تلاش بایدن برای بازپخت تحریم‌ها/ چرا خنثی‌سازی فشارها ارجح است؟

۰۴ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۱ کد : ۲۰۱۰۰۷۷ سرخط اخبار

بر اساس تعاریفی که معماران سیاست فشار علیه ایران از تحریم ارائه داده‌اند اقدامات و موضع‌گیری‌های دولت «جو بایدن» تلاش برای تنفس مصنوعی به تحریم‌هایی است که در دولت قبلی او بی‌جان شده است.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری فارس- «ریچارد نفیو»، یکی از معماران شبکه تحریم‌ها علیه ایران در کتابش به نام «هنر تحریم‌ها: نگاهی از درون میدان»، تأکید زیادی بر ضرورت توجه به جنبه‌های روان‌شناختی به هنگام اجرای فشارهای اقتصادی دارد و معتقد است بدون داشتن درک درست از ذهن تحریم‌شونده و اثرگذاری بر روی آن هرگز نمی‌توان از تحریم‌ها به عنوان ابزاری برای سیاست‌گذاری در جهت مطلوب واشنگتن استفاده کرد.

کتاب نفیو حاوی توضیحات و نکات زیادی درباره تحریم‌ها علیه ایران است. هر چند به تازگی خبر جدا شدن ریچارد نفیو از تیم مذاکره‌کننده آمریکا در مذاکرات وین رسانه‌ای شده اما این جدایی، توضیحات و تبیین‌های او درباره مکانیسم عمل تحریم‌ها و نقاط آسیب‌پذیر آنها را بلااثر نمی‌کند.

عناصر روان‌شناختی تحریم

از نگاه نفیو، تحریم‌های اقتصادی اگر قرار است در هدفشان برای ایجاد تغییرات رفتاری در کشور تحریم‌شونده موفق عمل کنند بایستی این تصور را در ذهنِ کشورِ هدف پدید بیاورند که هر لحظه قابل افزایش هستند و طرف تحریم‌کننده چنانچه با مقاومت در برابر خواسته‌هایش روبرو شود، حاضر است به سیم آخر بزند و با توسل به فشار حداکثری، اقتصاد کشور تحت تحریم را تا لبه پرتگاه فروپاشی پیش ببرد.

از نگاه طراحان تحریم‌ها، فشارهای اقتصادی برای آنکه اثرگذر باشند نباید به یکباره و با حداکثر شدت اعمال شوند بلکه قابلیت تشدید تدریجی داشته باشند. 

نویسنده، یکی از دلایل عدم موفقیت سیاست‌های تحریمی علیه حکومت «صدام»، دیکتاتور معدوم عراق را بی‌توجهی به همین قابلیت «تشدیدشوندگی تدریجی» (incremental escalation) دانسته و نوشته این موضوع در نهایت به «استهلاک تحریم‌ها» (sanction fatigue) و شکست سیاست‌گذاری‌ها در قبال عراق منجر شده است.

او در همین باره می‌نویسد: «به خاطر اینکه تحریم‌ها [علیه عراق] در شش ماه اول به نقطه حداکثری خود رسید، فرصتی برای افزایش تدریجی و موثر فشار در یک بازه زمانی طولانی‌تر وجود نداشت. به عبارت دیگر، بخش اعظم و حداکثری فشارها در سال ۱۹۹۱ اعمال شد که معنای این مسئله آن بود که دیگر امکان تشدید تدریجی تحریم‌ها وجود نداشت.»

نفیو در جای دیگری از همین کتاب توضیحات بیشتری در همین باره داده و می‌نویسد: «چنانچه پیشتر هم گفته شد، فقدان وجود فرصتی برای تشدید تدریجی تحریم‌ها در نهایت موجب استهلاک تحریم‌ها و شکست سیاست‌ها در قبال عراق شد. تشدید تدریجی، یکی از ابزارهای اصلی دیپلماسی اقناعی است.»

او اضافه می‌کند: «مخالفان بایستی معتقد باشند که شما نه تنها آماده‌اید [از لحاظ تشدید فشارها] پا را چند گام جلوتر بگذارید بلکه اگر آنها مشکل زیربنایی‌شان را با شما حل نکنند به عنوان یک اصل اجتناب‌ناپذیر این کار را انجام خواهید داد. در اینجا کشور متخاصم به طور تلویحی مجبور به انتخاب از میان یکی از این دو گزینه است که یا کارهایش را متوقف می‌کند یا باید منتظر فشارهای بیشتر باشد».

