های معاند انجام می یافت احتمال پیروزی جناب پزشکیان را در نظر کارشناسان بین المللی پایین می آورد. برای همین است که تا حدودی از پیروزی جناب پزشکیان شوکه شدند. به ویژه کارشناسان خارجی بعید می دانستند قدرت از دست این طیف اصولگرایان به آسانی خارج شود. اما تقریبا تمام این احتمالات برعکس شد و پیروزی پزشکیان از چندین جهت بر حیرت بین المللی افزود. اول آن که برخلاف انتظار خارجی ها انتقال قدرت در ایران بر اساس اصول دموکراتیک انجام گرفت. دوم این که انتخابات و هر اتفاق سیاسی و اجتماعی در ایران بیشتر با ترکیه مقایسه می شود. زیرا از جنبه های مختلف بین دو کشور همگونی وجود دارد. در انتخابات سابق ترکیه انتخابات ریاستجمهوری این کشور نیز با اختلاف کمتری به دور دوم کشیده شد. انتخابات ایران هم بسیار شبیه انتخابات ترکیه بود. ترکیه ای ها نوع برگزاری و سلامت این انتخابات را به رخ قطب دموکراسی می کشیدند و این برای ترکیه یک افتخار بین المللی آورد. انتخابات ایران نیز علیرغم مشارکت پایین از حیث سلامت برای کشور افتخار بین المللی به بار آورد. سوم این که انتخابات ایران تا حدودی قدرت های جهان را متحیر کرد. تاکید جناب پزشکیان بر تحکیم روابط با همسایگان امیدواری زایدالوصفی در همسایگان ایجاد کرد و همسایگان برای ارسال تبریک و ابراز خوشنودی از یکدیگر سبقت می گرفتند. حال چشم جهانیان به ترکیب کابینه دولت است که بسیاری از تاریکی ها به روشنایی خواهد گرایید.
نظر شما :