رئیس جمهور در خصوص سامانه «یاران رئیسی» با مردم صادق نبود
رئیسی نه پوپولیست است، نه دماگوژیست
دیپلماسی ایرانی – پس از انتقادات گسترده به نحوه چینش کابینه و حضور افرادی بدون دانش و تخصص لازم در پست های وزارتی، تداوم حضور و عزل و نصب های برخی ها در بخش های میانی مدیریتی دولت از معاونین وزرا گرفته تا استانداران، مدیران کل و ... کماکان محل نقد و گلایه افکار عمومی، رسانه ها و جریان های سیاسی، حتی حامیان دولت است، به ویژه که در روزهای ابتدایی پیروزی سید ابراهیم رئیسی وی از راهاندازی سامانه ای به عنوان «یاران رئیسی» خبر داد که سعی دارد با نظرخواهی از افکار عمومی، کارشناسان و صاحب ناظران کل کشور از هر طیف، جناح و سلیقه سیاسی اقدام به چینش افراد منتخب و شایسته در کابینه کند که نهایتاً این امر روی نداد. برای دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این مسئله، گپ و گفتی با محمدصادق کوشکی، تحلیلگر سیاسی داشته است که در ادامه میخوانید:
اگر بخواهیم نگاهی به تضاد اقدام و عمل رئیسی و دولتش داشته باشیم به نظر می رسد با فهرست بلندبالایی از تضادها و تناقض های در گفته ها و عمل این دولت و شخص رئیس جمهور مواجه باشیم. اما اگر به طور خاص چینش دولت و کابینه، هم در سطح وزراء و هم در سطح معاونین وزراء و مدیران میانی به ویژه استانداران را مور ارزیابی قرار دهیم بر اساس وعده سید ابراهیم رئیسی قرار بود پس از راه اندازی سامانه اینترنتی با عنوان «یاران رئیسی» و نظر خواهی از اقشار مختلف جامعه، فعالین و نخبگان سیاسی و ... ترکیب کابینه دولت سیزدهم مشخص شود که البته شما در این خصوص نظر دیگری داشتید. حال پس از گذشت ۱۱۹ روز از عمر دولت سیزدهم و تداوم عزل و نصب های این دولت دوباره سوال خود با حضرتعالی در همین رابطه تکرار می کنم آیا با راه اندازی این سامانه و به دنبالش عزل و نصب های پرحاشیه کابینه که کماکان ادامه دارد یک عوامفریبی شکل نگرفت، آن هم با این میزان از فامیل بازی و داماد سالاری به جای شایسته گزینی؟ به واقع در خوشبینانه ترین حالت به نظر می رسد که این سامانه سید ابراهیم رئیسی به نوعی موج سواری روی پوپولیسم بود و در بدترین سناریو یک دماگوژی (عوامفریبی). حال به باور شما رئیسی با این کابینه پیشنهادی و پیش از آن راه انداختن سایت مذکور به دنبال پوپولیسم بود یا دماگوژیسم؟
اول اینکه من هم پیرو نکته شما از همان ابتدا مطمئن بودم که از دل این سامانه اینترنتی، آقای رئیسی توان تشکیل کابینه مدنظر خود را نخواهد داشت. این را در مصاحبه قبلی با شما مطرح کردم. یعنی خروجی این سامانه به نحوه چینش افراد در کابینه سیزدهم کمکی نکرد، چنانی که در نهایت به قول شما پس از ۱۱۹ روز شاهد این مسئله بودیم. ضمن اینکه اصلا این ساز و کار یک ساز و کار درست، منطقی و کارآمد برای چینش کابینه نیست که مثلاً یک فرد یا رئیسجمهور منتخب بخواهد سایتی را راهاندازی کند و با استفاده از نظر افکار عمومی، کارشناسان و صاحب نظران حوزه سیاسی، سیاست خارجی، اقتصادی، اجتماعی و ... بخواهد کابینه مدنظر خود را بچیند. منطق حکم می کند رئیس جمهور پس از پیروزی بر اساس نگاه، آراء، برنامه ها و تفکرات خود برای اداره کشور در همه ابعاد و زمینه ها از سیاست خارجی و دیپلماسی تا سیاست داخلی، اقتصاد، معیشت، فرهنگ و ... افراد مد نظر خود را به عنوان وزیر انتخاب کند؛ افرادی هماهنگ، هم فکر، هم جهت که قابلیت های آن برای رئیسجمهور در حوزه های مدیریتی تخصصی ثابت شده باشد. متاسفانه باید بگویم وقتی که رئیس جمهور سایت اینترنتی برای تشکیل کابینه و وزرا راه می اندازد و از مردم، کارشناسان و خلاصه همه برای تشکیل دولت نظرخواهی کند فقط و فقط این معنی را میدهد که رئیس جمهور برای انتخاب اصلح، شناخت و درک کافی ندارد، یا دست او برای گزینش افراد منتخب و کارآمد خالی است و یا اینکه در کل رئیسجمهور مجموعه آماده به کاری در اختیار ندارد.
