بازخوانی ماجرای «خونهای آلوده» به روایت نماینده خانوادهها
«پیگیری شکایت بیماران هموفیلی،پیشرفت مطلوبی نداشت. در همان ایام یکی از پدران که دو فرزند هموفیلیاش به ایدز مبتلا شدهبودند و متاسفانه یکی از آنها هم فوت کردهبود، نامهای برای مقام معظم رهبری نوشت و از ایشان تقاضای کمک کرد. آن نامه برای ما مثل امداد غیبی بود. رهبری بعد از خواندن رنجنامه آن پدر، دستور مستقیم به دادستان دادهبودند که به این پرونده رسیدگی شود. همیشه به بیمارانی که از من تشکر میکردند،میگفتم: از من تشکر نکنید. اگر دستور رهبری نبود، حق شما استیفا نمیشد.»
گروه جامعه خبرگزاری فارس- گفتنی فراوان دارد برای افرادی که این روزها سراپا سئوال و ابهاماند. برای آنهایی که بر سر دوراهی روایتهای ضد و نقیض از مخالفان و موافقان خرید واکسن کرونا ماندهاند. برای جوانانی که ماجرای «خونهای آلوده» مثل یک علامت سئوال بزرگ، ذهنشان را اشغال کرده... سالها همراهی با قربانیان پرونده فرآوردههای خونی آلوده و شریک شدن در غم و دردهای آنها، کافی بوده برای اینکه او امروز تبدیل به سند زندهای شود برای اثبات بیاخلاقی شرکت فرانسوی که سود مالی خود را بر سلامت گروه بزرگی از بیماران در 10 کشور ازجمله ایران ترجیح داد و آتشی به خیمه زندگی آنها و خانوادههایشان انداخت که شعلههایش بعد از گذشت بیش از 30 سال هنوز خاموش نشدهاست.
اظهارنظرهای متفاوت افراد و گروههای مختلف در داخل و کشور درخصوص سیاست اتخاذشده از طرف جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به واکسن کرونا در هفتهای که گذشت، بهانهای بود برای دعوت از «احمد قویدل»، مدیرعامل سابق کانون هموفیلی ایران، نماینده شاکیان پرونده کیفری هموفیلی و نماینده خواهانهای پرونده حقوقی هموفیلی تا بیاید و با استناد به تجربیاتی که در این سالها در حوزه پیگیری مسائل و مشکلات این بیماران داشته، برای ما و مخاطبانمان از ریشههای بیاعتمادی مردم ایران به برخی مدعیان دوستی و دلسوزی از آن طرف مرزها، ثمره شیرین اعتماد به توانمندیهای داخلی و البته لزوم ارتباط اصولی و هدفمند با دنیا بگوید. با این گفتوگو همراه باشید.
*اخیراً شما با همراهی تعداد زیادی از سازمانهای مردمنهاد، با دغدغه قطع زنجیره انتقال کرونا در ایران، پویشی برای مطالبه تأمین واکسن کرونا راهاندازی کردید. بد نیست از همینجا شروع کنیم. برایمان از شکلگیری این پویش و اهداف آن بگویید.
- وقتی بعد از وقوع یک بحران، مردم جامعه برای نشان دادن عکسالعمل نسبت به آن متحد میشوند و به میدان میآیند، این همدلی و مشارکت مردم، تبدیل به برکت آن شرایط بحرانی میشود. این اتحاد مردم و فعالیت منسجم و دغدغهمندیشان برای اینکه چطور با آن بحران مقابله کنند، یک واکنش مثبت و یک تمرین بسیار خوب انسانی، اجتماعی، مدنی و وطندوستانه است. باید بگویم فعالیت جدی و متمرکز سازمانهای مردمنهاد در زمینه بحرانها، از زلزله بم شروع شد. من همیشه با یک جمله از آن واقعه تلخ یاد میکنم: «بم؛ مدرسهای به وسعت زلزله». آن واقعه مثل یک مدرسه بود برای همه ما که برای اولین بار آمدیم در سطح وسیع با یک بحران طبیعی که با بحرانهای روحی مردم همراه شدهبود، مواجه شدیم و تعامل با دولت، نهادهای امدادی داخلی و حتی همکاری با نهادهای بینالمللی را تجربه کردیم. ما در آن مقطع بسیار ناپخته بودیم. حتی این درک را نداشتیم که فرمان بحران، دولت است.
از همین فرصت استفاده میکنم و این پیام را به دوستان و همکاران خودم در سازمانهای مردمنهاد میدهم که؛ وقتی با هر بحرانی مواجه میشویم (سیل، زلزله، کرونا و...)، کسی که باید این بحران را اداره کند، دولت است و ما فقط باید در نقش کمککننده ظاهر شویم. هرکس بخواهد در بحران، دولت را تضعیف کند، دارد به کشورش ضربه میزند. هرکس بخواهد علامت سئوال ایجاد کند در زمینه فعالیت سازمانهای امدادی که زیرمجموعه دولت هستند، صدمه میزند به کل سیستم مدیریت بحران. من اعتراف میکنم که در زمان زلزله بم، ما این دانش را نداشتیم. اما بعد از آن و در مواجهه با زلزله کرمانشاه، سیل گلستان و...، سازمانهای مردمنهاد رشد کردند و داوطلبان این تشکلها هم به این درک رسیدند که هر اقدامی را باید با هماهنگی هلال احمر انجام دهند. در هر صورت، بعد از نقشآفرینی سازمانهای مردمنهاد در سیل گلستان، در سلسله جلساتی که داشتیم، تصمیم گرفتیم یک تشکل و شورای هماهنگی ایجاد کنیم تا سازمانهای مردمنهاد در مواقع لزوم بتوانند بهصورت هماهنگ عمل کنند. بهاینترتیب که یافتههایشان درباره فعالیتهای مؤثر در زمان بحران را به هم به اشتراک بگذارند و بر اساس خرد جمعی عمل کنند. درست در همین مقطع، با شیوع کرونا مواجه شدیم و این اتفاق باعث شد آن جمع تبدیل شود به شبکه «کمک».
یادمان نرود؛ مقابله با کرونا متخصص میخواهد
*شبکه «کمک» دقیقاً با چه هدفی ایجاد شد و چه ماموریتی در مسیر مقابله با کرونا برایش تعریف کردید؟
- این اسم بسیار زیبا، ابتکار یکی از اعضای این سازمانهای مردمنهاد است که از عبارت «کمیته مهار کرونا» گرفته شدهاست. ما از ابتدای شیوع کرونا در این کمیته تلاش کردهایم با تفکرات و ایده جدید و با تاکید بر همکاری با مسئولان دولتی، به جریان مهار کرونا کمک کنیم. بنابراین در تمام جلسات بر این موضوع تاکید میکردیم که تمام اقدامات ما باید در هماهنگی با مسئولان ستاد کرونای تهران و ستاد ملی کرونا باشد و حتی اگر نقدی به مصوبات آنها داریم، به شکلی بیان نکنیم که باعث تضعیف دولت در مسیر مقابله با کرونا شود. چون مهمترین موضوع این بود که مقابله با بحران کرونا، متخصص میخواهد. من همینجا لازم میدانم تجلیل کنم از اقدام مقام معظم رهبری درباره برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم در حسینیه امام خمینی. گرچه خبرگزاریهای خارجی شرافت این را نداشتند که این اقدام رهبری را درست انعکاس دهند و حتی این اقدام مهم ایشان را هم وهن کردند و گفتند ایشان تنها مانده است. یعنی تا این حد دچار بیشرافتی هستند. اما من مقام معظم رهبری را تحسین میکنم که از لحظه شروع شیوع کرونا، یک جمله ناب دارند و فرمودند: «من این کار را میسپارم به دست متخصصان.»
اما در مقابل، شبکههای خارجی در این ماجرا بسیار کثیف عمل کردند. اینجا به شما میگویم، قبلاً به نهادهای امنیتی هم گفتهام. من شخصاً با این شبکهها تماس گرفتم و گفتم آماده گفتوگو با شما هستم. به بیبیسی پیام دادم. چون خیلیهایشان قبلاً در ایران خبرنگار بودند. گفتم: حاضرم با شما گفتوگو کنم. گفتم: شما سیاست کشتهسازی در ایران را پیش میبرید. شما روحیه مردم را در هم میشکنید. مگر شما خانواده، مادر، برادر، خواهر، عمو و خاله در ایران ندارید؟ یعنی حالا که مهاجرت کردهاید، هیچکس را در ایران ندارید که نسبت به او احساس و عاطفه داشتهباشید؟ که چنین دروغهایی را پشت سر هم ردیف میکنید و با سیاهنمایی، تلاش میکنید چیزی که در دنیا پاندمی است را در ایران برجسته کنید. هرکس تجربیات پاندمیهای قبلی در جهان را بررسی کند، به زشتی عملکرد این شبکهها پی میبرد...
