متغیرهایی که ایده تجدیدنظرطلبانه را باعث شدند

تغییر مسیر استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه

۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۵:۰۰ کد : ۲۰۰۰۸۰۲ نگاه ایرانی خاورمیانه
نویسنده خبر: شهره پولاب
شهره پولاب در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: از آن جایی که خلاء یک قدرت منطقه ای یا جهانی می تواند منجر به ظهور قدرت هایی باشد که با نارضایتی از وضعیت موجود در سیستم بین المللی در قالب یک دولت تجدیدنظرطلب به دنبال تغییر یا پایان دادن به سیستم موجود بوده و در راستای اجرای سیاست های منطقه ای یا جهانی خود می توانند بر توزیع الگوهای قدرت در جهت منافع خود اثرگذار باشند، به نظر می رسد دولت بایدن برای به ثمر نشاندن استراتژی خود در جهت کاهش بار حضور آمریکا در خاورمیانه همراه با حفاظت از منافع حیاتی به ابزارهای متفاوت تری نیاز دارد. 
تغییر مسیر استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه

دیپلماسی ایرانی: جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، در کنفرانس امنیتی مونیخ که در روز 19 فوریه 2021 به صورت مجازی و با حضور رهبران کشورهای اروپایی برگزار شد، با تاکید بر شعار "آمریکا بازگشته است" آمادگی خود را برای مذاکره مجدد در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران در قالب 1 + 5  اعلام کرد. بایدن با انتقاد از سیاست های منطقه ای ایران خواسته خود را برای توقف فعالیت های ایران در خاورمیانه عنوان کرد. وندی شرمن، نامزد قائم مقامی وزارت امور خارجه ایالات متحده که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما معاون سیاسی وزیر امور خارجه و از مذاکره کنندگان هسته ای آمریکا بود، در روز سوم مارس 2021 در ارتباط با قصد دولت بایدن برای بازگشت به توافق هسته ای با ایران و استفاده از آن به عنوان سکویی برای مذاکره در عرصه های دیگر اعلام کرد که شرایط سال ۲۰۲۱ نسبت به سال ۲۰۱۵ که برجام مورد توافق قرار گرفت، تغییر کرده و لذا با تغییر ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه تغییر مسیر رو به جلو برای ایالات متحده ضروری است.

خاورمیانه منطقه ای است که به طور مکرر شاهد جنگ ها، درگیری ها و تهدیدهای امنیتی بوده وحوادث پی در پی آن همواره در حال وقوع است. نتیجه عزم ایالات متحده از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما برای کمتر کردن رد پای خود در خاورمیانه و تصمیم مبتنی بر سپردن سرنوشت منطقه به دست کشورهای واقع در آن، منجر به کنشگری تعداد بیشتری از بازیگران سیاسی با منافع متضاد همراه با افزایش پویایی های متفاوت موجب برهم خوردن تعادل سیاسی در خاورمیانه و تغییر ژئوپلیتیک منطقه ای شده است.

اتخاذ نگرش صلح آمیز اوباما فرصتی را برای کشورهای روسیه، ایران و ترکیه برای تأثیرگذاری بر مسائل منطقه ای ایجاد کرد که نفوذ سه کشور در سوریه نماد بارز آن بود. جنگ های نیابتی آن گونه که در سوریه اتفاق افتاد، نمونه هایی از بازیگری در خارج از مرزهای سرزمینی بوده که توانایی کنترل کشورهای دیگر به مدلی معمول اما حیاتی در صحنه منطقه ای تبدیل شد تا با تهدید استقلال و حاکمیت سایر کشورها توازن قوا در منطقه حفظ شود. از آن زمان تاکنون تلاش برای گسترش حوزه نفوذ منجر به شکل گیری مدل ژئوپلیتیک جدیدی در منطقه شده که کشورها بر حسب میزان قدرت ملی و به دور از مرزهای سیاسی خود به کنشگری بپردازند.