با این حال، طراحان تحریم می‌دانند که قابلیت «تشدید تدریجی» با یکی دیگر از ویژگی‌های تحریم‌ها در تضاد بنیادین است و آن اینکه فشارهای برون‌زاد اقتصادی با گذشت زمان به مرور وارد سیر نزولی می‌شوند و اثرگذاری‌شان را از دست می‌دهند، زیرا هم کشورهایِ هدف به مرور راه همزیستی با تحریم‌ها و غلبه بر آنها را یاد می‌گیرند و هم آنکه اراده طرف‌های ثالث برای پایبندی به آنها به تدریج کاهش می‌یابد.

«باراک اوباما»، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا که نظام تحریم‌ها علیه ایران در دوران او پی‌ریزی و طراحی شد در یک سخنرانی در  سال ۲۰۱۵ به همین ویژگی فرسایش تدریجی تحریم‌ها اشاره می‌کند. او خطاب به مخالفانی که می‌گفتند چرا تحریم‌ها علیه ایران را ادامه نداده می‌گوید: «نزدیکترین متحدان ما در اروپا یا در آسیا- و به میزان کمتری کشورهای چین و روسیه- قبول نمی‌کردند که برای پنج یا ده یا پانزده سال دیگر آن تحریم‌ها را طبق دیکته کنگره اجرا کنند.»

او در ادامه گفت: «اگر آن‌طور که عده‌ای می‌گویند ما تلاش می‌کردیم تحریم‌های یکجانبه را حفظ و آنها را تشدید کنیم، تنها می‌ماندیم. ما نمی‌توانیم سیاست‌های خارجی، اقتصادی و انرژی همه قدرت‌های اصلی در دنیا را به آنها دیکته کنیم. اگر بخواهیم این کار را بکنیم مجبور خواهیم بود برخی از بزرگترین بانک‌های دنیا را تحریم کنیم که این مسئله در نهایت جایگاه دلار به عنوان ارز ذخیره‌ای دنیا را مورد تردید قرار می‌‌دهد.» (سخنرانی اوباما، امریکن یونیورسیتی، ۵ اوت ۲۰۱۵)

باراک اوباما که دولت او تحریم‌ها علیه ایران را معماری و طراحی کرده اعتراف کرده که تحریم‌ها علیه ایران برای مدت طولانی قابل ادامه نبوده‌اند و او به این جهت، وارد مذاکرات با ایران شده است.

مخلص کلام اینکه تحریم‌ها از یک طرف باید قابلیت تشدیدشوندگی داشته باشند اما از طرف دیگر، اگر در یک بازه زمانی مشخص که دوران اوج اثرگذاری آنها است نتایج مطلوب تحریم‌کننده را تولید نکنند، آثارشان رو به افول خواهد گذاشت و به جای ایجاد ترس از تشدید تحریم‌ها در کشور تحریم‌شونده، ممکن است میل به استقامت را در او بیدار کنند.

بر همین اساس، بعد از تجربه تحریم‌های عراق، توصیه شمار زیادی از کارشناسان این حوزه در آمریکا این بوده که طرف تحریم‌کننده هرگز نباید تمامی آنچه از فشار اقتصادی در چنته دارد را به یکباره بر کشور هدف اعمال کند و همواره باید احتمال تشدید تحریم را به عنوان اهرمی برای تنظیم رفتار طرف مقابل و شکستن مقاومت او حفظ کند.

این اما، درست عکس آن چیزی بود که در دولت ترامپ رخ داد.

قمار ترامپ و جان‌زدایی از تحریم‌ها

«دونالد ترامپ» بعد از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۱۶ از تحریم‌ها به نحوی که آشکارا با دولت‌های قبل‌تر از او تفاوت داشت استفاده کرد. موسسه حقوقی «گیبسون دان» که در لس‌آنجلس مستقر است سال ۲۰۲۱ گزارش داد که طبق داده‌های گردآوری‌شده توسط این موسسه، دولت ترامپ در دوران ۴ ساله خود در کاخ سفید بیش از ۳۹۰۰ اقدام تحریمی مجزا علیه طرف‌های مختلف انجام داده است. (نقل از بلومبرگ).