کرونا، قصه پرغصه قرن بیست و یکم
*بررسی پاندمیهای گذشته، چطور عملکرد این شبکهها را زیر سئوال میبرد؟
- ببینید، آخرین پاندمی در دنیا، «آبله» بود که تبدیل به یک تجربه مشترک جهانی شد. 40 سال قبل سازمان ملل متحد جشن ریشهکنی آبله را برگزار کرد. تاریخچه آبله را که بررسی میکنید، وحشتناک و نگرانکننده است. فاصله کشف واکسن آبله تا ریشهکنی آن، 182 سال بوده! پاندمی و همهگیری، اینطور است. ریشهکنی آن، اتحاد جهانی و ارتباطات استحکامیافته جهانی میخواهد. چون خطوط ارتباطی، باز است و بیماری منتقل میشود. فقط در قرن بیستم، 300 میلیون نفر بر اثر آبله مردند! من روزی که این نکات را مطالعه کردم، هنوز شمار فوتیهای کرونا در دنیا از یک میلیون نفر نگذشته بود. با خودم میگفتم: عجب! 300 میلیون کشته؟!... باورش برایم سخت بود. اما وقتی آمار فوتیهای کرونا هر روز بیشتر و بیشتر شد، با خودم گفتم: بله. چنین فاجعهای بهسادگی امکانپذیر است. 50 سال، 100 سال دیگر آمار میدهند و میگویند: «در قرن بیست و یکم و در اوج تکنولوژی، 300 میلیون نفر بر اثر کرونا مردند...»
پاندمی، همین است. هیچ دولتی نمیتواند چارچوب کشورش را ببندد و بگوید: «من کرونا را مهار کردم.» آمریکا به بالاترین پیشرفتها هم برسد، باز باید مرزهایش با کشورهای دیگر را هم کنترل کند تا بتواند کرونا را مهار کند. بنابراین نمیتوان با بیاخلاقی، وضعیت کرونا در ایران را وخیم نشان داد و سیاهنمایی کرد اما در مقابل وضعیت سخت و تلخ کرونا در کشورهای دیگر سکوت کرد و بهجای تاکید بر اتحاد جهانی برای مهار کرونا، سیاستهای خصمانه را دنبال کرد.
نکند شما هم دنبال هشتگ هستید؟!
*از بحث واکسن دور نشویم. چطور شد سازمانهای مردمنهاد به بحث مطالبه واکسن کرونا ورود کردند؟
- ما در بررسی اقدامات انجامشده در ماجرای مقابله با کرونا، نقدهای اصولی به عملکرد دولت در این مسیر داشتیم و تلاش کردیم از طریق ارتباط با نمایندگان وزارت بهداشت و سخنگوی دولت، این نقدها را بیان و پیشنهاداتمان را مطرح کنیم. خوشبختانه در ادامه مسیر، اقدامات جبرانی خوبی انجام شد و نتایج مثبت آن هم با کاهش آمار فوتشدگان کرونا برای همه قابل لمس شد. ما در مجموع این قضایا، تلاش کردیم با آگاهیهایی که به مردم میدهیم، هم اعتمادسازی کنیم و هم آنها را به همکاری با دولت و مجموعه وزارت بهداشت در برنامههای مقابله با کرونا دعوت کنیم.
همینطور که پیش آمدیم، اخبار مربوط به موفقیت دانشمندان در نقاط مختلف جهان در دستیابی به واکسن کرونا منتشر و رقابت کشورها برای خرید سریعتر این واکسن شروع شد. در ایران هم بسیاری از کارشناسان و متخصصان تاکید کردند ما هم باید در اولین فرصت اقدام به خرید واکسن کرونا کنیم. اینجا ما بهعنوان سازمانهای مردمنهاد احساس کردیم باید به سهم خودمان نقشآفرینی کنیم. اما از وقتی تصمیم گرفتیم مطالبه تهیه واکسن کرونا را مطرح کنیم، تلفنها شروع شد. بعضی از دوستان از سر دلسوزی میگفتند: «نکند شما هم دنبال هشتگ هستید؟ نکند افتادهاید دنبال هشتگ خارجیها؟! این خط، خط خارجیهاست...» منظورشان همان هشتگ #واکسن_بخرید بود. من هر وقت برای یک دغدغه مردمی شروع میکردم به امضا جمع کردن، تا بالای 400 امضا از سازمانهای مردمنهاد پیش میرفت اما این بار آنقدر شک و تردید در دل بعضی دوستان ایجاد شدهبود که تعداد امضاها افت کرد.
*چرا؟ چه مشکلی وجود داشت؟
- دوستان با نگرانی میگفتند: «نکند در مسیری بیفتیم که خارجیها میروند.» اما ایده ما چیز دیگری بود. در این باره حتی یک روز با یکی از کارشناسان حوزه امنیتی هم صحبت کردم. به ایشان گفتم: «من تفاوت دارم با شما. شما کارشناس حوزه امنیت کشور هستید اما من یک شهروند و یک شخص غیردولتی هستم. اعتقادم این است که هرآنچه مطالبه مردم است، اگر دولت به آن بیتوجهی کند، اهرمش به دست خارجیهایی میافتد که خیرخواه ما نیستند. من معتقدم ما باید به مطالبات مردم توجه کنیم؛ البته توجه اصولی. یعنی اگر ما درست حرف مردم را بزنیم، مردم مشتری شبکههای آن طرف آبی نمیشوند.
درمجموع، ما ایده مطالبه واکسن را با این فکر اجرا کردیم که؛ اگر دستاوردی در جهان تولید شده که امکان مقابله با ویروس کرونا را فراهم میکند، ما باید از آن استقبال کنیم. در اطلاعیه و بیانیهای که منتشر کردیم هم این موضوع را بیان کردیم که حالا که واکسن کرونا به مرحله تولید رسیده، حرکت اصولی این است که ما هم با استفاده از آن، به قطع زنجیره انتقال این ویروس کمک کنیم. بنابراین حرکت ما کاملاً خیرخواهانه است. اما در این مسیر، هیچ اصراری نداریم واکسن کرونا باید مثلاً تولید شرکت فایزر آمریکا یا فلان شرکت باشد. در عین حال، این اعتقاد را هم داریم که اگر عزیزان ما در ایران واکسن بسازند، اتفاق بسیار خوبی است که ایران را در میان کشورهای پیشگام در مسیر مهار کرونا قرار میدهد. یک بخش از صحبتهای مقام معظم رهبری که خیلی توجه مرا جلب کرد، همین بود که تاکید کردند مردم باور کنند که ما توانایی ساخت واکسن کرونا را داریم. ما میتوانیم تولید کنیم.
هرکس مختار است طرف تجاریاش را خودش انتخاب کند
*پس شما هم به هر دو وجه ماجرای واکسن کرونا توجه داشتید؛ هم تولید داخلی و هم خرید واکسن...
- بله. در اطلاعیه ما هم آمده که انشاءالله این امکان به وجود بیاید که تولیدکنندگان داخلی خودمان هم بتوانند واکسن تولید کنند. ما کاملاً از این اتفاق خوب، استقبال میکنیم. اما تا واکسن ایرانی به مرحله تولید انبوه نرسیده، ما باید از سایر واکسنهایی که تجربه مثبت دارند، استفاده کنیم. اینجا اگر واکسن آمریکایی را کنار بگذاریم هم، اتفاقی نمیافتد. اروپا واکسن تولید کرده، چین، روسیه و هند هم واکسن تولید کردهاند. میتوانیم از میان این گزینهها انتخاب کنیم. هرکس میتواند طرف تجاریاش را متناسب با رفتارهای او و اخلاقیاتی که نشان میدهد، انتخاب کند. صحبتهای مقام معظم رهبری از این زاویه، کاملاً قابل تأمل است. فقط که واکسن آمریکایی و انگلیسی در بازار نیست. گزینههای دیگری هم در زمینه واکسن کرونا وجود دارد. ما میتوانیم واکسن هندی را وارد کنیم. هر چیزی در دنیا تولید میشود، هندیها بلافاصله کپی میکنند. میروند مجوزش را هم میگیرند، تحت عنوان مصرف داخلی. در دوره ایجاد مشکل هپاتیت برای بیماران هموفیلی ما، داروی موردنیازشان از هند وارد ایران میشد، آن هم با یکپنجاهم قیمت داروی اصلی. بیماران ما آن دارو را مصرف کردند و الحمدلله خوب هم شدند.