از آن جایی که خلاء یک قدرت منطقه ای یا جهانی می تواند منجر به ظهور قدرت هایی باشد که با نارضایتی از وضعیت موجود در سیستم بین المللی در قالب یک دولت تجدیدنظرطلب به دنبال تغییر یا پایان دادن به سیستم موجود بوده و در راستای اجرای سیاست های منطقه ای یا جهانی خود می توانند بر توزیع الگوهای قدرت در جهت منافع خود اثرگذار باشند، به نظر می رسد دولت بایدن برای به ثمر نشاندن استراتژی خود در جهت کاهش بار حضور آمریکا در خاورمیانه همراه با حفاظت از منافع حیاتی به ابزارهای متفاوت تری نیاز دارد. 

شکل گیری یک ایده تجدیدنظرطلبانه برای باز کردن مسیر بازیگری در محیط منطقه ای همراه با اثرات بین المللی را می توان از طریق چندین متغیر مورد بررسی قرار داد:

در متغیر اول ظهور قدرت های تجدیدنظر طلب درون منطقه ای جای می گیرد که بر اساس آن ایران در پی تحولات موسوم به "بهار عربی" توانست به بازیگر مهم در صحنه سیاسی عراق تبدیل شود و حضور و نفوذ خود را در سوریه، یمن و لبنان گسترش دهد. ایران به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک منحصر به فرد در خاورمیانه از وزن منطقه ای و به لحاظ اتصال قطب های انرژی خزر و خلیج فارس از وزن بین المللی برخوردار است و با اعلام برنامه هسته ای خود توانسته به عنوان یک نیروی تأثیرگذار در منطقه و جهان شناسایی شود. سرپیچی ایران از قدرت های غربی در رابطه با غنی سازی اورانیوم با ایجاد نگرانی در میان کشورهای همسایه که رابطه استراتژیک با ایالات متحده به طور خاص و به طور کلی با غرب دارند، به مسئله حاد سه دوره گذشته و دوره کنونی ریاست جمهوری آمریکا  تبدیل شده است. 

ترکیه نیز با ایده های نئوعثمانی و تبعیت الگویی از ایران با هدف تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی در رقابت منطقه ای، عملیات نظامی قاطعی را در سوریه، عراق و لیبی انجام داده و این بازیگری را به مدیترانه شرقی کشانده است. 

همچنین اسرائیل که تلاش داشته تا در همپیمانی با کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس امکان خیزشی آرام را از مدیترانه به سوی شرق تا خلیج فارس فراهم آورد و جبهه مقابل قدرت منطقه ای ایران را تقویت کند. 

متغیر دوم را می توان به افزایش ساختارهای موازی قدرت فرامنطقه ای مانند روسیه و چین دانست چنان که روسیه با دور کردن ایالات متحده از صحنه نبرد داخلی سوریه، شکل گیری تحولات و درگیری های جدید در منطقه را تسریع بخشیده است. افزایش حضور چین در خاورمیانه که عمدتا از طریق تعاملات اقتصادی و سرمایه گذاری بوده و تا حد زیادی مورد استقبال کشورهای منطقه قرار گرفته و ابتکار عمل یک کمربند – یک جاده با هدف پیوند چین با آسیای میانه، خاورمیانه و اروپا یک ساختار نهادی برای رقابت با آمریکا بوده است. چین با ساخت پایگاه در جیبوتی و احداث بنادری در اطراف اقیانوس هند اگر چه در ظاهر برای استفاده تجاری اما با توان بالقوه نظامی موقعیت پیرامونی خاورمیانه را نیز تحت نظر قرار دارد. شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین در سال 2017 در نوزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست اعلام کرد که پکن اکنون می تواند "در مرکز جهان قرار بگیرد" و به عنوان جایگزینی برای ایالات متحده عمل کند. ژنرال زئوگیلیان Xu Qilian "" دومین فرمانده نیروهای مسلح پس از رئیس جمهوری در هشتم مارس جاری افزایش هزینه های نظامی کشورش برای آمادگی جنگ با ایالات متحده را خواستار شده است. 

روسیه نیز با هدف احیای وضعیت خود به عنوان یک قدرت بزرگ با تجربه گرایش های تهاجمی در گرجستان و اوکراین با حضور نظامی در سوریه یک سیاست خارجی فعال را در خاورمیانه به عنوان یک بخش مهم از استراتژی تجدیدنظرطلبانه خود بهره برداری کرده است. چین شریک تجاری شماره یک روسیه و دومین خریدار بزرگ تجهیزات سخت افزاری نظامی روسیه است و وابستگی متقابل انرژی از طریق خط لوله گاز "قدرت سیبری" به تحکیم مراودات اقتصادی بین دو کشور کمک کرده است. افزایش همکاری چین و روسیه در زمینه های نظامی و فناوری پیشرفته، کار مشترک در زمینه هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی، ایالات متحده را دچار چالش خواهد کرد.