مطابق این گزارش، مقایسه تعداد اشخاص و نهادهایی که به طور میانگین در هر سال در دوره‌های «جورج بوش»، «باراک اوباما» و «دونالد ترامپ» به فهرست تحریم‌ها اضافه شده‌اند نشان می‌دهد که ترامپ رکورد جدیدی در دفعات استفاده از تحریم‌ ثبت کرده است. به طور مشخص، بوش و اوباما به طور میانگین در هر سال به ترتیب اسامی ۴۳۵ و ۵۳۳ شخص یا نهاد را به فهرست تحریم‌ها اضافه کرده‌اند، حال آنکه این رقم برای ترامپ ۱۰۲۷.۵ بوده است. (نقل از گزارش موسسه گیبسون دان، ۵ فوریه ۲۰۲۱)

ترامپ نسبت به روسای جمهور مقابل خود رکورد جدیدی در استفاده از تحریم‌ها ثبت کرده است. او در قبال ایران، شدت تحریم‌ها را هم به طرز بی‌سابقه‌ای افزایش داد.

بخش زیادی از اقدامات تحریمی دولت ترامپ بعد از خروج آمریکا از برجام، علیه ایران انجام شده است. «مایک پامپئو»، وزیر خارجه سابق آمریکا در روزهای پایانی حضورش در این سمت در توییتر گفت که دولت ترامپ بیش از ۱۵۰۰ شخص و نهاد را در ایران هدف تحریم قرار داده و ایران را از ۷۰ میلیارد دلار محروم کرده است. (پامپئو، ۱۲ ژانویه ۲۰۲۱)

اما در خصوص ایران، فقط زیاده‌روی در تعداد موارد استفاده از تحریم‌ها نبود که رویکرد متفاوت ترامپ را رقم می‌زد، بلکه دولت او با نادیده گرفتن هشدارهای خیل زیادی از کارشناسان و متخصصان، در شدت تحریم‌ها هم  طریق افراط در پیش گرفت و ظرف فاصله‌ای کوتاه حداکثر توان تحریمی آمریکا را علیه ایران بسیج کرد و به میدان آورد.

رویکرد ترامپ، فراتر از تلویحاتش در قبال ایران، قماری بزرگ بر سر جایگاه تحریم‌ها در سیاست خارجی آمریکا و نظم بین‌المللی به شمار می‌رفت؛ قماری که پیروزی در آن فرضیه او را مبنی بر اینکه صرفاً با فشار و زورگویی می‌توان منافع آمریکا را طلب کرد اثبات می‌کرد و شکست در آن، همینه تحریم‌ها را در هم شکسته و با نمایش علنی ضعف‌های آنها، انگیزه کنشگران بین‌المللی را برای ایستادگی در برابر این ابزارهای زورگویانه تقویت کرده و روندی را آغاز می‌کرد که در پایان می‌توانست به فروپاشی نظام تحریم‌ها ختم شود.

کاخ سفیدِ ترامپ، خیلی زود با بازی کردن همه کارتهای تحریمی خود و به اوج رساندن فشارهای اقتصادی، کار را به جایی رساند که دیگر گزینه‌ای که در بردارنده آثار عملی علیه ایران باشد در اختیار نداشت و به همین جهت، مجبور شده بود با وضع کردن برخی تحریم‌های نمادین، سلاحی که خالی بودن خشاب آن روز به روز عیان‌تر می‌شد را همچنان پُر نشان دهد. 

تحریم کشتی غرق‌شده سانچی، تحریم اصطلاحاً «تروریستی» سپاه پاسداران و بعد از آن مجدداً تحریم شماری از فرماندهان سپاه، تحریم رهبر انقلاب و شمار دیگری از مقام‌های بلندپایه جمهوری اسلامی، تلاش ناکام برای برگرداندن محدودیت‌های تسلیحاتی و اصرار برای کلید زدن تحریم‌های شورای امنیت علی‌رغم خروج از برجام تنها چند مورد از اقداماتی نمایشی بودند که دولت ترامپ از طریق آنها قصد داشت خالی شدن دست‌هایش از سلاح تحریم را پنهان کند.

ترامپ با اعمال فشارحداکثری علیه ایران نه تنها سیاست‌هایش در قبال جمهوری اسلامی بلکه کل جایگاه آمریکا در نظام مالی دنیا و کارکرد تحریم‌ها را به قماری خطرناک گذاشته بود.