از آمریکا واکسن نمیخریم؟ کار خوبی میکنیم
*این نکته مهمی است که رسانههای آن طرف آبی تلاش میکنند پنهانش کنند. با اینکه مقام معظم رهبری فقط از ممنوعیت خرید واکسن از 2 کشور آمریکا و انگلیس نام بردند و نسبت به فرانسه هم اظهار بیاعتمادی کردند، این شبکهها تلاش میکنند اینطور القا کنند که ایشان بهطور کلی خرید واکسن خارجی را ممنوع کردند.
- تجربه نشان داده که ما علاوهبر تکیه بر تولید داخل، باید از تجارب سیستم بینالمللی هم استفاده کنیم. اما اینکه از آمریکاییها واکسن نمیخریم، کار خوبی میکنیم. من به این موضوع اعتقاد دارم. چرا؟ چون آمریکا در موضع تحریم مردم ایران در حوزههای مختلف قرار گرفتهاست. صدمهای که آمریکاییها به سلامت مردم ایران وارد کردند، نابخشودنی است. ترامپ در حقیقت از خط قرمزهای بسیاری عبور کرد. نمیدانید چقدر از بیماران ایرانی از تحریمهای ظالمانه این رییس جمهور هنجارشکن و نژادپرست صدمه خوردند و برخی جان دادند. برای مثال، دسترسی به داروهای جدید هموفیلی سالهاست برای بیماران هموفیلی ایرانی متوقف شدهاست. حتی زیر سایه تحریم، اهدای داروهای جدید هم میسر نشد. در وبینارهای بین المللی فدراسیون جهانی هموفیلی که کانون هموفیلی ایران عضو رسمی آن است، نام ایران را از ردیف کشورها حذف کردهبودند و ایرانیها برای استفاده از این برنامهها ناچار باید با ملیت دیگری وارد میشدند.
اسمش این بود که واردات دارو به ایران، آزاد است اما اصلاً اینطور نبود. وزارت خزانهداری آمریکا یک اطلاعیه در سایتش قرار داده و خطاب به شرکتهای دارویی و... نوشته: میتوانید دارو و تجهیزات پزشکی به ایران صادر کنید، مانعی ندارد، جریمه نمیشوید و... اما ببخشید! دارو، کالاست. ما بهعنوان خریدار باید پولش را پرداخت کنیم. این پول را باید به کجا واریز کنیم؟ خط ارتباط مالی وجود ندارد. چون تحت تحریم آمریکا هستیم. پس چطور دارو بخریم؟
خبرنگار سوئدی گفت: شوخی تلخی با من کردی!
در سالهای سخت تحریم، خبرنگاران از کشورهای مختلف ازجمله سوئد، دانمارک و آلمان آمدند در حوزه تحریم با ما مصاحبه کردند. برای همه آنها این موضوع را توضیح دادم. گفتم: شما مدام روی یک جمله تاکید میکنید که؛ «ورود دارو به ایران آزاد است و مشمول تحریم نمیشود.» اما اساساً ما به دلیل تحریم، امکان هیچ ارتباط مالی نداریم و نمیتوانیم دارو بخریم. تازه از این بالاتر، ما یک کشور نفتی هستیم. نمیگذارند ما نفت بفروشیم که با درآمدش بتوانیم دارو بخریم. پول خرید دارو و تجهیزات پزشکی را از کجا باید بیاوریم؟ اینها سئوالات و استدلالهای مهم و اساسی است. از یک طرف آمدهاند ما را در چنبره سخت اقتصادی قرار دادهاند و داراییهای ما را بلوکه کردهاند. از طرف دیگر ادعا میکنند مردم ایران تحت تحریم نیستند و فقط دولت ایران تحریم شدهاست!
بنابراین وقتی ما دشمن قداری داریم، کشوری که واقعاً با ما دشمنی کرده، سئوال من این است که چرا بعضیها نمیخواهند این را باور کنند؟ آقا! این یک واقعیت است که آمریکا با تحریمهایش، جلوی ورود دارو به ایران را میگیرد. بگذارید یک خاطره برایتان تعریف کنم. یکبار یک خانم خبرنگار که از رادیو سوئد برای مصاحبه آمدهبود، گفت: «تحریمهای آمریکا به مردم ایران ارتباطی ندارد. آمریکا دولت ایران را تحریم کرده.» من تلاشی برای پاسخ دادن به او نکردم. فقط خیلی ساده پرسیدم: «خانم ببخشید، دولت ایران پریود میشود؟!» وقتی مترجم برایش ترجمه کرد، حالتش تغییر کرد و با تعجب پرسید: «این چه سئوالی است؟!» گفتم: «خانمهای هموفیلی ایرانی به دلیل اینکه داروهای انعقادیشان بر اثر تحریم بهموقع وارد نمیشود، شرایط سختی دارند. آنها هر ماه در ایام پریود، بهجای یک هفته، 20 روز خونریزی دارند! و اگر زایمان داشته باشند، در خطر مرگ قرار میگیرند.»
*واکنش آن خانم خبرنگار سوئدی چه بود؟
- جملات که برایش ترجمه شد، کاملاً تحتتاثیر قرار گرفت و گفت: «شوخی تلخی با من کردید.» او را به درمانگاه بردم و بچههایی که بهدلیل نرسیدن دارو دچار معلولیت شدهبودند، نشانش دادم و گفتم: ببیند، این بچهها به دلیل تحریم دارویی معلول شدهاند و مقصرش ترامپ است. او که با مشاهده این واقعیتهای تلخ و با استدلالهای من، قانع شدهبود، مرتب میگفت: «Sorry، متاسفم...» گفتم: «Sorry is not enough تأسف، کافی نیست.» گفتم: «شما باید Action داشتهباشید. باید در این زمینه، اقدامی انجام دهید. شما بهعنوان یک خبرنگار، مبلّغ حقوق بشر و مبلّغ حقوق زنان هستید. زنان در کشور شما بهلحاظ حقوقی، دارای قدرت زیادی هستند. خب، در مقابل مسائلی که مطرح کردم، جواب بدهید. فقط Sorry؟» گفتم: «شما که حرف آمریکا درباره تحریم نبودن مردم ایران و تحریم نبودن ورود دارو و تجهیزات پزشکی به ایران را باور کردهاید هم باید پاسخگو باشید. شما میدانید پالایشگاه خون ما (در مجاورت برج میلاد) که به دلیل نقص تجهیزات ویروسزداییاش به دستور وزارت بهداشت تعطیل شد، هنوز هم بعد از سالها نمیتواند برای کمک به بیماران ما کارآیی داشتهباشد؟ چون دستگاههای موردنیازش به دلیل تحریم، اجازه ورود به کشورمان را ندارد. میگویند دستگاه مرتبط با خالصسازی در این پالایشگاه، اشتراکاتی با دستگاههای حوزه هستهای دارد. به همین دلیل آن را به ما نمیفروشند!»
واکسن با چاشنی تحقیر و تفرقه
*بنابراین شما هم تأیید میکنید تصمیم درست، نخریدن واکسن از آمریکاست؟
- بله. ببینید، ترامپ آنقدر از خط قرمزها عبور کرده که در کشور خودش هم منفور شده. طوری که چند روز مانده به پایان دوران ریاست جمهوریاش، بحث استیضاحش مطرح شده. نژادپرستی در دنیا مذموم شدهبود، اما ترامپ آمد و این اجازه را داد که دوباره این موضوع محترم شمرده شود. خلاصه به هر طرف نگاه میکنی، میبینی ترامپ مسئول هنجارشکنی در دنیا بوده. حالا اینکه رهبر ما گفته از اینها واکسن نخریم، حرف درستی است. حداقل ماجرا این است که خرید از آنها، رساندن نفع مالی به آنهاست. با خرید نکردن از آنها، حداقل در نفع رساندن به آنها شریک نمیشویم.