متغیر سوم حاصل کنشگری میان دو متغیر اول و دوم خواهد بود که در آن در غیاب قدرت و نفوذ قاطع و موثر ایالات متحده، رقابت میان مخالفان و متحدان واشنگتن بالا گرفته و آنها را به سوی روسیه و یا چین متمایل گردانده است. در این متغیر رقابت ژئوپلیتیکی میان قدرت های منطقه ای با درهم آمیختن پشتوانه همکاری های نظامی روسی و استراتژی های اقتصادی چینی به تضعیف سیاست ها و به چالش کشیدن مشارکت های آمریکا در منطقه انجامیده است. چنانچه ایران در یک تغییر شکل کنشگری تلافی جویانه در برابر امریکا در همگرایی با یک شبکه قدرت یا اتحاد بزرگ با روسیه و چین در اوراسیا مشارکت کرده و تیرگی روابط دو جانبه ترکیه از اعضای ناتو در نتیجه تصمیم آنکارا برای خرید سیستم دفاع هوایی S-400 روسی نمونه های از این متغیر است.

در نتیجه از آنجایی که تجدیدنظرطلبی ژئوپلیتیک قدرت های بزرگ ناراضی اغلب موجب تشدید درگیری های بین المللی و حتی جنگ شده، احتمال بالاگرفتن تقابل و درگیری در منطقه نیز دور از ذهن نخواهد بود. بدین ترتیب ابزارهای مقابله ایالات متحده و خنثی سازی چالش های جدی ناشی از ظهور دولت های تجدیدنظرطلب و رقابت قدرت های فرامنطقه ای از کارکرد صحیح برخوردار نبوده و تلاش برای مدیریت مشکلات منطقه ای در دستورالعمل های متناقض به گونه حل نشده، رها شده است. از این رو بنا بر اظهارات وندی شرمن با توجه به تغییر ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه تغییر مسیر رو به جلو برای ایالات متحده نیز ضروری می کند.

در هدف گذاری دولت بایدن که می تواند به دکترین وی در مورد ایران تبدیل شود، ضرورت استفاده از دیپلماسی برای تعامل با ایران و ایجاد یک فرصت برای همکاری مجدد در خاورمیانه آشفته، به منظور پایان دادن به جنگ های نیابتی و شروع عادی سازی جریان تجاری در منطقه گنجانده شده است. دولت بایدن با بکارگیری ابزار دیپلماسی تلاش دارد از طریق بازسازی توافق هسته ای به یک بزنگاه ژئوپلیتیک با ایران دست یابد که در شرایط عادی سازی روابط واشنگتن و تهران بتواند بر تاثیرات منطقه ای روسیه و چین نیز فائق آید.

اگر بایدن نتواند از ابزارهای لازم برای حل منازعات خاورمیانه بهره گیرد، باید آماده پذیرش یک نظم جدید جهانی باشد که در آن دولت های تجدیدنظرطلب در بازتعریف اساسی پویایی قدرت منطقه ای قادر خواهند بود قوانین و هنجارهای بین المللی را به نفع خود بازنویسی کنند.

شهره پولاب

نویسنده خبر

دکترای جغرافیای سیاسی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: خاورمیانه ایران برنامه هسته ای ایران اسرائیل


( ۶۳ )

نظر شما :