اما در ماه‌های پایانی آن دولت، «رابرت او برایان»، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا اعتراف کرد که دیگر عملاً «هیچ تحریمی» علیه ایران باقی نمانده است که بتوان آن را اعمال نمود و این یکی از مشکلاتی است که آمریکا در سیاست‌گذاری در قبال ایران با آن مواجه شده است.

این اعتراف او براین در ماه اکتبر ۲۰۲۰ مطرح شد، چند ماه بعد از آنکه اولین نشانه‌ها از آغاز سیر نزولی اثرگذاری تحریم‌های آمریکا علیه فروش نفت ایران مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته بود. روزنامه وال‌استریت‌ژورنال اندکی بعدتر در ماه دسامبر گزارش داد که ایران طی چند ماه قبل‌تر توانسته با دور زدن تحریم‌ها صادرات نفت خودش را به دو برابر ماه‌های آغازین آن سال میلادی افزایش دهد. (وال‌استریت‌‌ژورنال، ۱۵ دسامبر ۲۰۲۰)  

در همان زمان « TankerTrackers.com» -وب‌سایتی که از طریق تصاویر ماهواره‌ای حرکت نفت‌کش‌ها را رصد می‌کند- گزارش داده بود که فروش نفت ایران از ۴۸۱ هزار بشکه در روز در ماه فوریه به حدود ۱.۲ میلیون بشکه در فصل پاییز رسیده است. ایران نه تنها، تحریم‌ها را دور زده بود، بلکه آن‌طور که فارن‌پالیسی در ماه مه درباره ارسال نفت‌کش ایران به ونزوئلا نوشت، ایستادگی در برابر آن را به دیگران هم آموزش می‌داد.

اما همان‌طور که قبلاً گفته شد، بی‌جان شدن تحریم‌ها اثرش را فقط در فروش نفت ایران نمایان نمی‌کرد بلکه انعکاسی بسیار وسیع‌تر در سطح نظام مالی دنیا داشت، به طوری که نشریه اکونومیست در تحلیل مفصلی به تاریخ ۱۸ ژانویه ۲۰۲۰ نوشته بود که بسیاری از متحدان آمریکا از جمله بریتانیا و فرانسه نگرانند که ترامپ با استفاده بی‌جا از تحریم‌ها جایگاه آمریکا به عنوان ضامن نظم فعلی تجارت جهانی را به خطر انداخته و این «ممکن است در نهایت به افول هژمونی مالی آمریکا منجر شود».

شاید تنها اشاره به تسریع روند دلارزدایی از اقتصاد روسیه از سال ۲۰۱۸ به این سو مثال خوبی باشد برای توضیح درباره نقشی که دولت ترامپ  در تضعیف جایگاه نظام مالی آمریکا داشته؛ گزارش اکونومیست در ژانویه ۲۰۲۰ حاکی است بانک مرکزی روسیه از سال ۲۰۱۸ دارایی‌های خودش از اوراق قرضه خزانه‌‌داری آمریکا را از نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار به زیر ۱۰ میلیارد دلار رساند (نقل از اکونومیست، ژانویه ۲۰۲۰). این روند از آن زمان به بعد هم با همین سرعت ادامه پیدا کرد، به گونه‌ای که اول بهمن‌ماه همین امسال گزارش شد روسیه سهم خود را از سرمایه‌گذاری در بدهی‌های آمریکا در ماه نوامبر به میزان ۱.۳ میلیارد دلار کاهش داده و و به ۲.۴ میلیارد دلار رسانده است.

تحریم‌های آمریکا در دوران ترامپ بسیاری از کشورها را به تلاش برای یافتن راه‌هایی برای دور زدن نظام مالی آمریکا واداشت و کار را به جایی رساند که پیش‌بینی شد نظام مالی دلارمحور دوام چندانی نخواهد داشت.

رئیس بانک مرکزی روسیه یکی از دلایل حرکت به سوی دلارزدایی از اقتصاد کشورش را تحریم‌ها دانسته و گفته بود: «احساس می‌کنم فضای جهانی در حال تغییر است. به تدریج داریم به سمت یک نظام پولی چند ارزی در دنیا حرکت می‌کنیم.» این اظهارات رئیس بانک مرکزی روسیه با اظهارات «مارک کارنی»، رئیس بانک انگلستان همخوان است که آگوست ۲۰۲۰ پیش‌بینی کرد که نظام مالی دلارمحور دوام چندانی نخواهد داشت.