آمریکا نهتنها ما را تحریم همهجانبه کرده بلکه سیاسیکاری هم میکند. وسط تمام مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای ناشی از تحریمهای ظالمانه که مشکلات معیشتی و محدودیتهای ناشی از کرونا هم به آن دامن زده، آمریکا میآید سوار بر بستر تمام این نارضایتیها، قیافه دلسوزانه به خودش گرفته و میگوید: «من یک محموله اهدایی واکسن کرونا دارم برای ایرانیان...!» خب، طبیعی است که رهبری و مردم ما میگویند: نخیر! ما این اعانه شما را نمیخواهیم. خودمان هم از منابع مورد اعتماد واکسن میخریم و هم در داخل کشور واکسن میسازیم... چند روز قبل وزیر بهداشت با توضیحاتش یک مقدار این زاویه نگاه رهبری را باز کرد اما هنوز هم بهخوبی روی این بیانات کار نشده. در مقابل، با شیطنت رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، صحبتهای رهبری جوری انعکاس پیدا کرد که انگار یک لجبازی است. اما نه، واقعیت این است که این تصمیم بر اساس یک نگاه منطقی گرفته شدهاست.
شما از کسی که به انسانیت باور ندارد، هدیه قبول میکنید؟
*شما که از نزدیک در جریان مشکلات بیماران هموفیلی بهلحاظ دسترسی به داروهایشان در زمان تحریم بودهاید، بهتر از هرکسی میتوانید توضیح دهید چرا بسیاری از ایرانیان نمیتوانند به ماجرای واکسنهای اهدایی آمریکا اعتماد کنند.
- ببینید، دور از ذهن نیست که آنها این محموله واکسن را به ما اهدا کنند. این محموله اهدایی را میدهند اما به حکم تحقیر ما. به حکم اینکه بخواهند مردم ما را از دولتش جدا کنند. این خیلی تفاوت دارد با اینکه کسی بیاید با کرامت و خیراندیشیاش یک چیزی را به ما اهدا کند. من با حرف رهبری از این زاویه موافق هستم چون طرف ما، خیراندیش نیست. کرامت ندارد. به انسانیت باور ندارد. بودجههای یونیسف و یونسکو و حمایت از محیط زیست را قطع کرده. این آدم، اصلاً میتواند از روی خیراندیشی چیزی را به ما اهدا کند؟ ما چرا باید به این محموله اهدایی، اعتماد کنیم؟ اعتماد نمیکنیم و نمیپذیریم. این کارمان هیچ ایرادی هم ندارد.
شبکههای خارجی باز آمدهاند مسائل حاشیهای ایجاد کردهاند. مثلاً میگویند: رهبر ایران گفته حتماً آمریکاییها میخواهند از طریق این واکسنها، یک چیز خطرناک به مردم ما تزریق میکنند. اصل ماجرا این است که انگیزه این کار، انگیزهای نیست که ما باور داشته باشیم. او کسی است که آمده مملکت ما را با تحریم به هم ریخته. آمده نیروی رسمی نظامی کشور ما را در یک کشور دیگر ترور کرده. از هر طریقی بتواند هم در کشور ما ایجاد ناامنی و آشوب میکند. بعد قابل قبول است چنین کسی بیاید به ما واکسن اهدا کند برای نجات جان مردم ایران؟ مسلماً نه. او این کار را برای جداسازی ملت و دولت در ایران انجام میدهد. من از این زاویه به این ماجرا نگاه میکنم. اصلاً حتی اگر واکسنی باشد که اطمینان پیدا کنیم همانی است که به مردم خودش تزریق میکند، باز هم قبول نمیکنیم. چون نیت او نیت انساندوستانه نیست. اشتباه نشود؛ من نمیگویم کمکهای بینالمللی را قبول نکنیم. ما پذیرای کمکهای بینالمللی هستیم. اما زاویه تفکرمان در موضوع واکسن کرونا، توجه به منابع جدید است.
کنترل پاندمی فقط با تعدد واکسنها امکانپذیر است
*منظور از منابع جدید چیست؟
- سازمان بهداشت جهانی در آخرین روز سال 2020 اطلاعیه مهمی منتشر کرد. در آن متن اشاره شدهبود یک شرکت و دو و سه شرکت نمیتوانند پاندمی را کنترل کنند. یعنی یک واکسن و دو واکسن برای مهار ویروسی که تمام جهان را درگیر کرده، کافی نیست. دقت کنید؛ 7 میلیارد نفر در جهان زندگی میکنند. اگر فقط چند شرکت بهصورت انحصاری واکسن تولید کنند، پاندمی کرونا قابل مهار نیست. اصلاً این چند شرکت قابلیت توزیع در کل جهان ندارند. به حجم واکسن موردنیاز برای این جمعیت 7 میلیاردی و موضوع حملونقلش فکر کنید. بنابراین باید منابع متعدد در دنیا بهصورت همزمان اقدام به تولید واکسن کنند تا این پاندمی قابل کنترل شود. از این زاویه هم صحبت رهبری، درست است. مراجعه به یک کانال و دو کانال تأمین واکسن، منطقی نیست. تصور کنید؛ برای مثال، فقط فایزر واکسن تولید کند و همه کشورها برای تأمین واکسن به این شرکت مراجعه کنند. چه اتفاقی میافتد؟ غیر از اینکه سود مالی هنگفتی نصیب این شرکت میشود، تا او حجم موردنیاز واکسن را تأمین کند، تعداد زیادی از مردم دنیا بر اثر کرونا خواهند مرد. بنابراین این موضوع، بیمعنی است.
براساس ارزیابی سازمان بهداشت جهانی، 2 درصد جمعیت کشورهای در حال توسعه، کادر بهداشت و درمان هستند. حالا 2 درصد از این جمعیت انبوه را محاسبه کنید. ببینید همان طیف اول که باید در اسرع وقت واکسن کرونا تزریق کنند، چه حجم عظیمی خواهد شد. و وقتی این را به جمعیت 7 میلیاردی جهان تعمیم دهیم، اعداد و ارقام، بزرگتر هم خواهد شد. بر همین اساس، سازمان بهداشت جهانی گفته: ما به یک درک اصولی رسیدهایم؛ منابع تولید واکسن باید افزایش پیدا کند. و این نکته را در آخرین روز سال 2020 بهطور رسمی اعلام کرد که: مجوز مصرف اضطراری واکسن به هر کشوری که تولیدکننده باشد، داده میشود. بر این اساس، سازمان بهداشت جهانی به کشورهای عضو که اقدام به تولید واکسن کرونا کردهاند، پیام داد چنانچه نتایج کارآزماییهای بالینی مراحل یک تا سه واکسن تولیدیشان را به سازمان گزارش داده و اسناد علمی موردنیاز را در اختیارش قرار دهند، این سازمان مجوز اضطراری واکسن را برایشان صادر خواهد کرد. سازمان بهداشت جهانی معتقد است اگر تعداد کشورهای تولیدکننده واکسن زیاد شود، میتوانیم پاندمی کرونا را بهسرعت کنترل کنیم.
به عقیده من از بیانات رهبری باید با این نگاه هم استقبال و از تولید واکسن در داخل ایران حمایت کرد. بنابراین حرکتی که ما انجام دادهایم، حرکت مثبتی است. یعنی ضمن اینکه برای تولید واکسن داخلی انرژی میگذاریم، با درایت از منابعی که حسن نیتشان برایمان آشکار است هم، واکسن میخریم. حالا در این لحظه اگر تشخیص میدهیم صلاحمان در این است که از واکسن غیرآمریکایی استفاده کنیم، این تصمیم را عملی میکنیم. ما سالهاست از انواع داروهای تولید کشورهای دیگر استفاده کردهایم و وضعیت سلامت بیمارانمان هم رضایتبخش بوده. بنابراین اینطور نیست که علم در انحصار آمریکا باشد. علم خیلی زود انتقال پیدا میکند. یعنی میبینید دارویی که در ایران تولید میشود، درست دارای فرمولی مشابه داروی تولید اروپا و آمریکاست. بنابراین ما از اصل صحبتهای رهبری حمایت میکنیم و در کنار آن معتقدیم باید به هشدارهای متخصصان و کارشناسان برای تأمین هرچه سریعتر واکسن از منابع معتبری که با ما دشمنی نداشتهاند هم توجه و عمل شود.
