اگر روسیه توافق کند، چه می شود؟

چگونگی پایان یافتن جنگی بی برنده

۰۶ فروردین ۱۴۰۱ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۱۰۷۸۷ اخبار اصلی اروپا
اگر روسیه همچنان متحمل تلفات بیشتری در جنگ شود، چه بسا طرفین معامله بزرگی را به نفع اوکراین انجام دهند. در شرایط فعلی نه اقتصاد و نه سیاست روسیه پاسخگوی جاه طلبی های پوتین نیست. روسیه نمی تواند از این واقعیت فرار کند که اهدافش از امکاناتش پیشی می گیرند.
چگونگی پایان یافتن جنگی بی برنده

نویسنده ها: لیانا فیکس و میشائیل کیمیج (Liana Fix and Michael Kimmage)

دیپلماسی ایرانی: ایستادگی شجاعانه اوکراینی ها، پیشروی روسیه را متوقف کرده است. اگر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه تفکری راهبردی به کار ببندد، حالا باید به دنبال راهی برای پایان جنگ باشد تا خسارت ها را کاهش دهد. اهداف سیاسی او دور از دسترس اند. مسیر پرخرج جنگ همراه با تحریم های اعمالی، هزینه های گزافی را بر رژیم او تحمیل می کنند. با این حال، هرچه در اوکراین رخ دهد روسیه همچنان یک قدرت هسته ای خواهد بود و بزرگترین ارتش متعارف اروپا را خواهد داشت.

اوکراین به رغم دفاع قدرتمندش نمی تواند برتری نظامی روسیه را وارونه سازد. اگرچه جنگ افزارهای آمریکایی و اروپایی موضع اوکراین برای گفت وگو را تقویت می کند اما بدون دخالت مستقیم آن دو، نه اوکراین از یک پیروزی آشکار برخوردار خواهد شد و نه روسیه شکستی آشکار را تحمل خواهد کرد. به نظر می رسد که در میز گفت وگو اوکراین و روسیه هر دو باید به دستاوردهای جزیی و شکننده رضایت دهند.

تجاوز تمام عیار روسیه به اوکراین ناکافی بودن توافقات مینسک را به اثبات رساند. آن توافقات نشان دهنده نوعی بحران در مدیریت بود که هیچ کس را راضی نکرد و مشکلات اواکراین را نه تنها به تعویق انداخت بلکه تشدید هم کرد. 

تحریم های غرب علیه روسیه و کمک های نظامی به اوکراین اهرم های واقعی فراهم می کنند. واشنگتن و متحدان اروپایی باید این اهرم ها را متناسب با نقض مستمر حاکمیت اوکراین توسط روسیه افزایش دهند. آنها تنها می توانند اوکراین را در پیمودن راه خود به سمت صلحی که احتمالا رضایت بخش نیست، یاری کنند. این واقعیت باید نقطه شروع دیپلماسی باشد.

توافق مینسک یک توافق شکست خورده است. پاریس، برلین و واشنگتن چندان به آن متعهد نشدند و تاثیر تحریم ها هر سال ضعیف تر شد. به رغم وعده های قبلی هرگز فرصت پیوستن به ناتو و یا هیچ تعهد و پیمانی از سوی ایالات متحده و یا هیچ قدرت بزرگ خارجی به اوکراین داده نشد. 

تهاجم اخیر روسیه به اوکراین نیز ملهم از ناامیدی پوتین به توافق مینسک بود. از نظر او سرنگونی دولت کیف باعث چرخش اوکراین به سمت روسیه می شد. تهاجم، جنگ گسترده ای را دامن نخواهد زد چرا که نه اروپا و نه ایالات متحده هیچ یک به اوکراین متعهد نیستند و توافق میسنک خود شاهدی بر این مدعاست. 

موفقیت غافلگیر کننده اوکراین اما کرملین را وادار به ارزیابی دوباره کرد. پوتین نشان داده که ممکن است ولودیمیر زلنتسکی را به عنوان همتای قانونی اش در گفت وگوهای آینده دو کشور بپذیرد. با این حال، چه بسا آن هم دامی برای کی‌یف باشد. پوتین به هر حال از سرزمینی که نیروهای روسی در چند وقت اخیر اشغال کرده اند می تواند به عنوان ابزار چانه زنی استفاده کند. 

پوتین احتمالا سه هدف اصلی در سر دارد: اول، رسمی کردن الحاق کریمه به روسیه، احتمالا الحاق مناطق دونتسک و لوهانسک و ایجاد یک پل زمینی از مولداوی به ماریوپول. هدف دوم او بی طرفی و حذف ظرفیت نظامی اوکراین است تا مانع از پیوستنش به ناتو شود. در نهایت پوتین می خواهد ادغام اوکراین در نهادهای مرتبط با اتحادیه اروپا را محدود یا مسدود کند. 