تمامی این تحولات حاکی از این واقعیت بودند که قمار ترامپ شکست خورده و او به صورت ناخواسته روندی را آغاز کرده بود که می‌توانست به بی‌اثرسازی کارت تحریم‌های آمریکا در بلندمدت منجر شود. 

بایدن و تلاش برای بازپخت تحریم‌ها

بایدن با علم به واقعیت‌های جدیدی که پیرامون تحریم‌ها شکل گرفته بود آغاز به کار کرد و به همین جهت، به خزانه‌داری آمریکا دستور انجام بررسی‌هایی درباره وضعیت تحریم‌ها را صادر کرد. نتیجه این بررسی که خلاصه آن اکتبر ۲۰۲۱ منتشر شد مشخص کرد استفاده از تحریم‌ها از سال ۲۰۰۰ به این سو ۹۳۳ درصد افزایش پیدا کرده و به خصوص در دوران ترامپ موجب کاهش استفاده از دلار، حتی از سوی متحدان آمریکا شده است. (گزارش خزانه‌داری آمریکا، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۱)

گزارش رسمی خزانه‌داری آمریکا از میزان توسل به تحریم‌ها در سال‌های مختلف

در بخشی از گزارش خزانه‌داری آمریکا آمده است: «دشمنان آمریکا-و برخی از متحدانمان- همین حالا در حال کاهش دادن استفاده از دلار و تماس خودشان با نظام مالی آمریکا در تراکنش‌های برون‌مرزی هستند. با آنکه چنین تغییراتی دلایل متعددی فراتر از تحریم‌های مالی آمریکا دارند، بایستی نسبت به اینکه چنین روندهایی ممکن است اثربخشی تحریم‌های ما را از بین ببرند هوشیار باشیم.» (همان منبع، ص ۲)

سند وزارت خزانه‌داری آمریکا در دوران بایدن ضمن اذعان به آثار مخرب دوران ترامپ بر اثربخشی تحریم‌ها خواستار «نوسازی» آنها و اتخاذ سیاست‌هایی برای تیز کردن تیغ تحریم‌ها شد. 

وزارت خزانه‌داری آمریکا بر مبنای چنین واقعیت‌هایی تأکید کرد که حفظ خاصیت تحریم‌ها مستلزم «نوسازی» آنها و اتخاذ سیاست‌هایی برای بهبود در اجرای آنها است. نکته جالب آنکه یکی از روش‌هایی که خزانه‌داری آمریکا در این راستا پیشنهاد کرده‌، کاستن از «آثار انسانی تحریم‌ها» به منظور افزایش حمایت از آنها در میان طرف‌های اجراکننده است؛ مسئله‌ای که هم نوع نگاه ابزاری و تبلیغاتی آمریکایی‌ها به یک مقوله حقوق بشری را نشان می‌دهد و هم ضرورت تحلیل اهداف و نیات اصلی  دولت بایدن را در هر اقدام تحریمی  به ویژه در ارتباط با ایران و در جریان مذاکرات وین پیش می‌کشد.

از نگاهی به موضع‌گیری‌ها و اقدامات تحریمی دولت بایدن در قبال ایران طی ۱۳ ماه گذشته، در کنار توضیحات طراحان تحریم‌ها درباره نحوه اجرای این اقدامات علیه کشورهای هدف می‌توان به این نتیجه رسید که تقریباً هر اقدام واشنگتن در این زمینه از جمله اقدامات ظاهری‌اش در عقب‌نشینی از اجرای یک تحریم، با نیت تیز کردن تیغ تحریم‌هایی که رو به کند شدن است صورت گرفته است.

نخستین اقدام از این نوع اسفندماه سال گذشته انجام شد؛ زمانی که دولت بایدن اعلام کرد که نامه دولت ترامپ برای احیای تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران را پس می‌گیرد. با آنکه این اقدام از سوی عده‌ای به عنوان «حسن نیت آمریکا» برای هموار کردن مسیر بازگشت به برجام تعبیر شد، اما با در نظر گرفتن پس‌زمینه‌های آن تنها یک اقدام نمایشی بود که هدف اصلی آن اعلام اتحاد با سایر طرف‌های بین‌المللی در اجرای تحریم‌ها پس از تکروی‌های ۴ ساله دوران ترامپ بود.