خونهای آلوده، لکه ننگ همیشگی بر دامان انتقال خون فرانسه
*یکی از مواردی که این روزها در استدلال برای عدم اعتماد به واکسنهای تولید برخی کشورها به آن استناد میشود، موضوع «خونهای آلوده» است که از فرانسه وارد ایران شد. شاید هیچکس مانند شما که در تمام سالهای پیگیری پروندههای مرتبط با آسیبهای وارده به بیماران هموفیلی، نماینده شاکیان پرونده کیفری هموفیلی و نماینده خواهانهای پرونده حقوقی هموفیلی بودید، از جزییات این ماجرای تلخ مطلع نباشد. بیصبرانه منتظریم برای ما و مخاطبانمان بهویژه نسل جوان از آن اتفاق سنگین و شوکآور بگویید.
- در سالهای 1361 و 1363 دو محموله دارو از فرانسه وارد ایران شد. اولاً لازم است این نکته را مطرح کنم که عبارت «فروش خونهای آلوده به ایران»، یک تیتر ژورنالیستی است که از مطبوعات فرانسه به جامعه ایران سرایت کرد. این اشتباهی بود که صورت گرفت و بعد از آن هم هرچه افراد مطلع فریاد زدند و تلاش کردند، این موضوع اصلاح نشد و به همین صورت جا افتاد. اما واقعیت این است که در هیچ مقطعی، از خارج از کشور به ایران خون وارد نشدهاست. ما به همت دکتر «فریدون علاء»، بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران که این سازمان را بر پایه نقشآفرینی مردم بنا گذاشت، از نظر منابع خونی همیشه در شرایط خوبی بودهایم و هیچوقت به واردات خون نیاز نداشتهایم. اما حتماً الان این سئوال در ذهن شما شکل گرفته که پس چه چیزی از فرانسه به ایران وارد شد؟ برای اینکه موضوع بهخوبی برایتان روشن شود، پنیسیلین را تصور کنید؛ یک داروی پودر مانند که باید با آب مخلوط شود و سپس به بدن تزریق شود. آنچه از فرانسه آمد هم دقیقاً مشابه همین پودر پنیسیلین بود. یعنی در واقع، «فرآوردههای خونی» از فرانسه به ایران وارد شد. این را هم بگویم که تولید این نوع دارو، یک انقلاب بزرگ در درمان بیماری هموفیلی بود. یعنی بهجای اینکه بیمار در بیمارستان بستری شود و خون تزریق کند، این پودر را به دستش میدادند که میتوانست در خانه خودش آن را تزریق کند. حالا چرا این ماجرا به ماجرای خونهای آلوده معروف شد؟ تیتر روزنامههای فرانسه، «خونهای آلوده» بود چون در فرانسه، خونها را تبدیل به آن پودر و فرآوردهها کردهبودند.
این یک رسوایی بزرگ در فرانسه بود. چرا رسوایی؟ ببینید، ما با دقیقههای علم زندگی میکنیم. ممکن است دستاورد علمی مثبت امروز، مدتی بعد توسط متخصصان زیر سئوال برود و رد شود. هیچ ایرادی هم به محققان آن دستاورد اولیه وارد نیست. رسوایی فرآوردههای خونی در فرانسه هم با چنین فرایندی به وجود آمد. آن روزها بیماری نوظهوری در دنیا مطرح شدهبود به نام «ایدز». در فرانسه هم این مخاطره معرفی و اطلاعرسانی شدهبود. اما چون شرکتهای داروسازی هرچه خون بیشتری دریافت میکردند، پول بیشتری میتوانستند از ساخت داروها به دست بیاورند، آمدهبودند از مقررات انتقال خون عدول کردهبودند. از افراد معتاد، افراد دارای مشکل و فاقد شرایط لازم خون گرفتهبودند و زمینهساز بروز یک مشکل بزرگ شدند. بهاینترتیب، تمام انتقال خون فرانسه دچار بدنامی شد. اما فقط این نبود.
یک دارو، دو رسوایی
*یعنی غیر از استفاده از خونهای غیرمطمئن برای تولید دارو، خطای دیگری هم مرتکب شدند؟
- بله. در همان سالها محافل علمی آمریکا یک یافته جدید را درباره داروهای کنستانتره -از جمله داروهای هموفیلی- با محافل علمی فرانسه به اشتراک گذاشتند. آمریکاییها اعلام کردهبودند برای اطمینان حاصل کردن از کشتهشدن کل ویروسهای این داروها و برای اینکه احتمال وجود ویروس ایدز را در آن به صفر برسانیم، لازم است این داروها را در معرض حرارت قرار دهیم. آن زمان به این داروها، داروهای «حرارتدیده» گفته میشد. آمریکا اعلام میکند این تکنولوژی را کشف کرده و حاضر میشود آن را به فرانسه بفروشد. فرانسویها این تکنولوژی را خریداری میکنند اما یک بیاخلاقی بزرگ مرتکب میشوند. در واقع شرکت خصوصی «مِریو» مرتکب این بیاخلاقی میشود. چه میکند؟ این شرکت بعد از اطلاعرسانی آمریکا درباره مخاطرهآمیز بودن داروهای کنستانتره، از مصرف داخلی آنها در فرانسه جلوگیری میکند اما با علم به اینکه ممکن است این داروها آلوده به ویروس ایدز باشد، آنها را به 10 کشور ازجمله ایران صادر میکند!
در واقع، 2 رسوایی اتفاق افتاد؛ در درجه اول، رسوایی سازمان انتقال خون فرانسه بود که اصول اخلاقی و مقررات دریافت خون از افراد سالم و دارای صلاحیت را زیر پا گذاشته بود. و در درجه دوم، رسوایی شرکت دارویی مریو بود. رسوایی این شرکت از این جهت بود که اولاً هشدار را دریافت کردهبود و آگاهانه اقدام به فروش داروهای آلودهاش کردهبود. دوما با قیافه حقبهجانب آمدهبود در گفتوگو با رسانهها اعلام کردهبود: ما این داروها را در داخل کشور نفروختهایم و تمام آن را صادر کردهایم! به همین دلیل بود که خبرنگاران فرانسوی با مطالب انتقادی و افشاگرانهشان، این شرکت را در مطبوعات این کشور بمباران کردند. بیاخلاقی سازمان انتقال خون فرانسه و شرکت مریو در این ماجرا آنقدر آشکار است که این لکه ننگ بعد از گذشت بیش از 30 سال هنوز از پیشانی سازمان انتقال خون این کشور پاک نشده.
اولین قربانی ایدز در ایران
فرآوردههای خونی آلوده، پای ایدز را به ایران باز کرد
*این ماجرا چطور در ایران افشا شد؟ چه زمانی مشخص شد چه فاجعهای اتفاق افتاده؟
- داروهای واردشده از فرانسه در اختیار بیماران هموفیلی ایرانی گذاشته شدهبود و آنها بیخبر از همهجا، تمام آن داروها را مصرف کردهبودند. در اواخر سال 1367 که عوارض بیماری ایدز آشکار شد، کمکم معلوم شد بیماران هموفیلی مبتلا به ایدز شدهاند. اولین موردی که تشخیص داده شد - که تبدیل شده به تاریخچه بروز بیماری ایدز در ایران -، ابتلای یک کودک مبتلا به هموفیلی به ایدز بود. بد نیست این را هم بگویم که بارها از آموزشوپرورش خواستهایم و خواهش کردهایم این تاریخچه را در کتابهای درسی تغییر دهند. وقتی اینطور عنوان شده که اولین مورد ایدز در ایران یک کودک هموفیلی بود، اینطور تصور میشود که انگار همه بیماران هموفیلی مبتلا به ایدز میشوند. درست این است که بهجایش بنویسند: اولین مورد ابتلا به ایدز در ایران به دلیل تزریق فرآوردههای خونی آلوده وارداتی ایجاد شد.
در سال 1367 پدر و مادر یک کودک مبتلا به هموفیلی با مسئول وقت سازمان انتقال خون تماس گرفته و گلایه کردند که: بچه ما را بستری نمیکنند و میگویند ایدز دارد. ایشان با والدین آن کودک دیدار کرد و ترتیب بستری شدن آن بچه را داد. البته آن بچه متاسفانه از دنیا رفت اما از آن زمان کمکم موضوع آلودهشدن بیماران هموفیلی دریافتکننده داروهای فرانسوی به ویروس ایدز آشکار شد؛ قربانیانی که تا آنجا که من اطلاعات جمعآوری کردم، تعدادشان 250 نفر بود. و چه داستانهای تلخ و غمانگیزی که پس از آن اتفاق افتاد. برخی از آن بیماران ازدواج کردهبودند و ندانسته و ناخواسته باعث آلودگی همسرشان به ویروس ایدز شدهبودند. رفتارهای نامناسبی هم با بعضی از این بیماران صورت گرفت که تأثیر بسیار بدی بر روحیه آنها و خانوادههایشان گذاشت.