چرا این سامانه نتوانست به تشکیل کابینه رئیسی کمک کند؟
من در گفت وگوی پیشین گفتم چون قطعاً از زمان راه اندازی این سامانه تا تشکیل کابینه چندین هزار اسم مطرح می شود که آقای رئیسی، نه توان و نه اجازه به کارگیری همه این افراد را در کابینه و دولت خود دارد. به هر حال از همه شهرستانها و استانهای مختلف همه افشار مردم از رسانهای ها گرفته تا سیاسیون، فرهنگیان، دانشجویان و در کل همه ملت در همه جای ایران فرصت اظهارنظر و مطرح کردن گزینه یا گزینه های مد نظر خود برای تصدی یکی از وزارتخانه ها را داشته اند که یحتمل عدد قابل توجهی خواهد بود. از طرف دیگر رئیسی حتی فرصت راستیآزمایی همه این گزینه ها را ندارد تا بتواند شایستگی ها، ظرفیت و توانمندی همه این گزینه ها را برای تصدی وزارتخانه ها بسنجد.
پس با این اوصاف از اساس چرا این سامانه راه اندازی شد؟
چرایی اش را باید از شخص رئیسی بپرسید نه من. چون من دفاعی برای راه اندازی این سامانه اینترنتی از سوی آقای رئیسی نداشته و ندارم، چون به واقع از هدف یا اهداف پشت پرده راه اندازی این سایت بی خبرم که آیا ایشان و کسانی که پیشنهاد این اقدام را داده اند به دنبال یک برنامه تبلیغاتی بودهاند یا به عکس، اهتمام جدی برای استفاده از نظرات و دیدگاههای همه اقشار مردم در همه جای ایران در دستور کار بوده است؟ اما اگر در یک نگاه مثبت راه اندازی این سامانه را هم درست بدانیم باید ظرفیت قابل توجهی از افراد، دستگاه ها و نهادها برای بررسی دقیق، جامع و عملیاتی همه این نظرات شکل گیرد که خود نیازمند صرف هزینه و وقت زیاد است، آن هم در این شرایط که کشور با مشکلات عدیده ای روبه روست. از ابتدا هم مشخص بود که این سامانه در کوتاه مدت نمیتوانست کمکی به رئیسی در تشکیل کابینه بکند. چون با تاکید مقام معظم رهبری لیست افراد پیشنهادی باید در کوتاه ترین زمان ممکن به مجلس ارسال میشد و به تبع آن مجلس هم باید در کوتاه ترین زمان ممکن رای خود را برای تشکیل کابینه می داد، در صورتی که راستی آزمایی همه گزینه های مطرح شده در این سامانه به یک سال زمان و حتی بیشتر نیاز دارد.