زلنتسکی اگرچه می خواهد حق تعین سرنوشت کشورش و بازگشت کریمه را تضمین کند اما در سایه تهدید سلاح های شیمیایی و هسته ای روسیه، او باید الزامات یک صلح ناعادلانه را در برابر صلح عادلانه اما ویرانگر بپذیرد. 

بعید است روسیه کریمه را به اوکراین برگرداند. کریمه نیز برای اوکراینی ها نسبت به سایر بخش های این کشور اهمیت کمتری دارد. ناتو ممکن است تصمیم بگیرد سوئد یا فندلاند را به عضویت بپذیرد اما اوکراین را نه. زلنتسکی تمایل خود برای بررسی گزینه های جایگزین مانند تضمین های امنیتی را هم نشان داده است. 

 

برای کی‌یف، ضمانت های امنیتی الزام آور و قانونی از سوی ایالات متحده، روسیه، اروپا و حتی ترکیه بسیار مهم است. چنین تضمین هایی معادل ماده پنج ناتو یعنی متعهد شدن به جنگ در صورت نقض حاکمیت اوکراین است. ضمانت های الزام آور برخلاف یادداشت های اجرا نشده بوداپست در سال 1994 که روسیه در سال 2014 به راحتی آن را نقض کرد راه حلی برای مشکل اساسی امنیت اوکراین ارائه می دهد.
 
اگر روسیه همچنان متحمل تلفات بیشتری در جنگ شود، چه بسا طرفین معامله بزرگی را به نفع اوکراین انجام دهند. در شرایط فعلی نه اقتصاد و نه سیاست روسیه پاسخگوی جاه طلبی های پوتین نیست. روسیه نمی تواند از این واقعیت فرار کند که اهدافش از امکاناتش پیشی می گیرند.
 
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: روسیه اوکراین روسیه و اوکراین جنگ اوکراین حمله روسیه به اوکراین ولادیمیر پوتین


( ۲۱ )

نظر شما :