وقتی چاقو دسته خودش را میبرد...
*هنوز از عکسالعمل بیماران و خانوادههایشان و متولیان حوزه بهداشت و درمان ایران نسبت به شرکت دارویی فرانسوی چیزی نگفتهاید. یعنی تا این مقطع هم، هیچ اشارهای به نقش داروهای فرانسوی در ایجاد این فاجعه نشدهبود؟
- نه. متاسفانه تا آن موقع، آشکار نشدهبود منشأ ابتلای بیماران هموفیلی ایران به ایدز چیست. در سال 1371 خانم «فِروکس»، نماینده شرکت دارویی مریو در ایران، بعد از یک اختلاف داخلی با این شرکت، نامهای با رونوشتهای متعدد نوشت و آنها را برای مسئولان حوزه بهداشت و درمان ایران، مسئولان قضایی و... فرستاد و یک نسخهاش را هم برای کانون هموفیلی ایران ارسال کرد؛ نامههایی که بریده روزنامههای فرانسوی به همه آنها ضمیمه شدهبود. آن خانم بهاینترتیب، فاجعه آلوده شدن بیماران هموفیلی ایران به ویروس ایدز توسط فرآوردههای خونی فرانسوی را افشا کرد. او در آن نامه نوشته بود: بسیار متاسفم که ناآگاهانه داروهایی را از فرانسه به ایران آوردم که باعث آلودگی فرزندان شما به ویروس ایدز شد... مطبوعات فرانسه که ضمیمه نامه است، سند این ماجراست. کشورهای دیگر برای احقاق حق بیمارانشان اقدام و از شرکت مریو شکایت کردهاند. شما هم میتوانید در این زمینه اقدام کنید.
افشاگری آن خانم، یک شوک بزرگ به بیماران هموفیلی ایران و خانوادههایشان وارد کرد. گرچه او راه احقاق حق قربانیان این ماجرا را نشان دادهبود و گرچه تمام 9 کشور دیگر درگیر با ماجرای فرآوردههای خونی آلوده فرانسوی با پیگیریهایی که انجام دادند، موفق به دریافت خسارت از شرکت مریو شدند، اما متاسفانه از طرف ایران هیچ شکایتی نسبت به این شرکت تنظیم نشد. تا امروز هم هیچگونه پیگیری در این زمینه صورت نگرفتهاست!
دستور رهبری روی رنجنامه یک پدر، کلید پرونده قربانیان هموفیلی
*پس ماجرای تشکیل پرونده حقوقی و کیفری بیماران هموفیلی و دریافت خسارت چه بود؟
- طرح شکایت بیماران هموفیلی در سال 1375 و 1376 و بعد از ماجرای ابتلای چند هزار نفر از این بیماران به هپاتیت c در یک ماجرای تلخ دیگر شروع شد و من هم از همینجا وارد ماجرا شدم. با طرح این شکایت، قربانیان فرآوردههای خونی آلوده فرانسوی هم به سکوتشان که ناشی از نگرانی از قضاوتهای جامعه نسبت به مبتلایان ایدز و برخی موارد دیگر بود، پایان دادند و با شاکیان پرونده هپاتیت همراه شدند. کارها را شروع کردیم اما پیگیری پرونده، طولانی و زمانبر شدهبود و پیشرفت مطلوبی هم نداشت. در همان گیر و دار بود که یکی از پدران که دو فرزند هموفیلی داشت و هر دوی آنها هم به ایدز مبتلا شده بودند و متاسفانه یکی از آنها فوت کردهبود، نامهای تحتعنوان «رنجنامه» برای مقام معظم رهبری نوشت و از ایشان تقاضای کمک کرد. من همیشه میگویم خدا پدر این فرد را بیامرزد که با اعتقاد قلبی که به رهبری داشت، چنین نامهای نوشت و گرهگشا شد. بارها به افراد خارجی گفتهام: گاهی ارتباط با بالاترین شخصیت کشور ما آنقدر راحت صورت میگیرد که باورکردنی نیست.
آن نامه، برای ما که در دادگستری سردرگم بودیم، مثل امداد غیبی بود. مقام معظم رهبری بعد از خواندن نامه آن پدر دردمند، دستور مستقیم به دادستان دادهبودند که به این پرونده رسیدگی شود. همیشه به بیمارانی که از من تشکر میکردند، میگفتم: من خیلی انرژی گذاشتم و اذیت شدم اما اگر دستور مقام معظم رهبری نبود، حق بیماران هموفیلی استیفا نمیشد. من در این زمینه، همیشه سپاسگزار ایشان هستم. البته باید از وزارت اطلاعات هم تشکر کنم که در آن پرونده با شجاعت، صداقت، درستکاری و بدون موضعگیری، تمام اطلاعات را در اختیار سیستم قضایی قرار داد. سازمان بازرسی کل کشور و کمیسیون اصل 90 مجلس هم در این مسیر، حامی ما بودند. و در نتیجه، رأی بسیار بسیار درخشانی در قوه قضاییه به نفع بیماران هموفیلی صادر شد که به موجب آن، دولت هم موظف به پرداخت خسارت مادی و هم خسارت معنوی به این بیماران شد.
حکمی که صدایش تا آرژانتین رفت...
*شنیدهایم صدور این حکم، بازخوردهای بسیار مثبتی در مجامع بینالمللی داشته...
- بله. این حکم که در پی شکایت 974 بیمار هموفیلی از دولت و به نفع بیماران صادر شد، یکی از درخشانترین حکمهای قوه قضاییه است. این رأی توسط روابط بینالملل قوه قضاییه ترجمه شد و در نامهای به اطلاع کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد رسید. در آن نامه نوشته شدهبود: این رأی به نفع 974 بیمار هموفیلی شامل افراد ترک، کرد، بلوچ، زرتشتی، ارمنی و... و حتی اتباع افغانستانی صادر شد و بر اساس آن، دولت موظف به پرداخت غرامت به آنها شد... من هم یک پوستر در این زمینه درست کردم و آن را برای فدراسیون جهانی هموفیلی فرستادم. پوستر ما پذیرفته شد و بهواسطه آن توانستیم در گردهمایی کشورهای عضو در آرژانتین شرکت کنیم. در آن پوستر، ماوقع آن پرونده را بهصورت یک گزارش موجز ارائه کردهبودیم. عکس آقایان هاشمی شاهرودی و آملی لاریجانی را هم در آن درج کردهبودیم. و این درست در زمانی بود که تلاش بدخواهان برای ایرانهراسی در جهان به اوج رسیدهبود. اینطور بود که پوستر ما که در محل گردهمایی اعضای فدراسیون جهانی هموفیلی در ابعاد بزرگ در معرض دید عموم گذاشته شدهبود، حسابی جلب توجه کرد.
آن روز یک خانم پرستار و خانم دکتر انگلیسی نزدیک ما آمدند و گفتند: «ببخشید! شما از طرف دولت ایران آمدهاید؟ کانون هموفیلی در کشور شما، دولتی است؟» گفتیم: نه. ما از طرف کانون هموفیلی ایران که یک تشکل مردمی است، اینجا هستیم. آن خانم پرستار با اشاره به پوستر ما گفت: «پس آخوندها اینجا چه کار میکنند؟!» گفتم: آخوندها در ایران یک کار خوب در جهت احقاق حقوق بیماران هموفیلی کردهاند و رأی به دریافت غرامت آنها از دولت دادهاند. ما هم کار آنها را در قالب پوستر ارائه کردهایم. فرآیند این موضوع، عکس دادگاهها و... هم در این پوستر وجود دارد. آن خانم شروع کرد به خندیدن و با لحن خاصی گفت: «شما در ایران چنین حکمی گرفتهاید؟! ایران که فلان و بهمان است...» هرچه برایشان توضیح دادیم، قبول نکردند. حتی به مدیریت فدراسیون جهانی هموفیلی هم اعتراض کردهبودند که چرا عکس مسئولان حکومتی ایران را در محل گردهمایی قرار دادهاید؟ اما مدیریت فدراسیون از اقدام قوه قضاییه ایران در حمایت از بیماران هموفیلی دفاع و تشکر کردهبود. در هر صورت، آن پرونده و آن حکم، انعکاس بسیار مثبتی در دنیا داشت.