اما چرا افزون بر بدنه اصلی و وزرای کابینه از این سامانه اینترنتی حتی برای چینش مدیران میانی و معاونین وزرا و استانداران هم استفاده نشد و در ادامه هر کدام از وزراء به دنبال انتصابات فامیلی و عدم شایسته سالاری بودند؟
بله متاسفانه در سطح معاونین وزراء، استانداران و مدیران میانی هم از این سامانه اینترنتی استفاده نشد و به همین جهت من معتقدم که دولت رئیسی و شخص رئیس جمهور مشخصاً در خصوص استفاده از سامانه مذکور برای چینش کابینه، هم در سطح وزرا و هم در سطح معاونین وزرا و مدیران میانی با مردم صادق نبود. چون من در مصاحبه قبلی با شما معتقد بودم اگرچه در بدنه اصلی کابینه و چینش وزرا بعید است که از این سامانه اینترنتی استفاده شود، اما احتمالاً از این سامانه در انتخاب معاونین وزرا، استانداران، فرمانداران و ... استفاده شود که متاسفانه تاکنون خلاف آن را شاهد بوده ایم. انتقاد دیگری که من در همین راستا به دولت سید ابراهیم رئیسی وارد میدانم بحث سرعت پایین دولت در ساماندهی مدیران دولتی است. چون پس از گذشت قریب به چهار ماه هنوز بخشی از دستگاه های مهم دولتی در تردید به سر میبرند. یعنی مدیران عصر روحانی هنوز در این دستگاه ها روی کار هستند و در خصوص آینده کاری خود در خوف و رجا به سر میبرند. این مسئله در سطح معاونین وزرا، مسئولین ستادی وزارتخانه ها و ... کماکان وجود دارد و عملاً باعث کند شدن سرعت دولت در پیگیری برنامه های خود خواهد شد. اکنون دولت در این زمینه در یک بلاتکلیفی به سر می برد؛ بله مدیر هست، اما مدیر نمی داند که عوض خواهد شد یا خیر؟ آیا امضای او بُرش خواهد داشت یا خیر؟ این آسیب جدی به مردم می زند. باید مطالبه جدی شکل بگیرد که آقای رئیسی یا فلان وزیر شما با تداوم کار این معاونین و مدیران دوره روحانی موافق هستید یا خیر؟ نکته مهم دیگری که به نظر من می تواند یک نقد جدی به عملکرد دولت رئیسی باشد مسئله انتصابهایی است که واقعاً از جنس انتصابهای دولت انقلابی قوی نیست. متاسفانه در برخی از پست های کلیدی، حیاتی و مهم شاهد روی کار آمدن افرادی هستیم که از دل آنها حتی یک دولت متوسط هم در نمی آید. چون این افراد در آن زمینه از تخصص، دانش توان لازم بیبهرهاند. بنابراین دولت قوی انقلابی با این افراد محقق نمی شود.
نمونه مصداقی شما چیست؟
مثلاً وقتی که حقوقدان به عنوان سخنگوی دولت انتخاب می شود معلوم است که زبان دولت برای گفت و گو با مردم و رسانهها الکن میشود. ایشان (علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت) یک حقوقدان هستند و در جای خود و حوزه تخصصی شان قابل احترام هستند، اما مسئله سخنگویی دولت ارتباط مستقیمی با افکار عمومی، رسانه ها و علم ارتباطات دارد. این فرد حقوقدان تا بخواهد با چم و خم و اقتضائات حوزه گسترده علم ارتباطات و رسانه شناسی آشنایی پیدا کند که عمر دولت تمام می شود. فراوان از این جنس انتصابهای بیربط در دولت رئیسی متاسفانه شکل گرفته است. بنابراین من معتقدم این دولت نمی تواند یک دولت قوی انقلابی باشد. اما علیرغم نکته یاد شده به نظر من شخص رئیس جمهور در همین ۱۱۹ روزی که از عمر دولت سیزدهم می گذرد سعی کرده است رفتاری صادقانه با مردم داشته باشد و به واقع به دنبال حل مشکلات کشور به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی باشد. یعنی مشکلات مردم برای شخص رئیس جمهور مهم است و به همین دلیل رئیس جمهور در این مدت برخی از حوزه های مغفول مانده در ۸ سال حیات دولت روحانی را که یا کم تحرک بوده اند و یا اصلا فعال نبودند را احیاء کند.
مثلاً؟
مثلاً فعال کردن شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی مجازی، شورای عالی فضایی و ...؛ نکته مهم دیگر جنس متفاوت سفرهای استانی رئیس جمهور است که بدون تشریفات، هزینه های آنچنانی و در کمال صداقت، صمیمیت و کمترین فاصله با مردم و از همه مهمتر برای حل مشکلات انجام می شود. یعنی جنس این سفرها مانند دولت روحانی و مخصوصاً دولت احمدینژاد که به دنبال پروپاگاندا و جمعیت های انبوه در استادیوم ها و سالنها بودند، نیست. این سفرها بدون تشریفات و بدون هزینه انجام میشود.