شاهد این تحلیل آنکه این عقب‌نشینی ظاهری در حالی صورت می‌گرفت که آن نامه دولت ترامپ با مخالفت صریح و قطعی ۱۳ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد (غیر از آمریکا و جمهوری دومینیکن) و همچنین رئیس دوره‌ای این شورا روبرو شده و از قبل شکست خورده و بلااثر شده بود. بنابراین دولت بایدن قصد داشت نه ابلاغیه دولت ترامپ، بلکه گزندگی تحریم‌ها را پس بگیرد.

اقدام بعدی دولت بایدن خردادماه ۱۴۰۰ انجام شد، زمانی که وزارت دارایی آمریکا با صدور دستورالعملی اعلام کرد که مبادلاتی را که برای مقابله ایران با ویروس کرونا ضروری هستند از شمول تحریم‌ها معاف کرده است. انجام این رفتار هم از سوی دولت بایدن قابل پیش‌بینی بود زیرا یکی از مواردی که در دوران ترامپ انتقادهای شدید بین‌المللی از تحریم‌های آمریکا را برانگیخته بود و حتی در دوران شیوع کرونا با انتقاد دبیرکل سازمان ملل روبرو شده بود کارشکنی‌های آمریکا در مبادلات کالاهای بشردوستانه با ایران بود. از ان گذشته این اقدام در شرایطی انجام شد که ایران خود واکسن داخلی تولید کرده بود. 

صدور معافیت‌های تحریمی برای همکاری‌های بین‌المللی با پروژه‌های نیروگاه بوشهر، رآکتور اراک و  رآکتور تحقیقاتی تهران را نیز می‌توان جدیدترین بازی تحریمی دولت بایدن دانست که در راستای اهدافی مشابه با آنچه تا به حال گفته شده انجام شده است. در اینجا نیز قابل مشاهده است که عقب‌نشینی بایدن از سیاستی یکجانبه صورت گرفته که با محدود کردن همکاری‌های بین‌المللی بر سر پرونده هسته‌ای ایران به نظام تحریم‌ها ضربه وارد کرده بود.

عقب‌نشینی از نامه ترامپ درباره اعمال تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، صدور فرمان اجرایی برای مبادلات اقلام مربوط به کرونا و معافیت‌های تحریمی اخیر در پروژه همکاری با برنامه هسته‌ای ایران اقداماتی از سوی دولت بایدن هستند که با هدف افزایش اثربخشی تحریم‌ها انجام شده‌اند. 

 البته هدف همه بازی‌های تحریمی آمریکا جلب همکاری‌های بین‌المللی بر سر آن نیست، همان‌طور که همه آسیب‌پذیری تحریم‌ها هم از این ناحیه نیست. بخش مهمی از تلاش‌‌های دولت آمریکا که در قالب سیاست‌های رسانه‌ای و فضاسازی‌های روانی انجام می‌شود، تلاش برای حساس کردن و شرطی کردن جامعه داخلی ایران به مقوله تحریم و در نهایت شکستن استقامت در برابر تحریم‌ها است، زیرا اصلی‌ترین ناحیه آسیب‌پذیری تحریم‌ها هم آن‌طور که ریچارد نفیو هم در کتابش توضیح داده، از همین ناحیه است.

در توضیحات ریچارد نفیو، دو موضوع قابل توجهند. نخست‌ اینکه تنظیم فشارها باید به گونه‌ای باشد که بر استقامت یا «قاطعیت روان‌شناختی» کشور هدف فائق شوند، زیرا چنانچه کشوری تصمیم بگیرد راه پیروزی کشور تحریم‌کننده را سد کند تحریم به سرانجام نخواهد رسید.

او برای توضیح درباره یکی از موارد شکست تصمیم در برابر استقامت به طرح «مارک کرک»، نماینده اسبق ایالت ایلینویز در مجلس سنا اشاره کرده و توضیح می‌دهد که او معتقد بود که تحریم واردات بنزین ایران می‌تواند «ایران را از پای در بیاورد» و این کشور را به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای خود ترغیب کند. طرح کرک در قانون «سیسادا» گنجانده و در جولای ۲۰۱۰ به قانون تبدیل شد، اما ایران به جای تسلیم در برابر آن «پالایشگاه‌های خود را بازطراحی کرد» و با خودکفایی در تولید بنزین از این فشار عبور کرد.