داروی فاکتور هفت نوترکیب
وقتی رقیب خارجی، ناخواسته داروی ایرانی را تأیید کرد
*برگردیم به ماجرای واکسن تولید ایران. برخی در خارج و حتی داخل کشور در توانمندی دانشمندان و متخصصان ایرانی برای دستیابی به واکسن کرونا تشکیک میکنند. اما شما در زمینه تولید داروهای بیماران هموفیلی، تحقق غیرممکنها را شاهد بودهاید. روایتهایتان از تجربههای شیرین خودکفایی در تولید این داروهای خاص حتماً حسابی شنیدنی است.
- بعضیها میگویند اول باید دولتمردان به صف شوند و واکسن ایرانی را تزریق کنند تا ما به سلامت آن اعتماد پیدا کنیم. به نظر من، این یک شیوه غیرقابل اتکاست. اما خب، شهودی است. چون این حرکت را به چشم میبینند، بهلحاظ روانی بر آنها تاثیرگذار است و اعتمادشان جلب میشود. این یکی از شیوههای اعتمادسازی است اما راه مطمئن دیگری هم برای جلب اعتماد مردم وجود دارد و آن، ارائه توانمندیهای کشور در حوزههای مختلف ازجمله حوزه پزشکی و تولید دارو به عموم است. شوخی نیست؛ ایران 40 سال است ایستاده؛ با جنگ ایستاده، با تحریم ایستاده، با فشارهای اقتصادی ایستاده و دستاورد تولید کرده. خود ما در حوزه تولید داروهای موردنیاز بیماران هموفیلی، این ایستادگی و موفقیت را از نزدیک لمس کردهایم.
بخشی از صحبتهای رهبری را که گوش میدادم، یک خاطره در ذهنم تداعی شد. یک روز در دفتر کانون هموفیلی نشستهبودیم که نامهای از یکی از محققان کشور به دستمان رسید. نوشتهبود: «من یک شرکت دارویی تأسیس کردهام و قصد دارم داروی «فاکتور هفت» را در داخل ایران بسازم.» من زیر آن نامه نوشتم: از این اتفاق، استقبال میکنیم. باعث خوشحالی است که داروهای موردنیاز بیماران هموفیلی در داخل کشور ساخته شود. چون اگر همینجا ساختهشود، بیمار ما آرامش پیدا میکند. تا آن موقع، داروی فاکتور هفت به ایران وارد میشد. این دارو، ساخته یک شرکت دانمارکی بود و جالب است بدانید بهدلیل محدود بودن تعداد بیماران فاکتور هفت، این شرکت تنها شرکت تولیدکننده فاکتور هفت در جهان بود. انحصاری معامله میکرد و از راه فروش این دارو که داروی گرانی هم بود، سودهای کلان میبرد. خلاصه این محقق ما در شرکتش تحقیق و تلاش برای تولید داروی فاکتور هفت را شروع کرد و یک روز خبر داد که در این راه موفق شدهاست. آن شرکت خارجی هم که سالها به ایران دارو وارد میکرد و درآمد سرشاری از این راه داشت، وقتی شنید یک جایگزین ایرانی برای محصولش ساخته شده، احساس خطر کرد و این داروی جدید ایرانی را نامناسب اعلام کرد. من از آن شرکت خواستم مستنداتش را درباره این ادعا یعنی ناکارآمدی داروی ساخت ایران ارائه کند.
*نتیجه چه شد؟ موفق شد ادعایش را اثبات کند؟
- نماینده آن شرکت، با یک پرونده قطور به دفتر من آمد. کار خدا بود. من که توضیحات شرکت ایرانی تولیدکننده فاکتور هفت را شنیدهبودم، کاملاً با فرآیند تولید این دارو آشنا بودم. وقتی نماینده آن شرکت خارجی شروع به توضیح دادن کرد، گفتم: نمایندگان شرکت ایرانی هم، همین نکات را میگویند. با توجه به توضیحاتی که دریافت کردم، هر دو دارو از نظر فرمولاسیون مشابه هستند. تا این را گفتم، آن آقای نماینده در یک عکسالعمل روانی، با مشت روی میز کوبید و گفت: «اینها فرمول ما را دزدیدهاند!» تا این جمله را گفت، بلند شدم، با او دست دادم، صورتش را بوسیدم و گفتم: پسر جان! تو چه خدمتی به مملکت ما کردی...! شوکه شدهبود. با تعجب گفت: «یعنی چه؟» گفتم: ببین، تو به داروی ما تأییدیه دادی. ممنونم. او با عصبانیت و ناباوری میگفت: «من کجا تأیید کردم؟!» اما من آنچه لازم بود را از حرفهایش گرفتهبودم. گفتم: تو گفتی ما فرمول شما را دزدیدهایم دیگر؟ پس یعنی این داروی ایرانی، همان داروی خارجی است. ممنون. پس همینجا در کشور خودمان تولیدش میکنیم... بهاینترتیب، ما به دومین کشور تولیدکننده فاکتور هفت در دنیا تبدیل شدیم.
مدتی بعد برای بازدید به این کارخانه تولید داروی فاکتور هفت ایرانی رفتم. من در این زمینه کارشناس نیستم اما به هر حال با داروهای هموفیلی آشنایی پیدا کردهام. وقتی در آن کارخانه حاضر شدم، مبهوت عظمت آن سیستم تولید دارو شدم. برایم باورکردنی نبود. آن تکنولوژی که در تولید دارو به کار گرفتهبودند، واقعاً تحسینبرانگیز بود. به سهم خودم از زحماتشان تقدیر کردم و گفتم: نهایت تلاشم را میکنم که محصول شما وارد بازار شود. به بیماران هموفیلی هم اعلام کردم فاکتور هفت ایرانی، قابل اعتماد است و میتوانند از آن استفاده کنند. البته اعتقاد دارم وقتی شرکتهای تولیدی ایرانی بهتنهایی و انحصاری وارد بازار میشوند، رسوب میکنند. دولت ما باید ساز و کاری ایجاد کند که شرکتهای متعدد پای کار بیایند و رقابت میان آنها باشد. و از آن طرف برای آنها شرط بگذارد که باید برای تولیداتشان تأییدیه و مجوز بینالمللی بگیرند.
کارخانه تولید فاکتور هفت در شهر یزد
اشک شوق متخصص آلمانی در کارخانه تولید داروی هموفیلی ایران!
*درباره داروی فاکتور هفت تولید ایران چنین اتفاقی افتاد؟
- خود ما برای اینکه از کیفیت و اثربخشی این دارو اطمینان پیدا کنیم، از پروفسور «تاتنهام»، محقق انگلیسی کاشف ژن فاکتور هشت که یک دانشمند شناختهشده بینالمللی است، دعوت کردیم به ایران بیاید و از کارخانه تولید فاکتور هفت ما بازدید کند. وقتی آقای تاتنهام را که کاتولیک و یک فرد بسیار مذهبی است، بعد از بازدید از این کارخانه دیدم، داشت اشک میریخت! گفتم: چه اتفاقی افتاده؟ گفت: «من باورم نمیشود چنین کارخانهای در ایران وجود دارد! این یک کارخانه ناب اروپایی در دل ایران است. نظم و ساختار و محصول این کارخانه، عالی است.» پروفسور تاتنهام بابت راهاندازی این کارخانه و تولید فاکتور هفت در ایران بسیار به ما تبریک گفت و یک خاطره هم از سالها قبل برایمان تعریف کرد. گفت: «ما وقتی به تکنولوژی ساخت داروهای نوترکیب رسیدیم و ژن فاکتور هشت را ساختیم، به این دستاورد رسیدیم که دیگر نیازی نیست برای ساخت داروهای بیمارانی مثل بیماران هموفیلی، از مردم خون گرفتهشود. داروهای نوترکیب یعنی فراوانی دارو برای بیماران خاص، بدون نیاز به منابع خونی و با قیمتی بسیار ارزانتر. از آن روز همیشه در جلساتمان میگفتیم اگر این تکنولوژی در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار بگیرد، بیمارانشان با سهولت درمان میشوند. اما متاسفانه در انحصار کشورهایی قرار گرفته که بیشتر به فکر کسب درآمد خودشان هستند. همیشه آرزو داشتم این تکنولوژی به طریقی به کشورهای دیگر انتقال پیدا کردهباشد. و حالا خوشحالم که کشور شما موفق به دستیابی به این تکنولوژی شدهاست.»