حتی اگر این نکته شما را بپذیریم. این سوال وجود دارد که فعال کردن شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی مجازی، شورای عالی فضایی و انجام این سفرها حلال مشکلات مردم است؟
بله من هم معتقدم این اقدامات نظیر فعال کردن شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی مجازی، شورای عالی فضایی و به خصوص نفس انجام سفرها حلال مشکلات نیست، اما به هر حال باعث میشود که این سفرها و گفتوگوی مستقیم و چهره به چهره رئیس جمهور با مردم به شناختی فراتر از گزارش استانداران و وزراء در خصوص مشکلات استانی برسد. زمانی که رئیس جمهور پای درد و دل مردم یک شهر یا روستا می نشیند باید از شخص وزیر تا استاندار، فرماندار، بخشدار، دهیار، شورای شهر، شورای دهیاری و ... همسو با نظر رئیس جمهور برای حل مشکلات پای کار باشند. پس نفس این سفرها حلال مشکلات نیست، اما این سفرها یادآوری می کند دولت و شخص رئیس جمهور به جای پاستور نشینی باید در دسترس همه مردم ایران باشد و به دغدغه و مطالبات همه ایران آنها گوش کند.
پس چرا در اتفاقات تلخ اصفهان رئیس جمهور در بین مردم این استان حضور پیدا نکرد؟ چرا رئیسی در کف زاینده رود نبود؟
به نظر من اتفاقا حضور رئیس جمهور در اصفهان و به قول شما در کف زاینده رود میتوانست باعث دامن زدن به فضای ملتهب در این استان شود. ضمن اینکه ما نباید این رویه غلط را در ذهن بپروراینم به محض اینکه در یک استان یا شهرستان تجمعی به پا خواست و مردم دست به اعتراض زدند باید به فوریت رئیسجمهور در آنجا حاضر شود.
از نگاه شما درستش چگونه است؟ مگر به قول حضرتعالی وظیفه رئیس جمهور حل مشکلات، دغدغه ها، خواسته ها، انتظارات و مطالبات همه مردم ایران نیست؟
به سوال مهمی اشاره کردید. درستش این است که رئیس جمهور باید قبل از شکل گیری تجمع و اعتراض پاسخگوی مطالبات مردم باشد. یعنی قبل از اینکه کار به اعتراض و تجمعی کشیده شود باید این فضا مدیریت شود. باید به صورتی عمل کرد که اصلاً نیازی به تجمع و اعتراض نباشد. تجمع مردم اصفهان یا سایر استانها و شهرستانها به این معناست که مردم میخواهند حرف ها، انتظارات و مطالبات آنها توسط دولت و پایتخت نشین ها شنیده شود. پس اگر این حرف های مردم اصفهان دو ماه پیش شنیده می شد شاهد آن اعتراضات و تجمعات در زاینده رود نبودیم. لذا برای اینکه شاهد این دست حوادث تلخ نباشیم رئیس جمهور و وزرا باید یک بررسی جامع و میدانی از مطالبات تمام استانها، شهرستانها و مناطق کشور داشته باشند و بر اساس اولویت بندی قبل از شکل گیری تجمعات و اعتراضات به خواسته ها، مطالبات و انتظارات مردم پاسخ داده شود تا در ادامه شاهد ایجاد تجمع، اعتراض و یا برخوردی بین نیروهای انتظامی و امنیتی با مردم نباشیم. واقعا دولت رئیسی می توانست مسئله زاینده رود و استان اصفهان را دو ماه پیش مدیریت کند تا کار به تجمعات، اعتراضات و حوادث تلخ بعدی کشیده نشود. باید این مسئله اصفهان به عنوان یک تجربه تلخ مدام در ذهن وزرا و شخص رئیس جمهور باشد تا شاهد تکرار آن در دیگر استان ها نباشیم. اگر همان روزهای ابتدایی تجمع کشاورزان و خواستههای آنها در خصوص کمآبی و بیآبی مورد توجه استاندار، فرماندار، بخشدار، شورای شهر و ... قرار می گرفت و یا در ادامه وزرا و شخص رئیس جمهور در آنجا حضور پیدا میکردند اصلاً کار به تجمع اعتراض شبانه، درگیری و حوادث تلخ بعدی کشیده نمی شد که به بهانه آن در سازمان ملل قطعنامهای علیه ایران صادر شود. هرچند که اساساً غرب به خصوص اروپایی ها و آمریکا همواره از حقوق بشر به عنوان یک اهرم فشار بر جمهوری اسلامی ایران سوء استفاده کرده اند. شما شاهد نگاه استاندارد دوگانه غرب در خصوص حقوق بشر، هم در خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورهای هم پیمان در سایر مناطق جهان و همچنین مسئله حقوق بشر در خود اروپا و آمریکا هستیم. با این وجود اگر دولت رئیسی از قبل فضا را مدیریت می کرد اساساً بهانهای به دست غرب برای صدور قطعنامه حقوق بشری علیه ایران داده نمیشد.
