پیامهایی که فرستاده اما درک نشد
اوکراین قربانی اشتباهات محاسباتی
نویسنده: مهران کرمی، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی
دیپلماسی ایرانی: امنیت از مقوله صیانت ذات و پایهای ترین اصل در موجودیت هر واحد سیاسی یا دولت – ملت است. کشورها با درکی که از واقعیت موقعیت ژئوپلیتیک خود و تهدیدهای پیرامونی دارند و نیز با توجه به اهدافشان در تعامل یا تقابل با دیگر واحدهای سیاسی، چهارچوب یا دکترین امنیت ملیشان را انتخاب میکنند. طبیعتا اندازه یک کشور، جمعیت، مرزهای طبیعی یا قراردادی، توانمندیهای درونی از جمله منابع طبیعی، انسانی و اقتصادی و سطح تکنولوژی در انتخاب رویکرد امنیتی آن کشور میتواند تاثیرگذار باشد. درک عینی و واقعبینانه از محیط پیرامونی و برآورد درست از تهدیدها و فرصتهای تقابل و تعامل با دیگر کشورها میتواند زمینه برآوردن امنیت ملی یک کشور را فراهم آورد. با این مقدمه باید پرسید که چه اشتباهی در محاسبات دولتمردان اوکراین و حامیان بینالمللی آن رخ داده که چنین امنیت دومین کشور وسیع اروپا را در جلو چشم میلیاردها جمعیت جهان یک شبه به باد داد.
اوکراین کشور کوچکی نیست و اگر سایه برادر بزرگتر یعنی روسیه بالای سرش نبود، میتوانست در اروپای شرقی یگ قدرت منطقهای به حساب آید اما اشتباه محاسباتی دولتمردان اوکراینی در برآورد توانمندیهای عینی خود، اراده سیاسی کشور تهدید کننده و حامیان بینالمللی که وعده پیوستن به بزرگ ترین اتحاد نظامی جهان مدرن را میدادند، درسی به دیگر کشورها میدهد تا درباره توانمندیهای درونی، اعتماد به حمایتهای بیرونی و نیز برآورد واکنش تهدیدآمیز محاسبات دقیقتری داشتهباشند. در واقع گر چه تجربه هجوم همه جانبه نظامی یک کشور به کشور دیگر و مشاهده رنجهای بشری ناشی از جنگ و خشونت، دردناک است و به همان اندازه سکوت در باربر آن نارواست، لیکن وضع کنونی کشور اوکراین در تقابل میان چکش روسی و سندان ناتو و انتخابی که دولت غربگرای کییف کرد، میدانگاه بزرگی است تا دیگر کشورها بار دیگر درباره تکیه به نیروها و انتخاب استراتژی رویارویی با تهدیدها به تجدید نظر بپردازند.
این که حتی چین به عنوان متحد روسیه و رقیب استراتژیک غرب که با تایوان در همسایگیاش مشکلی شبیه روسیه و اوکراین دارد حاضر نشده از روسیه صریحا حمایت کند و با غیر ضروری دانستن جنگ کنونی، استقلال کشورها را پایه موضع گیری خود قرار داده است نشان میدهد که چقدر روسیه از احترام به اصول مسلم روابط و حقوق بینالملل فاصله دارد که به محض حرکت یک کشور مستقل در مداری غیر از آنچه آنها وضع کردهاند، به اهرم نظامی متوسل میشود. دولتمردان اوکراینی که خود پارهای از فرهنگ اسلاوی روسی و بخشی از یک تاریخ مشترک هستند چگونه نشانههای آشکار ناشکیبی روسها را در نیافتند و چهار نعل به سمت اتحاد نظامی ناتو رفتند که هدف اصلی آن از زمان تشکیل، مهار تهدیدهای اتخاد شوروی و سپس روسیه بودهاست.
طبیعی است که روسیه پوتین درصدد بازیابی موقعیت خود پس از عقبنشینیهای ناشی از ضعف اقتصادی، سیاسی و نظامی دهه نود میلادی مصمم به بازپسگیری موقعیتهای از دست رفته باشد. روسیه در روند فروپاشی بلوک شرق در پایان هزاره قبل، نه تنها نفوذ سیاسیاش را در شرق اروپا ازدست داد و کشورهایی چون لهستان و رومانی و بلغارستان دست نیاز به سوی اتحادیه اروپا و ناتو دراز کردند، بلکه سه کشور عضو اتحاد شوروی کرانه دریای بالتیک نیز به عضویت پیمانهای سیاسی و نظامی غرب درآمدند. تسخیر موقعیتهای از دست رفته برای روسیه دیگر ممکن نیست ولی پوتین با این کار پیامی به غرب و نیز باقیمانده جمهوریهای شوروی سابق و حتی متحدان دور و نزدیک دیگر فرستاد که خروج از مدار مسکو را نابردبارانه پاسخ میدهد. دیدار پوتین با الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان در روز حمله به اوکراین حاوی این پیام آشکار بود که دولت روسیه موضعگیریها و عمل رهبران جمهوریهای شوروی سابق را رصد میکند و پس از کییف نوبت باکوست. همچنانکه دو ماه پیش از آن قزاقستان بود که نیروهای روس با حضور در نقاط استراتژیک این کشور شورش چند روزه مخالفان دولت مورد حمایت مسکو را در هم شکست.
کییف این پیامها را نگرفت و البته ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری بیتجربه اوکراین، در این اشتباه محاسباتی تنها نیست. کشورهای عضو پیمان ناتو نیز در برآورد واکنش نظامی روسیه و محدودیتهای خود در حمایت از کشوری که هنوز عضو این پیمان نیست راه اشتباه پیمودند. در واقع اوکراین قربانی بیتجربگی و بیخردی زمامداران خود، رفتار غیر مسئولانه کشورهای غربی و عمل بیرحمانه و نامتناسب دولت روسیه در نادیده گرفتن اصول و مقررات بین المللی شد.
در چنین شرایطی اروپا مرزبندی جدیدی را شاهد خواهد بود که به احتمال زیاد پوتین را به هدفش در تثبیت مرزهای نفوذ سیاسیاش در اروپا و کشورهای همسایه نزدیکتر کرد اما این پایان رویارویی نیست و با وضع تحریمهایی متعدد توسط غربیها فشار فراوانی را تحمل خواهد کرد. ولی این فشارها به گونهای نیست که اقتصاد روسیه را فلج کند زیرا این فشارها از حدی فراتر نمیرود و کشورهایی چون هند و چین نیز خواهند توانست جای غربیها را تا اندازهای پر کنند.
پیامدهای اشغال نظامی کشور بزرگی مثل اوکراین برای روسیه و اروپا هر چه باشد، اصل اجتناب پذیر بودن این وقایع را نمی توان از نظر دور داشت که اشتباهات محاسباتی یک رژیم سیاسی و نخبگان درس ندیده، متوهم و بیتجربه آن میتواند سبب وقوع دومینووار حوادثی باشد که قاعده و زمینه بازی را برای مدت زمان نامحدودی بر هم زند. خام دستی دولتمردان اوکراینی، موجودیت سیاسی این کشور را با تهدید جدی مواجه کرد. روسیه و ناتو با اندکی بالا و پایین باز در کنار هم به ستیز و همکاری ادامه میدهند ولی پرستیژ ملی اوکراین و استقلال سیاسی آن به دلیل اشتباه مرگبار سیاستمداران آماتورش به این زودی برنخواهد گشت. این درسی است که دیگر کشورها میتوانند از جنگ کنونی در اوکراین بگیرند.
نظر شما :