ایرانی ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۳
سلام خانم پولاب ، ممنون استفاده کردم ، هر چند فکر میکنم نهایت ایران و امریکا به سمت گفتگو حرکت خواهند کرد و مشکل حل خواهد شد و اینم به نفع ایران هست ، فقط لازم یک نکته رو بیان کنم و اون اینکه تمام کسانیکه قبلا در زیر نوشته های خانم پولاب با تعریف و تمجید مطلب مینوشتند الان فقط بخاطر چند تا جمله مثل موقعیت منحصر بفرد ایران یا تبعیت و تقلید ترکیه از ایران زیر این نوشته امکان نداره همون تعریف و تمجیدها رو عنوان کنند چون اساسا دغدغه ایران ندارند این جماعت
زیتون ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۰:۲۱
آقای ایرانی گفتگو و توافق با یک کشور افول کرده حماقت است.....قدرت های ظهور کرده ناراحت میشن و هزینه داره......ایران باید فقط در مورد عضو شدن در جمع 5 عضو دائم شورای امنیت و حق وتو برای ایران مذاکره کند ......اینجوری شر ختم به خیر میشه.....
علیجانی ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۰:۵۶
واقعیت این است که دموکرات ها بسیار موذیانه عمل میکنم. و خیلی امید نمیرود که بخواهند به ایران امتیازی بدهند و یا نقش حساسی بدهند و نباید دشمنی عربستان و‌اسرابیل را فراموش کنیم ، در هر حال تحلیل مناسب و قابل تعمق بود
اقبال ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۱:۱۶
دکتر پولاب بهره بردم از مطالبی که به زیبایی و دقیق تحلیل فرمودید.
حسن حکیمی نژاد ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۰:۱۹
با اطمینان امتیاز ده رو به بهداشت خانم پولاد انتخاب نمودم زیرا نکات مورد اشاره ایشان بسیار نزدیک به واقعیتهای وقایع منطقه دارد احسن
موحدابطحی ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۷:۰۴
۱- انزوای استراتژیک ایران باعث شده موقعیتهای منحصر به فرد ایران در منطقه و جهان کاهش یابند: عدم دعوت روسیه از ایران در گفتگوهای صلح افغانستان و عدم دعوت ترکیه و روسیه از ایران برای مذاکرات صلح سوریه مدارکی از این انزوا هستند. ۲- نگرش عمدتا نظامی و امنیتی ایران به عراق باعث محدود شدن فرصت ژئواستراتژیک ترانزیتی شده: ایران می توانست هاب ترانزیت و حمل و نقل ریلی خلیج فارس (شرق) و دریای سیاه (اروپا) باشد اما دو ماه پیش وزیر عراقی اعلام کرد برنامه ای برای نوسازی راه آهن بصره خرمشهر ندارد و در همین چند روز خبر از برنامه توسعه ریلی از بندر فاو به ترکیه اعلام می شود‌. ۳- خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان و هند بی نتیجه ماند اما ترکمنستان و افغانستان و پاکستان قرار داد خط لوله گازی را امضا کرده اند حتی با مسیولان طالبان توافق کرده اند که متعرض امنیت آن نشوند. ۴- شبکه راه آهن افتتاح شده، در حال احداث و توافق شده بین پاکستان و افغانستان و آسیای میانه به حدی گسترش یافته که جایگزین مزیت ژئوترانزیتی ایران خواهد شد، با این مزیت که هند و چین نیز بر این خطوط ریلی و بندر گوادر نیز سرمایه گذاری کرده اند. ۵- نقش فعال ترکیه و انفعال تعمدی روسیه در جنگ ارمنستان و آذربایجان باعث تثبیت مسیر ترانزیت جایگزین ایران شد: آسیای میانه به اروپا وصل شد. «جمهوری اسلامی» شاید یک مزیت فرهنگی مذهبی چهل سال پیش برای جنبش‌های اسلامی منطقه به حاشیه می آمد اما افراط بر آن باعث از دست رفتن «مزیت تمدنی» ایران شده است.
فدوی ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۰:۴۸
در پاسخ به فرمایشات موحد ابطحی ... مزیت ژئوپولتیک تحت هیچ شرایط قابل جایگزینی نیست ... ایران دروازۀ آسیای میانه و قفقاز به جهان جنوب و جنوب شرقی است ... ساخت دروازه را می توان به تعویق انداخت اما نمی توان برای آن جایگزین پیدا کرد ... در جهان معامله و سود و زیان هر گاه حق انتخاب وجود داشته باشد ، پول ، سرمایه ، علم و تکنولوژی مسیر بهتر را انتحاب خواهند کرد ... دروازه دست ماست و کلید دار این دروازه هم ما هستیم اما شرط و شروطها ...