پس به سوال نخست خود باز می گردم که بی پاسخ ماند. رئیسی با این کابینه پیشنهادی و راه انداختن سایت به دنبال پوپولیسم بود یا دماگوژیسم؟
من اسم این اقدام را، نه پوپولیسم می گذارم و نه عوامفریبی. به همان گفته قبلی خودم رجوع می کنم که من از همان ابتدا دفاعی برای راه اندازی این سامانه اینترنتی از سوی آقای رئیسی نداشته و ندارم، چون به واقع از هدف یا اهداف پشت پرده راه اندازی این سایت بی خبرم که آیا ایشان و کسانی که پیشنهاد این اقدام را داده اند به دنبال یک برنامه تبلیغاتی بودهاند یا به عکس، اهتمام جدی برای استفاده از نظرات و دیدگاههای همه اقشار مردم در همه جای ایران در دستور کار بوده است؟ اما چه تصمیم شخصی خود سید ابراهیم رئیسی بوده است و یا اینکه به پیشنهاد مشاورین و نزدیکان او راه اندازی این سامانه اینترنتی در دستور کار قرار گرفت و در ادامه چه فضا و بستر برای استفاده از نظرات مردم و کارشناسان در بدنه کابینه، هم در سطح وزرا و هم در سطح معاونین وزرا و استانداران از این سامانه فراهم نشد و چه از همان اول به عمد بنایی برای استفاده از خروجی این سامانه نبود، اما در کل دولت رئیسی و شخص رئیس جمهور مشخصاً در خصوص استفاده از سامانه مذکور برای چینش کابینه، هم در سطح وزرا و هم در سطح معاونین وزرا و مدیران میانی با مردم صادق نبود. نکته مهم دیگری که شما چند بار به آن تاکید داشتید و در لابه لای پرسش و پاسخ فراموش کردم به آن جواب دهم مسئله فامیل بازی و داماد سالاری در جریان انتصابات دولت سیزدهم است. در این خصوص من معتقدم نباید در این رابطه بیش از آنچه وجود دارد به آن دامن زد و آن را بزرگ کرد. حالا شما میگویید حتی پنج مورد از این انتصابات فامیلی و داماد سالاری وجود دارد، من میگویم در دولت های قبلی این انتصابات تا ۵۰ مورد و بیشتر هم بوده است. اما اینکه بگوییم دولت رئیسی به طریق خاص تر به دنبال فامیل بازی و داماد سالاری شکل گرفته من تاکنون این مسئله را ندیده ام. واقعا این مسئله برای خود شخص بنده جزء خطوط قرمز است و فرقی نمیکند چه دولتی و چه رئیس جمهوری از چه جریان سیاسی روی کار باشد، من آن را نقد خواهم کرد. کما اینکه در پاسخ به سوالات قبلی شما چند مورد از اقدامات، تصمیمات و واکنش های دولت رئیسی را نقد کردم. من صراحت کامل برای نقد هر دولتی از هر جریانی را دارم و جرات دفاع از گفته هایم را هم دارم. چون من رودربایستی با هیچ جریان و فردی ندارم.