پناه بر خدا ۰۶ فروردین ۱۴۰۱ | ۲۱:۵۰
از زمان تزارها ورژیم شورا ها روسها برای اسمیله واستحاله کردن اقوام مختلف داخل کشور چنین تبلیغ میکردند که تمامی این اقوام ریشه روسی دارند ولی اتفاقات تاریخی باعث ایجاد اختلافات جزعی زبانی فرهنگی در میانشان گردیده وبرای رفع این عارضه و تقویت اتحاد ملی باید تمام اقوام داخل کشور به زبان روسی تکلم واز زبانهای قومی ومحلی پرهیز کنند، (( حتی در تلویزیون باکو تبلیغ میکردند که اهالی باکو و سایر شهرها در اصل روسی زبان بوده اند که توسط عثمانی وموغلها زبانشان تغییر یافته!)) در سایه همین تبلیغات ناسیونالیستی افراطی غلط بود که باعث گردید نفرت اقوام نسبت به روسها روز بروز بیشتر شد تا بلاخره منجر به واژگونی رژیم در ظاهر کومنیستی ودر اصل ناسیونالیستی روسها گردید، البته ویروس ناسیونالیسم وراسیسم در بین روسها از بین نرفت تا با روی کار امدن پوتین دوباره در صدد احیای روسیه تزاری بر امدند ولشکر کشی به چچنستان،گرجستان، کریمه واوکراین ،وتهدید سایر جمهوریها که ۳۰ سال پیش به استقلال دست یافته بودند، البته پوتین تنها چیزی را که به حساب نیاورده بود ،بیداری ملل از خواب برادری کاذب ورشد شعور ملی در بین انها که دیگر نمیتوان با پروپاگاند وشانتاژ ملتها را گول زد و استثمار نمود. امروز ملت اوکراین نتنها متوجه حقوق پایمال شده اش توسط روسها طی قرون گذشته هستند بلکه کین ونفرتی شدید نسبت به روسها که ناشی از ظلم واجحاف روسها بر علیه شان روا شده دارند. روسها به بها نابودی و استثمار وزمینگیر کردن اقوام مختلف توانسته اند امروز ژاندارمی وچماق بدستی کنند ولی غافل از انند که دیگر ملتها بیدار شده واجازه قلدری به کسی را نخواهند داد.
علی مردانی ۰۷ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۴:۰۱
روسها هنوز در نوستالژی ابر قدرت بودن بسر میبرند، وچون در زمان تزار با توسل به مذهب ارتودوکس توانسته بود اقوام مختلف ارتودوکس مذهب را تحت ترفند هم دین وهم نژاد به چنبره خود در اورد مثل( بیلاروسها،اوکراینیها،لهستان، تا صربستان...) ودر زمان رژیم کومونیستی هم تحت نام اتحاد اقوام ( رفیق وپرولتر ها ) با هم برادرند ،توانست ۷۰ سال بر استثمار خلقهای مختلف نایل شود، اما بعد از شکست کومونیسم با ترفند جدیدی که بر نژاد وزبان وبرترییت قوم اسلاو تاکید دارد وخود را طلایه دار ومنجی تمام اسلاو نژادان مینامد ودنبال اتحاد با کشورهای همنژاد (اوکراین،بلوروس،لهستان،چک،اسلوانی،اسلواکی،صربستان، ....) میگردد ، تا بلکه بتوانند با این شگرد نوین چند صباحی بر اریکه ابر قدرت بودن تکیه کند وبه استثمار واستعمار اقوام همسایه مشغول گردد. البته سابقه حکومت و خشونت روسها طی قرون گذشته چنان الوده وسیاه است که هیچ امیدی بر موفقیت تز جدید نمیباشد،بلکه کینه وعقده ناشی از قرنها ظلم به اقوام زیر دست موجب گردیده که هر گز چنین ریسکی را قبول نکنند وبرای مبارزه با روسها حاضرند با هر کشور دیگری بر علیه روسها همکاری کنند، البته شاید اگر روسها مانع رشد وپیشرفت اقوام مذکور نبودند که طی جنگهای متعدد وسالیان دراز استعمار باعث عقب ماندگیشان شده ، وحتی روسها به بهای نابودی همسایگان توانسته امروز صاحب دبدبه وکبکبه شود، که شاید ملت اوکراین در غیاب روسها میتوانست بسان فرانسه وانگلیس کشور درجه یک هم باشد اما از بخت شوم با روسها همسایه شده که نه تنها بر سرزمین اوکراین چشم دوخته بلکه موجودییت ملت اوکراین راهم انکار میکند،وبه اتکای چند کلمه روسی که طی سالیان وارد زبان اوکراینی کرده ادعای مالکیت تمام هستی ملت اوکراین را هم دارد. وبرای رسیدن به این هدف هر نوع دروغ وشانتاژ را مباح میداند بطوریکه مبارزان میهن پرست اوکراینی را نیو نازی وفاشیست مینامد وسرزمین اوکراین را ارث پدری. ولی چون برای ظالم وظلم پایداری ومان گاری ممکن نیست لذا افول ملت روس هم با این همه ظلم وبیداد فرا رسیده، وعنقریبا به مثل اسلاف ظالمشان به زباله دان تاریخ خواهند پیوست.
ناشناس ۰۷ فروردین ۱۴۰۱ | ۱۹:۳۶
روسیه ابرقدرتی است که قدرت تخریب بالایی دارد اما قدرت اشغال ندارد . امریکا نیز اینگونه است هر چند در اشغالگری دست برتر را نسبت به روسها دارد اما باز هم مجبور است میدان را خالی کند کاری که در افغانستان کرد و در عراق نیز ناچار خواهد کرد . اوکراین به زمین سوخته تبدیل شد و تا همینجا روسها برنده اند که به سایر کشورهای باقی مانده از شوروی سابق پیامشان را رساندند اما اشغالگری همان اشتباهی است که اگر ادامه یابد ، می شود دردسر بزرگ ‌روسها و کشیده شدن دامنه ی بحران به خیابانهای مسکو .
ابراهیم قدیمی ۰۸ فروردین ۱۴۰۱ | ۰۷:۳۲
کشورهای بزرگ دیگری هستند که بسیار کمتر از چهار صدسال حضور در منطقه امروزی خود داشته اند وبا حذف خشونت بار افراد بومی منطقه سرزمینهائی برای خوددر نظرگرفته واز انسانهای دیگری نیز بزور بهره برداری کردهاند اند۔ اگر قرار است تاریخ را نگاه کنیم همه را در تاریخ ببینیم ۔دیگران شرمنده تر میشوند۔کشورهائی هستند که خورشید در سرزمینهایشان غروب نمیکرد۔اوکراین در این منطقه همواره جزئی از روسیه یابلا روس یا لهستان بوده است۔مناطق دیگر در اختیار روسیه هیچکدام راه به دریا ندارند واگر جدا از روسیه میماندند اکنون وضعیتی تقریبا نه تحقیقاً مشابه افغانستان داشتند۔درمورد سرزمینهای خودمان بهتر است به تاریخ خودمان رجوع کنیم۔اقامحمدخان در سوشی زمانیکه در جنگ بود مقتول شد وکشتارها ونصایح پی درپی در مورد این منطقه در تاریخ موجود ودر خواست ها نوشته شده است۔