ایرانی ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۱:۰۶
به زیتون : هم میهن امریکا قدرت رو به افول از ابرقدرت تنها و مسلط هست نه اینکه کلا از بین برود ، در واقع امریکا ابر قدرت غرب و البته مسلط جهانی حدالقل در نیم قرن اخیر باقی خواهد ماند پس دقت کنیم که هنوز برای اینکه بگیم امریکا افول کرده خیییییلیییییی خیلییییییی زوده ، اقای موحد بزرگوار مسئله رقابت هست چرا انقد بد بین هستین انتطار نداربن که کشورها به خاطر ایران صبر کنند و هیچ کاری انجام ندن همه دنبال بازارهای خودشونن همین نگاه صفر و یک باعث تضعیف خودمون میشه بازار گاز اونقد بزرگ هست که همه توش جا بشن ، مشتری اصلی گاز ایران هند و چین هستند نه اروپا و البته پاکستانم میتونه باشه مضاف بر اینکه ریل جنوب شمال عراق هم کاملا به نفع عراق هست نمیشه مانع شد که بلکه باید ریل شرق به غرب به سوریه رو تقویت کرد، در دراز مدت تاجران راحترین مسیر و ارزانترین مسیر رو انتخاب میکنند چون تاجرن نه سیاستمدار که اون مسیر ایران هست چه در مورد ریل عراق و چه در مورد گاز چه در مورد ریل اسیای میانه ، همه این سرمایه گذاریها بیشتر مربوط به اینکه تصور میشه اختلاف ایران و غرب ابدی خواهد بود که اصلا اینطور نیست و با برگشتن ورق همه از گردونه حذف میشن چون اصلا نمیشه به یک تاجر گفت مسیر کوتاهتر و ارزانتر رو رها کن و برو یک مسیر دیگه اونم تاجرای فرصت طلب چینی ، فقط مسئله داخل کشور هست که چقدر بتونیم سازندگی رو پیش ببریم مشکل خارج از مرزها نیست برادر مشکل داخل ایرانه
نیک نفس ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۳:۵۶
مثل همیشه عالی بود و بسیار از مطالب و تحلیل هاتون بهره بردم‌. سپاس
زیتون ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۵:۵۸
در جواب هم میهن ایرانی و آقای ابطحی : شما درست مفرمایید ....منظورم این بود که ما با دوتا از این قدرت های نوظهور (چین و روسیه) مرز مشترک داریم ....نبایدکارمون به مزدوری و پیاده نظام شدن برای امریکا برسه که به منافع مشروع اینا آسیب بزنیم .....مثل کاری که شاه میکرد......به نفع ناتو از شوروری جاسوسی میکرد و پایگاه در اختیارشون گذاشته بود ولی موقع دفاع از ایران خط دفاعی ناتو خلیج فارس ترسیم شده بود.....آقای ابطحی امریکاییها دقیقا براساس این نظرات امثال شما تحریم ها را برنخواهند داشت زیرا فکر میکنن این عدم موفقیت ها تنها بدلیل پول نداشتن ایران اتفاق افتاده نه سومدیریت(شما خود افراط تفریطین).....
ایرانی ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۶
به زیتون : دقیقا موافقم اصلا بحث امتیاز مخصوص به امریکا مطرح نیست ، اما بزرگوار دقت کنیم امتیازات میتونه به چین و روسیه به سبک نوین با تحمیل به ایران داده بشه اینجاست که باید دقت کنیم و موازنه برقرار باشه ، از نظر من روسیه بدلیل نزدیکی به ما از چین و امریکا مهمتر هست اما فراموش نکنیم که ایران یک قدرت میان پایه است به همین دلیل برای موازنه در برابر روسیه در خزر باید چوب امریکا رو داشته باشه الان وقتشه گاز و نفت خزر رو برداشت کنیم این حق ماست و اگر روسیه فکر کنه که رابطه ما با غرب خوب نخواهد بود کاملا بدیهی که این حقرو از دست میدیم و الی اخر مهم اینه که بازی ما یکطرفه نباشه قطعا هدف باید شانگهای و بریکس باشه یعنی نزدیکی به چین و روسیه اما به همراه رابطه خوب با اروپا و امریکا که امکان تحمیل خواسته های روسیه و چین به ایران رو تعدیل کنیم
فریبرز نجفی ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۱:۱۶
یک تحلیل منطقی و واقع بینانه