فضای تحلیلی را مجرد از دولت های قبلی در نظر بگیریم. یعنی کاری به انتصابات فامیلی در دولت میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی نداشته باشیم. گیریم تمام این دولت ها فاسد و بد و روسای جمهور قبلی همه خانواده خود را به کار گرفته باشند. آیا در دولت سید ابراهیم رئیسی که تمام جریان انقلابی و اصولگرا تمام حیثیت و آبروی خود را پای آن ریخت و این دولت داعیه احیای مشی انقلابی گری دارد حتی یک مورد انتصاب فامیلی و داماد سالاری هم مشروعیت دارد و توجیه خواهد داشت یا خیر؟
اگر آن یک مورد بهترین و شایسته ترین فرد در حوزه تخصصی مد نظر باشد این انتصاب، ولو آنکه از جنس انتصاب فامیلی و داماد سالاری باشد قابل توجیه و قابل دفاع است. نکته مهم اینجاست که چون خاطره و ذهن مردم از انتصابات فامیلی چندان خوب نیست هر انتصابی از جنس انتصاب فامیلی و داماد سالاری، ولو آنکه شایسته ترین و بهترین باشد وجهه چندان خوبی ندارد. پس اگر حتی یک مورد از این جنس انتصابات در دولت رئیسی باشد قطعاً نمی شود از آن دفاع کرد.
حضور بخش معناداری از نظامیان در وزارت کشور و استانداری ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
هیچ جای دنیا اینگونه نیست که کشور و دولتی همه نظامیان را بعد از پایان دوره خدمتشان دور بیندازند. در آمریکا فرمانده عملیات طوفان صحرا بعدها وزیر امور خارجه می شود. در خصوص آقای وحیدی هم چنین است. به خصوص که وی سابقه حضور در وزارت دفاع و همچنین برخی تحولات مهم در حوزه سیاست خارجی را هم در کارنامه خود دارد. ایشان زمانی که در اطلاعات سپاه بودند طرف ایرانی مذاکره کننده در ماجرای مک فارلین با آمریکاییها بودند. پس اتفاقا به نظر من کسانی که سابقه نظامی داشتند در پست هایی مانند استانداری برای مدیریت بحران گزینه های مناسبی هستند. اما اگر فردی را به عنوان استاندار و مدیر بحران منصوب کنیم و این فرد توانایی مدیریت بحران را نداشته باشد، ولو اینکه این فرد نظامی باشد یا نباشد، بی شک آن انتصاب غلط است. حالا در این بین کسانی از بخ و بن می گویند حضور نظامی نه! خوب این افراد باید بگویند که چرا نه؟ آیا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین قید شده است؟ خیر. آیا دلیل دیگری وجد دارد یا نه؟ پس چون حضور نظامیان، نه منع قانونی دارد، نه من سیاسی و نه منع عقلی و منطقی پس چرا نباید از این افراد استفاده کرد؟
ولی امام در صفحه ۱۱۰ و ۱۱۱ جلد شانزدهم صحیفه صراحتا عنوان می دارد که «اصلا تکلیف الهی– شرعی همه شما (نظامیان سپاهی و ارتشی) این است که یا بروید حزب یا بیایید ارتشی باشید. مختارید از ارتش کناره گیری کنید بروید در حزب»؟
بله آن فرموده درست بود، اما نکته اینجاست که کار سیاسی و حزبی با کار اجرایی تفاوت می کند.
مگر پست استانداری سیاسی نیست؟
خیر. استانداری در بدنه دولت وظیفه اجرایی برعهده دارد، نه سیاسی. یعنی بیشترین مطالبات از استانداری ها در حوزه اجرایی است، از مباحث مربوط به حوزه عمران و آبادانی تا حوزه اقتصادی و معیشتی و حوزه مربوط به مدیریت بحران مانند سیل، زلزله و ...؛ حالا در این بین اگر یک استاندارد فعالیت سیاسی داشته باشد به شدت اشتباه می کند. چون استاندار باید بیطرف باشد و فعالیت سیاسی و جناحی نکند و فقط و فقط مدیر اجرایی، عمرانی و بحران دولت در آن استان باشد.
نظر شما :