توضیحات ریچارد نفیو در کتاب «هنر تحریم‌ها» نشان می‌دهد «استقامت» اصلی‌ترین نقطه آسیب‌پذیری تحریم‌ها است. او توضیح می‌دهد ایران چگونه مصوبه کنگره آمریکا برای تحریم بنزین را خنثی کرده است.

موضوع دوم اینکه به باور نفیو از اجتماعی کردن تحریم و ایجاد حس‌ تحریم‌شدگی در میان جمعیت عمومی کشور هدف می‌توان برای شکستن استقامت کمک گرفت. در اینجا ریچارد نفیو توضیح می‌دهد که آمریکا چگونه هنگام اجرای تحریم‌ها علیه ایران همزمان با ممنوع کردن مبادلات کالاهای مختلف، واردات کالاهای لوکس را از تحریم‌ها معاف کرده تا با دامن زدن به احساس نابرابری در میان اعضای جامعه، میان مردم و حکومت شکاف انداخته و معرفی برنامه هسته‌ای به عنوان نمادی از عزت ملی را برای حکومت پرهزینه کند.

او می‌نویسد: «از آنجا که مردم ایران عملاً می‌توانستند این کالاها (کالاهای تجملاتی) را خرید کنند و واردات نیز جریان داشت پایین آمدن ارزش پول ملی و بالا رفتن ارزهای خارجی عملاً امکان خرید این کالاها را از بسیاری از ایرانی‌ها گرفت و تنها افراد ثروتمند و کسانی که در موضع قدرت بودند می‌توانستند از وصل بودن ایران به شبکه بین‌المللی در این حوزه منتفع شوند. به این ترتیب، ارز به صورت مداوم از ایران خارج می‌شد و کالاهای تجملاتی وارد این کشور می‌شد و بحث نابرابری درآمدی و تورم روز به روز در ایران قوت بیشتری می‌کنیم.»

در ادامه آمده است: «این شرایط نتیجه انتخابی درست و تصمیمی بود که مبنای آن اعمال فشار بر دولت ایران و حاکمیت این کشور از منابع داخلی بود. بحران ارز در اکتبر ۲۰۲۱ نمود بیشتری پیدا کرد و مردم ایران برای اعتراض به کاهش درآمدهای خود به خیابان‌ها ریختند تا نسبت به کاهش درآمد خود اعتراض کنند. آمریکا و متحدانش از دانش خود درباره انقلاب ایران و احتمال وجود آمدن اخلال‌های اقتصادی به عنوان روشی عامدانه برای جدا کردن حاکمیت از مردم استفاده کردند و به این ترتیب تبلیغات حکومت درباره برنامه هسته‌ای به عنوان جلوه‌ای از عزت ملی پرهزینه‌تر شده بود.» (نقل از کتاب هنر تحریم‌ها، ترجمه مرکز پژوهش‌های مجلس، ص ۸۷)

اکنون بر مبنای شاخص‌هایی که تا به حال درباره چگونگی کارکرد تحریم‌‌ها استخراج کردیم، در کنار متغیرهای دیگری مانند سیاست‌های اعلام‌شده جو بایدن در قبال ایران و همچنین نحوه رفتارهای تحریمی دولت «باراک اوباما» پس از حصول برجام می‌توان به پیش‌بینی‌هایی درباره نحوه رفتار احتمالی دولت بایدن با تحریم‌ها در صورت بازگشت به برجام رسید و میزان دقت و صحت توصیه‌های ارائه شده از سوی مقام معظم رهبری درباره نحوه مقابله با چنین رویکردی را درک کرد.

مطابق این پیش‌بینی، انتظار نمی‌رود بایدن بخواهد همانند ترامپ ادامه سیاست «فشار حداکثری» را هدف غائی‌اش در قبال ایران قرار دهد، زیرا همان‌طور که گفته شد «فشار حداکثری» قابلیت «تشدید تدریجی» و شرطی کردن دائمی اقتصاد کشور به تحریم‌ها ندارد و نمی‌توان از آن برای تنظیم رفتار طرف مقابل و پیش بردن گام به گام او به سمت‌ رفتارهای مطلوب واشنگتن بهره گرفت. با این حال، او به دنبال بازطراحی آن فشار و اجرای آن به گونه‌ای دیگر خواهد بود که غیرملموس‌تر و موثرتر باشد.