کارخانه تولید فاکتور هشت در شهر مشهد
میراث ارزشمند آستان قدس رضوی برای سلامت کشور
*اینجا حتی متخصصان خارجی هم باور کردند ما میتوانیم...
- درست است. به لطف خدا از وقتی آن محقق عزیز و مجموعهاش موفق به تولید فاکتور هفت شدند، ما دیگر این دارو را وارد نکردیم. به همین دلیل، فاکتور هفت از اقلامی بود که در تمام دورههای تحریم، بیماران ما بابت تهیه آن مشکلی نداشتند چون تولید داخل کشورمان بود. خوب است بدانید این اتفاق با یک اقدام تکمیلی دیگر، جدی شد. حضور آقای رییسی در تولیت آستان قدس رضوی، یک اتفاق خوب برای حوزه سلامت بود. ایشان در مدت مسئولیتشان، سرمایههای آستان قدس را به سمت سلامت سوق داد. این کار بسیار ارزشمندی بود که یکی از برکات آن هم نصیب بیماران هموفیلی شد. یکی از سرمایهگذاریهایی که ایشان اجازه آن را داد و آستان قدس هم از آن حمایت کرد، طرح تولید داروی فاکتور هشت بود. با این حمایت ارزشمند، کارخانه تولید فاکتور هشت در مشهد راهاندازی شد و محققان داخلی موفق به تولید فاکتور هشت نوترکیب شدند و حالا نزدیک به 70 درصد نیاز بیماران کشور به فاکتور هشت را تأمین میکنند. این کارخانه هم، یک مجموعه معتبر و استاندارد با نیروهای جوان پرانگیزه است که آینده درخشانی در انتظار آنهاست. این اتفاقات، واقعاً مایه خوشحالی و افتخار است. موضع ما همیشه حمایت از شرکتهای دارویی داخلی است، البته تولیدکنندگان داخلی هم در این میان وظایفی دارند...
از ما حمایت، از تولیدکنندگان داخلی تعهد
*چه انتظاری از تولیدکنندگان داخلی وجود دارد؟
- اینکه از این موقعیت ویژه، بهدرستی استفاده کنند و منافع بیماران را بر سود خود مقدم بدانند. ما در زمینه داروهای هموفیلی در برخی موارد، تجربیات ناخوشایندی داشتیم. مثلاً یک شرکت دارویی داخلی بهعنوان تولیدکننده انحصاری داروی هموفیلی شناخته میشود و پس از آن، خود را محور میداند. دولت از یک طرف برای حمایت از این داروی داخلی، او را تحتپوشش بیمه قرار میدهد و از طرف دیگر از ورود داروهای خارجی مشابه جلوگیری میکند. اما در عمل، اتفاق خوبی نمیافتد. این شرکت داخلی بهدلیل نداشتن رقیب، کاملاً از حاشیه امنیت برخوردار میشود و خود را همهکاره میداند. به عقیده من، این شیوه نادرستی است. داروهای تولیدی باید برود به سمت اخذ مجوزهای بینالمللی، شرکتهای تولیدی باید نسبت به ارتقای دائمی کیفیت محصولاتشان متعهد باشند و ملزم به دریافت استانداردهای بینالمللی شوند. دولت باید قواعد اصولی در این زمینه برای شرکتهای دارویی داخلی وضع کند و تشویق و تنبیه را همزمان درباره آنها داشتهباشد.
بنابراین وقتی دولت شرکتهای تولید دارو در کشور را مورد توجه قرار میدهد، از ابتدا آنها را بیمه میکند و حمایتهای وامی، تسهیلاتی و ارزی برایشان در نظر میگیرد، یک مقدار غیرمنصفانه است که قرار باشد دولت محصولات آنها را هم به قیمت داروهای خارجی بخرد. این قابل قبول نیست. شرکتهای دارویی داخلی باید قیمتها را کاهش دهند چون قیمت پایین، دسترسی به دارو را برای بیماران تسهیل میکند. این اعتقاد همیشگی من است که وقتی تولید داروی داخلی شکل میگیرد و دولت هم در حمایت از آن، واردات داروی خارجی را متوقف میکند، این شرکتها هم باید با قیمتهای مناسب، پاسخ این حمایتها را بدهند. دولت باید بهگونهای با این شرکتها تعامل داشتهباشد که محصولاتشان را با قیمت دولتی در اختیار بیماران ایرانی قرار بدهند و از آن طرف به صادرات محصولاتشان رو بیاورند. چرا شرکتهای ما نباید در فکر صادرات باشند؟ ما دومین کشور تولیدکننده فاکتور هفت در دنیا هستیم و این دارو در فدراسیون جهانی هموفیلی ثبت شده و در فهرست داروهایش، نام فاکتور هفت ایران هم وجود دارد. بنابراین ما باید از چنین ظرفیت خوب و مهمی برای صادرات هم استفاده کنیم.
از داراییهای بلوکهشده ایران چه خبر؟
*... و صحبت پایانی؟
- اینکه صاحبان قدرت و سرمایه ممکن است بیایند کشورهای در حال توسعه و ملتهای ضعیفتر را هدف داروهای بیکیفیت قرار دهند، موضوع عجیب و بعیدی نیست. این رویهای است که در دنیا وجود دارد. به طور مثال، همین الان کشور x که تولیدکننده و صادرکننده دارو به دیگر کشورها ازجمله ایران است، دارویی را به ایران صادر میکند که اساساً دیگر در کشور خودش مصرف نمیشود چون نسل جدیدتر و پیشرفتهتر آن دارو را تولید کرده و در اختیار بیماران کشورش قرار داده. حالا آمده قیمت داروهای نسل قبلی را پایین آورده و صادر میکند! مشابه همان کاری که شرکت مریو درباره فرآوردههای خونی مشکوکش در دهه 60 انجام داد. بنابراین ایدهای که رهبری بیان کردند، ایده درستی است. دقت کنید؛ حتماً نباید موضوع بیوتروریسم در میان باشد. البته این موضوع هم در کارنامه برخی کشورها وجود داشته. اما آنچه ما از آن صحبت میکنیم، سودجویی است. این پول درآوردن به هر قیمتی است. بهسادگی دارویی را که در کشور خودش اجازه مصرف ندارد، به کشورهای دیگر صادر میکند. این موضوعی است که وجود دارد.
اما اساس اینکه مقام معظم رهبری گفتهاند از 2، 3 کشور خاص واکسن نمیخریم، تفکر درستی است. چرا باید محصول کسی را خریداری کنیم که درِ هر چیزی حتی واردات دارو را به روی ما بسته و برایش هم مهم نیست چه بلایی سر مردم ما میآید؟ چرا ما باید به او نفع برسانیم؟ میتوانیم از منابع دیگر استفاده کنیم. اینکه ما تصمیم گرفتهایم با تشخیص کارشناسان داخلی و با نظارت سازمان بهداشت جهانی از تعدد منابع واکسن کرونا در دنیا بهره ببریم، یک سیاست اصولی است. برخلاف برخی افراد که در داخل کشور موضعگیریهای زاویهدار نسبت به سخنان رهبری دارند، نگاه من به بیانات ایشان، مثبت است. مقام معظم رهبری از ابتدای شیوع کرونا ثابت کردند در موضوع مقابله با کرونا، تابع نظرات متخصصان هستند. بزرگترین درخواستی که ما در شبکه «کمک» از دولت داشتیم، همین بود که در ماجرای مقابله با کرونا، قدرت اجرایی را به کارشناسان بهداشتی بسپارید تا بتوانیم این پاندمی را کنترل کنیم. بنابراین ما بر این عقیدهایم که از یک طرف، متخصصان و دانشمندان کشورمان با قدرت تلاش خود را برای ساخت واکسن کرونا ادامه دهند. از وزارت بهداشت و همه مسئولان هم انتظار داریم از این دانشمندان حمایت کنند. از طرف دیگر، از دولت و وزارت بهداشت میخواهیم در اولین فرصت اقدام به خرید واکسن از منابع معتبر کنند. اما یک نکته دیگر هم وجود دارد. از کشورهای غربی هم که ادعا میکنند به فکر مردم ایران هستند، میخواهیم از محل داراییهای بلوکهشده ما در کشورهای مختلف، واکسن کرونا برای مردم ایران تهیه و ارسال کنند؛ واکسنی که کارشناسان و مسئولان ما آن را تأیید میکنند.
نظر شما :