انتظار نمی‌رود دولت جو بایدن سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران را ادامه دهد. در عوض از شواهد و قرائن اینطور برمی‌آید که او به دنبال «بازپخت تحریم‌ها» و ادامه فشارها علیه ایران به گونه‌ای دیگر خواهد بود؛ روشی که او نامش را «فشار هوشمند» گذاشته.

سیاستی که بایدن در مقاله ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۰ در سی‌ان‌ان توضیح داده قصد دارد بعد از ورود به برجام علیه ایران در پیش بگیرد «فشار هوشمند» است: یعنی بازی کردن با ابزار تحریم و کم و زیاد کردن حرارت آن به گونه‌ای که بتوان در نهایت با همکاری متحدان اروپایی به یک «توافق قوی‌تر و طولانی‌تر» با ایران برای محدود کردن تمامی مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی به ویژه برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای دست پیدا کرد.

«فشار هوشمند» به استناد قرائن مختلف، در واقع همان شکلی از رفع تحریم‌ها است که دولت باراک اوباما بعد از اجرای برجام علیه ایران در دستور کار قرار داده بود و هدف کلان آن کشاندن ایران به برجام‌های موشکی و منطقه‌ای بود. مطابق این سیاست، رفع تحریم‌ها بایستی برای ایران به تجربه شیرینی‌های زودگذری مانند خرید چند هواپیما یا آزادسازی بخشی از دارایی‌های مسدودشده محدود می‌شد، اما ساختار تحریم‌ها باید حفظ می‌شد تا از ایجاد گشایش‌های کلان اقتصادی جلوگیری شود. به باور دولت اوباما این شکل خاص رفع تحریم موجب می‌شد که طعم آن شیرینی‌های زودگذر زیر زبان ایران مزه کند و به دنبال دائمی کردن آنها وارد توافقات متعاقب موشکی و منطقه‌ای شود.

خود «باراک اوباما» و مقام‌های دیگر دولت او از جمله «جان کری»، بارها هنگامی که از آنها سوال می‌شد که چرا تحریم‌ها برای ایران فقط روی کاغذ رفع شده به سمت برنامه موشکی و منطقه‌ای ایران آدرس می‌دادند.

ایران و خنثی‌سازی تحریم‌ها

جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحریم‌ها دو گزینه دارد، یکی «رفع تحریم‌ها» و دیگری «خنثی‌سازی تحریم‌ها». طبق توضیحات بالا مشخص است که تعریف و نتایج مورد انتظار ایالات متحده آمریکا و ایران از مقوله «رفع تحریم‌ها» یکسان نیست. در حالی که عده‌ای در ایران تصور می‌کنند «رفع تحریم» لزوماً به گشایش‌های اقتصادی و عادی‌سازی تجارت با ایران منجر خواهد شد، ایالات متحده «رفع تحریم» را یک بازی روان‌شناختی برای جلوگیری از ایجاد چنین گشایش‌هایی در صورت اراده خودش می‌داند.

البته، با داشتن درک درست از مقوله «تحریم‌ها» می‌توان به هنگام مذاکره بر سر «رفع تحریم‌ها» هم با ارائه تضمین‌های لازم یا راستی‌آزمایی ادعاهای آمریکا جلوی اقدامات مخرب او به هنگام اجرای تعهداتش را گرفت اما ناگفته پیداست که برای داشتن حاکمیت سیاسی و ملی لازم است که در درازمدت چاره‌ای برای خنثی‌سازی تحریم‌ها چاره‌ای اندیشیده شود تا راه سنگ‌اندازی دشمن گرفته شود.

به همین سبب مقام معظم رهبری در یک سخنرانی در جریان مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در ۲۶ آذرماه سال ۱۳۹۹ در توضیح درباره تفاوت میان رفع تحریم و خنثی‌سازی تحریم فرمودند: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی ‌کردن تحریم دست ما است؛ دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده. اگر بتوانیم با روش درست تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است.»

بر همین اساس منطقی آن است که پس از رفع فشارها به دنبال خنثی‌سازی آنها هم باشیم.


نظر شما :